آموزش در فنلاند

Forwarded from مغز | زبان | شناخت

◒ افزایش فعالیت در نواحی مرتبط با پردازش نحو در افراد چندزبانه حین کسب یک زبان جدید

دوزبانگی ‌—به طور کلی‌تر، چندزبانگی—دستاورد منحصر به فرد و مشترک اکثریت جمعیت جهان قلمداد می‌شود، اما نحوه کسب چندین زبان هنوز به خوبی درک نشده است، و اساس عصبی این فرآیند نیازمند بررسی و توصیف بیشتر و دقیق‌تری می‌باشد. مطالعات پیشین اغلب روی آسیب‌شناسی زبان، درک حرکتی گفتار، و بازنمایی‌ها و سازماندهی زبانی در سطح و عمق قشر مغز تمرکز داشته‌اند. یادگیری هر زبان می‌تواند به طور بالقوه بر یادگیری یک زبان دیگر به شیوه‌ای مثبت تأثیر بگذارد. این ادعا به شدت با مدل‌های deficit در ارتباط با یادگیری زبان در تضاد است، که در آن‌ها انتقال/تداخل منفی یا نقش عوامل غیرزبانی/شناختی نشانه‌های بارز رشد و تحول چندزبانگی است. از این رو، شالوده عصبی-زیستی چندزبانگی، این ظرفیت شناختی ویژه، طی یک مطالعه با استفاده از تکنیک fMRI جهت ارزیابی کسب جنبه‌های نحوی یک زبان جدید (قزاقی) در افراد چند زبانه و دوزبانه مورد واکاوی قرار گرفته است. زبان قزاقی یک زبان هسته-پایانی و از نوع پیوندی با آرایش سازه‌ای SOV برای جملات خبری می‌باشد. فرضیه این مطالعه این بود که ویژگی‌های بنیادین ساخت‌های جمله، مانند هم‌پایگی (coordination) و فروپایگی (subordination)، درونی می‌گردند و بنابراین هنگام فراگیری چندین زبان به شیوه طبیعی، شالوده پردازش زبان قلمداد می‌شوند.
@brainlingua
نتایج نشان داد که چندزبانه‌های مسلط به زبان دوم/سوم خود، حین فراگیری آوای زبان قزاقی نیازمند تکلیف کمتری بودند. بر اساس یافته‌های حاصل از مقایسه تفاوت‌های گروهی، کاهش زمان پاسخ در طول مواجهه اولیه با این زبان برای افراد چندزبانه به طور قابل‌توجهی بیشتر از دوزبانه‌ها بود. فعالیت نواحی پیشانی/گیجگاهی دو طرفه در چندزبانه‌ها در طول شرایط دستوری جدید برای پردازش‌های سطح بالاتر در مقایسه با سطح پایین مشاهده شده است. در افراد دوزبانه، فعالیت هسته‌های قاعده‌ای/تالاموس و مخچه برای پردازش‌های سطح پایین کاهش می‌یابد. مقایسه مستقیم درون گروهی، فعالیت‌ قابل‌توجه در شکنج پیشانی پایینی شکمی در افراد چندزبانه را نشان می‌دهد. یافته‌ها آشکار می‌سازد که فعالیت شبکه‌های نحو و همچنین شبکه‌ پردازش‌های عام-دامنه برای افراد چندزبانه افزایش یافته است. همچنین به طور غیرمنتظره فعالیت در نواحی دیداری در افراد چندزبانه مشاهده شده است، که حاکی از بکارگیری بازنمایی دیداری حتی در هنگام گوش دادن به آواهای گفتار به تنهایی می‌باشد. این متعاقبا آشکار می‌سازد که افراد چندزبانه می‌توانند از مودالیتی‌های مختلف (در اینجا شنیداری-دیداری) حتی در طول استفاده از زبان استفاده کنند. نشان داده شده است که "فعالیت قشر مغز در ابتدای مسیر اکتساب زبان افزایش می‌یابد، به دنبال آن حفظ می‌گردد و سپس در طول تثبیت دانش زبانی کاهش می‌یابد." قابل توجه است که افراد چند زبانه، اما نه دوزبانه‌ها، الگوی یکسانی از فعالیت کورتکس در طول این مطالعه نشان می‌دهند. از آنجایی که افراد چندزبانه قادرند با موفقیت از دانش کسب شده به صورت انباشته استفاده کنند، نتایج بررسی‌های اخیر جزئیات مدل افزایش تجمعی اکتساب زبان (cumulative-enhancement model) را پشتیبانی می‌کند.

◐ ارائه شده توسط | مغز زبان شناخت
◒ انتشار مطلب با درج آیدی کانال بلامانع است.
◑ آدرس صفحه اینستگرام |
◓ @brainlingua

www.tgoop.com/finlandinfo/821

4.5K viewsEsmaeil Azimi, Mar 19, 2022 at 15:19

◒ افزایش فعالیت در نواحی مرتبط با پردازش نحو در افراد چندزبانه حین کسب یک زبان جدید

دوزبانگی ‌—به طور کلی‌تر، چندزبانگی—دستاورد منحصر به فرد و مشترک اکثریت جمعیت جهان قلمداد می‌شود، اما نحوه کسب چندین زبان هنوز به خوبی درک نشده است، و اساس عصبی این فرآیند نیازمند بررسی و توصیف بیشتر و دقیق‌تری می‌باشد. مطالعات پیشین اغلب روی آسیب‌شناسی زبان، درک حرکتی گفتار، و بازنمایی‌ها و سازماندهی زبانی در سطح و عمق قشر مغز تمرکز داشته‌اند. یادگیری هر زبان می‌تواند به طور بالقوه بر یادگیری یک زبان دیگر به شیوه‌ای مثبت تأثیر بگذارد. این ادعا به شدت با مدل‌های deficit در ارتباط با یادگیری زبان در تضاد است، که در آن‌ها انتقال/تداخل منفی یا نقش عوامل غیرزبانی/شناختی نشانه‌های بارز رشد و تحول چندزبانگی است. از این رو، شالوده عصبی-زیستی چندزبانگی، این ظرفیت شناختی ویژه، طی یک مطالعه با استفاده از تکنیک fMRI جهت ارزیابی کسب جنبه‌های نحوی یک زبان جدید (قزاقی) در افراد چند زبانه و دوزبانه مورد واکاوی قرار گرفته است. زبان قزاقی یک زبان هسته-پایانی و از نوع پیوندی با آرایش سازه‌ای SOV برای جملات خبری می‌باشد. فرضیه این مطالعه این بود که ویژگی‌های بنیادین ساخت‌های جمله، مانند هم‌پایگی (coordination) و فروپایگی (subordination)، درونی می‌گردند و بنابراین هنگام فراگیری چندین زبان به شیوه طبیعی، شالوده پردازش زبان قلمداد می‌شوند.
@brainlingua
نتایج نشان داد که چندزبانه‌های مسلط به زبان دوم/سوم خود، حین فراگیری آوای زبان قزاقی نیازمند تکلیف کمتری بودند. بر اساس یافته‌های حاصل از مقایسه تفاوت‌های گروهی، کاهش زمان پاسخ در طول مواجهه اولیه با این زبان برای افراد چندزبانه به طور قابل‌توجهی بیشتر از دوزبانه‌ها بود. فعالیت نواحی پیشانی/گیجگاهی دو طرفه در چندزبانه‌ها در طول شرایط دستوری جدید برای پردازش‌های سطح بالاتر در مقایسه با سطح پایین مشاهده شده است. در افراد دوزبانه، فعالیت هسته‌های قاعده‌ای/تالاموس و مخچه برای پردازش‌های سطح پایین کاهش می‌یابد. مقایسه مستقیم درون گروهی، فعالیت‌ قابل‌توجه در شکنج پیشانی پایینی شکمی در افراد چندزبانه را نشان می‌دهد. یافته‌ها آشکار می‌سازد که فعالیت شبکه‌های نحو و همچنین شبکه‌ پردازش‌های عام-دامنه برای افراد چندزبانه افزایش یافته است. همچنین به طور غیرمنتظره فعالیت در نواحی دیداری در افراد چندزبانه مشاهده شده است، که حاکی از بکارگیری بازنمایی دیداری حتی در هنگام گوش دادن به آواهای گفتار به تنهایی می‌باشد. این متعاقبا آشکار می‌سازد که افراد چندزبانه می‌توانند از مودالیتی‌های مختلف (در اینجا شنیداری-دیداری) حتی در طول استفاده از زبان استفاده کنند. نشان داده شده است که "فعالیت قشر مغز در ابتدای مسیر اکتساب زبان افزایش می‌یابد، به دنبال آن حفظ می‌گردد و سپس در طول تثبیت دانش زبانی کاهش می‌یابد." قابل توجه است که افراد چند زبانه، اما نه دوزبانه‌ها، الگوی یکسانی از فعالیت کورتکس در طول این مطالعه نشان می‌دهند. از آنجایی که افراد چندزبانه قادرند با موفقیت از دانش کسب شده به صورت انباشته استفاده کنند، نتایج بررسی‌های اخیر جزئیات مدل افزایش تجمعی اکتساب زبان (cumulative-enhancement model) را پشتیبانی می‌کند.

◐ ارائه شده توسط | مغز زبان شناخت
◒ انتشار مطلب با درج آیدی کانال بلامانع است.
◑ آدرس صفحه اینستگرام |
◓ @brainlingua

BY آموزش در فنلاند