Telegram Web
۸. ترامپ به گرمایش زمین اعتقادی ندارد و تبعات آن را به چیزی نمی‌گیرد. طبعا تلاش برای کنترل گرمایش زمین تضعیف می‌شود، و این میدان به چین واگذار می‌شود.

۹. جمهوری‌خواهان ادعا می‌کنند پیروزی ترامپ نشانهُ آن است که او ارادهُ مردم آمریکا را نمایندگی می‌کند و همهُ مردم پشت او ایستاده‌اند. ولی می‌دانیم که او کمتر از ۵۰ درصد کل آرا را به دست آورده و بیش از نیمی از مردم آمریکا به او رای نداده‌اند. تلاش جمهوری‌خواهان برای پیش‌برد برنامه‌هایشان بدون توجه به مخالفان، شقاق جامعهُ آمریکا را تشدید می‌کند. تلاش آنها موقتاً دولت یکپارچه قوی به وجود آورده است، ولی چنین دولتی که مانعی مقابل خود نمی‌بیند در تشخیص خطاهایش ناتوان خواهد بود و خود را پاسخگو نخواهد دانست. شقاق داخلی و حرکت شدید نوسانی سیاست امریکا باعث می‌شود کشورهای دیگر اعتمادشان را به رفتار آمریکا از دست بدهند. این وضعیت دشمنان آمریکا را خشنود خواهد کرد.

۱۰. تنها روزنهُ امید این است: رهبرانی که قدرت مهارنشده دارند اغلب دست به اقداماتی می‌زنند که از قدرت آنها فراتر است، و در چنین مواقعی واکنش به آنها سریع و بی‌رحمانه خواهد بود. کم نبوده‌اند رئیس جمهورهایی که پیروزی انتخاباتی چشمگیری داشند، اما ظرف چند سال پایگاه خود را از دست دادند. اگر این اتفاق زود بیفتد، اگر او پا را از گلیم فراتر بنهد، خیلی از کسانی که از او حمایت کردند پشت او را خالی می‌کنند.♦️

#هومن_پناهنده
@gashthaa
🔺بر زمینت می‌زند نادان دوست🔺

#هومن_پناهنده
@gashthaa
⬛️سوریه⬛️

      عامل شهر حِمص به عمربن عبدالعزیز نبشت که "دیوار شارستان[=شهرستان] حِمص بیران[=ویران] شده است، آن را عمارتی می‌باید کرد؛ چه فرماید؟" جواب نبشت که "شارستان حِمص را از عدل دیواری کن و راه ها را از خوف و ستم پاک کن، که حاجت نیست به گِل و خشت و سنگ و گچ."

(خواجه نظام‌الملک، سیاست‌نامه، فصل چهل‌ و‌ نهم)

#هومن_پناهنده
@gashthaa
چرا شرکت‌ها نمی‏‌خواهند نسل زد را استخدام کنند؟!

🔸بزرگ‌ترین اعضای نسل زد در حال حاضر ۲۷ سال سن دارند و بخش قابل‌توجهی از نیروی کار امروزی را تشکیل می‌دهند، اما در کل دنیا به عنوان پرچالش‌‌ترین گروه نیروی کار شناخته می‌‌شوند.

🔸کارفرماها چه مشکلی با نسل زد دارند؟ نشریه نیوزویک یک‌سری داده را بررسی کرده و با کارشناسان گفت‌‌وگو کرده تا به اطلاعات بیشتری در این مورد برسد.
یک نظرسنجی که ۹۶۶ رهبر کسب و کار درگیر در استخدام در آن شرکت کرده‌‌اند، به این نتیجه رسیده که ۷۵ درصد شرکت‌ها معتقدند برخی کارکنان جدیدی که از این نسل استخدام کرده‌‌اند، عملکرد رضایت‌بخشی نداشته‌‌اند.

🔸نظرات مدیران استخدام در مورد کارجویان نسل زد به صورت نمودار فوق ترسیم شده است.

کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
Forwarded from هم‌میهن via @vote
عباس عبدی مشاور روزنامه هم میهن: مسئولیت ادامه فیلترینگ با شخص پزشکیان است.اگر کسانی هستند که مطابق نظر معاون محترم اجرایی جلوی بدیهیات منافع کشور ایستاده‌اند پس هیچ کدام از وعده‌های آقای پزشکیان محقق نخواهد شد. نظر شما چیست؟
public poll

موافقم – 1K
👍👍👍👍👍👍👍 95%

مخالفم – 55
▫️ 5%

👥 1136 people voted so far.
🔴آخرین شانس

🔺اعتماد ۱۷ آذر

✍️عباس عبدی

🔘شاید اکثریت قاطعی از اصولگرایان و نواصولگرایان می‌دانند که مصوبه حجاب کمکی به بهبود حجاب زنان نمی‌کند، سهل است که نتیجه معکوس هم دارد و بر خلاف عنوانش که به پای عفاف و خانواده نوشته‌اند مغایر با این دو هدف نیز هست. منتقدان هم در حیرت مانده‌اند که آنان چرا و با چه انگیزه‌هایی دنبال اجرای چنین مصوبه‌ای هستند؟ چون هر عقل سلیمی می‌داند که نه تنها این مصوبه کمکی به اهداف ادعایی نمی‌کند بلکه بحران آفرین نیز هست.

🔘یکی از تبعات مهم آن را که باید خیلی صریح اعلام کرد احتمال دارد که این مصوبه از سوی نهادهای بین‌المللی به عنوان مصداقی از آزار و اذیت و تبعیض جنسیتی شناخته و در دستور رسیدگی قرار گیرد، و تا کنون نیز ذیل همین عنوان حداقل در دو مورد ورود کرده‌اند.

🔘البته این فرض هست که نوعی از عقلانیت مبتنی بر هزینه و فایده در سیاستگذاران وجود دارد که چنین مواجهه‌ای را با زنان اتخاذ کرده‌اند، در این صورت آن سود و زیانی که در نظر می‌گیرند کدام است؟ این یادداشت در مقام پاسخ به این پرسش است.

🔘در غیرعقلانی بودن این مصوبه همین بس که وضعیت امروز محصول همین قوانین و سیاست‌هایی است که از گذشته بوده؛ پس چگونه با تداوم آنها می‌توان وضع را تغییر و بهبود داد؟ چرا سیاستگذار درس نمی‌گیرد و بر ادامه روش گذشته اصرار می‌کند؟ به نظر من دو احتمال برای تبیین این وضعیت هست. این دو احتمال ناظر به دو گروه از جناح حاکم است.

🔘گروه اول با تغییر خط مشی موافق‌اند و‌ ادامه این وضع را ممکن نمی‌دانند، ولی نگران نحوه پاسخ‌دهی به آن از سوی منتقدان و جامعه هستند. گروه دوم با علم به نتایج این سیاست‌ها، دنبال تحقق همان نتایج هستند، چون این سیاست‌ها را اتفاقا برای تحقق همان نتایج، در کاسه گروه اول می‌گذارند.

🔘ولی یک نکته کلیدی دیگر هم وجود دارد که گروه دوم حیات سیاسی گروه اول را منوط به بقای خود می‌کند. پاردوکس گروه اول از اینجا آغاز می‌شود که مرگ و حیات آنان، هر دو ناشی از تندروهایی است که این سیاست‌ها را پیگیری می‌کنند. البته حیات آنها هم نصفه نیمه است چون اگر تندروها غالب شوند پیش از هر کس سراغ هم‌پیمانان اصولگرای خود خواهند رفت. البته امید خامی هم دارند که اگر خودشان موفق شوند، می‌توانند دُم تندروها را بچینند. ولی بدون وجود تندروها، خود را در جایگاه مناسبی تصور نمی‌کنند.

🔘یکی از نکاتی که طرفداران این نوع طرح‌ها بیان می‌کنند این است که نظام باید هواداران خود را راضی نگه دارد. در حالی که این گروه یک اقلیت کوچک هستند، بخشی از طرفداران نظام به پزشکیان رای دادند. اینطور نیست که طرفداران را فقط با این طرح‌ها باید راضی نگه داشت. ضمن این که این نوع طرح‌ها فشار اجتماعی را به سمت بدنه مذهبی جامعه هدایت می‌کند و این ها هم از اجرای چنین طرح‌هایی ناراضی‌اند.

🔘سیاستگذاران گروه اول احساس می‌کنند نتایج مثبت بازگشت از راهی که تاکنون طی کرده‌اند، نامعین و احتمالی و نسیه است. بویژه ماهیت سیاست به گونه‌ای است که واکنش‌ها در آن با حوزه‌های دیگر فرق می‌کند. هنگامی که فشار گاز را زیاد می‌کنیم اطمینان داریم که در حجم ثابت دمای آن زیاد می‌شود. چون مولکول گاز اختیاری در نحوه واکنش ندارند. ولی هنگامی که جامعه و انسان را تحت فشار قرار دهید معلوم نیست چه واکنشی نشان خواهند داد؟ می‌تواند تندتر یا رام‌تر شود، مگر این که با آنها گفتگو و تفاهم، و تضمین‌های طرفینی رد و بدل شود. ازاین رو از باز کردن هر روزنه‌ای در سیاست خارجی، و فرهنگی و اجتماعی و رسانه‌ای واهمه دارند در حالی که به دلیل انفعال انها، تمام این عرصه‌ها از سوی منتقدان آنان در حال فتح نهایی است و چندان جایی برای آنها نمی‌ماند.

🔘پس این که تفاهم کنند و فضا باز شود را از روی اجبار می‌پسندند ولی به منافع آن اطمینان ندارند. از این مرحله به بعد است که نقش منتقدان برجسته می‌شود. این نقش که بتوانند احتمال و میزان سود و منافع ناشی از بازکردن فضا را برای این گروه افزایش دهند. در واقع شرکت در انتخابات تیر ماه امسال و کوشش ما برای رای آوردن یک نامزد مورد تایید ساختار و طرفدار وفاق، دقیقا پاسخ به چنین مساله‌ای بود و الا مردم که دور سه انتخابات قبلی را خط کشیده بودند.

https://telegra.ph/آخرین-شانس-12-06
Forwarded from سهام نیوز
گزارش تکان دهنده از افزایش مصرف مواد مخدر در بین دانش‌آموزان

گزارش روزنامه شرق حاکی از افزایش مصرف سیگار برقی و سیگار، ماری‌جوآنا، حشیش و مشروبات الکی میان دانش‌آموزان ایران است.

این در حالی است که سازمان‌های دولتی طی هشت سال اخیر از انتشار آمار دقیق میزان گرایش جوانان و کودکان به مواد مخدر امتناع کرده‌اند.

اردیبهشت‌ماه امسال، دبیرکل جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات در ایران، با تایید کاهش سن مصرف دخانیات در کشور، درباره «مافیای دخانیات» که «دختران نوجوان را هدف قرار می‌دهد» هشدار داد و اعلام کرد که براساس آمارها سن اعتیاد به مواد مخدر در ایران به ۹ و ۱۰ سالگی رسیده است.

معاون پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر هم در سال گذشته گفت، آخرین بررسی‌های دولتی در سال ۱۳۹۵ نشان می‌دهد که از هر ۱۰۰ دانش‌آموز ایرانی دست‌کم ۲.۱ دانش‌آموز معتاد است، که با توجه به گزارش‌های اخیر فعالان فرهنگی و حوزه آموزش و کودکان، به نظر می‌رسد این آمار نیز طی سالیان اخیر افزایش یافته است.
@Sahamnewsorg
Forwarded from ART CHANNEL
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🅰️ ویدئوی اجرای زنده
موسیقی متن فیلم «مرثیه‌ای برای یک رویا»
▫️آهنگساز کلینت منسل
قطعه‌ی Lux Aeterna ، نور ابدی

https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAADwJhv38m4ETbG2ynA
تصاویری از قبل و بعد از سوزاندن محل دفن حافظ اسد در سوریه
@baharnewsir
Forwarded from خاطرات و روزنوشت ها (عيسي سحرخيز)
ایران زین پس صرفاً یک کشورِ منطقه‌ای خواهد بود، نه یک قدرتِ منطقه‌ای

ابراهیم متّقی٭

ایران زین پس صرفاً یک کشورِ منطقه‌ای خواهد بود، نه یک قدرتِ منطقه‌ای

مقاومت، بازتولید خواهد شد و در آینده عمدتاً ماهیّت اجتماعی، گفتمانی و بین‌المللی خواهد داشت!

اقدام حماس در طوفان‌الاقصی یک حرکتِ عاطفیِ تکلیف‌محور بود، نه یک حرکتِ منطقیِ پیامدمحور.

ایران در بحرانِ سوریه عقلانیّت به خرج داد، اگرچه اعتبارش مخدوش شد!

بشار اسد به ایران پناهنده نشد، چرا که احتمالِ ترور او وجود داشت!

ممکن است رویکردِ تحریر الشام در آینده، ضدّ اسرائیلی شود.

ابلاغِ قانونِ «عفاف و حجاب» در شرایط کنونی، خودکشیِ سیاسی است!

دکترین هسته‌ای ما، دکترین قابلیّت هسته‌ای بدونِ سلاح هسته‌ای است.

٭استاد تمام روابط بین‌المللِ دانشگاه تهران

منبع: برنامه اینترنتی چهارراه
راه سقوط 70 ساله را 10 ساله رفتیم/ ظفرقندی: 15 سال دیگر سالخورده‌ترین کشور منطقه می‌شویم

وزیر بهداشت:

🔹با نرخ رشد کنونی جمعیت در آینده نزدیک و حداکثر 15 سال آینده، سالخورده‌ ترین کشور منطقه خواهیم شد و برای اولین بار در سال 1403 به کمتر از یک میلیون تولد در سال خواهیم رسید

✅️ @akhbare_fouri
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمد سرافراز از پشت پرده واردات بی حساب و کتاب افاغنه به ایران در دولت قبل، باهماهنگی وزارت کشور، امور خارجه و سفارت ایران پرده می دارد که آمار دقیقی از آن منتشر نکردند.



-Sahaf-

@uttweet
🔴اوج قدرت سیاست‌مداران

🔺اعتماد ۲۵ آذر ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘یکی از کارشناسان منطقه و بویژه جهان عرب در تحلیلی پیرامون علت شکست بشار اسد به نکته‌ای اشاره کرده که خلاصه آن چنین است:
▪️«از شگفتی‌های سوریه پسااسد تغییر موضع سریع مدافعان سرسخت دیروز او است که به «انقلابیون دو آتشه» امروز تبدیل شده‌اند. چرخش ۱۸۰ درجه‌ای مدافعان دیروز بشار اسد پس از سقوطش چنان است که در حمله به او از مخالفان سرسختش گوی سبقت می‌ربایند. همین رنگ عوض کردن مدافعان اسد معمای فروپاشی سریع ارتش سوریه در برابر حمله مخالفان را حل می‌کند؛ ارتشی که صرفا نام ارتش را یدک می‌کشید؛ اما چاپلوسان از آن قَدَرِ قدرتی پیش اسد ساخته بودند و واقعیت را وارونه جلو داده بودند که همیشه جانفدا و وفادار به او خواهد ماند. اگر اسد از تاریخ دور و نزدیک درس گرفته بود و قبل از سرکوب مخالفانش، به روی این چاپلوسان خاک می‌پاشید تا پرده از برابر چشمانش بیفتد و حقیقت و واقعیت در سوریه را عینا درک کند، چه بسا این سرنوشت را پیدا نمی‌کرد.»▪️

🔘من قصد رد این تحلیل را ندارم، چه بسا در نگاه اول درست هم هست، ولی می‌خواهم از زاویه دیگری به ماجرا نگاه کنم. مقصر این افراد نیستند، مقصر واقعی همان بشار اسد است که چنین افرادی را دور و بر خود جمع کرده بود. می‌توان با اطمینان گفت که ممکن نیست، رهبران سیاسی بخواهند ولی افراد خیرخواه در اطراف آنان پیدا نشوند، تا حقیقت را به آنها بگویند.

🔘اتفاقاً چنین افرادی به طور معمول کم هم نیستند، ولی به مرور بر اثر سیاست‌های نادرست به حاشیه رفته و سپس حذف می‌شوند. نمونه آن محمدرضا پهلوی است. او حتی حاضر نبود که توصیه‌های دوست قدیمی و نزدیک خود اسدالله عَلَم را بشنود و عریضه او را پاره کرد و پاسخ تند و بی‌ادبانه‌ای داد.

https://telegra.ph/اوج-قدرت-سیاست%E2%80%8Cمداران-12-14
قاتل مدیر بیمه دستگیر شد؛ با تنها عکسی که نقاب نداشت شناسایی شد. وارد هتل شد و به او گفتند باید ماسکت را برداری.
Forwarded from جنگال
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در آمریکا شخصی به مدیر یکی از بزرگترین شرکت‌های بیمه ی این کشور شلیک کرد و او را کشت.

این قاتل نقابدار تبدیل به حتی قهرمان در آمریکا شده است.

می‌گویند روی گلوله ها این سه واژه حکاکی شده بود Delay Denay Defeat .
سه اصلی که هر شرکت بیمه در کار خود از آنها استفاده می‌کند به معنی اینکه اگر کسی نیاز به بیمه درمانی دارد ابتدا اینقدر تاخیر انجام دهند تا طرف بمیرد بعد اگر نمرد درخواست‌های اورا رد کنند و اگر به دادگاه کشیده شد ایم شرکت های بیمه از خودشان آنجا دفاع کنند.

خدمات درمانی در آمریکا یکی از گرانترین در دنیا است.

@conflict2088
🔺قاتل یا قهرمان
ا. سرگشته

۱۱ دسامبر ۲۰۲۴
چند روز پیش، برایان تامپسون، مدیر یکی از شرکت‌های بزرگ بیمه در نیویورک به قتل رسید. فیلم لحظهُ قتل در رسانه‌ها پخش شد و ماجرا به صدر خبرها رسید. طبق عادت رفتم سراغ بخش کامنت‌ها. دیدم تقریبا بدون استثنا همه از قاتل دفاع کرده‌اند و به مقتول حمله. طرف مدیر شرکتی بوده که سال گذشته بیست میلیارد دلار سود داشته، حقوق ده میلیون دلاری می‌گرفته، و در همان حال نزدیک ۴۰ درصد دعاوی بیمه‌شدگان را رد کرده بوده است. در واقع با طفره رفتن از پرداخت هزینهُ درمان مردم به سود سرسام‌آور دست یافته بود. مردم همه شاکی هستند که از خورد و خوراکشان می‌زنند و شغل دوم می‌گیرند تا ماهی چند هزار دلار حق بیمه بپردازند و به خیال خودشان بیمه داشته باشند. بعد وقتی پایشان به بیمارستان کشید شرکت بیمه با انواع حیل از پرداخت هزینه درمان شانه خالی می‌کند. مثلا دبّه در می‌آورند که بیمارستانی که رفتی در شبکهُ ما نیست، درمان خاص تو تحت پوشش نیست، جراحی‌ات جنبهُ تزئینی داشت و جراحی پلاستیک محسوب می‌شود، داروی تو ضروری نیست، روش درمان کم‌هزینه‌تری هست و... . پزشک باید شرکت بیمه را قانع کند که دارو یا جراحی برای درمان ضروری است، و همهُ این‌ها به معنای تاُخیر در روند معالجه است. اخیراً حتی طرحی داشتند که پول خدمات بیهوشی را نپردازند، یعنی زیر تیغ جراحی هم رفتی خرج بیهوشی پای خودت.

یکی در بخش کامنت‌ها مدیر بیمه را قاتل زنجیره‌ای نامیده بود که دستش به خون بسیاری از بیماران آلوده است. دیگری نوشته بود اگر دنبال مظنون بگردید می‌بینید که ۵۰ میلیون نفر از آن مرد کینه به دل داشتند و در مظان اتهام هستند. یکی از تجربهُ شخصی خودش نوشته بود که بیمه از پرداخت هزینهُ درمان شانه خالی کرد و هست و نیستش به باد رفت. یکی دیگر طعنه زده بود که این هم یک قربانی دیگر که جانش را به خاطر طمع شرکت‌های بیمه از دست داد. حتی پزشک‌ها و پرستارها هم از تجربیات بدشان با شرکت‌های بیمه نوشته بودند. قاتل ظرف یک روز به قهرمان ملی بدل شد. انگار مردم دوباره رابین هودی پیدا کرده‌اند که حق آنها را از ظالمان بگیرد. طوری شد که پلیس و فرماندار و شهردار چند بار درخواست کردند که لطفاً مردم از قاتل قهرمان نسازند.

از همان ابتدا معلوم بود که قتل برنامه‌ریزی شده است، تصادفی نبوده، و انگیزهُ قاتل هم مربوط به انتقام از شرکت بیمه بوده، نه مثلا از میان بردن رقیب عشقی. اخبار بعدی این ظن را تقویت کرد. روی پوکهُ فشنگ‌ها نوشته بود "تاُخیر، طفره، سرنگونی" که اشاره به عنوان کتابی است درباره شرکت‌های بیمه که چطور با لطائف‌الحیل از پرداخت هزینهُ درمان تن می‌زنند. شناسایی قاتل، مسیر حرکت او، و دستگیری‌اش در شهری مثل نیویورک که همه جا دوربین مدار بسته نصب شده کار سختی نیست. معلوم شد مرد مدتی منتظر سوژه مانده بود، بعد با دوچرخه صحنه را ترک کرده و سوار اتوبوس شده و فلنگ را بسته و از شهر رفته. در تمام تصاویر مرد قاتل همه جا ماسک به چهره داشت تا بالاخره عکس بدون ماسک او هم منتشر شد. ظاهرا در هتل به او گفته بودند برای این که چهره‌اش با کارت شناسایی مقایسه شود باید ماسک را بردارد و فیلمِ همان چند ثانیه به دست پلیس رسید. عکس جوانی منتشر شد که به پهنای صورت می‌خندید. جایزه‌ای هم برای دستگیری‌اش تعیین شد. اما محتوای خبر به این سمت حرکت کرد که چرا عموم مردم از قتل یک مدیر شرکت خوشحال‌اند و توضیح نارضایتی عمومی از شرکت‌های بیمه چیست؟ چند شرکت بیمه هم اعلام کردند طرحشان برای خارج کردن خدمات بیهوشی از پوشش بیمه را کنار گذاشته‌اند. خلاصه که انگار لازم بود کسی به قتل برسد تا رسانه‌های عمومی به مسئله‌ای با این ابعاد که تک تک شهروندان را تحت تاثیر قرار می‌دهد بپردازند.

بالاخره بعد از چند روز قاتل را در شهر کوچکی در پنسیلوانیا در شعبهُ مک‌دونالد شناسایی و دستگیر کردند. لوئیجی منجیونی، جوانی ۲۶ ساله، خوش سیما، ورزشکار، از خانواده‌ای بسیار ثروتمند که به دبیرستان خصوصی گران‌قیمتی در بالتیمور رفته و شاگرد اول شده و از دانشگاه پنسیلوانیا فوق‌لیسانس برنامه‌نویسی کامپیوتر گرفته و مشغول کار شده. دوستانش از مهربانی و هوش سرشار او تعریف‌ها کردند. بر اساس همهُ نشانه‌ها باید زندگی بدون دردسری در پیش می‌گرفت. این که چطور به منتقد شرکت‌های خصوصی بدل شد هنوز روشن نیست، ولی رسانه‌ها در فضای مجازی اطلاعات پراکنده‌ای پیدا کرده‌اند که سرنخ‌هایی به دست می‌دهد. مثلا برای کتاب نقد تد کازینسکی بر جامعهُ صنعتی یادداشت تحسین‌آمیزی نوشته بود و ادعا کرده که حرف‌های کازینسکی چندان بیراه نیست. [ادامه در زیر]

#هومن_پناهنده
@gashthaa
[ادامهُ فرستهُ بالا]
کازینسکی ریاضی‌دان نابغه و استاد دانشگاه‌ برکلی بود که برای مبارزه با تکنولوژی به ارسال بمب به مراکز تحقیقاتی و محققان دست زد. کازینسکی را برادرش لو داد و باقی عمر را در زندان گذراند. به احتمال زیاد این جوان هم باقی عمرش را در حبس خواهد گذراند. یادداشت چند صفحه‌ای هم نوشته که به مطبوعات درز کرد و در آن توضیح داده که شرکت‌های بیمه مثل زالو خون مردم را می‌مکند. خودش مشکل کمر داشته، ولی با توجه به ثروت خانودگی قاعدتا‌ً نباید مشکلی در پرداخت هزینهُ درمان می‌داشت.

مردم کماکان از او دفاع می‌کنند. می‌گویند یافتن هیئت منصفه‌ای که او را محکوم کند دشوار و بلکه محال است. بعضی با وکیل او تماس گرفته‌اند که حاضرند هزینهُ دفاع او را پرداخت کنند. همهُ این‌ها به بحث دربارهُ وضعیت هزینهُ درمان و وضعیت بیمه دامن زده است. عدهُ زیادی بیمه ندارند، عدهُ زیادی بیمهُ کافی ندارند، و آنها که به خیال خودشان بیمه دارند وقتی پایشان به بیمارستان کشید متوجه می‌شوند که بیمه هزینهُ درمان را پوشش نمی‌دهد. مشکل اینجا است که هزینهُ درمان به قدری سرسام‌آور است که برای بیشتر مردم بیماری در حکم مرگ است. یکی از نویسندگان نیویورکر همین را نوشته بود که بیمه در امریکا در کار سوداگری با مرگ است. وضعی درست شده که هم بیمار ناراضی است، هم پزشک، هم پرستار و فقط شرکت‌های خصوصی و مدیران بیمارستان‌ها راضی هستند. آیا فشار افکار عمومی چیزی را عوض می‌کند؟ وقتی هر نمایندهُ مجلس دستش در جیب شرکت‌های بیمه است و برای هزینه‌های تبلیغاتی و انتخاب مجدد وامدار کمک‌های مالی آنها، وقتی برای تک تک نمایندگان چند صد لابی‌گر قهار گذاشته‌اند که دم آنها را ببینند و مانع از اصلاح امور شوند، وقتی دولت در چنگ صاحبان سرمایه است چه جای امید به اصلاح؟

#هومن_پناهنده
@gashthaa
Forwarded from کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه (Kambiz Norouzi)
🔴تهی از منطق کارشناسی
در تقد بیانیه چند روانشناس در حمایت از قانون حجاب)
خبرآنلاین ۱۴۰۳/۹/۲۶
سی و یک روانشناس در حمایت از اجرای قانون حجاب بیانیه ­داده‌اند در حمایت از قانون حجاب و اجرای آن.

اما با احترام به امضاکنندگان بیانیه، متن بیانیه تهی از منطق کارشناسی بوده و به نظر می رسد صرفاً  بهانه­ ای است برای حمایت سیاسی از این قانون و اجرای آن.

در بیانیه می‌خوانیم "فاصله گرفتن از فرهنگ پوشش و حجاب، تبعات غیرقابل انکار و جبران ناپذیری برای فرد، خانواده و جامعه خواهد داشت" و "پوشیدگی و حجاب، نقش محافظتی در برابر بسیاری از اختلالات مانند افسردگی، تصویر منفی بدنی، اختلالات خوردن و اختلال بدریخت‌انگاری بدن ایفا کرده و همچنین شاخص‌های سلامت فردی و اجتماعی را مثل رضایتمندی زناشویی، امنیت روانی و بهره‌وری اجتماعی افزایش می‌دهد." و موجب " افزایش خشونت علیه زنان، تجاوز، طلاق و فروپاشی خانواده" می­‌شود.
بیانیه با این ادعا که عدم اجرای قانون حجاب آسیبهای اجتماعی را افزایش می­دهد، با استناد به آمار تجاوز و آزار جنسی در غرب"جنسی ­سازی جامعه" را موجب ده­ها آسیب روانی و اجتماعی از قبیل "بهره‌کشی جنسی از دختران، افزایش مشاهده هرزه‌نگاری، افزایش روسپیگری دختران، کاهش ازدواج و ..."  تلقی می­‌کند و می‌نوسید "بر همین اساس خواستاریم ابلاغ و اجرای «قانون حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» دچار توقف نشود."

بدون ورود به مباحث روانشناسی، که در صلاحیت متخصصان آن است، نمونه‌هایی از ایرادات روش­ شناختی و حقوقی این بیانیه را  مرور می­‌کنیم:

۱-بیانیه سه مفهوم حجاب، آزادی برهنگی و آزادی جنسی را به جای یکدیگر به کار برده و دچار سفسطه ­است. انتقاد به قانون حجاب هیچ ربطی به آزادی برهنگی و آزادی جنسی ندارد. اینها مفاهیمی مستقل از یکدیگرند. مخالفان قانون حجاب مرز حجاب الزامی را می­‌شناسند و سخن آنها ربطی به "جنسی سازی" جامعه ندارد.

۲-استناد به تجربیات کشورهای غربی نادرست و مغالطه است. در غرب موضوع حجاب مطرح نیست.آنچه در غرب ممنوع است برهنگی در انظار عمومی است و اگر بحرانهای اخلاقی هست، دلایلی دیگر دارد که یکی از آنها شاید افراط در آزادی­های جنسی باشد. در غرب اگر زنی بدون پوشش موی سر و مثلاً با پیراهن و شلوار در مکانهای عمومی حاضر شود مجازات نمی­شود.

۳-اگر ادعای نویسندگان محترم بیانیه درست می­‌بودکه اجباری نبودن حجاب موجب ده­ها اختلال روانی و آسیب اجتماعی است باید در ۴۵ سال گذشته که رعایت حجاب اجباری بوده است آمارهایی مانند طلاق و اختلالات روانی و آسیبهای اجتماعی... روند نزولی می­‌داشتند. اما در طول این مدت بحران خانواده فزونی گرفته و آمار طلاق در کشور به شدت بالا رفته ­است، آمار اختلالات روانی رو به افزایش است. سن ازدواج بالا رفته و بنا به گزارشهای مقامات رسمی سن تجارت جنسی دختران و سن اعتیاد دختران پائین آمده است. اگر این گزاره که "بدون تصریح قانونی، نمی‌توان از خانواده و دختران ایرانی در برابر آسیب‌ها دفاع کرد"صادق بود با اجباری بودن حجاب در ۴۵ سال گذشته همۀ این آمارها باید برعکس بودند.

۴-تشخیص لزوم تصویب قانون برای اجرای هر سیاست اجتماعی در حوزۀ تخصصی روانشناسی قرار نمی­‌گیرد. روانشناسان و روانپزشکان به لحاظ تخصصی این شایستگی را دارند که  به آثار روانشناختی یک قانون بپردازند  ولی تشخیص لزوم وضع و اجرای یک قانون برای یک موضوع مشخص به لحاظ معیارهای تخصصی در حوزۀ این رشته قرار نمی­‌گیرد. قانونگذاری کاری پیچیده است که بیش از هرچیز نیازمند اطلاعات حقوقی، فقهی، جامعه­‌شناسی، فرهنگی، تاریخی و عرفی است.

۵-بیانیه نشان نداده است که قانون حجاب چگونه و چه اثری بر سلامت روان و سلامت جامعه دارد. مقدمات بیانیه، که مباحث حجاب و برهنگی و آزادی جنسی را با هم خَلط کرده است، به خواستۀ پایانی بیانیه که "اجرای قانون حجاب" است ربطی ندارد.

۶- به روانشناسان محترمی که این بیانیه را داده‌اند توصیه می­‌شود بیانیه ­ای دیگر منتشر کنند و در آن نکات ذیل را مورد توجه و تحلیل قرار بدهند:

- مطلب منحصراً در مورد حجاب به ترتیبی باشد که در قانون حجاب و عفاف آمده است. موضوع برهنگی و آزادی جنسی اصلا مورد بحث این قانون و مخالفانش نیست.

- مجازاتهای سنگین و متعدد مالی و محرومیت از انواع حقوق اجتماعی که در این قانون آمده است چگونه وبا چه سازوکار روانشناختی به سلامت روانی فردی و اجتماعی منجر می­‌شود؟

- چرا باوجود اجباری بودن حجاب در ۴۵ سال گذشته آمارها چنان ­اند که در بالا گفته شدند؟

- چنانچه جامعه با اجباری بودن حجاب موافق نباشد نظام تنبیه و کیفر برای حجاب چه آثار روانی بر روی زنان و جامعه ایجاد خواهد داشت؟

از کسانی که به عنوان متخصص و استاد سخن می­گویند اولین انتظار این است که ساده ­ترین معیارهای علمی و کارشناسی را در بیانات خود مراعات کنند.
https://www.tgoop.com/kambiznouroozi
Forwarded from کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه (Kambiz Norouzi)
🔴قانون ناامیدی
شرق ۱۴۰۳/۹/۲۸
آقای رئیس‌جمهور از گم‌شدن یا همان قاچاق روزانه ۲۰ میلیون لیتر سوخت متعجب است. فقط این نیست. ارزش قاچاق کالا، به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس به ۳۲ میلیارد دلار رسیده است. قانون می‌گوید تمام اینها ممنوع و جرم است. وضع برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی و قانون‌های آنها هم اصلا خوب نیست. سال‌هاست در بر همین پاشنه می‌چرخد. زمان مثل باد می‌گذرد و منابع و ثروت ملی به آب داده می‌شود. پس این‌همه قانون چیستند که چنین بی‌اثر و بی‌نتیجه‌اند. زنهار از این بیابان، وین راه بی‌نهایت.

بیایید قانون را با نگاهی دیگر ببینیم.

اغلب قانون‌ها انگشت اشاره به سمت روزگاران بهتر و زیباتر و آسوده‌تر دارند.

قانون می‌گوید قرار است زندگی بهتر و آرام‌تر و آسوده‌تری نصیب مردم شود. قدرت خرید افزایش یابد. تورم و بی‌کاری کم شود، آدم‌ها کمتر از دزدی و قتل و غارت بترسند، محیط زیست پاکیزه باشد، آب و برق و گاز خانه‌ها و مغازه‌ها و کارخانه‌ها تأمین باشد، کودکان به مدرسه بروند و بزرگ‌ترها به دانشگاه، کودک کار وجود نداشته باشد، صلح و آسایش و امنیت و عدالت برقرار باشد، صاحبان قدرت امانت‌دار مردم باشند و خیانت نکنند، بهداشت و دارو و درمان به‌آسانی و ارزانی برای همه فراهم باشد، تولید پررونق باشد، فرهنگ و هنر بشکوفد، به حق مردم تجاوز نشود و متجاوز به حقوق ملت طرد و تنبیه شود و.... .

بیشتر قوانین روی کاغذ جامعه‌ای به همین زیبایی را به مردم نشان می‌دهند؛ جامعه‌ای که در آن زشتی یک استثناست که کمتر به دید می‌آید.

قانون راوی قصه خوشبختی است.
قاعده این است که وقتی روایت قانون را می‌شنویم، مثل هر قصه دیگری سرور و بهجت و امید در وجودمان رخنه کند و مثل قصه شب  باشد که خواب‌مان را آرام می‌کند و صبحگاهان را شیرین و روشن. همین موضوع قانون را به رشته تسبیحی بدل می‌کند که همه را در کنار هم قرار می‌دهد تا در مسیری مشخص به سوی سعادت و بهروزی پیش بروند. اما این روایت وقتی شیرین است که قصه‌نویس، قصه‌اش را درست نوشته باشد و آنکه قصه‌گو آن را درست بخواند؛ وگرنه همه چیز برعکس می‌شود. چیزی که قرار بود امید و امنیت و آسایش بیافریند، ناامیدی و ناآرامی و وحشت می‌سازد. رشته تسبیح می‌گسلد و هرکس به سویی پرتاب می‌شود و به راهی می‌رود. هدف‌ها گم می‌شوند.

‌ قانون در ایران به چنین روزی افتاده است. درکش کاری ندارد، مگر اینکه نخواهند بدانند.
قصه‌نویس قانون مجلس است و قصه‌گویش دولت و مجریان دیگر.

هیچ‌یک از اهداف برنامه‌های توسعه و سند چشم‌انداز محقق نشده‌اند. همین اوضاع امروز شاهد زنده است. کشوری که بر دریای نفت و گاز خوابیده است، برای تأمین برق خانه‌ها همه جا را تعطیل کرده است. اقتصاد به روزمرگی بخور و نمیر رسیده است. تورم و بی‌کاری بی‌مهار شده‌اند، اعتیاد و طلاق و انواع جرائم بحران‌ها و آسیب‌هایی با شیب نزدیک به عمودی در حال رشد هستند، قاچاق انواع کالاها بخش بزرگی از اقتصاد ممکلت را بلعیده است. در قصه قانون قرار نبود اوضاع این‌طور بشود، ولی شد.

در سوی دیگر پول‌ها نفله می‌شوند، مثل قانون جوانی جمعیت.
قانون‌هایی هم هستند که برای مردمان بی‌گناه و عادی بیم و هراس می‌آفرینند. مثل قانون عفاف و حجاب

وقتی قانون می‌نویسند، گویی در دنیایی دیگر سیر می‌کنند. پای قانون‌گذار ما روی زمین نیست. اگر هم روی زمین بیاید، زمین را نمی‌شناسد و نمی‌داند که این زمین مناسب چه کشت و کاری است. بعضی قانون‌ها هم فقط برای منفعت شخصی و گروهی‌اند. نقل آن چاه‌کن که گفت اگر برای شما آب ندارد، برای من نان دارد.

در اجرا هم قانونی که خودش خراب است، در هزارتوی پنهانی که نه مسئولیت می‌پذیرد، نه اطلاعاتی منتشر می‌کند و همه چیز را پنهان می‌گذارد، مضمحل می‌شود. اجرای قانون در دستگاه‌های اجرائی دولتی و غیردولتی شبیه خواندن قصه از سوی کسی است که دو خط را می‌خواند و ۱۰ خط را نمی‌خواند و رج می‌زند و آخر قصه را هم آن‌طور که دوست دارد، عوض می‌کند. قانون و اجرای آن که باید امید بیاورد و امنیت و آسایش و هویت و همت مشترک، در وضع و در اجرا به خلاف‌آمد عادت، ناامیدی و ناآرامی می‌سازد و هویت‌ها را نفی می‌کند و همت مشترک را می‌پاشد از هم.

حالا آقای رئیس‌جمهور! یافتن آنها که با قاچاق سوخت و ۳۳ میلیارد دلار غارت می‌کنند، کاری ندارد. اگر دست تنها نمی‌توانید سزای‌شان را بدهید، به دستگاه اطلاعاتی بفرمایید آنها را به شما بشناساند و شما هم آنها را به مردم بشناسانید. شاید همت مردم بکند آنچه مسیحا می‌کرد. ثروت شگفت‌انگیز  غیرقانونی و حرامی که از این‌همه قاچاق نصیب عده‌ای معدود می‌شود، حتما پشتوانه مالی عظیمی است که برای انواع فسادهای دیگر و سلطه بر حقوق ملت و انحصار قدرت به کار می‌رود. این ریشه را بخشکانید تا قصه قانون شاید دوباره امید و امنیت و آسایش و عدالت بیاورد.
از گوشه‌ای برون آ، ای کوکب هدایت
https://www.tgoop.com/kambiznouroozi
2025/01/08 06:25:53
Back to Top
HTML Embed Code: