ترجمهای نادرست از گفتهُ جاناتان سویفت( که اصلش در فرستهُ بالا آمده)👇👇👇
Forwarded from کانون آگنوستیک ها و آتئیست های ایران
دین به اندازه کافی درون ما حس تنفر به همنوع را ایجاد مىکند، اما به اندازه کافی علاقه به یکدیگر (حس هم نوع دوستى) را ایجاد نمیكند.
- جاناتان سویفت -
🔷 @Iran_Atheist_agnosti
- جاناتان سویفت -
🔷 @Iran_Atheist_agnosti
کانون آگنوستیک ها و آتئیست های ایران
دین به اندازه کافی درون ما حس تنفر به همنوع را ایجاد مىکند، اما به اندازه کافی علاقه به یکدیگر (حس هم نوع دوستى) را ایجاد نمیكند. - جاناتان سویفت - 🔷 @Iran_Atheist_agnosti
آیا ریشهُ این ترجمهُ نادرست درکِ نادرست مترجم از متن اصلی است یا، با توجه به گرایش ضددین کانال، مترجم عالماً عامداً اندیشهُ سویفت را تحریف میکند تا، برخلاف مرد ایرلندی( که قائل به دینداری عالی و دانی است) هیچ امتیازی به دین و دیانت ندهد و کُل آن را دور بریزد؟ ضددین بودن یک چیز است، حرف خود را در دهان دیگری نهادن و عقیدهُ خود را به اعتبار مرجعیت مشاهیر به مردم فروختن چیزی دیگر. این دومی شرط امانتداری نیست و سابقهُ اخلاقی بدی برای مرتکبش پدید میآورد.
یا شاید هم سرچشمهُ این ترجمهُ مغلوط، آمیزهای از هر دو عامل بالا بوده باشد، بدین طریق که چهبسا اندیشهُ الحادیِ مترجم او را مستعدِ بدفهمی میکند تا نتواند بیرون از محدودهُ تلقی معهود و معتادش از دین، جملهُ اصلی را درک کند و لاجرم ناخودآگاه مرتکب تحریف میشود.
این شق پایانی گویای پیچیدگی کاروبار ترجمه است، چون، با این حساب، هنگام ترجمه باید مراقبِ بخشِ "ناخودآگاه" ذهنِ خود نیز بود.
✍هومن پناهنده
@gashthaa
یا شاید هم سرچشمهُ این ترجمهُ مغلوط، آمیزهای از هر دو عامل بالا بوده باشد، بدین طریق که چهبسا اندیشهُ الحادیِ مترجم او را مستعدِ بدفهمی میکند تا نتواند بیرون از محدودهُ تلقی معهود و معتادش از دین، جملهُ اصلی را درک کند و لاجرم ناخودآگاه مرتکب تحریف میشود.
این شق پایانی گویای پیچیدگی کاروبار ترجمه است، چون، با این حساب، هنگام ترجمه باید مراقبِ بخشِ "ناخودآگاه" ذهنِ خود نیز بود.
✍هومن پناهنده
@gashthaa
Forwarded from Tehran_wikibook (Arash Saberi)
✍خرید کتاب در من مرض است و نمیتوانم جلوی آن را بگیرم!
به بهانه روز کتاب و کتابخوانی.
(تقدیم به عاشقان کتاب)
▪️معتمدالممالک از من پرسید چرا آن کتاب را نخریدی. گفتم پولم نمیرسید. گفت در صورتی که به اقساط ممکن شود میخری. گفتم بلی. گفت من این کار را میکنم. گفتم اگر این را میکنی پس دائرةالمعارف کبیر را بخواه که تازهتر و بهتر است. بنا شد امروز من اعلان و آدرس آن را ببرم که بخواهد. اما اقلاٌ صد و شصت تومان تمام میشود. نمیدانم بخرم یا نه. تا چه پیش بیاید. امسال (۱۳۲۲ هجری قمری) من قریب دویست تومان کتاب خریدهام و بیش از این قوّه ندارم. (فروغی، ۱۳۹۰: ۴۲)
باری بعد از نهار آقا رفتند مدرسه، من رفتم که سعیدالاطبا را ببینم نبود. چون بیکار بودم حجرهٔ آقا شیخ حسن رفتم. معتمدالممالک هم آمد. کتاب لغت آنالوژیک را که دیشب گفتگو کرده بود آورد دیدم. خیلی خوب کتابی است. منزل آوردم که درست ببینم. به نظرم نتوانم از این کتاب بگذرم. کتاب خریدن مرا خانه خراب کرد و نمیگذارد در امور مالیهٔ خودم ترتیبی بدهم. جلوگیری خودم را هم ندارم. (فروغی، ۱۳۹۰: ۱۳۲۶)
نزدیک ظهر از منزل آقا شیخ محمّد آمدم خانه. حاجی محمّدحسن و برادرش آمده بودند. نهار خوردیم، مولانا هم اینجا بود. سعيدالاطبا نوشته بود بعد از ظهر بیا پیش من. رفتم و روزنامههای «ماتن» را هم برای او بردم. تا نزدیک غروب تخته بازی کردیم و سه تار زدیم و بعد رفتیم بیرون. تا میدان توپخانه راه رفتیم. وقت برگشتن از داخل شهر یعنی ارگ آمدیم. کنار حوض ارگ قدری نشستیم خستگی بگیریم. سعيدالاطبا مثل همیشه گفتگوی فرنگ میکرد و میل رفتن و شکایت از بیپولی و عدم امکان پول جمع کردن. من هم همین شکایت را داشتم و گفتم عمده مانع من از پول جمع کردن خرید کتاب است که در من مرض است و نمیتوانم جلوی آن را بگیرم. (فروغی، ۱۳۹۰: ۳۶۲/۳۶۱)
منبع: فروغی، محمّدعلی. ۱۳۹۰. یادداشتهای روزانه از محمّدعلی فروغی (۲۶شوال ۱۳۲۱ - ۲۸ ربیعالاول ۱۳۲۲ قمری). بهکوشش ایرج افشار. تهران: علم.
#تهران_را_از_دریچه_کتاب_بخوانیم.
@Tehran_WikiBook
به بهانه روز کتاب و کتابخوانی.
(تقدیم به عاشقان کتاب)
▪️معتمدالممالک از من پرسید چرا آن کتاب را نخریدی. گفتم پولم نمیرسید. گفت در صورتی که به اقساط ممکن شود میخری. گفتم بلی. گفت من این کار را میکنم. گفتم اگر این را میکنی پس دائرةالمعارف کبیر را بخواه که تازهتر و بهتر است. بنا شد امروز من اعلان و آدرس آن را ببرم که بخواهد. اما اقلاٌ صد و شصت تومان تمام میشود. نمیدانم بخرم یا نه. تا چه پیش بیاید. امسال (۱۳۲۲ هجری قمری) من قریب دویست تومان کتاب خریدهام و بیش از این قوّه ندارم. (فروغی، ۱۳۹۰: ۴۲)
باری بعد از نهار آقا رفتند مدرسه، من رفتم که سعیدالاطبا را ببینم نبود. چون بیکار بودم حجرهٔ آقا شیخ حسن رفتم. معتمدالممالک هم آمد. کتاب لغت آنالوژیک را که دیشب گفتگو کرده بود آورد دیدم. خیلی خوب کتابی است. منزل آوردم که درست ببینم. به نظرم نتوانم از این کتاب بگذرم. کتاب خریدن مرا خانه خراب کرد و نمیگذارد در امور مالیهٔ خودم ترتیبی بدهم. جلوگیری خودم را هم ندارم. (فروغی، ۱۳۹۰: ۱۳۲۶)
نزدیک ظهر از منزل آقا شیخ محمّد آمدم خانه. حاجی محمّدحسن و برادرش آمده بودند. نهار خوردیم، مولانا هم اینجا بود. سعيدالاطبا نوشته بود بعد از ظهر بیا پیش من. رفتم و روزنامههای «ماتن» را هم برای او بردم. تا نزدیک غروب تخته بازی کردیم و سه تار زدیم و بعد رفتیم بیرون. تا میدان توپخانه راه رفتیم. وقت برگشتن از داخل شهر یعنی ارگ آمدیم. کنار حوض ارگ قدری نشستیم خستگی بگیریم. سعيدالاطبا مثل همیشه گفتگوی فرنگ میکرد و میل رفتن و شکایت از بیپولی و عدم امکان پول جمع کردن. من هم همین شکایت را داشتم و گفتم عمده مانع من از پول جمع کردن خرید کتاب است که در من مرض است و نمیتوانم جلوی آن را بگیرم. (فروغی، ۱۳۹۰: ۳۶۲/۳۶۱)
منبع: فروغی، محمّدعلی. ۱۳۹۰. یادداشتهای روزانه از محمّدعلی فروغی (۲۶شوال ۱۳۲۱ - ۲۸ ربیعالاول ۱۳۲۲ قمری). بهکوشش ایرج افشار. تهران: علم.
#تهران_را_از_دریچه_کتاب_بخوانیم.
@Tehran_WikiBook
So many gods, so many creeds,
So many paths that wind and wind,
While just the art of being kind
Is all the sad world needs.
Ella Wheeler Wilcox
این همه خدا، این همه کیش و آیین،
این همه راهِ پیچاپیچ،
با این همه، فقط هنرِ مهربان بودن
یگانه نیازِ این جهان اندوهناک است.
اِلا ویلر ویلکاکس
✍هومن_پناهنده
@gashthaa
So many paths that wind and wind,
While just the art of being kind
Is all the sad world needs.
Ella Wheeler Wilcox
این همه خدا، این همه کیش و آیین،
این همه راهِ پیچاپیچ،
با این همه، فقط هنرِ مهربان بودن
یگانه نیازِ این جهان اندوهناک است.
اِلا ویلر ویلکاکس
✍هومن_پناهنده
@gashthaa
گشتها | هومن پناهنده
https://youtu.be/6wFu6T_DKLw?si=1WAknLRxl2L2mzPY
🔸آوازهخوان، نه آواز🔸
خانمی شعری مستهجن میخواند با شرح جزئیات، و کلمات ممنوعه را واضح و رسا به زبان میآورد.
این متن زیرمتنی* دارد که از لحاظ جامعهشناختی شایستهُ توجه است؛ به ما میگوید: زمانه دیگر شده است.
چهبسا در اینجا شعرخوانی اساساً و بهخودیخود هدف اصلی نبوده باشد، بلکه به شکلی زیرپوستی، اشارهای به عوض شدن زمانه باشد، به تغییرِ تصویر سنتی زن از خود.
*معنای پوشیدهُ متن که در زیر معنای صریح متن پنهان است. معادل subtext.
✍هومن پناهنده
@gashthaa
خانمی شعری مستهجن میخواند با شرح جزئیات، و کلمات ممنوعه را واضح و رسا به زبان میآورد.
این متن زیرمتنی* دارد که از لحاظ جامعهشناختی شایستهُ توجه است؛ به ما میگوید: زمانه دیگر شده است.
چهبسا در اینجا شعرخوانی اساساً و بهخودیخود هدف اصلی نبوده باشد، بلکه به شکلی زیرپوستی، اشارهای به عوض شدن زمانه باشد، به تغییرِ تصویر سنتی زن از خود.
*معنای پوشیدهُ متن که در زیر معنای صریح متن پنهان است. معادل subtext.
✍هومن پناهنده
@gashthaa
Forwarded from عیدگاه
ای کار تو ز کار زمانه نمونهتر
او باشگونه و تو ازو باشگونهتر
(شهید بلخی)
تقدیم به آن مدیر نمونه که آمد و انتخاباتی بهیادماندنی برگزار کرد و پس از مشخّص شدن نتایج آرا، وقتی دید که با کنار گذاشتن نفرات اول و دوم و سوم و چهارم و انتصاب نفر پنجم، به اندازهی کافی به رایدهندگان دهنکجی نمیشود، فردی را که اصلاً نامزد نشده بود، به ریاست آنان گماشت و مرزهای خیلی چیزها را جابهجا کرد و در حافظهی تاریخی برخی از اهالی دانش و فرهنگ جاودانه شد.
قدردانی
برای ما غنیمت است
ندیدن شما ازین به بعد
همین که جمع شد بساطتان
همین که هر طرف که بنگریم
بسان بید و ساس و کک
که میخزند لابهلای کرک و پشم
نشانی از شما نمیخورد به چشم،
نشانهٔ خجستهایست
و مرهمی برای زخمهای کهنهٔ همیشهتازهٔ بهخوننشستهایست
غنیمت است هر کجا که بنگریم
ندیدن نشانی از شما
شما و خندههای دلنشین و باوقارتان
و گامهای لِخّولِخکنندهٔ به اصطلاح استوارتان
و منطق عمیق و بیتزلزل مزخرفات لجدرآرتان
به ویژه آن صدای مهربان خالصانهی نجیب نحس خلطیِ کثیف چندشآور گلوی جِرمدارتان
و چهرهٔ زنندهٔ کریهتان
و لحن حقبهجانب وقیحتان
و مغز پوک راهحلشناس حیرتآور علیلتان
و در خراب کردن تمام چیزهای خوب، نقش بیبدیلتان
برای ما غنیمت است
همین که آسمان برایتان تپید
و بختتان به ناگهان فروکَپید
و بعدِ کرّ و فرّ و قار و قورها
و های و هوی و دار و دورها
نفس درون سینهتان به راه سابقش نرفت و مثل باد روده پیچ و تاب خورد
و نقبتان به فاضلاب خورد
چه خوب آسمان گذاشت توی کاسهتان
و گندتان درآمد و نماند آبرو برای دودمان و تیره و قبیله و عشیره و تبار و تخم و بچّه و نبیره و نواسهتان
و با تمام جنب و جوش و گرد و خاکتان
به گل نشست و از ادامهی مسیر پیشرفت و افتخار بازماند
به کامْ نارسیده کاروان پرشتاب لقمههای شبههناکتان
و فرصتی نداد دست
برای قدردانی از شما و سالهای سال خدمت شبانهروز معدهی دوگانهسوز و دستهای پاکتان
چه خوب شد که روزتان به شب رسید
و جانتان به لب رسید
و پشتتان به خاک و دستتان به هیچ و حالتان تباه
و رویتان سیاه
سپاس ازینکه نیستید
سپاس ازینکه عاقبت ثمر نداد هر چه کاشتید
و ناگزیر سر به بایگانیِ (و یا زبالهدانیِ) عدم گذاشتید
سپاس ازینکه ریشهکن شدید
اگرچه ریشه هم نداشتید
◽️ وحید عیدگاه طرقبهای
@vahididgah
او باشگونه و تو ازو باشگونهتر
(شهید بلخی)
تقدیم به آن مدیر نمونه که آمد و انتخاباتی بهیادماندنی برگزار کرد و پس از مشخّص شدن نتایج آرا، وقتی دید که با کنار گذاشتن نفرات اول و دوم و سوم و چهارم و انتصاب نفر پنجم، به اندازهی کافی به رایدهندگان دهنکجی نمیشود، فردی را که اصلاً نامزد نشده بود، به ریاست آنان گماشت و مرزهای خیلی چیزها را جابهجا کرد و در حافظهی تاریخی برخی از اهالی دانش و فرهنگ جاودانه شد.
قدردانی
برای ما غنیمت است
ندیدن شما ازین به بعد
همین که جمع شد بساطتان
همین که هر طرف که بنگریم
بسان بید و ساس و کک
که میخزند لابهلای کرک و پشم
نشانی از شما نمیخورد به چشم،
نشانهٔ خجستهایست
و مرهمی برای زخمهای کهنهٔ همیشهتازهٔ بهخوننشستهایست
غنیمت است هر کجا که بنگریم
ندیدن نشانی از شما
شما و خندههای دلنشین و باوقارتان
و گامهای لِخّولِخکنندهٔ به اصطلاح استوارتان
و منطق عمیق و بیتزلزل مزخرفات لجدرآرتان
به ویژه آن صدای مهربان خالصانهی نجیب نحس خلطیِ کثیف چندشآور گلوی جِرمدارتان
و چهرهٔ زنندهٔ کریهتان
و لحن حقبهجانب وقیحتان
و مغز پوک راهحلشناس حیرتآور علیلتان
و در خراب کردن تمام چیزهای خوب، نقش بیبدیلتان
برای ما غنیمت است
همین که آسمان برایتان تپید
و بختتان به ناگهان فروکَپید
و بعدِ کرّ و فرّ و قار و قورها
و های و هوی و دار و دورها
نفس درون سینهتان به راه سابقش نرفت و مثل باد روده پیچ و تاب خورد
و نقبتان به فاضلاب خورد
چه خوب آسمان گذاشت توی کاسهتان
و گندتان درآمد و نماند آبرو برای دودمان و تیره و قبیله و عشیره و تبار و تخم و بچّه و نبیره و نواسهتان
و با تمام جنب و جوش و گرد و خاکتان
به گل نشست و از ادامهی مسیر پیشرفت و افتخار بازماند
به کامْ نارسیده کاروان پرشتاب لقمههای شبههناکتان
و فرصتی نداد دست
برای قدردانی از شما و سالهای سال خدمت شبانهروز معدهی دوگانهسوز و دستهای پاکتان
چه خوب شد که روزتان به شب رسید
و جانتان به لب رسید
و پشتتان به خاک و دستتان به هیچ و حالتان تباه
و رویتان سیاه
سپاس ازینکه نیستید
سپاس ازینکه عاقبت ثمر نداد هر چه کاشتید
و ناگزیر سر به بایگانیِ (و یا زبالهدانیِ) عدم گذاشتید
سپاس ازینکه ریشهکن شدید
اگرچه ریشه هم نداشتید
◽️ وحید عیدگاه طرقبهای
@vahididgah
لوفِور، مورخ فرانسوی ، در تلاش خود برای بیگناه جلوه دادنِ انقلاب فرانسه از بابتِ مصائب و خونریزیهای جنگهای ناپلئون، آنها را به "دیکتاتوری یک ژنرال ... که طبیعتش ... نمیتوانست به صلح و اعتدال تن در دهد" منسوب میدارد. آلمانها امروز خوشوقت میشوند که قضاوتِ اخلاقیِ مورخ به جای آنکه جامعهای را محکوم کند که هیتلر را به وجود آورد به نکوهشِ تبهکاریِ فردی او میپردازد. روسها، انگلیسیها، و آمریکاییها مشتاقانه با منتقدان همآواز شده به استالین، نویل چمبرلین، یا مککارتی حملهُ شخصی میکنند تا بر سوءرفتار جمعی خود سرپوش بگذارند.** تاریخ چیست؟ ای. اچ. کار، ترجمهُ حسن کامشاد، چاپ سوم، صص ۱۱۵-۱۱۶.
#هومن_پناهنده
@#gashthaa
Forwarded from Instagram Downloader Toolbox Bot دانلود از اینستاگرام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
عموم ما ایرانیان برای #کتاب نخواندن صد دلیل داریم اما برای خواندن در پی دلیل و انگیزه می گردیم.
چراییِ وضعیت کلی و جزئی کشور، قابل تقلیل دادن به یکی دو دلیل نیست اما برای برون رفت از مشکلات عمیقِ عمومی و خصوصی، حتما کتاب خواندن، مقدمه فهم مسئله و یکی از راه های ضروری است.
،
دیدار با #استاد پیشکسوت و محقق برجسته تاریخ علم، دکتر حسین معصومی همدانی که خود دانشنامه ای ناطق و کتابخوانی قهار است، فرصتی مغتنم بود که خستگیِ- حدود ۱۵ ساعت- کار روزانه را از تن بهدر کرد.
،
در این دیدار که جناب آقای دکتر امیرخانی رییس جدید، محترم و فرهیخته #کتابخانه_ملی نیز حضور داشتند از تاریخ علم و عالمان تا خاطرات شخصی و تحصیلی استاد و نگرانی ها درباره وضعیت آموزش عالی در #علوم_انسانی گفتگو و تبادل نظر کردیم.
_______
#هفته_کتاب
#برای_ایران
#حسین_سیمایی
🔗 simaee_ir
📲 @instatoolboxbot
عموم ما ایرانیان برای #کتاب نخواندن صد دلیل داریم اما برای خواندن در پی دلیل و انگیزه می گردیم.
چراییِ وضعیت کلی و جزئی کشور، قابل تقلیل دادن به یکی دو دلیل نیست اما برای برون رفت از مشکلات عمیقِ عمومی و خصوصی، حتما کتاب خواندن، مقدمه فهم مسئله و یکی از راه های ضروری است.
،
دیدار با #استاد پیشکسوت و محقق برجسته تاریخ علم، دکتر حسین معصومی همدانی که خود دانشنامه ای ناطق و کتابخوانی قهار است، فرصتی مغتنم بود که خستگیِ- حدود ۱۵ ساعت- کار روزانه را از تن بهدر کرد.
،
در این دیدار که جناب آقای دکتر امیرخانی رییس جدید، محترم و فرهیخته #کتابخانه_ملی نیز حضور داشتند از تاریخ علم و عالمان تا خاطرات شخصی و تحصیلی استاد و نگرانی ها درباره وضعیت آموزش عالی در #علوم_انسانی گفتگو و تبادل نظر کردیم.
_______
#هفته_کتاب
#برای_ایران
#حسین_سیمایی
🔗 simaee_ir
📲 @instatoolboxbot
@sokhanranihaa - همایش «حافظ و سعدی» - حسین معصومیهمدانی - کانال…
@sokhanranihaa
✍ هومن پناهنده
(به مناسبت زادروز حسین معصومی همدانی)
استاد دکتر حسین معصومی همدانی از نوادرِ ایرانیانِ روزگار ما است و همانندش شاید به شمارِ انگشتانِ یک دست نباشد. هوشِ حیرتانگیز، نکتهسنجیِ بسیار، دانشِ گسترده در حیطههای گونهگون، نیروی نظریهسازی، و پیشینهُ درخشان در زمینههای متعدد (پژوهش، تالیف، ترجمه، ویرایش) سبب میشود که در این زمانهُ "قحطِ معنی در میانِ نامها" کاربردِ عنوانهایی همچون "استاد" و "دکتر" در موردِ او نه فقط بامسمّا و معنادار باشد، بلکه از این رهگذر شاید برای این عنوانهای دستمالیشده حیثیتی نیز کسب شود. استاد معصومی، به رغمِ کمالاتِ برشمرده، درست به یُمنِ همان هوشِ سرشار، از فضیلت استثناییِ گریز از مرامِ مریدپروری نیز برخوردار است، مرامی که بسی "مشاهیر" را( که برخیشان صاحب دانش و قریحهای هم بودهاند) به هاویهُ ابتذال و انحطاط و تیرهرایی فروافکنده است.
آقای معصومی در این سخنرانیِ آموزنده که در نهم آبان ۱۳۹۸ در بابل ایراد شده در پاسخ به این پرسش که چرا ایرانیانِ دورانِ ما به غزلیات حافظ بیش از غزلهای سعدی اقبال میکنند حدسی درخورِ تاُمل میزند.
#هومن_پناهنده
@gashthaa
(به مناسبت زادروز حسین معصومی همدانی)
استاد دکتر حسین معصومی همدانی از نوادرِ ایرانیانِ روزگار ما است و همانندش شاید به شمارِ انگشتانِ یک دست نباشد. هوشِ حیرتانگیز، نکتهسنجیِ بسیار، دانشِ گسترده در حیطههای گونهگون، نیروی نظریهسازی، و پیشینهُ درخشان در زمینههای متعدد (پژوهش، تالیف، ترجمه، ویرایش) سبب میشود که در این زمانهُ "قحطِ معنی در میانِ نامها" کاربردِ عنوانهایی همچون "استاد" و "دکتر" در موردِ او نه فقط بامسمّا و معنادار باشد، بلکه از این رهگذر شاید برای این عنوانهای دستمالیشده حیثیتی نیز کسب شود. استاد معصومی، به رغمِ کمالاتِ برشمرده، درست به یُمنِ همان هوشِ سرشار، از فضیلت استثناییِ گریز از مرامِ مریدپروری نیز برخوردار است، مرامی که بسی "مشاهیر" را( که برخیشان صاحب دانش و قریحهای هم بودهاند) به هاویهُ ابتذال و انحطاط و تیرهرایی فروافکنده است.
آقای معصومی در این سخنرانیِ آموزنده که در نهم آبان ۱۳۹۸ در بابل ایراد شده در پاسخ به این پرسش که چرا ایرانیانِ دورانِ ما به غزلیات حافظ بیش از غزلهای سعدی اقبال میکنند حدسی درخورِ تاُمل میزند.
#هومن_پناهنده
@gashthaa
Forwarded from دیپلماسی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴هشدار #محسن_رنانی به #پزشکیان و جمهوری اسلامی:
بدون وفاق واقعی وفاقی که منتقدین و مخالفان درونش باشند به جایی نخواهیم رسید
شما ۹۹ درصد بازیگران را حذف کرده اید و صحبت از وفاق می کنید
#وفاق اینگونه نیست......
🔦این نشست در انجمن اقتصاد ایران و با همکاری مرکز پژوهشهای اتاق بازرگانی برگزار شده است
@bestdiplomacy
بدون وفاق واقعی وفاقی که منتقدین و مخالفان درونش باشند به جایی نخواهیم رسید
شما ۹۹ درصد بازیگران را حذف کرده اید و صحبت از وفاق می کنید
#وفاق اینگونه نیست......
🔦این نشست در انجمن اقتصاد ایران و با همکاری مرکز پژوهشهای اتاق بازرگانی برگزار شده است
@bestdiplomacy
Forwarded from حمیدرضا جلائیپور (جامعهشناس)
دیپلماسی
🔵🔴هشدار #محسن_رنانی به #پزشکیان و جمهوری اسلامی: بدون وفاق واقعی وفاقی که منتقدین و مخالفان درونش باشند به جایی نخواهیم رسید شما ۹۹ درصد بازیگران را حذف کرده اید و صحبت از وفاق می کنید #وفاق اینگونه نیست...... 🔦این نشست در انجمن اقتصاد ایران و با همکاری…
وارده:👇
🔻دکتر رنانی، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان، در این کلیپ یک دقیقه و نیمی میگوید: « "٢۵٠ سال قبل مارتین لوتر بیانیهی ٩٠ مادهایاش را داد و گفت کسی به بهشت نمیرود مگر اینکه خودش کتاب مقدس را بخواند و تفسیر کند و عمل کند، نرخ باسوادی یک درصد بود"
🔻این عبارت چهار خطای فاحش دارد:
1️⃣ اشتباه تاریخی: زمان انتشار بیانیه
بیانیهی مارتین لوتر (۹۵ مادهای) در تاریخ ۳۱ اکتبر ۱۵۱۷ میلادی منتشر شد. این بیانیه نقطه آغاز جنبش اصلاحات پروتستانی در اروپای قرون وسطی بود.
بنابراین، اگر بخواهیم از زمان انتشار آن تا امروز محاسبه کنیم، این واقعه ۵۰۷ سال پیش رخ داده است، نه ۲۵۰ سال پیش. اشتباه در ذکر زمان ممکن است به دلیل ناآگاهی دکتر رنانی یا سهلانگاری در بیان باشد.
2️⃣ اشتباه در تعداد مواد بیانیه
بیانیهی مارتین لوتر بهطور دقیق ۹۵ مادهای است. این بیانیه به لاتین نوشته شده و بر در کلیسای ویتنبرگ آلمان نصب شد.
اشاره به تعداد اشتباه (۹۰ ماده) نشان میدهد که دکتر رنانی احتمالاً جزئیات تاریخی را بررسی نکرده یا از منابع غیرمعتبر استفاده کرده است.
3️⃣ عدم وجود چنین مادهای در بیانیه
محتوای بیانیهی مارتین لوتر عمدتاً دربارهی نقد فروش آمرزشنامهها (Indulgences) و فساد در کلیسای کاتولیک بود. لوتر بهطور خاص به موضوعاتی همچون:
سوءاستفاده مالی کلیسا از مردم،
سوءبرداشت از مفاهیم آمرزش و نجات،
و فساد روحانیون اشاره کرده است.
این بیانیه در هیچ بخشی بیان نمیکند که: «کسی به بهشت نمیرود مگر اینکه خودش کتاب مقدس را بخواند، تفسیر کند و عمل کند.» چنین برداشتی از اهداف لوتر تحریف یا سوءبرداشت است.
اگرچه لوتر به اهمیت خواندن کتاب مقدس توسط مردم تأکید داشت، اما این تأکید بهصورت صریح یا الزامآور در بیانیه ذکر نشده است. لوتر معتقد بود که هر فرد باید بتواند پیام الهی را درک کند، اما این دیدگاه بیشتر در آثار و فعالیتهای بعدی او منعکس شده است، نه در متن این بیانیه خاص.
4️⃣ ابهام در آمار باسوادی
در مورد نرخ باسوادی در اوایل قرن ۱۶ میلادی:
اطلاعات دقیقی در دست نیست. بهطور کلی، سطح سواد در آن زمان در اروپا پایین بود، اما نمیتوان بهطور قطعی عدد دقیقی مثل «یک درصد» را مطرح کرد.
علاوه بر این، تعریف باسوادی در آن دوره متفاوت بود. برای مثال، ممکن بود فردی بتواند امضای خود را بزند اما قادر به خواندن و نوشتن نباشد.
ادعای اینکه نرخ باسوادی "یک درصد" بوده، بدون پشتوانه علمی یا تاریخی است و احتمالاً از تخمینهای کلی گرفته شده است.
نتیجهگیری:
این پاسخ نشان میدهد که ادعای مطرحشده در سخن این اقتصاددان، از چند جنبه دچار مشکل است:
اشتباه در زمان تاریخی (۵۰۷ سال، نه ۲۵۰ سال)،
اشتباه در تعداد مواد بیانیه (۹۵ ماده، نه ۹۰ ماده)،
تحریف اهداف اصلی بیانیه و ادعای وجود مادهای که هرگز ذکر نشده،
و بیان آماری که پایه علمی و تاریخی ندارد.
این توضیحات نشان میدهند که ادعای مطرحشده بهدلیل بیدقتی یا استفاده از منابع غیرمعتبر نادرست است.
🔻دکتر رنانی، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان، در این کلیپ یک دقیقه و نیمی میگوید: « "٢۵٠ سال قبل مارتین لوتر بیانیهی ٩٠ مادهایاش را داد و گفت کسی به بهشت نمیرود مگر اینکه خودش کتاب مقدس را بخواند و تفسیر کند و عمل کند، نرخ باسوادی یک درصد بود"
🔻این عبارت چهار خطای فاحش دارد:
1️⃣ اشتباه تاریخی: زمان انتشار بیانیه
بیانیهی مارتین لوتر (۹۵ مادهای) در تاریخ ۳۱ اکتبر ۱۵۱۷ میلادی منتشر شد. این بیانیه نقطه آغاز جنبش اصلاحات پروتستانی در اروپای قرون وسطی بود.
بنابراین، اگر بخواهیم از زمان انتشار آن تا امروز محاسبه کنیم، این واقعه ۵۰۷ سال پیش رخ داده است، نه ۲۵۰ سال پیش. اشتباه در ذکر زمان ممکن است به دلیل ناآگاهی دکتر رنانی یا سهلانگاری در بیان باشد.
2️⃣ اشتباه در تعداد مواد بیانیه
بیانیهی مارتین لوتر بهطور دقیق ۹۵ مادهای است. این بیانیه به لاتین نوشته شده و بر در کلیسای ویتنبرگ آلمان نصب شد.
اشاره به تعداد اشتباه (۹۰ ماده) نشان میدهد که دکتر رنانی احتمالاً جزئیات تاریخی را بررسی نکرده یا از منابع غیرمعتبر استفاده کرده است.
3️⃣ عدم وجود چنین مادهای در بیانیه
محتوای بیانیهی مارتین لوتر عمدتاً دربارهی نقد فروش آمرزشنامهها (Indulgences) و فساد در کلیسای کاتولیک بود. لوتر بهطور خاص به موضوعاتی همچون:
سوءاستفاده مالی کلیسا از مردم،
سوءبرداشت از مفاهیم آمرزش و نجات،
و فساد روحانیون اشاره کرده است.
این بیانیه در هیچ بخشی بیان نمیکند که: «کسی به بهشت نمیرود مگر اینکه خودش کتاب مقدس را بخواند، تفسیر کند و عمل کند.» چنین برداشتی از اهداف لوتر تحریف یا سوءبرداشت است.
اگرچه لوتر به اهمیت خواندن کتاب مقدس توسط مردم تأکید داشت، اما این تأکید بهصورت صریح یا الزامآور در بیانیه ذکر نشده است. لوتر معتقد بود که هر فرد باید بتواند پیام الهی را درک کند، اما این دیدگاه بیشتر در آثار و فعالیتهای بعدی او منعکس شده است، نه در متن این بیانیه خاص.
4️⃣ ابهام در آمار باسوادی
در مورد نرخ باسوادی در اوایل قرن ۱۶ میلادی:
اطلاعات دقیقی در دست نیست. بهطور کلی، سطح سواد در آن زمان در اروپا پایین بود، اما نمیتوان بهطور قطعی عدد دقیقی مثل «یک درصد» را مطرح کرد.
علاوه بر این، تعریف باسوادی در آن دوره متفاوت بود. برای مثال، ممکن بود فردی بتواند امضای خود را بزند اما قادر به خواندن و نوشتن نباشد.
ادعای اینکه نرخ باسوادی "یک درصد" بوده، بدون پشتوانه علمی یا تاریخی است و احتمالاً از تخمینهای کلی گرفته شده است.
نتیجهگیری:
این پاسخ نشان میدهد که ادعای مطرحشده در سخن این اقتصاددان، از چند جنبه دچار مشکل است:
اشتباه در زمان تاریخی (۵۰۷ سال، نه ۲۵۰ سال)،
اشتباه در تعداد مواد بیانیه (۹۵ ماده، نه ۹۰ ماده)،
تحریف اهداف اصلی بیانیه و ادعای وجود مادهای که هرگز ذکر نشده،
و بیان آماری که پایه علمی و تاریخی ندارد.
این توضیحات نشان میدهند که ادعای مطرحشده بهدلیل بیدقتی یا استفاده از منابع غیرمعتبر نادرست است.
فرستهُ سخنرانیای از آقای رنانی و سپس فرستهُ نقدی بر این سخنرانی.👇👇
Forwarded from آنسو | AnSoo
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
محسن رِنانی: جوک بسازید تا توسعه نیابید.
Make jokes and don't develop | Mohsen Renani | TEDxNaghsheJahan
@AnSoo
Make jokes and don't develop | Mohsen Renani | TEDxNaghsheJahan
@AnSoo
Forwarded from باشگاه اندیشه
باشگاه_اندیشه،هومن_پناهنده،تفکرنقادانه.mp3
160.4 MB
Forwarded from شالتله (عباس زندباف نشاط)
همیشه حیران بودم که چه طور عدهای شب تا صبح در این سرمای استخوانسوز درون بوستانهای عمومی میخوابند. پس این جوریها است.
https://youtu.be/uLq3355F22M?si=2NuWBltwSlA4UU9a
▫️خلاصهُ سخنرانی استیون والت در دانشگاه اروپای مرکزی▫️
او در این سخنرانی سه سوُال طرح میکند، که هر کدام در بطن خود سوُالهای دیگری دارد، و سعی میکند به آنها پاسخ بدهد. در بخشی از آن هم به تبعات پیروزی ترامپ برای ایران میپردازد.
♦️آیا قدرت آمریکا رو به زوال است؟ و آیا افول قدرت آمریکا برای این کشور و باقی دنیا زیانبار است؟
قدرت نسبی است و این نسبتها ثابت نیستند. با هر معیاری که بسنجیم، آمریکا هنوز یک قدرت بزرگ است. اقتصاد آمریکا بزرگترین اقتصاد دنیا است و درآمد سرانهُ ما هفت برابر چین است؛ رشد اقتصادی آمریکا بالاترین نرخ در میان کشورهای دموکراتیک است؛ تجارت دنیا بر پایهُ دلار است و ذخایر ارزی کشورها به این پول است؛ موقعیت ما در معماری مالی دنیا به ما این قدرت را میدهد که از طریق وضع تحریمهای کمرشکن ارادهمان را به دیگران تحمیل کنیم. شرکتهای آمریکایی قدرت نوآوری بالایی دارند. دانشگاههای آمریکا هنوز بهترین هستند. نهادهای فرهنگی آمریکا هنوز بر باقی نقاط دنیا سایه گستردهاند. جمعیت آمریکا نسبتاً جوانتر از قدرتهای اروپایی و آسیایی است. به لحاظ نظامی هم آمریکا قدرت قاهر است. مخارج نظامی آمریکا دو برابر چین است؛ آمریکا در سراسر دنیا پایگاه دارد؛ همچنین پیمانهای نظامی مستحکمی دارد. بر این اساس میشود گفت هیچ قدرت دیگری تهدیدی برای آمریکا محسوب نمیشود، هیچ کشوری توان حمله به آمریکا، تسخیر آن، یا تحمیل ارادهاش را به این کشور ندارد. موقعیت جغرافیایی آمریکا هم به امنیت آن کمک میکند.
البته امکان دارد شکنندگی نهادهای سیاسی آمریکا و وضعیت داخلی آن تمام این سرمایهها را به باد بدهد. لازم نیست آمریکا در تمام مسائل دنیا دخالت کند تا موقعیت برتر خود را حفظ کند، کافی است نگذارد سایر قدرتهای بزرگ بر مناطق حیاتی سیطره یابند. به نظر من آمریکا از قدرت خود با درایت استفاده نکرده است، و این امر یکی از عواملی است که به پیروزی ترامپ کمک کرد. سیاست خارجی ما در خاورمیانه در ۳۰ سال گذشته سراسر شکست بوده است. ما مسئول تمام مصائب آن منطقه نیستیم، اما اثر انگشت ما را در بسیاری از مشکلات میشود دید. گسترش ناتو به صلح منجر نشد. امنیت اروپا امروز کاهش یافته است. بحران مالی ۲۰۰۸ تردیدهای جدی دربارهُ مدل نئولیبرال به وجود آورد. تلاش آمریکا برای ایجاد هژمونی لیبرال در دنیا شکست خورده است. دموکراسی در تمام دنیا در حال عقبنشینی است، و حتی در خود آمریکا هم در معرض خطر است.
کاهش قدرت آمریکا لزوما بد نیست. به نظر من تمام این مشکلات نتیجهُ قدرت مهارنشده است. آمریکا چنان قدرتمند شده بود که هر دو حزب، بدون ترس از تبعات اعمالشان، دنبال اهداف غیرواقعی در سطح دنیا بودند. هزینهُ شکست سیاستهای آنها را دیگران پرداختند. کاهش قدرت نسبی آمریکا، یا مهار قدرت این کشور، آمریکا را وا میدارد تا اولویتهای روشنتری برای سیاست خارجی خود برگزیند و در مسائل داخلی گوشه گوشهُ دنیا دخالت نکند. متحدان آمریکا هم که عادت کردهاند با پشتیبانی آمریکا دست به اقدامات بیپروا بزنند، حساب کار دستشان میآید تا محتاطتر باشند. خلاصه این که تعدیل عقلانی سیاست آمریکا به نفع دنیا خواهد بود، اما انتظار "تعدیل عقلانی" از ترامپ انتظار بیجایی است.
[ادامه در دو فرستهُ بعدی]
#هومن_پناهنده
@gashthaa
▫️خلاصهُ سخنرانی استیون والت در دانشگاه اروپای مرکزی▫️
او در این سخنرانی سه سوُال طرح میکند، که هر کدام در بطن خود سوُالهای دیگری دارد، و سعی میکند به آنها پاسخ بدهد. در بخشی از آن هم به تبعات پیروزی ترامپ برای ایران میپردازد.
♦️آیا قدرت آمریکا رو به زوال است؟ و آیا افول قدرت آمریکا برای این کشور و باقی دنیا زیانبار است؟
قدرت نسبی است و این نسبتها ثابت نیستند. با هر معیاری که بسنجیم، آمریکا هنوز یک قدرت بزرگ است. اقتصاد آمریکا بزرگترین اقتصاد دنیا است و درآمد سرانهُ ما هفت برابر چین است؛ رشد اقتصادی آمریکا بالاترین نرخ در میان کشورهای دموکراتیک است؛ تجارت دنیا بر پایهُ دلار است و ذخایر ارزی کشورها به این پول است؛ موقعیت ما در معماری مالی دنیا به ما این قدرت را میدهد که از طریق وضع تحریمهای کمرشکن ارادهمان را به دیگران تحمیل کنیم. شرکتهای آمریکایی قدرت نوآوری بالایی دارند. دانشگاههای آمریکا هنوز بهترین هستند. نهادهای فرهنگی آمریکا هنوز بر باقی نقاط دنیا سایه گستردهاند. جمعیت آمریکا نسبتاً جوانتر از قدرتهای اروپایی و آسیایی است. به لحاظ نظامی هم آمریکا قدرت قاهر است. مخارج نظامی آمریکا دو برابر چین است؛ آمریکا در سراسر دنیا پایگاه دارد؛ همچنین پیمانهای نظامی مستحکمی دارد. بر این اساس میشود گفت هیچ قدرت دیگری تهدیدی برای آمریکا محسوب نمیشود، هیچ کشوری توان حمله به آمریکا، تسخیر آن، یا تحمیل ارادهاش را به این کشور ندارد. موقعیت جغرافیایی آمریکا هم به امنیت آن کمک میکند.
البته امکان دارد شکنندگی نهادهای سیاسی آمریکا و وضعیت داخلی آن تمام این سرمایهها را به باد بدهد. لازم نیست آمریکا در تمام مسائل دنیا دخالت کند تا موقعیت برتر خود را حفظ کند، کافی است نگذارد سایر قدرتهای بزرگ بر مناطق حیاتی سیطره یابند. به نظر من آمریکا از قدرت خود با درایت استفاده نکرده است، و این امر یکی از عواملی است که به پیروزی ترامپ کمک کرد. سیاست خارجی ما در خاورمیانه در ۳۰ سال گذشته سراسر شکست بوده است. ما مسئول تمام مصائب آن منطقه نیستیم، اما اثر انگشت ما را در بسیاری از مشکلات میشود دید. گسترش ناتو به صلح منجر نشد. امنیت اروپا امروز کاهش یافته است. بحران مالی ۲۰۰۸ تردیدهای جدی دربارهُ مدل نئولیبرال به وجود آورد. تلاش آمریکا برای ایجاد هژمونی لیبرال در دنیا شکست خورده است. دموکراسی در تمام دنیا در حال عقبنشینی است، و حتی در خود آمریکا هم در معرض خطر است.
کاهش قدرت آمریکا لزوما بد نیست. به نظر من تمام این مشکلات نتیجهُ قدرت مهارنشده است. آمریکا چنان قدرتمند شده بود که هر دو حزب، بدون ترس از تبعات اعمالشان، دنبال اهداف غیرواقعی در سطح دنیا بودند. هزینهُ شکست سیاستهای آنها را دیگران پرداختند. کاهش قدرت نسبی آمریکا، یا مهار قدرت این کشور، آمریکا را وا میدارد تا اولویتهای روشنتری برای سیاست خارجی خود برگزیند و در مسائل داخلی گوشه گوشهُ دنیا دخالت نکند. متحدان آمریکا هم که عادت کردهاند با پشتیبانی آمریکا دست به اقدامات بیپروا بزنند، حساب کار دستشان میآید تا محتاطتر باشند. خلاصه این که تعدیل عقلانی سیاست آمریکا به نفع دنیا خواهد بود، اما انتظار "تعدیل عقلانی" از ترامپ انتظار بیجایی است.
[ادامه در دو فرستهُ بعدی]
#هومن_پناهنده
@gashthaa
YouTube
Stephen M. Walt - Is the United States Really in Decline?
A public lecture co-hosted by CEU Department of International Relations and CEU Department of Political Science, held at Central European University in Vienna on November 19, 2024.
Stephen M. Walt is the Robert and Renée Belfer Professor of International…
Stephen M. Walt is the Robert and Renée Belfer Professor of International…
چرا ترامپ پیروز شد؟
طبقهُ نخبهُ حاکم آمریکا، خصوصاً حزب دموکرات، هنوز متوجه عمق نفرت مردم عادی سفیدپوست از خود نشده است. ترامپ هم درست به اندازهُ مردم آمریکا از طبقهُ نخبه نفرت دارد، چون طبقهُ نخبه هیچ وقت ترامپ را از خودش ندانست. همین نفرت فصل مشترک ترامپ و طرفدارانش است. شاید تنها چیز واقعی در شخصیت ترامپ همین نفرت او از نخبگان است. مردم هم این نفرت را حس میکنند و تصور میکنند او وضعیت آنها را بهتر از سایر رجال سیاسی درک میکند و دلسوز آنها است.
دستاوردهای بایدن کم نبود، تیم او اقتصاد را خوب اداره کرد، تورم کاهش یافت، و کشور به اشتغال کامل دست یافت. آنها انتظار داشتند مردم آمریکا با حمایت از آنها به این توفیق پاداش بدهند، ولی چنین نشد. بخشی از مشکل، خود بایدن بود. او پیرتر از آن بود که به رقابت انتخاباتی بپردازد و دستاوردهایش را به رخ مردم بکشد. در عین حال قیمت بعضی کالاهای اساسی مثل کرایهخانه کماکان بالا ماند و مردم حس نمیکردند تورم کنترل شده است. بایدن دیر از انتخابات کنار کشید، و فرصت کافی برای برگزاری انتخابات داخلی برای انتخاب کاندیدای دموکرات باقی نماند. کامالا هریس نتوانست در فرصت کمی که داشت بین خودش و بایدن، که محبوب نبود، فاصله ایجاد کند یا سیاستهای خودش را ارائه کند. مردم او را ادامهُ بایدن میدانستند. کامالا هریس تجسم همهُ آن چیزهایی بود که بسیاری از آمریکاییها از آن هراس دارند، یعنی یک زن تحصیلکردهُ رنگینپوست بیفرزند. مردم آمریکا از ادامهُ سیاست خارجی مداخلهگرایانهُ آمریکا خسته شدهاند و تصور عمومی این بود که هریس به این سیاست خاتمه نخواهد داد. همهُ اینها به نفع ترامپ تمام شد.
تبعات پیروزی ترامپ برای دنیا چیست؟
۱. ترامپ غیرقابل پیشبینی خواهد بود. او این رفتار را نقطهُ قوت خود میداند. او گزارشهای کارشناسان را نمیخواند، به حرف مشاوران گوش نمیکند، معلوم نیست کدام بخش از حرفهایش رجزخوانی است و کدام برنامهُ عمل، و روشن نیست اساسا چقدر به مسائل سیاست خارجی خواهد پرداخت. کسانی که تاکنون معرفی کرده است مخالف سرسخت چین و مدافع بیچونوچرای اسرائیل هستند. اینها هیچ کدام پایگاه مستقل از ترامپ ندارند و موقعیتشان بستگی به ترامپ دارد، پس گوش به فرمان او خواهند بود و با او مخالفت نخواهند کرد.
۲. هژمونی لیبرال، یعنی این ایده که ایالات متحده دنیا را به سمت لیبرال دموکراسی هدایت خواهد کرد و حقوق بشر و نهادهای لیبرال همه جا حکمفرما خواهد شد، مرده است. تلاش بایدن و تیمش برای احیای آن شکست خورده است.
۳. با وضع تعرفههای تجاری جدید و افزایش تعرفههای موجود، جنگ اقتصادی آغاز خواهد شد. عدهای از ثروتمندان ِ نزدیک به ترامپ با این سیاست مخالفاند. ولی اگر ترامپ این جنگ را تشدید کند، قیمت کالاها در همه جا افزایش مییابد و همه فقیرتر میشوند.
۴. گرفتاریهای اروپا تشدید خواهد شد. ترامپ با اتحادیهُ اروپا مخالف است. با واحدهای کوچک بهتر کنار میآید تا واحد بزرگی مثل اتحادیهُ اروپا. در میان اطرافیانش کسی مثل ایلان ماسک با سیاستهای نظارتی اروپا مخالف است. خروج از ناتو بعید است. اما او مدام به متحدان اروپایی حمله خواهد کرد. رفتار او باعث دلسردی متحدان خواهد شد.
۵. اوضاع اوکراین رو به وخامت خواهد گذاشت. ترامپ مشکلی نخواهد داشت اگر پوتین بخشی از اوکراین را برای همیشه اشغال کند و باقی آن را به صورت مخروبهای درآورد که گر چه ظاهراً مستقل است ولی هیچوقت به ناتو نخواهد پیوست. اگر این اتفاق بیفتد، او خود را مستحق جایزهُ صلح نوبل خواهد دانست.
۶. بحران خاورمیانه ادامه خواهد یافت. ترامپ برای قربانیان غزه تره هم خرد نمیکند، فشار حداکثری بر ایران را از سر خواهد گرفت، و دست اسرائیل را باز خواهد گذاشت تا کرانهُ غربی را به خاک خود ملحق کند و فلسطینیها را از آنجا بیرون براند. او نیرو به خاورمیانه نخواهد فرستاد، ولی حملهُ هوایی امریکا به تاُسیسات اتمی ایران غیرقابلتصور نیست. تنها مانع در این میان، دخالت محمد بن سلمان است که پیش ترامپ نفوذ دارد. بعید نیست ترامپ به دیدار با رهبران ایران تمایل نشان دهد، اما چون حوصله و دقت کارهای جدی دیپلماتیک ندارد، نتیجهای از این قبیل اقدامات حاصل نخواهد شد.
۷. میشود گفت خصومت با چین تنها سیاستی است که هر دو حزب در واشنگتن بر سر آن توافق دارند. اما احتمال این که ترامپ با تایوان و سایر متحدان آسیایی آمریکا وارد مناقشه شود کم نیست. و این یکی از تناقضهای درونی سیاست آمریکا در دوران ترامپ است، چون اقتضای مقابله با چین تقویت رابطه با متحدان منطقهای است. چینیها نگران افزایش تعرفههای تجاری خواهند بود، ولی میدانند ترامپ سیاستمدار توانایی نیست و توان وارد کردن لطمهُ جدی به آنها را ندارد. چینیها از تخریب رابطهُ آمریکا و متحدان آسیاییاش استقبال میکنند.
#هومن_پناهنده
@gashthaa
طبقهُ نخبهُ حاکم آمریکا، خصوصاً حزب دموکرات، هنوز متوجه عمق نفرت مردم عادی سفیدپوست از خود نشده است. ترامپ هم درست به اندازهُ مردم آمریکا از طبقهُ نخبه نفرت دارد، چون طبقهُ نخبه هیچ وقت ترامپ را از خودش ندانست. همین نفرت فصل مشترک ترامپ و طرفدارانش است. شاید تنها چیز واقعی در شخصیت ترامپ همین نفرت او از نخبگان است. مردم هم این نفرت را حس میکنند و تصور میکنند او وضعیت آنها را بهتر از سایر رجال سیاسی درک میکند و دلسوز آنها است.
دستاوردهای بایدن کم نبود، تیم او اقتصاد را خوب اداره کرد، تورم کاهش یافت، و کشور به اشتغال کامل دست یافت. آنها انتظار داشتند مردم آمریکا با حمایت از آنها به این توفیق پاداش بدهند، ولی چنین نشد. بخشی از مشکل، خود بایدن بود. او پیرتر از آن بود که به رقابت انتخاباتی بپردازد و دستاوردهایش را به رخ مردم بکشد. در عین حال قیمت بعضی کالاهای اساسی مثل کرایهخانه کماکان بالا ماند و مردم حس نمیکردند تورم کنترل شده است. بایدن دیر از انتخابات کنار کشید، و فرصت کافی برای برگزاری انتخابات داخلی برای انتخاب کاندیدای دموکرات باقی نماند. کامالا هریس نتوانست در فرصت کمی که داشت بین خودش و بایدن، که محبوب نبود، فاصله ایجاد کند یا سیاستهای خودش را ارائه کند. مردم او را ادامهُ بایدن میدانستند. کامالا هریس تجسم همهُ آن چیزهایی بود که بسیاری از آمریکاییها از آن هراس دارند، یعنی یک زن تحصیلکردهُ رنگینپوست بیفرزند. مردم آمریکا از ادامهُ سیاست خارجی مداخلهگرایانهُ آمریکا خسته شدهاند و تصور عمومی این بود که هریس به این سیاست خاتمه نخواهد داد. همهُ اینها به نفع ترامپ تمام شد.
تبعات پیروزی ترامپ برای دنیا چیست؟
۱. ترامپ غیرقابل پیشبینی خواهد بود. او این رفتار را نقطهُ قوت خود میداند. او گزارشهای کارشناسان را نمیخواند، به حرف مشاوران گوش نمیکند، معلوم نیست کدام بخش از حرفهایش رجزخوانی است و کدام برنامهُ عمل، و روشن نیست اساسا چقدر به مسائل سیاست خارجی خواهد پرداخت. کسانی که تاکنون معرفی کرده است مخالف سرسخت چین و مدافع بیچونوچرای اسرائیل هستند. اینها هیچ کدام پایگاه مستقل از ترامپ ندارند و موقعیتشان بستگی به ترامپ دارد، پس گوش به فرمان او خواهند بود و با او مخالفت نخواهند کرد.
۲. هژمونی لیبرال، یعنی این ایده که ایالات متحده دنیا را به سمت لیبرال دموکراسی هدایت خواهد کرد و حقوق بشر و نهادهای لیبرال همه جا حکمفرما خواهد شد، مرده است. تلاش بایدن و تیمش برای احیای آن شکست خورده است.
۳. با وضع تعرفههای تجاری جدید و افزایش تعرفههای موجود، جنگ اقتصادی آغاز خواهد شد. عدهای از ثروتمندان ِ نزدیک به ترامپ با این سیاست مخالفاند. ولی اگر ترامپ این جنگ را تشدید کند، قیمت کالاها در همه جا افزایش مییابد و همه فقیرتر میشوند.
۴. گرفتاریهای اروپا تشدید خواهد شد. ترامپ با اتحادیهُ اروپا مخالف است. با واحدهای کوچک بهتر کنار میآید تا واحد بزرگی مثل اتحادیهُ اروپا. در میان اطرافیانش کسی مثل ایلان ماسک با سیاستهای نظارتی اروپا مخالف است. خروج از ناتو بعید است. اما او مدام به متحدان اروپایی حمله خواهد کرد. رفتار او باعث دلسردی متحدان خواهد شد.
۵. اوضاع اوکراین رو به وخامت خواهد گذاشت. ترامپ مشکلی نخواهد داشت اگر پوتین بخشی از اوکراین را برای همیشه اشغال کند و باقی آن را به صورت مخروبهای درآورد که گر چه ظاهراً مستقل است ولی هیچوقت به ناتو نخواهد پیوست. اگر این اتفاق بیفتد، او خود را مستحق جایزهُ صلح نوبل خواهد دانست.
۶. بحران خاورمیانه ادامه خواهد یافت. ترامپ برای قربانیان غزه تره هم خرد نمیکند، فشار حداکثری بر ایران را از سر خواهد گرفت، و دست اسرائیل را باز خواهد گذاشت تا کرانهُ غربی را به خاک خود ملحق کند و فلسطینیها را از آنجا بیرون براند. او نیرو به خاورمیانه نخواهد فرستاد، ولی حملهُ هوایی امریکا به تاُسیسات اتمی ایران غیرقابلتصور نیست. تنها مانع در این میان، دخالت محمد بن سلمان است که پیش ترامپ نفوذ دارد. بعید نیست ترامپ به دیدار با رهبران ایران تمایل نشان دهد، اما چون حوصله و دقت کارهای جدی دیپلماتیک ندارد، نتیجهای از این قبیل اقدامات حاصل نخواهد شد.
۷. میشود گفت خصومت با چین تنها سیاستی است که هر دو حزب در واشنگتن بر سر آن توافق دارند. اما احتمال این که ترامپ با تایوان و سایر متحدان آسیایی آمریکا وارد مناقشه شود کم نیست. و این یکی از تناقضهای درونی سیاست آمریکا در دوران ترامپ است، چون اقتضای مقابله با چین تقویت رابطه با متحدان منطقهای است. چینیها نگران افزایش تعرفههای تجاری خواهند بود، ولی میدانند ترامپ سیاستمدار توانایی نیست و توان وارد کردن لطمهُ جدی به آنها را ندارد. چینیها از تخریب رابطهُ آمریکا و متحدان آسیاییاش استقبال میکنند.
#هومن_پناهنده
@gashthaa