tgoop.com/ghesehforush/2198
Create:
Last Update:
Last Update:
تکیه زدم به درختچهی تبر خورده وسطِ دشتِ بابونه، از لابهلای دودِ سیگار به دامنِ زرد و سفیدِ پیلیدارت نگاه میکنم که میکشه رو سرِ شکوفهها و تو ظریف تر از نسیم، زیباتر از تمامِ دشت، میچرخی و از دور دست استخونیت رو بالا میکشی و به من علامت میدی که بیا. آفتاب به پوستت چسبیده و تنِ کوچیکت برق افتاده. یه تاج از گلها دورِ موهای شرابیت پیچ خورده. داد میزنم: شبیهِ بهشتی! نمیشنوی. ته سیگاٰر رو فشار میدم رو یه سنگ و دستهام رو براٰت باز میکنم. میخواٰم یه دشت رو بغل کنم…
میم سادات هاشمی | قصهفروش.
BY قصه فروش؛
Share with your friend now:
tgoop.com/ghesehforush/2198