علم امامان در اصول کافی.pdf
1 MB
Forwarded from وبلاگ آثار
بزرگواری امام صادق (ع)
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا أَعْتَمَ وَ ذَهَبَ مِنَ اللَّيْلِ شَطْرُهُ أَخَذَ جِرَاباً فِيهِ خُبْزٌ وَ لَحْمٌ وَ الدَّرَاهِمُ فَحَمَلَهُ عَلَى عُنُقِهِ ثُمَّ ذَهَبَ بِهِ إِلَى أَهْلِ الْحَاجَةِ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ فَقَسَمَهُ فِيهِمْ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ فَلَمَّا مَضَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَدُوا ذَلِكَ فَعَلِمُوا أَنَّهُ كَانَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع. (الكافي، ج۴، ص۸)
امام صادق (ع) وقتی هوا تاریک میشد و نیمی از شب میگذشت، کیسهای پر از نان و گوشت و سکههای نقره برمیداشت؛ بر دوش میکشید و به صورت ناشناس نزد نیازمندان مدینه میرفت و میانشان تقسیم میکرد. وقتی امام صادق (ع) از دنیا رفت، این بخششها را از دست دادند و فهمیدند که آن مرد امام صادق (ع) بوده است.
مشابه این سیره از امام سجاد (ع) نیز روایت شده است (علل الشرائع، ج۱، ص۲۳۲).
#حدیث
@Alasar_1
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا أَعْتَمَ وَ ذَهَبَ مِنَ اللَّيْلِ شَطْرُهُ أَخَذَ جِرَاباً فِيهِ خُبْزٌ وَ لَحْمٌ وَ الدَّرَاهِمُ فَحَمَلَهُ عَلَى عُنُقِهِ ثُمَّ ذَهَبَ بِهِ إِلَى أَهْلِ الْحَاجَةِ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ فَقَسَمَهُ فِيهِمْ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ فَلَمَّا مَضَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَدُوا ذَلِكَ فَعَلِمُوا أَنَّهُ كَانَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع. (الكافي، ج۴، ص۸)
امام صادق (ع) وقتی هوا تاریک میشد و نیمی از شب میگذشت، کیسهای پر از نان و گوشت و سکههای نقره برمیداشت؛ بر دوش میکشید و به صورت ناشناس نزد نیازمندان مدینه میرفت و میانشان تقسیم میکرد. وقتی امام صادق (ع) از دنیا رفت، این بخششها را از دست دادند و فهمیدند که آن مرد امام صادق (ع) بوده است.
مشابه این سیره از امام سجاد (ع) نیز روایت شده است (علل الشرائع، ج۱، ص۲۳۲).
#حدیث
@Alasar_1
واکنش دو گونه رهبر در برابر غلوّ هواداران
۱. رهبر دوزخی
در اواخر دهه سوم یا آغاز دهه چهارمِ قرن دوم، گروهی اعتقاد به الوهیتِ خلیفه عباسی منصور دوانیقی -لعنه الله- را اظهار کردند. این گروه تا زمانی که برای حکومت دردسری نداشتند، آزاد بودند؛ اما زمانی که علمِ مخالفت برافراشتند سرکوب شدند.
از ابوبکر هذلی روایت شده است که گفت: «من بر درگاه خلیفه، منصور دوانیقی -لعنه الله- ایستاده بودم که خلیفه سر رسید. مردی در کنار من گفت: به خدا سوگند این شخص ربّ العزّة است! این همان خدایی است که به ما غذا میخوراند و شراب مینوشاند! وقتی منصور بازگشت و مردم بر او وارد شدند، من نیز وارد شدم. هنگامی که مجلس خلوت شد، به او گفتم امروز سخن عجیبی شنیدم و ماجرا را نقل کردم. منصور -لعنه الله- سر به زیر افکند و گفت: ای هذلی!
«یدخلهم الله النار في طاعتنا ويعتلهم، أحب إلي من أن يدخلهم الجنة بمعصيتنا»
این که خدا آنها را در اطاعتِ ما وارد دوزخ کند و به قهر و عذاب، سخت بکشاند، برای من دوستداشتنیتر از آن است که خدا آنها را با نافرمانی ما وارد بهشت کند! (طبری، التاریخ، ج۷، ص۵۰۷)
۲. رهبر بهشتی
حمدويه، قال حدثنا يعقوب، عن ابن أبي عمير، عن عبد الصمد بن بشير، عن مصادف قالَ: لَمّا لَبَّى القَومُ الَّذينَ لَبَّوا بِالكوفَةِ: دَخَلتُ عَلَى أَبي عَبدِ اللَّهِ (ع) فاخبَرتُهُ بِذَلِكَ، فَخَرَّ ساجِداً وَ أَلزَقَ جُؤجُؤَهُ بِالأَرضِ وَ بَكَى، وَ أَقبَلَ يَلوذُ بِإِصبَعِهِ وَ يَقولُ: بَل عَبدٌ الله [لِلَّهِ] قِنٌّ داخِرٌ مِراراً كَثيرَةً، ثُمَّ رَفَعَ راسَهُ وَ دُموعُهُ تَسيلُ عَلَى لِحيَتِهِ فَنَدِمتُ عَلَى إِخباري إياهُ، فَقُلتُ جُعِلتُ فِداكَ وَ ما عَلَيكَ أَنتَ مِن ذا! فَقالَ: يا مُصادِفُ إِنَّ عيسَى لَو سَكَتَ عَمّا قالَتِ النَّصارَى فيهِ لَكانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَن يُصِمَّ سَمعَهُ وَ يُعمِىَ بَصَرَهُ، وَ لَو سَكَتُّ عَمّا قالَ في أَبو الخَطّابِ لَكانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَن يُصِمَّ سَمعي وَ يُعمي بَصَري. (رجال الكشي، ص198)
مصادف نقل كرد وقتى در كوفه (پيروان ابوالخطاب) لبيك گفتند (يعنى به جاى تعبیر حج اللهمّ لبيك، لبّيك جعفر بن محمّد را به نیت الوهیت امام) بر امام صادق (ع) وارد شدم و او را از ماجرا خبر دادم.
امام به سجده افتاد و سینه مبارک خود را به زمین چسباند و گریست و در حالی که انگشتش را به حالت التجاء میجنباند؛ فرمود: «بلکه بنده خدا؛ بنده ای که پدر و مادرش نیز بنده بودند؛ بندهای خوار [هستم]» و این سخن را چندین بار تکرار کرد. سپس سرش را بلند کرد؛ در حالی که اشک چشمانش بر محاسن مبارک جاری بود. از این که به امام، چنین خبری دادم، پشیمان شدم. گفتم: فدایت شوم؛ مگر گناه آن ها بر گردن تو است؟! فرمود: ای مصادف! اگر عیسی در برابر آن چه مسیحیان دربارهاش گفتند، سکوت می کرد؛ بر خدا بود که گوش او را کر، و چشمش را کور کند؛ و اگر من نیز در برابر آن چه ابوالخطاب درباره من گفته است، دم فرو بندم؛ بر خدا است که گوشم را کر و چشمم را کور سازد.
نمونههای مشابه دیگر از امام صادق (ع): كشي، ص۵۲۹، ۴۰۰؛ المقالات والفرق، ص۵۵؛ کافی، ج۸ ص۲۲۵؛ مستندات علم غیب و تألیه.
در روایت دیگری، وقتی غلو خطابیان در حق امام صادق (ع) به گوش ایشان رسید، اشک از چشمان مبارکش سرازیر شد و گفت:
«رَبِّ بَرِئتُ إلَيْكَ مِمّا ادَّعَى فِيَّ الأجدَعُ عَبدُ بَني أسَدٍ، خَشَعَ لَكَ شَعرِي وَ بَشَرِي، عَبْدٌ لَكَ، ابنُ عَبدٍ لَكَ، خاضِعٌ، ذَلِيل»
خدایا من به سوی تو بیزاری میجویم از آن چه اجدع [شیطان/ دماغبریده] غلام بنی اسد، درباره من ادعا کرده است. مو و پوست من برای تو خاشع است. من بنده تو و فرزند بنده توام و در برابر تو خاضع و ذلیلم!
سپس امام لحظاتی سر به زیر انداخت گویی با خدا مناجات میکند؛ سپس سرش را بلند کرد و فرمود:
«أجَل أجَل، عَبدٌ خاضِعٌ خاشِعٌ ذَليلٌ لِرَبِّهِ، صاغِرٌ راغِمٌ مِن رَبِّهِ، خَائِفٌ وَجِلٌ، لِي- وَ اللَّهِ رَبٌّ أعْبُدُهُ لَا أُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً، مَا لَهُ- خَزَاهُ وَ أرْعَبَهُ، وَ لا آمن رَوْعَتَهُ يَوم القیامة»
آری! آری! من بندهای خاضع، خاشع و ذلیل در برابر پروردگارم. در برابر خدا کوچک و خوار و از او ترسانم. به خدا سوگند، ربّی دارم که او را میپرستم و برای او شریکی قرار نمیدهم. وای بر ابوالخطاب! خدا خوارش کند و او را به رعب و وحشت بیافکند و او را از دلهره روز قیامت، آرام نگرداند... (الاصول الستة عشر، اصل زید النرسی، ط دار الحدیث، ص۱۹۲)
ابوالخطّاب و پیروانش تلبیه حجّ را تغییر داده و «لبیک یا جعفر بن محمّد لبیک لبیک لا شریک لک لبیک» را شعار خود قرار داده بودند. (نک: الأغاني، ج۱۷، ص۱۷؛ تاريخ مدينة دمشق، ج۴۸، ص۱۴؛ تثبيت دلائل النبوة، ج۲، ص۵۵۲؛ الفصل في الملل والأهواء والنحل، ج۳، ص۱۲۲؛ مسائل الإمامة، ص۱۹۹، البدء والتاريخ، ج۵، ص۱۳۲، و…)
@zecra
@gholow2
۱. رهبر دوزخی
در اواخر دهه سوم یا آغاز دهه چهارمِ قرن دوم، گروهی اعتقاد به الوهیتِ خلیفه عباسی منصور دوانیقی -لعنه الله- را اظهار کردند. این گروه تا زمانی که برای حکومت دردسری نداشتند، آزاد بودند؛ اما زمانی که علمِ مخالفت برافراشتند سرکوب شدند.
از ابوبکر هذلی روایت شده است که گفت: «من بر درگاه خلیفه، منصور دوانیقی -لعنه الله- ایستاده بودم که خلیفه سر رسید. مردی در کنار من گفت: به خدا سوگند این شخص ربّ العزّة است! این همان خدایی است که به ما غذا میخوراند و شراب مینوشاند! وقتی منصور بازگشت و مردم بر او وارد شدند، من نیز وارد شدم. هنگامی که مجلس خلوت شد، به او گفتم امروز سخن عجیبی شنیدم و ماجرا را نقل کردم. منصور -لعنه الله- سر به زیر افکند و گفت: ای هذلی!
«یدخلهم الله النار في طاعتنا ويعتلهم، أحب إلي من أن يدخلهم الجنة بمعصيتنا»
این که خدا آنها را در اطاعتِ ما وارد دوزخ کند و به قهر و عذاب، سخت بکشاند، برای من دوستداشتنیتر از آن است که خدا آنها را با نافرمانی ما وارد بهشت کند! (طبری، التاریخ، ج۷، ص۵۰۷)
۲. رهبر بهشتی
حمدويه، قال حدثنا يعقوب، عن ابن أبي عمير، عن عبد الصمد بن بشير، عن مصادف قالَ: لَمّا لَبَّى القَومُ الَّذينَ لَبَّوا بِالكوفَةِ: دَخَلتُ عَلَى أَبي عَبدِ اللَّهِ (ع) فاخبَرتُهُ بِذَلِكَ، فَخَرَّ ساجِداً وَ أَلزَقَ جُؤجُؤَهُ بِالأَرضِ وَ بَكَى، وَ أَقبَلَ يَلوذُ بِإِصبَعِهِ وَ يَقولُ: بَل عَبدٌ الله [لِلَّهِ] قِنٌّ داخِرٌ مِراراً كَثيرَةً، ثُمَّ رَفَعَ راسَهُ وَ دُموعُهُ تَسيلُ عَلَى لِحيَتِهِ فَنَدِمتُ عَلَى إِخباري إياهُ، فَقُلتُ جُعِلتُ فِداكَ وَ ما عَلَيكَ أَنتَ مِن ذا! فَقالَ: يا مُصادِفُ إِنَّ عيسَى لَو سَكَتَ عَمّا قالَتِ النَّصارَى فيهِ لَكانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَن يُصِمَّ سَمعَهُ وَ يُعمِىَ بَصَرَهُ، وَ لَو سَكَتُّ عَمّا قالَ في أَبو الخَطّابِ لَكانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَن يُصِمَّ سَمعي وَ يُعمي بَصَري. (رجال الكشي، ص198)
مصادف نقل كرد وقتى در كوفه (پيروان ابوالخطاب) لبيك گفتند (يعنى به جاى تعبیر حج اللهمّ لبيك، لبّيك جعفر بن محمّد را به نیت الوهیت امام) بر امام صادق (ع) وارد شدم و او را از ماجرا خبر دادم.
امام به سجده افتاد و سینه مبارک خود را به زمین چسباند و گریست و در حالی که انگشتش را به حالت التجاء میجنباند؛ فرمود: «بلکه بنده خدا؛ بنده ای که پدر و مادرش نیز بنده بودند؛ بندهای خوار [هستم]» و این سخن را چندین بار تکرار کرد. سپس سرش را بلند کرد؛ در حالی که اشک چشمانش بر محاسن مبارک جاری بود. از این که به امام، چنین خبری دادم، پشیمان شدم. گفتم: فدایت شوم؛ مگر گناه آن ها بر گردن تو است؟! فرمود: ای مصادف! اگر عیسی در برابر آن چه مسیحیان دربارهاش گفتند، سکوت می کرد؛ بر خدا بود که گوش او را کر، و چشمش را کور کند؛ و اگر من نیز در برابر آن چه ابوالخطاب درباره من گفته است، دم فرو بندم؛ بر خدا است که گوشم را کر و چشمم را کور سازد.
نمونههای مشابه دیگر از امام صادق (ع): كشي، ص۵۲۹، ۴۰۰؛ المقالات والفرق، ص۵۵؛ کافی، ج۸ ص۲۲۵؛ مستندات علم غیب و تألیه.
در روایت دیگری، وقتی غلو خطابیان در حق امام صادق (ع) به گوش ایشان رسید، اشک از چشمان مبارکش سرازیر شد و گفت:
«رَبِّ بَرِئتُ إلَيْكَ مِمّا ادَّعَى فِيَّ الأجدَعُ عَبدُ بَني أسَدٍ، خَشَعَ لَكَ شَعرِي وَ بَشَرِي، عَبْدٌ لَكَ، ابنُ عَبدٍ لَكَ، خاضِعٌ، ذَلِيل»
خدایا من به سوی تو بیزاری میجویم از آن چه اجدع [شیطان/ دماغبریده] غلام بنی اسد، درباره من ادعا کرده است. مو و پوست من برای تو خاشع است. من بنده تو و فرزند بنده توام و در برابر تو خاضع و ذلیلم!
سپس امام لحظاتی سر به زیر انداخت گویی با خدا مناجات میکند؛ سپس سرش را بلند کرد و فرمود:
«أجَل أجَل، عَبدٌ خاضِعٌ خاشِعٌ ذَليلٌ لِرَبِّهِ، صاغِرٌ راغِمٌ مِن رَبِّهِ، خَائِفٌ وَجِلٌ، لِي- وَ اللَّهِ رَبٌّ أعْبُدُهُ لَا أُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً، مَا لَهُ- خَزَاهُ وَ أرْعَبَهُ، وَ لا آمن رَوْعَتَهُ يَوم القیامة»
آری! آری! من بندهای خاضع، خاشع و ذلیل در برابر پروردگارم. در برابر خدا کوچک و خوار و از او ترسانم. به خدا سوگند، ربّی دارم که او را میپرستم و برای او شریکی قرار نمیدهم. وای بر ابوالخطاب! خدا خوارش کند و او را به رعب و وحشت بیافکند و او را از دلهره روز قیامت، آرام نگرداند... (الاصول الستة عشر، اصل زید النرسی، ط دار الحدیث، ص۱۹۲)
ابوالخطّاب و پیروانش تلبیه حجّ را تغییر داده و «لبیک یا جعفر بن محمّد لبیک لبیک لا شریک لک لبیک» را شعار خود قرار داده بودند. (نک: الأغاني، ج۱۷، ص۱۷؛ تاريخ مدينة دمشق، ج۴۸، ص۱۴؛ تثبيت دلائل النبوة، ج۲، ص۵۵۲؛ الفصل في الملل والأهواء والنحل، ج۳، ص۱۲۲؛ مسائل الإمامة، ص۱۹۹، البدء والتاريخ، ج۵، ص۱۳۲، و…)
@zecra
@gholow2
Telegram
غلوپژوهی
🔻نمی از دریای رنج امام صادق و رضا علیهم از جانب فرقه خطابیه
📚 رجال الكشي، ص529/ ش1012 حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنِ قُولَوَيْهِ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ بُنْدَارَ الْقُمِّيُّ، قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ…
📚 رجال الكشي، ص529/ ش1012 حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنِ قُولَوَيْهِ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ بُنْدَارَ الْقُمِّيُّ، قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ…
السيدة_أم_البنين_بين_الواقع_التاريخي_والمخيال_الشعبي.pdf
1.8 MB
السيدة أم البنين (س) بين الواقع التاريخي والمخيال الشعبي
✍ أحمد حسين المطلق، ١٤٤١
كتابٌ ماتعٌ يتناول بسردٍ رصينٍ سيرة السيّدة الجليلة أمّ البنين (عليها السلام)، ويُسلّط الضوء على أثر المخيّلة الشعبيّة في نشأة الطقوس وبناء السرديّات الدينيّة.
@Gholow2
✍ أحمد حسين المطلق، ١٤٤١
كتابٌ ماتعٌ يتناول بسردٍ رصينٍ سيرة السيّدة الجليلة أمّ البنين (عليها السلام)، ويُسلّط الضوء على أثر المخيّلة الشعبيّة في نشأة الطقوس وبناء السرديّات الدينيّة.
@Gholow2
Forwarded from آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی
▪️پیام تسلیت دفتر آیتالله العظمی شبیری زنجانی در پی حادثهٔ بندر عباس
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
حادثۀ غمبار انفجار در بندر شهید رجایی بندر عباس که به جان باختن و مصدوم شدن گروهی از عزیزان هموطن انجامید، موجب تأثر و تألم گردید.
ضمن عرض تسلیت به ملت صبور ایران بهویژه خانوادههای داغدیده و مردم شریف بندرعباس، از درگاه خداوند متعال، پاداش و رحمت الهی را برای جانباختگان و ثواب صابرین را برای بازماندگان و صحت و شفای عاجل را برای مجروحان و آسیبدیدگان این حادثه مسألت داریم.
امید است با حسن تدبیر مسؤولان از وقوع چنین حوادث تلخی در آینده جلوگیری شود.
دفتر آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی «مد ظله»
۲۸ شوال المکرم ۱۴۴۶
@shobeiryzanjani
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
حادثۀ غمبار انفجار در بندر شهید رجایی بندر عباس که به جان باختن و مصدوم شدن گروهی از عزیزان هموطن انجامید، موجب تأثر و تألم گردید.
ضمن عرض تسلیت به ملت صبور ایران بهویژه خانوادههای داغدیده و مردم شریف بندرعباس، از درگاه خداوند متعال، پاداش و رحمت الهی را برای جانباختگان و ثواب صابرین را برای بازماندگان و صحت و شفای عاجل را برای مجروحان و آسیبدیدگان این حادثه مسألت داریم.
امید است با حسن تدبیر مسؤولان از وقوع چنین حوادث تلخی در آینده جلوگیری شود.
دفتر آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی «مد ظله»
۲۸ شوال المکرم ۱۴۴۶
@shobeiryzanjani
اشکال (۱۲): زیارت جوادیه
در زیارت موسوم به جوادیه علم امام به هر چیزی بیان شده است: «السَّلَامُ عَلَى مَنِ انْتَهَى إِلَيْهِ رِئَاسَةُ الْمُلْكِ الْأَعْظَمِ وَ عِلْمُ كُلِّ شَيْء ... وَ مَنْ أَطْلَعَهُمُ اللَّهُ عَلَى عِلْمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ ...»
پاسخ:
هر چند عبارات صریح در مدعا نیست و میتوان بر مقید حملش کرد، ولی اساسا این زیارتنامه از معصوم نیست و ارزش استناد ندارد. در این جا بحث آن آمده است:
https://alasar.blog.ir/1403/06/09/Jawadiah
#علم_غیب
#اشکالات
@Gholow2
در زیارت موسوم به جوادیه علم امام به هر چیزی بیان شده است: «السَّلَامُ عَلَى مَنِ انْتَهَى إِلَيْهِ رِئَاسَةُ الْمُلْكِ الْأَعْظَمِ وَ عِلْمُ كُلِّ شَيْء ... وَ مَنْ أَطْلَعَهُمُ اللَّهُ عَلَى عِلْمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ ...»
پاسخ:
هر چند عبارات صریح در مدعا نیست و میتوان بر مقید حملش کرد، ولی اساسا این زیارتنامه از معصوم نیست و ارزش استناد ندارد. در این جا بحث آن آمده است:
https://alasar.blog.ir/1403/06/09/Jawadiah
#علم_غیب
#اشکالات
@Gholow2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from وعنده مفاتح الغیب
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
بایگانی مباحث مربوط به علم غیب و گستره علم پیامبر (ص) و امامان (ع)
https://www.tgoop.com/MafatehAlqayb
اللهم صل علی محمد و آل محمد
بایگانی مباحث مربوط به علم غیب و گستره علم پیامبر (ص) و امامان (ع)
https://www.tgoop.com/MafatehAlqayb
اعتبارسنجی انا اصغر من ربی.pdf
729.9 KB
اعتبارسنجی عبارت "انا اصغر من ربّی بسنتین از حیث سند
✍ محمدمهدی مودتی
نشریه سفینه، سال شانزدهم، بهار ۱۳۹۸، شماره ۶۲
چکیده:
نگارنده بیست و پنج منبع برای این گفتار منسوب به پیامبر (ص) یا امیرالمؤمنین (ع) به ترتیب زمان، از داوود قیصری متوفی ۷۵۱ قمری تا معاصران آورده است که هیچ یک از این نقلها سند ندارد، و بیشتر این ناقلان گرایش عرفانی دارند.
@Gholow2
✍ محمدمهدی مودتی
نشریه سفینه، سال شانزدهم، بهار ۱۳۹۸، شماره ۶۲
چکیده:
نگارنده بیست و پنج منبع برای این گفتار منسوب به پیامبر (ص) یا امیرالمؤمنین (ع) به ترتیب زمان، از داوود قیصری متوفی ۷۵۱ قمری تا معاصران آورده است که هیچ یک از این نقلها سند ندارد، و بیشتر این ناقلان گرایش عرفانی دارند.
@Gholow2
تاویلات انا اصغر من ربی.pdf
987.3 KB
بررسی عبارت «أنا أصغر من ربّی بسنتین» از حیث دلالت و درایت
✍ زهرا خیراللهی و محمدمهدی مودتی
نشریه سفینه، سال هجدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۱
چکیده:
منابع موجود، گاهی این جمله را به غیر معصومان که غالباً سران صوفیهاند، و گاه به معصومان، یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت دادهاند. تمام این نسبتها مرسل است و سند ندارد. در مقام توضیح و توجیه این جمله، نظریاتی ارائه شده که به ترتیب زمانی منابع، بررسی و نقد میشود.
@Gholow2
✍ زهرا خیراللهی و محمدمهدی مودتی
نشریه سفینه، سال هجدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۱
چکیده:
منابع موجود، گاهی این جمله را به غیر معصومان که غالباً سران صوفیهاند، و گاه به معصومان، یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت دادهاند. تمام این نسبتها مرسل است و سند ندارد. در مقام توضیح و توجیه این جمله، نظریاتی ارائه شده که به ترتیب زمانی منابع، بررسی و نقد میشود.
@Gholow2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ریشه یابی جمله ناروای منسوب به امیرالمؤمنین علیه السلام: «أنا أصغر من ربّی بسنتین»
🎞 عباس مفید
@Gholow2
🎞 عباس مفید
@Gholow2
▪️ توبهدادن یا تکریم سرکردگان غالیان؟
نیک روشن است که در روایات امامیه، هیچ فرقهای به شدت غالیان کوبیده نشدند. آنان را بدتر از یهود و نصاری و مشرکان دانسته و از همنشینی با آنها تحذیر شدید دادهاند (نمونه: کشی، ص297؛ طوسی، الأمالی، ص650). غالیان شدیدترین رنجشها را برای امامان رقم زدند. نقل است که امام صادق (ع) خطاب به سرکردگان غلات میفرمودند خدا من و شما را زیر سقفی گرد هم نیاورد (کشی، ص400، 300)، امام از کلمات غالیان سخت میگریستند (نمونه: کشی، ص198) و موی بر تنشان راست میشد. (نمونه: أمالي مفید، ص23)
در عصر ما، رضا قصاب (مسئول هیئت دیوانگان) دستکم حدود دو دهه غلوش را آشکار کرده، و مبلغ و حامی غالیان بوده است و صدها بار در منابر هیئتش از خالقیت و بلکه خدایی و واجبالوجود بودن امامان گفتهاند و مخاطبان هو کشیدهاند و در کانالشان اخبار نصیریان و جعلیات غالیانه جدید را ترویج کردهاند. حال در روزهای اخیر باز بالاترین درجه غلو یعنی بنده بودن رسول الله ص برای امیرالمؤمنین ع را اظهار کرده است، و یکی از خطیبانش فحش ناموسی به منکران الوهیت امام داده، دیگری گفته «با خاک سم ذو الجناح نبی خلق می شود»، و دیگری ...
دقیقاً در همین اوان، آقای سید علی میلانی که سالها از ایشان واکنش جدی به غالیان شنیده نشده، سرکردگان غلو را دعوت کرده، با آنان بگووبخند داشته و عکس یادگاری گرفته و در سخنرانی در جمعشان گفته «تضعیف هیچ هیئتی از هیئات مذهبی نباید باشد.» (9:45)
متأُسفانه تاکنون هیچ نقد صریحی بر غالیان دیوانگان نشر نیافته، و تنها برای نمونه، سربسته گفتند «از خودتان چیزی نگویید» و «هر کسی را به هیئات دعوت نکنید». ناگفته پاسخ غالیان روشن است که دهها و صدها روایت در الوهیت امام و خالقیتشان دارند [هرچند از سنخ نصیریات و مجعولات معاصر]، و از خود چیزی نمیگویند! هرکسی را هم دعوت نمیکنند؛ مگر امثال همین سرکردگان غلو که در بیت آقای میلانی دعوت شدهاند (از قصاب و بنیانیان و...)
فراتر از این مدارا با غالیان علی اللهی، آقای میلانی خود در سخنانشان دربارۀ اهل بیت ع گفتند: «اینها همه کاره خدایند... تدبیر امور عالم به دست اهل بیت ع است» (20:07) این غلو تفویضی و بر خلاف آیات و روایات بسیار و اجماع عالمان متقدم امامی است. در واقع همین نگرشهای سطحی و عامیانه تفویضی است که انسان را بهسوی تسامح دربرابر غالیان تألیهی میکشد. وگرنه آقای میلانی در برابر برخی محققان شیعه که عقاید متفاوتی داشته باشند، چندان اهل تسامح نبوده و بهجای اکتفا به نقد آثار و مستندات ایشان، از حراملقمگی ایشان نیز میگویند.
نتیجۀ این مدارای نابهجا و بر خلاف سیرۀ ائمه (ع) نیز این شده است که قصاب دیگر بار با صدای بلندتر کفر خود را جلوی آقای میلانی فریاد میزند، و کانال آقای میلانی نیز این را پخش میکند. پس از انتقادات گستردۀ مؤمنان به این دیدار نیز تاکنون بیت و صفحات مربوط به آقای میلانی موضعی درقبال غالیان نداشتهاند.
سالها زحمات و تألیفات جناب آقای میلانی در حوزۀ امامت خاصه مأجور باد، اما این مجوز آن نیست، که بهنام توبهدادن، به جایگاه سران غلو رسمیت بخشیده و آنان را تکریم کنند، و نه دیگر مؤلفان این حوزه را جواز است که «تحمل لاهوت الأبد» و آرای صوفیان را به نام امامت ترویج دهند.
#تفویض
@gholow2
نیک روشن است که در روایات امامیه، هیچ فرقهای به شدت غالیان کوبیده نشدند. آنان را بدتر از یهود و نصاری و مشرکان دانسته و از همنشینی با آنها تحذیر شدید دادهاند (نمونه: کشی، ص297؛ طوسی، الأمالی، ص650). غالیان شدیدترین رنجشها را برای امامان رقم زدند. نقل است که امام صادق (ع) خطاب به سرکردگان غلات میفرمودند خدا من و شما را زیر سقفی گرد هم نیاورد (کشی، ص400، 300)، امام از کلمات غالیان سخت میگریستند (نمونه: کشی، ص198) و موی بر تنشان راست میشد. (نمونه: أمالي مفید، ص23)
در عصر ما، رضا قصاب (مسئول هیئت دیوانگان) دستکم حدود دو دهه غلوش را آشکار کرده، و مبلغ و حامی غالیان بوده است و صدها بار در منابر هیئتش از خالقیت و بلکه خدایی و واجبالوجود بودن امامان گفتهاند و مخاطبان هو کشیدهاند و در کانالشان اخبار نصیریان و جعلیات غالیانه جدید را ترویج کردهاند. حال در روزهای اخیر باز بالاترین درجه غلو یعنی بنده بودن رسول الله ص برای امیرالمؤمنین ع را اظهار کرده است، و یکی از خطیبانش فحش ناموسی به منکران الوهیت امام داده، دیگری گفته «با خاک سم ذو الجناح نبی خلق می شود»، و دیگری ...
دقیقاً در همین اوان، آقای سید علی میلانی که سالها از ایشان واکنش جدی به غالیان شنیده نشده، سرکردگان غلو را دعوت کرده، با آنان بگووبخند داشته و عکس یادگاری گرفته و در سخنرانی در جمعشان گفته «تضعیف هیچ هیئتی از هیئات مذهبی نباید باشد.» (9:45)
متأُسفانه تاکنون هیچ نقد صریحی بر غالیان دیوانگان نشر نیافته، و تنها برای نمونه، سربسته گفتند «از خودتان چیزی نگویید» و «هر کسی را به هیئات دعوت نکنید». ناگفته پاسخ غالیان روشن است که دهها و صدها روایت در الوهیت امام و خالقیتشان دارند [هرچند از سنخ نصیریات و مجعولات معاصر]، و از خود چیزی نمیگویند! هرکسی را هم دعوت نمیکنند؛ مگر امثال همین سرکردگان غلو که در بیت آقای میلانی دعوت شدهاند (از قصاب و بنیانیان و...)
فراتر از این مدارا با غالیان علی اللهی، آقای میلانی خود در سخنانشان دربارۀ اهل بیت ع گفتند: «اینها همه کاره خدایند... تدبیر امور عالم به دست اهل بیت ع است» (20:07) این غلو تفویضی و بر خلاف آیات و روایات بسیار و اجماع عالمان متقدم امامی است. در واقع همین نگرشهای سطحی و عامیانه تفویضی است که انسان را بهسوی تسامح دربرابر غالیان تألیهی میکشد. وگرنه آقای میلانی در برابر برخی محققان شیعه که عقاید متفاوتی داشته باشند، چندان اهل تسامح نبوده و بهجای اکتفا به نقد آثار و مستندات ایشان، از حراملقمگی ایشان نیز میگویند.
نتیجۀ این مدارای نابهجا و بر خلاف سیرۀ ائمه (ع) نیز این شده است که قصاب دیگر بار با صدای بلندتر کفر خود را جلوی آقای میلانی فریاد میزند، و کانال آقای میلانی نیز این را پخش میکند. پس از انتقادات گستردۀ مؤمنان به این دیدار نیز تاکنون بیت و صفحات مربوط به آقای میلانی موضعی درقبال غالیان نداشتهاند.
سالها زحمات و تألیفات جناب آقای میلانی در حوزۀ امامت خاصه مأجور باد، اما این مجوز آن نیست، که بهنام توبهدادن، به جایگاه سران غلو رسمیت بخشیده و آنان را تکریم کنند، و نه دیگر مؤلفان این حوزه را جواز است که «تحمل لاهوت الأبد» و آرای صوفیان را به نام امامت ترویج دهند.
#تفویض
@gholow2
Telegram
غلات و صوفیه
🔊 دیدار آقای سید علی میلانی
دیدار با مسئولین هیئات مذهبی و خطبا
🗓 ۹ اردیبهشت
در این دیدار مسئولان و خطبای دیوانگان کاشان دعوت شده بودند.
نقد این بیانات در کانال غلوپژوهی:
www.tgoop.com/gholow2/3047
دیدار با مسئولین هیئات مذهبی و خطبا
🗓 ۹ اردیبهشت
در این دیدار مسئولان و خطبای دیوانگان کاشان دعوت شده بودند.
نقد این بیانات در کانال غلوپژوهی:
www.tgoop.com/gholow2/3047
Audio
🎙غلوپژوهی در حوزۀ شیعی و ضرورت آن
عمیدرضا اکبری
نشستهای همایش حوزه، ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
دبیر: استاد سید محمدکاظم طباطبایی
اشاره به تحقیقات انجام شده و ثمرات آن (در حوزههای کلامی، حدیثی و تاریخی| مقاله مرتبط)
کاستیها در سه حوزه تألیف، (و خاصه) تبلیغ و آموزش
راهکارها: ضرورت تحقیقات میدانی، آموزش مبلغان، نشستها و دورهها، اقناع علما در خطر ترویج شدید غلو و فقه ستیزی، نشستها، آموزش عمومی علوم حدیث
@gholow2
عمیدرضا اکبری
نشستهای همایش حوزه، ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
دبیر: استاد سید محمدکاظم طباطبایی
اشاره به تحقیقات انجام شده و ثمرات آن (در حوزههای کلامی، حدیثی و تاریخی| مقاله مرتبط)
کاستیها در سه حوزه تألیف، (و خاصه) تبلیغ و آموزش
راهکارها: ضرورت تحقیقات میدانی، آموزش مبلغان، نشستها و دورهها، اقناع علما در خطر ترویج شدید غلو و فقه ستیزی، نشستها، آموزش عمومی علوم حدیث
@gholow2
Forwarded from غلوپژوهی
🌤فرج در حين نا امیدی
بِالْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو صَالِحٍ خَلَفُ بْنُ حَمَّادٍ الْكَشِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا ع مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِيءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ.
بزنطى از امام رضا عليه السّلام روايت كند كه فرمود: صبر و انتظار فرج چه نيكوست، آيا سخن خداى تعالى را نشنيدى كه فرمود: چشم به راه باشيد كه من نيز با شما چشم براهم و فرمود: منتظر باشيد كه من نيز با شما از منتظرانم. پس بر شما باد كه صبر كنيد كه فرج در حال يأس مى آيد و پيشينيان شما از شما صابرتر بودند.
📚 كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص: 645/ 5؛ قرب الإسناد (ط - آل البیت)، ص: 380 مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنِ ابْنِ أَبِي الْخَطَّاب عنه.
@gholow2
بِالْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو صَالِحٍ خَلَفُ بْنُ حَمَّادٍ الْكَشِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا ع مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِيءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ.
بزنطى از امام رضا عليه السّلام روايت كند كه فرمود: صبر و انتظار فرج چه نيكوست، آيا سخن خداى تعالى را نشنيدى كه فرمود: چشم به راه باشيد كه من نيز با شما چشم براهم و فرمود: منتظر باشيد كه من نيز با شما از منتظرانم. پس بر شما باد كه صبر كنيد كه فرج در حال يأس مى آيد و پيشينيان شما از شما صابرتر بودند.
📚 كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص: 645/ 5؛ قرب الإسناد (ط - آل البیت)، ص: 380 مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنِ ابْنِ أَبِي الْخَطَّاب عنه.
@gholow2
Forwarded from نقد شیخ حسن میلانی
حقوق خداوند بر امام رضا (ع) و نگرانی ایشان از زوال نعمت
ثُمَّ قَالَ: إِنَّ صَاحِبَ اَلنِّعْمَةِ عَلَى خَطَرٍ، إِنَّهُ يَجِبُ عَلَيْهِ حُقُوقٌ لِلَّهِ مِنْهَا، وَ اَللَّهِ إِنَّهُ لَيَكُونُ عَلَيَّ اَلنِّعَمُ مِنَ اَللَّهِ فَمَا أَزَالُ مِنْهَا عَلَى وَجَلٍ، -وَ حَرَّكَ يَدَيْهِ- حَتَّى أَخْرُجَ مِنَ اَلْحُقُوقِ اَلَّتِي تَجِبُ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَيَّ فِيهَا. فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، أَنْتَ فِي قَدْرِكَ تَخَافُ هَذَا؟ قَالَ: نَعَمْ يَا أَحْمَدُ.
از بزنطی روایت شده است که امام رضا (ع) فرمود: «صاحب نعمت در معرض خطر است. همانا از آن نعمت، حقوقی برای خدا برای او واجب است. به خدا سوگند، نعمتهایی از جانب خدا بر من هست که همواره نسبت به آن بیم و نگرانی دارم —[در این جا حضرت] دستانش را حرکت داد [و ادامه داد:]— تا این که از [عهده] حقوقی که برای خداوند متعال در آن نعمتها بر من واجب است، خارج شوم [و آنها را ادا کنم].»
به حضرت گفتم: «فدایت شوم، شما با این مقام و منزلتتان از این موضوع میترسید؟»
فرمود: «آری، ای احمد.»
📚 قرب الإسناد، ص۳۸۷
مقایسه کنید با اظهارات عجیب و غریب آقای میلانی در صوتهای اخیر به ویژه جلسه ۲۰ نقد غلوپژوهی
@Milani_Hasan
ثُمَّ قَالَ: إِنَّ صَاحِبَ اَلنِّعْمَةِ عَلَى خَطَرٍ، إِنَّهُ يَجِبُ عَلَيْهِ حُقُوقٌ لِلَّهِ مِنْهَا، وَ اَللَّهِ إِنَّهُ لَيَكُونُ عَلَيَّ اَلنِّعَمُ مِنَ اَللَّهِ فَمَا أَزَالُ مِنْهَا عَلَى وَجَلٍ، -وَ حَرَّكَ يَدَيْهِ- حَتَّى أَخْرُجَ مِنَ اَلْحُقُوقِ اَلَّتِي تَجِبُ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَيَّ فِيهَا. فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، أَنْتَ فِي قَدْرِكَ تَخَافُ هَذَا؟ قَالَ: نَعَمْ يَا أَحْمَدُ.
از بزنطی روایت شده است که امام رضا (ع) فرمود: «صاحب نعمت در معرض خطر است. همانا از آن نعمت، حقوقی برای خدا برای او واجب است. به خدا سوگند، نعمتهایی از جانب خدا بر من هست که همواره نسبت به آن بیم و نگرانی دارم —[در این جا حضرت] دستانش را حرکت داد [و ادامه داد:]— تا این که از [عهده] حقوقی که برای خداوند متعال در آن نعمتها بر من واجب است، خارج شوم [و آنها را ادا کنم].»
به حضرت گفتم: «فدایت شوم، شما با این مقام و منزلتتان از این موضوع میترسید؟»
فرمود: «آری، ای احمد.»
📚 قرب الإسناد، ص۳۸۷
مقایسه کنید با اظهارات عجیب و غریب آقای میلانی در صوتهای اخیر به ویژه جلسه ۲۰ نقد غلوپژوهی
@Milani_Hasan
Forwarded from نقد فلسفه = دفاع از عقلانیت
📌 لگدمال کردن مبانی!
🖌 استاد حسن میلانی در ادعایی عجیب و سخنی شگرف فرموده بودند: «موجودی شریف تر و مقرب تر از اهل بیت علیهم السلام نمیشده و خدا هم نمیتوانسته خلق کند!» که این سخن علاوه بر وا داشتن تعجب و تاسف مخاطبین ایشان، موجب انتقاد منتقدین و تذکر اینکه این سخن همان حرف فلاسفه است و با مبانی خود شیخ حسن نیز در تناقض است شد.
برخی از اطرافیان ایشان که الحق ایشان را ولیجه خود قرار داده و طاقت دیدن نقد بر ایشان و قبول اشتباهاتشان را ندارند، پاسخی به این نقد داده اند که نه تنها حلال مشکل نبوده و گرهی را نگشوده است، بلکه با توجه به این پاسخ، باید بر مبانی سابق استاد میلانی( که از نظر ما مطابق عقل و نقل است) خط بطلان کشید!
♦️ بزرگواران عقل ستیز فرموده اند:
«چون اهل بیت مطیع ترین بندگان خدا هستند ... لذا خداوند آنان را اشرف خلق قرار داده و بالاتر از آن ممکن نبوده است! و هر کس گمان کند میشد خداوند امام را اشرف و اعلی از این خلق کند و نکرد، خدا را عاجز و بخیل دانسته است!،»
یا للعجب! در خواب هم نمیدیدیم روزی برسد که چنین ترهات و اباطیلی از حاج آقای میلانی و برخی اطرافیان ایشان بشنویم چه رسد به اینکه بر این سخنان پافشاری کرده و قصد دفاع از آنرا هم دارند!
🔍 با استناد به سخنان و مبانی خود جناب استاد میلانی، دو نکته در نقد این فرمایش عرض میکنیم:
• اشکال اول:
اصل الاصول و اس الاساس مبانی جناب میلانی که همگان ایشان را با آن میشناسند این است که ما سوی الله حقایقی متجزی و مقداری و قابل زیاده و نقصان هستند و این خصیصه - مادام که موجودند- از آنها قابل سلب نیست.
ایشان در کتاب خود میفرمایند:
ان ما یجوز علیه الوجود و العدم_و هو کل ما سوی الله_ یمتنع ان یتحقق و یوجد فی غیر الامتداد و الاجزا و قابلیة الزیادة و النقصان ... ان ما یقبل الزیادة و النقصان بذاته لا یکون الا قابلا للزیادة و النقصان ابدا ... معرفة الله؛ ص 179-181
حال با توجه به این مبنا ( که در غایت اتقان است) سوال میکنیم: آیا اهل بیت علیهم السلام _با تمام اوصاف و کمالاتشان که باعث اشرفیت آنها گردیده_، هم جزو ماسوی الله و حقایقی متجزی و قابل زیاده و نقصان هستند یا خیر؟ اگر خیر که چرند فرمودید و اصل الاصول جناب میلانی را ابطال کردید. و اگر بله، پس ایشان و تمامی کمالاتشان قابل زیاده و نقصان است و #میشد بیشتر یا کمتر از آن مقدار شود! حال چرا فرمودید:« هر کس گمان کند میشد خداوند اهل بیت را اشرف از این خلق کند و نکرده، خدا را عاجز و بخیل کرده»؟ و چرا فرمودید:خداوند اهل بیت را اشرف خلق قرار داده که بالاتر از آن ممکن نبود»؟؟ وقتی کمالات اهل بیت قابل زیاده بوده و #میشده افزایش پیدا کند، چرا خلق آنها در حالتی شریف تر ممکن نبوده؟ ملخص الکلام اینکه یا بگویید اهل بیت متجزی و قابل زیاده و نقصان نیستند و خیال خود و ما را راحت کنید و مهر ابطالی بر مبانی سابق خود زنید، و یا اینکه از این حرف چرند خود عقب نشینی کرده و اقرار کنید حرف اشتباهی بر لسان جاری کردید.
• اشکال دوم:
جناب میلانی در کتاب معرفة الله و در نقد قاعده امکان اشرف مینویسند:
« وجود الممکن الاشرف محال ... فان کل مرتبة من مراتب الامکان یجب ان لا توجد الا بعد وجود فرد اشرف منها فیجب ان لا یوجد فرد من افراد السلسلة مطلقا، و ذلک لانه لایمکن تحدید مراتب الکمال و الشرف الواقعة بین کل مرتبتین من السلسلة، بل تحدید السلسلة القابلة الزیاده و النقصان بمرتبة خاصة منها خلاف ذاتها/ معرفة الله ص 194
ایشان به درستی اشکال میکنند که طبق عقیده قائلین به قاعده امکان اشرف، وجود چنین موجودی محال است. اشکال ایشان این است که مراتب کمال و شرافت قابل زیاده و نقصان بوده و هر مرتبه ای از کمال را فرض کنیم، بالاتر از آن هم قابل فرض است، پس وجود موجودی که در مرتبه ای از شرف و کمال باشد که بالاتر از آن قابل فرض نباشد فی حد ذاته محال است! با کمی دقت مشخص میشود که این نقد ایشان بر قاعده، خط بطلانی بر فرمایش اخیرشان است، چه اینکه چطور میتوان گفت خداوند اهل بیت را اشرف خلق قرار داده و بالاتر از آن ممکن نبوده، در حالی که به قول خودشان برای مراتب شرف و کمال حد ایستایی نیست؟ لذا طبق فرمایش خود جناب میلانی میگوییم: اگر اهل بیت اشرف خلق باشند که بالاتر از آنها ممکن نباشد، لازم می آید که ایشان معدوم و ممتنع الوجود باشند( نعوذ بالله)، چه اینکه ایشان را در هر مرتبه ای از شرافت و کمال و علو در نظر بگیریم، باز هم کمالاتشان نظر به ذاتشان قابل افزایش است و حقیقت مخلوقی که دارای شدتی از کمال فرض شود که بالاتر از آن ممکن نباشد، ذاتا ممتنع است!
استناد به مبحث عجز و بخل هم انسان را یاد اباطیل فلاسفه در بحث حدوث و قدم عالم می اندازد! امید است این نوشته کوچک باعث تلنگری در استاد عزیز و برخی اطرافیان ایشان شود.
آرزوی توفیق
🖌 استاد حسن میلانی در ادعایی عجیب و سخنی شگرف فرموده بودند: «موجودی شریف تر و مقرب تر از اهل بیت علیهم السلام نمیشده و خدا هم نمیتوانسته خلق کند!» که این سخن علاوه بر وا داشتن تعجب و تاسف مخاطبین ایشان، موجب انتقاد منتقدین و تذکر اینکه این سخن همان حرف فلاسفه است و با مبانی خود شیخ حسن نیز در تناقض است شد.
برخی از اطرافیان ایشان که الحق ایشان را ولیجه خود قرار داده و طاقت دیدن نقد بر ایشان و قبول اشتباهاتشان را ندارند، پاسخی به این نقد داده اند که نه تنها حلال مشکل نبوده و گرهی را نگشوده است، بلکه با توجه به این پاسخ، باید بر مبانی سابق استاد میلانی( که از نظر ما مطابق عقل و نقل است) خط بطلان کشید!
♦️ بزرگواران عقل ستیز فرموده اند:
«چون اهل بیت مطیع ترین بندگان خدا هستند ... لذا خداوند آنان را اشرف خلق قرار داده و بالاتر از آن ممکن نبوده است! و هر کس گمان کند میشد خداوند امام را اشرف و اعلی از این خلق کند و نکرد، خدا را عاجز و بخیل دانسته است!،»
یا للعجب! در خواب هم نمیدیدیم روزی برسد که چنین ترهات و اباطیلی از حاج آقای میلانی و برخی اطرافیان ایشان بشنویم چه رسد به اینکه بر این سخنان پافشاری کرده و قصد دفاع از آنرا هم دارند!
🔍 با استناد به سخنان و مبانی خود جناب استاد میلانی، دو نکته در نقد این فرمایش عرض میکنیم:
• اشکال اول:
اصل الاصول و اس الاساس مبانی جناب میلانی که همگان ایشان را با آن میشناسند این است که ما سوی الله حقایقی متجزی و مقداری و قابل زیاده و نقصان هستند و این خصیصه - مادام که موجودند- از آنها قابل سلب نیست.
ایشان در کتاب خود میفرمایند:
ان ما یجوز علیه الوجود و العدم_و هو کل ما سوی الله_ یمتنع ان یتحقق و یوجد فی غیر الامتداد و الاجزا و قابلیة الزیادة و النقصان ... ان ما یقبل الزیادة و النقصان بذاته لا یکون الا قابلا للزیادة و النقصان ابدا ... معرفة الله؛ ص 179-181
حال با توجه به این مبنا ( که در غایت اتقان است) سوال میکنیم: آیا اهل بیت علیهم السلام _با تمام اوصاف و کمالاتشان که باعث اشرفیت آنها گردیده_، هم جزو ماسوی الله و حقایقی متجزی و قابل زیاده و نقصان هستند یا خیر؟ اگر خیر که چرند فرمودید و اصل الاصول جناب میلانی را ابطال کردید. و اگر بله، پس ایشان و تمامی کمالاتشان قابل زیاده و نقصان است و #میشد بیشتر یا کمتر از آن مقدار شود! حال چرا فرمودید:« هر کس گمان کند میشد خداوند اهل بیت را اشرف از این خلق کند و نکرده، خدا را عاجز و بخیل کرده»؟ و چرا فرمودید:خداوند اهل بیت را اشرف خلق قرار داده که بالاتر از آن ممکن نبود»؟؟ وقتی کمالات اهل بیت قابل زیاده بوده و #میشده افزایش پیدا کند، چرا خلق آنها در حالتی شریف تر ممکن نبوده؟ ملخص الکلام اینکه یا بگویید اهل بیت متجزی و قابل زیاده و نقصان نیستند و خیال خود و ما را راحت کنید و مهر ابطالی بر مبانی سابق خود زنید، و یا اینکه از این حرف چرند خود عقب نشینی کرده و اقرار کنید حرف اشتباهی بر لسان جاری کردید.
• اشکال دوم:
جناب میلانی در کتاب معرفة الله و در نقد قاعده امکان اشرف مینویسند:
« وجود الممکن الاشرف محال ... فان کل مرتبة من مراتب الامکان یجب ان لا توجد الا بعد وجود فرد اشرف منها فیجب ان لا یوجد فرد من افراد السلسلة مطلقا، و ذلک لانه لایمکن تحدید مراتب الکمال و الشرف الواقعة بین کل مرتبتین من السلسلة، بل تحدید السلسلة القابلة الزیاده و النقصان بمرتبة خاصة منها خلاف ذاتها/ معرفة الله ص 194
ایشان به درستی اشکال میکنند که طبق عقیده قائلین به قاعده امکان اشرف، وجود چنین موجودی محال است. اشکال ایشان این است که مراتب کمال و شرافت قابل زیاده و نقصان بوده و هر مرتبه ای از کمال را فرض کنیم، بالاتر از آن هم قابل فرض است، پس وجود موجودی که در مرتبه ای از شرف و کمال باشد که بالاتر از آن قابل فرض نباشد فی حد ذاته محال است! با کمی دقت مشخص میشود که این نقد ایشان بر قاعده، خط بطلانی بر فرمایش اخیرشان است، چه اینکه چطور میتوان گفت خداوند اهل بیت را اشرف خلق قرار داده و بالاتر از آن ممکن نبوده، در حالی که به قول خودشان برای مراتب شرف و کمال حد ایستایی نیست؟ لذا طبق فرمایش خود جناب میلانی میگوییم: اگر اهل بیت اشرف خلق باشند که بالاتر از آنها ممکن نباشد، لازم می آید که ایشان معدوم و ممتنع الوجود باشند( نعوذ بالله)، چه اینکه ایشان را در هر مرتبه ای از شرافت و کمال و علو در نظر بگیریم، باز هم کمالاتشان نظر به ذاتشان قابل افزایش است و حقیقت مخلوقی که دارای شدتی از کمال فرض شود که بالاتر از آن ممکن نباشد، ذاتا ممتنع است!
استناد به مبحث عجز و بخل هم انسان را یاد اباطیل فلاسفه در بحث حدوث و قدم عالم می اندازد! امید است این نوشته کوچک باعث تلنگری در استاد عزیز و برخی اطرافیان ایشان شود.
آرزوی توفیق
نقد فلسفه = دفاع از عقلانیت
📌 لگدمال کردن مبانی! 🖌 استاد حسن میلانی در ادعایی عجیب و سخنی شگرف فرموده بودند: «موجودی شریف تر و مقرب تر از اهل بیت علیهم السلام نمیشده و خدا هم نمیتوانسته خلق کند!» که این سخن علاوه بر وا داشتن تعجب و تاسف مخاطبین ایشان، موجب انتقاد منتقدین و تذکر اینکه…
Telegram
نقد شیخ حسن میلانی
کانال نقد آراء شیخ حسن میلانی وابسته به کانال غلوپژوهی
https://www.tgoop.com/gholow2
https://www.tgoop.com/gholow2