FREESHARIFE Telegram 648
دلنوشته زهره دادرس درباره شریفه محمدی و هم‌بندی‌هایش

زهره دادرس، فعال حقوق زنان، که به‌تازگی از زندان لاکان رشت به مرخصی آمده است، دلنوشته‌ای از لحظات کوچک اما پرمعنای زندگی در بند نوشته است. او از دوستی‌ها، شادی‌های کوچک، خنده‌ها و امیدی می‌گوید که حتی دیوارهای زندان نیز نمی‌توانند آن را خاموش کنند.

متن نامه
صبح از خواب پا می‌شی، چای رو داخل فلاسک می‌ریزی.
"صبح بخیر، آمار."
برمی‌گردی و سفره صبحانه رو پهن می‌کنی. به خودت یادآوری می‌کنی که شستن سرویس امروز با توئه و حواست هست که فرصت کوتاه هواخوری و بدمینتون بازی‌کردن با شریفه رو هم از دست ندی. با هم می‌دویم، بازی می‌کنیم، به هوا می‌پریم، می‌خندیم و شعر می‌خونیم. نمی‌گذاریم حال خوب این لحظات رو فکر و خیال‌های همیشه، دیوارها، سیم‌های خاردار و بوی بد زباله خراب کنه. وقت، وقتِ کل‌کل با دوتا عزیزیه که فردا امتحان ریاضی دارن. نمونه سوال‌ها روی تخته و اصرار برای حل‌شون همچنان بی‌فایده‌ست. فقط صدای خنده‌های این دوتا وروجک فضای اتاق رو پر کرده. شرط می‌بندیم که اگر امروز مرخص نشم، از ساعت پنج تا نه شب "فقط درس، درس، درس." (همه‌ش به خودت می‌گی کاش امروز مرخص نشی. درسته که با هم درس‌ها رو خوندیم، ولی کاش برای امتحان فرداشون باشی.) این یکی دخترمون هم که اوایل نمی‌دونست بافتن یعنی چی و قلاب و دو میل چه فرقی دارن، حالا از ماها جلو زده و اولین عروسکش رو بافته. شریفه داره براش چشم و مو می‌دوزه. کار دست این زن‌ها، عجیب خوشگل شده!

نگهبان اسمت رو صدا می‌کنه برای مرخصی. ماریا اولین رفیقیه که میاد و محکم بغلت می‌کنه. بچه‌ها خوشحال که شرط درس‌خوندن عصر رو باختم و کل‌کل همچنان ادامه داره. شریفه رو محکم در آغوش می‌گیرم.
"شریفه، شریفه! تو باید خیلی زودتر از این‌ها از این در می‌رفتی بیرون. کسی این ظلم آشکار رو می‌بینه؟ روزهایی از زندگی شریفه محمدی دریغ شده که می‌تونست بهترین روزهای زندگیش باشه؛ همراه خانواده و دوستانش. این بازی با عمر و جنگ با زندگی، پس کی تموم می‌شه؟"

دیشب با بچه‌های اتاق قرار گذاشته بودیم که با بگو و بخند خداحافظی کنیم. چون همه می‌دونستیم که این مرخصی کوتاه خواهد بود. با هم گفتیم اگه رفتنی شدم جلو نگهبانی، شبیه جوک گلابی‌ها که براشون تعریف کرده بودم، همو گلابی صدا کنیم و دست تکون بدیم و بلند بخندیم؛ همین کار رو هم کردیم.

حالا در اتاق تاریک، به صفحه گوشی‌ای که ماه‌هاست در دستانم نداشته‌ام، خیره شده‌ام و به ساعت‌ها و ثانیه‌هایی از امروز که در زندان ادامه پیدا نکرد فکر می‌کنم. آنجا چراغ‌ها همیشه روشنه و بخشی از وجودم پیش دوستانم به امانت مونده. زن باشی و اهل زندگی، حتی اگر آزادی‌ات رو بگیرن، باز می‌تونی مشتاقانه راوی زندگی باشی. زندگی در اسارت.

بازنشر: کمپین دفاع از شریفه محمدی
منبع: فضای مجازی
۱۱ دی ۱۴۰۳
#freesharifeh
#آزادی_شریفه
🖥 تماس با ادمین تلگرام: @freesharifeh
توئیتر: https://x.com/freeSharifeh
اینستاگرام:www.instagram.com/free_sharifeh_mohammadi/
31 December 2024



tgoop.com/freesharife/648
Create:
Last Update:

دلنوشته زهره دادرس درباره شریفه محمدی و هم‌بندی‌هایش

زهره دادرس، فعال حقوق زنان، که به‌تازگی از زندان لاکان رشت به مرخصی آمده است، دلنوشته‌ای از لحظات کوچک اما پرمعنای زندگی در بند نوشته است. او از دوستی‌ها، شادی‌های کوچک، خنده‌ها و امیدی می‌گوید که حتی دیوارهای زندان نیز نمی‌توانند آن را خاموش کنند.

متن نامه
صبح از خواب پا می‌شی، چای رو داخل فلاسک می‌ریزی.
"صبح بخیر، آمار."
برمی‌گردی و سفره صبحانه رو پهن می‌کنی. به خودت یادآوری می‌کنی که شستن سرویس امروز با توئه و حواست هست که فرصت کوتاه هواخوری و بدمینتون بازی‌کردن با شریفه رو هم از دست ندی. با هم می‌دویم، بازی می‌کنیم، به هوا می‌پریم، می‌خندیم و شعر می‌خونیم. نمی‌گذاریم حال خوب این لحظات رو فکر و خیال‌های همیشه، دیوارها، سیم‌های خاردار و بوی بد زباله خراب کنه. وقت، وقتِ کل‌کل با دوتا عزیزیه که فردا امتحان ریاضی دارن. نمونه سوال‌ها روی تخته و اصرار برای حل‌شون همچنان بی‌فایده‌ست. فقط صدای خنده‌های این دوتا وروجک فضای اتاق رو پر کرده. شرط می‌بندیم که اگر امروز مرخص نشم، از ساعت پنج تا نه شب "فقط درس، درس، درس." (همه‌ش به خودت می‌گی کاش امروز مرخص نشی. درسته که با هم درس‌ها رو خوندیم، ولی کاش برای امتحان فرداشون باشی.) این یکی دخترمون هم که اوایل نمی‌دونست بافتن یعنی چی و قلاب و دو میل چه فرقی دارن، حالا از ماها جلو زده و اولین عروسکش رو بافته. شریفه داره براش چشم و مو می‌دوزه. کار دست این زن‌ها، عجیب خوشگل شده!

نگهبان اسمت رو صدا می‌کنه برای مرخصی. ماریا اولین رفیقیه که میاد و محکم بغلت می‌کنه. بچه‌ها خوشحال که شرط درس‌خوندن عصر رو باختم و کل‌کل همچنان ادامه داره. شریفه رو محکم در آغوش می‌گیرم.
"شریفه، شریفه! تو باید خیلی زودتر از این‌ها از این در می‌رفتی بیرون. کسی این ظلم آشکار رو می‌بینه؟ روزهایی از زندگی شریفه محمدی دریغ شده که می‌تونست بهترین روزهای زندگیش باشه؛ همراه خانواده و دوستانش. این بازی با عمر و جنگ با زندگی، پس کی تموم می‌شه؟"

دیشب با بچه‌های اتاق قرار گذاشته بودیم که با بگو و بخند خداحافظی کنیم. چون همه می‌دونستیم که این مرخصی کوتاه خواهد بود. با هم گفتیم اگه رفتنی شدم جلو نگهبانی، شبیه جوک گلابی‌ها که براشون تعریف کرده بودم، همو گلابی صدا کنیم و دست تکون بدیم و بلند بخندیم؛ همین کار رو هم کردیم.

حالا در اتاق تاریک، به صفحه گوشی‌ای که ماه‌هاست در دستانم نداشته‌ام، خیره شده‌ام و به ساعت‌ها و ثانیه‌هایی از امروز که در زندان ادامه پیدا نکرد فکر می‌کنم. آنجا چراغ‌ها همیشه روشنه و بخشی از وجودم پیش دوستانم به امانت مونده. زن باشی و اهل زندگی، حتی اگر آزادی‌ات رو بگیرن، باز می‌تونی مشتاقانه راوی زندگی باشی. زندگی در اسارت.

بازنشر: کمپین دفاع از شریفه محمدی
منبع: فضای مجازی
۱۱ دی ۱۴۰۳
#freesharifeh
#آزادی_شریفه
🖥 تماس با ادمین تلگرام: @freesharifeh
توئیتر: https://x.com/freeSharifeh
اینستاگرام:www.instagram.com/free_sharifeh_mohammadi/
31 December 2024

BY کمپین دفاع از شریفه محمدی




Share with your friend now:
tgoop.com/freesharife/648

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Telegram Android app: Open the chats list, click the menu icon and select “New Channel.” “[The defendant] could not shift his criminal liability,” Hui said. How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) Just as the Bitcoin turmoil continues, crypto traders have taken to Telegram to voice their feelings. Crypto investors can reduce their anxiety about losses by joining the “Bear Market Screaming Therapy Group” on Telegram. How to Create a Private or Public Channel on Telegram?
from us


Telegram کمپین دفاع از شریفه محمدی
FROM American