Telegram Web
آقای میلانی: پیامبر (ص) خودش غیب را شهود می‌کند نه این که نیاز داشته باشد خدا او را بر غیب مطلع کند!

https://www.tgoop.com/gholow2/2894
https://www.tgoop.com/gholow2/2896

این که این تفسیر سرتاپا مخالف آیه است و مخالف معنای اطلاع بر غیب است به کنار، مقتضای این حرف این است که پیامبر (ص) که‌ موجودی زمانمند است، آینده‌ای که موجود‌ نیست را شهود می‌کند؛ نه این که خدا او را از آینده خبر دهد و این گذشته از مخالفت با آیات قرآن و روایات، عقلاً بی‌معنا و مستلزم خارج کردن رسول اکرم (ص) از زمان و حدوث است.
اگر هم طبق معمول بازی زبانی راه‌ بیندازند و بگویند منظور شهود علم به آینده است که خلق شده! این همان اطلاع بر غیب و اخبار از آینده است نه چیز دیگری!

#علم_غیب
@Gholow2
🔹امام مبین (۱)

از جمله مستندات پرتکرار مدعیان علم امام به جمیع غیب، آیه ۱۲ سوره یس است: «كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبينٍ»

به اعتقاد آنان «امام» در این آیه به معنای امام معصوم است و معنای آن علم امام به هر چیز به صورت مطلق است.

از این رو در چند پست به نقد دیدگاه آنان می‌پردازیم.

ابتدا به سیاق آیه و آیات مشابهش توجه کنید:

۱) إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى‏ وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبينٍ (یس: ۱۲)

۲) إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً. وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً. وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً. فَذُوقُوا فَلَنْ نَزيدَكُمْ إِلاَّ عَذاباً (النباء: ۲۷-۳۰)

۳) وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ. وَ كُلُّ صَغيرٍ وَ كَبيرٍ مُسْتَطَرٌ (القمر: ۵۲-۵۳)

۴) وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا فيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدا (الكهف : ۴۹)

۵) يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَميعاً فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيد (المجادلة : ۶)

🔸نکات:

۱. سیاق آیه نخست درباره اعمال بندگان است و از این رو با آیات بعدی شبیه است.

۲. لفظ آیه نخست به آیه دوم بسیار نزدیک است. از این رو این احتمال مطرح می‌شود که «إمام» در آیه نخست به معنای «کتاب» باشد. این احتمال را بسیاری از مفسران مانند شیخ طوسی (التبيان، ج‏۸، ص۴۴۷) و شیخ طبرسی (مجمع البیان، ج۷، ص۲۳۳) پذیرفته‌اند. آیات سه و چهار هم می‌تواند مؤید این احتمال باشد.

۳. شواهدی از کاربرد «إمام» به معنای کتاب در زبان عربی وجود دارد. مؤرج السدوسی (د. ۱۹۵ ق) (تفسير الماوردي، ۳/ ۱۶۹) و ابو عبید هروی (د. ۲۲۴) (لغات القبائل الواردة في القرآن الكريم، ص۷) کاربرد امام به معنای کتاب را گویش قبیله حمیر و أبو أحمد السامري (د. ٣٨٦ ق) (اللغات في القرآن، ص۳۳) آن را لهجه قریش دانسته‌اند.

۴. با توجه به سياق آیه یک و دو، احتمال دارد «کل شیء» در این دو آیه ناظر به موضوع سخن یعنی «کل شیء فعلوه» باشد، چنان که در آیه ۳ به این قید تصریح شده و آیه ۴ نیز مؤید آن است. گفتنی است که در آیات قرآن «کل شیء» همیشه مطلق نیست، مانند:

أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً يُجْبى‏ إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ (القصص : ۵۷)

فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ ‏(الأنعام : ۴۴)

وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ ‏ (الأنعام : ۹۹)

این احتمال هم وجود دارد که معنای وسیع‌تری داشته باشد.

۵. با توجه به نکات بالا آیه «وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبينٍ» می‌تواند بدین معنا باشد: «هر چیزی را [که انجام‌ داده‌اند] در کتابی آشکار برشمرده‌ و گردآورده‌ایم.»

با توجه به آن چه گفته شد، در ظاهر این آیه شاهدی بر آن که مقصود از امام، امام معصوم و پیام آیه، علم امام به هر چیزی باشد وجود ندارد.

اما اگر نص صریح و صحیحی از خود معصومان (ع) چنین تفسیری را بیان کند، پذیرش این تفسیر لازم خواهد بود. بنابراین در ادامه به بررسی ادله روایی ذیل این آیه خواهیم پرداخت.

#علم_غیب
#امام_مبین
@Gholow2
Audio
🔸دیدگاه استاد محمدعلی مهدوی راد دربارهٔ روایت قرآن‌خواندن امیرالمؤمنین (ع) در آغاز ولادت🔸

... این‌ها را غالی‌ها ساختند... اگر کسی حتی معتقد به نزول دفعی باشد، نزول دفعی یعنی اینکه قبل از آنکه نزول تدریجی شده باشد، به قول علامه طباطبایی این آیات هنوز لباس عربیت نپوشیده و جمله‌جمله نشده و کلمه‌کلمه نشده. خب چه طور علی علیه السلام این چیزی را که بر فرض اینکه نزول دفعی داشته باشد و بر فرض اینکه قبل از بعثت پیامبر بر جان پیامبر آمده باشد، این را آیه‌آیه خوانده باشد؟!... [البته] من نزول دفعی را قبول ندارم!

اشکالات و آفات این روایت را در نوشته زیر بخوانید:

«آیا امیرالمؤمنین در آغاز تولد، آیات قرآن را تلاوت کردند؟»

#علم_غیب
@Gholow2
🔹روایت «نحن علة الوجود» چگونه جعل شد؟ (بررسی احتمال جاعل بودن رجب برسی)

در صوت نقد استاد میلانی اشاره کردیم که ایشان در بخش آخر کتاب «معرفة الله تعالی بالله لا بالأوهام الفلسفیة و العرفانیة» برای اثبات نظریه توافق المشیئتین به دو حدیث جعلی «طارق بن شهاب» و «نحن علة الوجود» از مشارق الأنوار رجب برسی استناد کرده‌اند.

قبلاً الگوی جعل حدیث طارق بن شهاب را در این جا نشان داده بودیم:
https://deraayaat.ir/tareq/

بعد از آن محقق عزیز اسد البرائة در کانال خود تذکر دادند که در مشارق الانوار به جای «نحن علة الوجود»، «نحن عین الوجود» آمده که اصطلاحی صوفیانه است:
https://www.tgoop.com/Arshvetashih/13025

تحقیق جناب اسد البرائة، ما را بر آن داشت تا دوباره درباره این حدیث تحقیق کنیم و به نتیجه جالبی برسیم.

الگوی جعل روایت «نحن عین الوجود» عیناً مانند الگوی جعل روایت طارق بن شهاب است و در هر دو نشانه‌هایی از احتمال نقش‌آفرینی خود رجب برسی دیده می‌شود.

این حدیث از ترکیب و در هم ریختن دو حدیث از کتب شیخ صدوق پدید آمده و چند کلمه به آن‌ها اضافه شده که اتفاقا عبارت «نحن عین الوجود» هم جزو همین اضافات است!

در این جا دقیقاً توضیح داده شده است:
https://alasar.blog.ir/1403/12/04/Bursi_Ayn

با توجه به این دو نمونه بعید نیست رجب برسی، علاوه بر غالی بودن، به فضیلت جعل حدیث نیز مزیّن بوده باشد.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ»

@Gholow2
🔹امام مبین (۲)

بعد از آن که در فرسته قبل روشن شد، در ظاهر آیه «وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبينٍ» (یس، ۱۲) شاهد روشنی بر تطبیق آن بر امام معصوم وجود ندارد، به سراغ روایاتی می‌رویم که آیه را تفسیر کرده‌اند.

برخی روایات که از ابو بصیر (الكافي، ج‏۲، ص۲۷۰)، جابر بن یزید جعفی (الأصول الستة عشر، ط شبستري، ص۶۷) و ثعلبة بن زیاد (الكافي، ج‏۲، ص۲۸۸) از امام صادق (ع) نقل شده، تنها به استفاده اخلاقی از این آیه شریفه برای تحذیر از گناه پرداخته‌اند و هیچ گونه تطبیقی بر علم امام در آن‌ها دیده نمی‌شود.

اما گزارش‌هایی وجود دارد که از این آیه برای تبیینِ علمِ امام بهره جسته‌اند که در ادامه به بررسی آن‌ها می‌پردازیم.

🔸🔹🔸

۱) افسانه جزیره خضراء


در یکی از تحریرهایِ داستانِ جزیره خضراء آمده است: «... فقطع الشافعي و وافقه، فقام عند ذلك و قال: عفوا عفوا يا ابن صاحب الأمر، انسب إليّ نفسك‏ فقال: أنا الطاهر بن محمّد بن الحسن بن عليّ بن محمّد بن عليّ بن موسى بن جعفر بن محمّد بن عليّ بن الحسين بن عليّ بن أبي طالب أمير المؤمنين‏، الذي أنزل اللّه فيه‏ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ‏ هو و اللّه الإمام المبين ...» (السلطان المفرج، ص۸۶)

در این داستان به شخصی که ادعا می‌شود پسرِ امام عصر (عج) است، نسبت داده شده که این آیه شریفه را بر امیرالمؤمنین (ع) تطبیق کرده است. البته به معصوم نسبت داده نشده و از تبیین معنای «احصاء هر چیز» و حدود آن نیز ساکت است. تا کنون چند کتاب و مقاله در نقدِ افسانه جزیره خضراء نوشته شده که ما را از بحث درباره بی‌اعتباری آن بی‌نیاز می‌کند.

🔸🔹🔸

۲) افسانه سؤالات زندیق از امیرالمؤمنین (ع)

در افسانه طولانیِ سؤالاتِ زندیق از امیرالمؤمنین (ع) آمده است: «وَ قَالَ‏ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ‏ فَإِذَا كَانَتِ الْأَشْيَاءُ تُحْصَى فِي الْإِمَامِ وَ هُوَ وَصِيُّ النَّبِيِّ فَالنَّبِيُّ أَوْلَى أَنْ يَكُونَ بَعِيداً مِنَ الصِّفَةِ الَّتِي قَالَ فِيهَا ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ‏ وَ هَذِهِ كُلُّهَا صِفَاتٌ مُخْتَلِفَةٌ وَ أَحْوَالٌ‏ مُتَنَاقِضَةٌ وَ أُمُورٌ مُشْكِلَةٌ» (الإحتجاج، ج‏۱، ص۲۴۶).

در این روایت فرض شده که زندیق می‌دانسته مقصود از امام مبین همان امام و وصی پیامبر (ص) است! و بنابراین ادعایِ تناقض در آیات کرده است. البته جاعلِ این روایت در ادامه برای پاسخ به تناقض ادعاشده، بسیاری از آیاتِ قرآن و از جمله آن چه را زندیق ذکر کرده -العیاذ بالله- جعلی و افزوده ملحدان و کافران به قرآن می‌خواند (الاحتجاج، ج۲، ص۲۵۷)!

واضح است که این روایت، اصل و اساس قرآن را نشانه گرفته و در مقاله «نقد روایت سؤالات زندیق از امیرالمؤمنین (ع) در الاحتجاج طبرسی در موضوع تحریف قرآن» به تفصیل، جعلی بودن این روایت را ثابت کرده و نشان داده‌ایم که این قصه بر اساسِ روایت «ابو معمر السعدانی» که پیشتر در توحید صدوق، تفسیر عیاشی و قرائاتِ سیاری آمده، ساخته شده است. جاعل که ظاهراً در قرن ۵ ه.ق می‌زیسته، روایت ابو معمر را پایه جعل خود قرار داده و با تغییر ترتیب و افزودن مطالب بسیار، داستانِ خود را پدید آورده است. اشاره به آیه «امام مبین» نیز از افزوده‌های همین جاعل است.

متن کامل مقاله را بخوانید: «نقد روایت سؤالات زندیق از امیرالمؤمنین (ع) در الاحتجاج طبرسی در موضوع تحریف قرآن»

🔸🔹🔸

۳) داستان دیدار امام باقر (ع) با هشام بن عبد الملک

این داستان در دلائل الإمامة نقل شده و در آن آمده است: «فَقَالَ لَهُ هِشَامٌ: إِنَّ عَلِيّاً كَانَ يَدَّعِي عِلْمَ الْغَيْبِ، وَ اللَّهُ لَمْ يُطْلِعْ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً فَمِنْ أَيْنَ ادَّعَى ذَلِكَ؟ فَقَالَ أَبِي: إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ أَنْزَلَ عَلَى نَبِيِّهِ كِتَاباً بَيَّنَ فِيهِ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، فِي قَوْلِهِ: وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمِينَ‏. و فِي قَوْلِهِ: كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ‏» (دلائل الإمامة، ص۲۳۶).

قبلاً برخی از مشکلاتِ این داستان را نشان دادیم و به بعضی قرائن جعلی بودنش اشاره کردیم.

متن کامل نوشته را بخوانید: «نگاهی به روایت حضور امام باقر (ع) در مجلس هشام بن عبد الملک».

ادامه دارد ...

#علم_غیب
#امام_مبین
@Gholow2
🔹امام مبین (۳)

🔸🔹🔸

۴) روایت سیصد اسم امیرالمؤمنین (ع)

در کتابِ الفضائل (ص۱۷۴) و تحریر دیگرش الروضة (ص۲۶) -که متأثر از اخبارِ غلات است و به غلط به شاذان بن جبرئیل منسوب شده- مجموعه‌ای از آیات، به عنوانِ نام‌های امیرالمؤمنین (ع) در قرآن گردآمده و به عبدالله بن مسعود نسبت داده شده است! در میانِ موارد ذکر شده مواردی چون ‏«إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ»، «إِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ‏» وَ «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى» و ... نیز دیده می‌شود که بر اساس این ادعای سخیف که «علینا» تحریف «علیّاً» است ذکر شده‌اند. در همین متن آمده است: «قَوْلَهُ تَعَالَى‏ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ‏ مَعْنَاهُ عَلِيٌّ ع»

در پیوستِ ۱ کتابِ «نصیریه؛ تاریخ، منابع و عقاید» با عنوان «انگاره‌های نصیری درباره مصحف عبدالله بن مسعود» به بررسی فضای این متن پرداخته‌ایم‌. به طور خاص در صفحاتِ ۴۵۴ تا ۴۶۱ رابطه این متنِ کتاب الفضائل را با متنِ الهدایة الکبری نوشته غالی مشهور، حسین بن حمدان خصیبی، بررسی کرده و ساختگی بودن و مبنای اعتقادی آن را نشان دادیم.

🔸🔹🔸

۵) قصه دزدی که امیرالمؤمنین (ع) دستش را قطع کرد

سید علی بن طاوس در التحصین (ص۶۱۰) از کتاب نور الهدی و المنجی من الردی، بدون ذکر سند از اصبغ بن نباتة داستانی درباره قطع دست یک دزد به دستِ مبارک امیرالمؤمنین (ع) نقل کرده است. این دزد سپس در مدح امیرالمؤمنین (ع) می‌گوید: «قَطَعَ يَمِينِي الْإِمَامُ‏ الْمُبِينُ‏ وَ الْأَنْزَعُ الْبَطِينُ».

اولاً این عبارتی است که دزد به کار برده است.
ثانیاً در کلام دزد اشاره خاصی به آیه شریفه نشده است.
ثالثاً این روایت در منابعِ دیگر آمده و تعبیر «الإمام المبین» در آن نیست (نوادر المعجزات، ص۱۵۶؛ الفضائل منسوب به شاذان، ص۱۷۲؛ الروضة منسوب به شاذان، ص۲۲۵؛ بحار الأنوار، ج‏۳۴، ص۲۶۷).
رابعاً این متن، سند قابل اعتنایی ندارد. خامساً از سبکِ عبارت‌پردازی آن روشن است که متنی داستانی است. چنان که اختلاف گسترده نقل‌های آن نشان می‌دهد که راویان، خود را در ویرایش آن آزاد دیده و هر چه می‌پسندید به آن افزوده یا از آن کم می‌کردند. البته اصل آن به یک نقل تاریخی کهن بازمی‌گردد (برای نمونه نک‍: أنساب الأشراف، ط الفکر، ج۲، ص۱۵۶) که به دست قصاصان پرورش یافته است.
به هر حال روشن است که عبارت «الإمام المبین» یک افزوده متأخر به داستان است.
🔸🔹🔸

۶) روایت تعداد مورچگان


در کتاب الفضائل (ص۹۴) و تحریر دیگر الروضة (۲۶) -که متأثر از آثار غلات است و به اشتباه به شاذان بن جبرئیل نسبت داده شده است- بدون ذکر سند از عمار بن یاسر نقل شده است که در مسیر حرکت در یکی از جنگ‌ها تعداد زیادی مورچه دید و امیرالمؤمنین (ع) با استناد به آیه «وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ» خود را عالم به تعداد این مورچگان دانستند. همین داستان با قدری تفاوت و بدون هیچ سندی به مجمع البحرین طریحی (ج۱، ص۱۰۱) راه یافته است.

اولاً الفضائل و الروضة بسیار ضعیف، متأثر از غلات و آکنده از قصص جعلی است.
ثانیاً هیچ سندی برای داستان یاد نکرده است.
ثالثاً همین داستان در مصباح الأنوار -که آن هم گاه متأثر از اخبار غلات است- به جای عمار به ابوذر منسوب شده است و در آن جا هم هیچ سندی نیامده است (تأويل‌الآيات، ۴۸۰).
رابعاً در روایت منسوب به ابوذر اصلا به آیه «امام مبین» اشاره نشده است.
خامساً این ماجرا به شکلی دیگر در دلائل الإمامة به جای امیرالمؤمنین (ع) به امام صادق (ع) نسبت داده شده است؛ اما در آن به جای آیه «امام مبین» به «تبیانا لکل شیء» بودنِ کتاب استناد شده است و به جای مورچه نیز کِرم آمده است! نقل دلائل الإمامة از مجموعه احادیث احمد بن الحسین است که قبلاً در مقاله «بررسی روایاتِ احمد بن‌الحسین معروف به ابن‌ابی القاسم در دلائل‌الامامة» غالیانه و ساختگی بودن روایاتش نشان داده شد.

بنابراین این داستان فقط در منابع مرتبط با غلو نقل شده و هیچ سندی ندارد. ضمن این که معلوم نیست در تحریر نخستین داستان به آیه «امام مبین» استناد شده باشد چون این استناد در تحریرهای دیگر این داستان دیده نمی‌شود.

ادامه دارد ....

#علم_غیب
#امام_مبین

@Gholow2
Audio
خاصه و عامه؟!

درباره روایت مورد استناد:
https://www.tgoop.com/gholow2/2904

#علم_غیب
#امام_مبین
@Gholow2
دورهٔ آنلاین «مسئلهٔ علم امام؛ حقیقت، منابع، و گستره»

#علم_غیب
@Gholow2
Forwarded from شیخ عباس مفید
خیریه حضرت ام المؤمنین خدیجه سلام الله علیها

کمک به مادر و دختر آواره که از سادات هستند (سهم سادات به این خانواده تعلق می گیره)

شماره کارت خیریه:
به نام امید مفید بجنوردی
روی شماره کارت بزنید کپی میشه

۶۰۳۷۹۹۷۳۹۵۳۳۴۱۹۷

🔺 @abasmofid69
🔹امام مبین (۴)

۷) روایت صالح بن سهل


«قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع‏: يَقْرَأُ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ‏ قَالَ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع» (تأويل الآيات، ص۴۷۷).

کافی است نگاهی به سندِ روایت بیندازیم:

🔸🔹🔸

الف) صالح بن سهل به گفته ابن غضائری، غالی، کذاب و وضاع حدیث است و هیچ خیری در او نیست (رجال ابن الغضائری، ص۶۹). از خود او روایت شده که زمانی معتقد به ربوبیت امام صادق (ع) بوده است (رجال الكشي، ص۳۴۱). در گزارش دیگری نیز در جمع غلاتی ذکر شده که درباره ربوبیت امام صادق (ع) بحث می‌کردند (الكافي، ج‏۸، ص۲۳۱). تقریباً هیچ روایت فقهی ندارد و عموم روایاتِ او در زمینه تأویل باطن و مقامات و ... است؛ گذشته از مشکلاتی که در راویان و معدود مشایخ غیرمعصومش دیده می‌شود.

🔸🔹🔸

ب) عبد الله بن القاسم به گفته ابن غضائری کذاب، غالی و ضعیف است (رجال ابن الغضائري، ص۷۸). به گفته نجاشی نیز کذاب و غالی است؛ از غلات روایت می‌کند و هیچ خیری در او نیست (رجال النجاشي، ص۲۲۶). [در اطلاعاتِ او در کتبِ رجال خلطی صورت گرفته که جای ذکر آن نیست.]

🔸🔹🔸

ج) عبد الله بن عبد الرحمن الأصم به گفته ابن غضائری، ضعیف و مرتفع القول [مرتبه‌ای از غلو] بوده و متن کتابش بر خبث عظیم و مذهب متهافت او دلالت دارد و از کذابان بصره بوده است (رجال ابن الغضائری، ص۷۶). نجاشی نیز او را ضعیف و غالی دانسته و گفته: «لیس بشیء» (قابل اعتنا نیست)! (رجال النجاشي، ص۲۱۷). تخریج روایات اصم مشکلات گسترده‌ای پیش رو می‌نهد که موضوع پژوهشی دیگر است.

🔸🔹🔸

د) محمد بن الحسن بن شمون به گفته نجاشی ابتدا واقفی بود و سپس غالی شد؛ بسیار ضعیف و فاسد المذهب بود و کتبش مشتمل بر تخلیط بوده است (رجال النجاشي، ص۳۳۵). ابن غضائری نیز گفته است او واقفی بود و سپس غالی شد؛ ضعیف و متهافت بود؛ به او و تصنیفاتش و هر چه به او منسوب شده، اعتنا نمی‌شود (رجال ابن الغضائري، ص۹۵). شیخ طوسی نیز او را غالی شمرده است (رجال الطوسی، ص۴۰۲).

🔸🔹🔸

اين وضعيت سند که تمام طبقات آن تا ابن شمون متهم به غلو و کذب‌اند و در واقع «كَسَرابٍ بِقيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً ...‏ أَوْ كَظُلُماتٍ في‏ بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ ...»

البته راه دیگری نیز برای نشان دادن مشکلاتِ این طریق وجود دارد و آن هم این که مجموعه روایاتِ این طریق را گردآورده و مشکلاتِ هر یک را بررسی کنیم که در تحقیق مجزایی پیگیری شده و ان شاء الله منتشر خواهد شد.

برای اعتماد به این حدیث یا باید به سند آن تکیه کنیم که با وضعیت بالا ممکن نیست؛ یا بر قرآن عرضه کنیم که در فرسته اول راهش را سدّ کردیم و یا به مؤیدات روایی دیگر استناد کنیم که بنابراین تکیه بر خودِ این حدیث نیست و باید به سراغ دیگر روایات رفت که برخی پیشتر در فرسته دوم و‌ فرسته سوم بحث شد و بقیه روایات در ادامه بررسی می‌شود. در عین حال این حدیث نیز از حدود آن چه که در امام مبین احصاء شده و دایره شمول «کل شیء» ساکت است.

ادامه دارد ...

#علم_غیب
#امام_مبین
@Gholow2
🔹امام مبین (۵)

🔸🔹🔸

۸) حدیث منسوب به ابن عباس در تفسیر قمی

در تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم آمده است: «وَ ذَكَرَ ابْنُ عَبَّاسٍ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنَّهُ قَالَ‏ أَنَا وَ اللَّهِ الْإِمَامُ الْمُبِينُ أُبِينُ لِلْحَقِّ مِنَ الْبَاطِلِ وَ وَرِثْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص‏» (تفسير القمي، ج‏۲، ص۲۱۲). این روایت سپس به منابع دیگر نیز راه یافته است (برای نمونه نک‍: دقائق التأويل و حقائق التنزيل، ص۳۴۰).

در این حدیث نیز دایره شمول علم بیان نشده است و از آن اطلاقی برنمی‌آید؛ بلکه تنها بر تمییز حق از باطل، آن هم به جهت وراثت از پیامبر (ص) تأکید شده است. 

می‌دانیم که تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم به این شکل کنونی از علی بن ابراهیم نیست؛ بلکه ظاهراً از علی بن حاتم قزوینی است که در آن از تفسیر علی بن ابراهیم نیز بهره برده است. این روایت ممکن است در اصلِ تفسیر علی بن ابراهیم بوده باشد یا علی بن حاتم آن‌ را از منبع دیگری اخذ کرده باشد. به هر حال هیچ سندی برای آن ذکر نشده و در هیچ منبعِ عامی یا شیعی دیگری، مشابهِ آن را نیافتیم. روایتی که پس از چند قرن، به صورت مرسل در یک منبع ضعیف ثبت شده و در جای دیگری هم یافت نمی‌شود، قابل اتکا نیست.

از سوی دیگر احتمال دارد این حدیث در مقام تفسیر آیه مورد بحث نباشد، چون در متنِ آن تصریح به آیه نشده و ظاهراً «مُبین» در آیه به معنایِ «آشکار» است نه «آشکارکننده»؛ در حالی که در حدیث به معنای «آشکارکننده» به کار رفته است»! توضیح آن که در قرآن ۱۲۲ بار کلمه «مبین» آمده و ظاهراً همه جا به معنایِ «آشکار» است. برای نمونه: لَبِإِمامٍ مُبينٍ‏. عَدُوٌّ مُبينٌ‏. ضَلالٍ مُبينٍ‏. إِثْماً مُبيناً. خُسراناً مُبيناً. سِحْرٌ مُبينٌ‏. الْفَوْزُ الْمُبينُ‏. ثُعْبانٌ مُبينٌ‏. لَساحِرٌ مُبينٌ‏. خَصيمٌ مُبينٌ‏. إِفْكٌ مُبينٌ‏. الْفَضْلُ الْمُبينُ‏. لَغَوِيٌّ مُبينٌ. بِدُخانٍ مُبينٍ‏. بِالْأُفُقِ الْمُبين‏ و ... . فعل «أبان» به معنای لازم نیز به کار می‌رود (لسان العرب، ج۱۳، ص۶۷، ۶۸). از این جهت نیز متن حدیث ظاهراً با آیه تطابق ندارد.

🔸🔹🔸

۹) حدیث منسوب به ابن عباس در مشارق برسی

ممکن است کسی بگوید مؤید حدیث بالا از ابن عباس، حدیثی است که بُرسی در مشارق الأنوار در تفسیر آیه از ابن عباس نقل کرده است.

اما واقعیت این است که حدیث بُرسی ربطی به حدیث تفسیر قمی ندارد و در واقع از ترکیب دو حدیث دیگر از امالی شیخ صدوق پدید آمده است. چنان که حدیث بعد از آن را هم که به حذیفه نسبت داده از تحریف حدیث دیگری از امالی صدوق پدید آورده است (قس: مشارق أنوار اليقين، ص۸۵ با امالی الصدوق، ص۱۷۷). بنابراین نقل برسی نیز ارزش مستقلی ندارد و تکیه آن بر نقل صدوق است. قبلا دو شاهد دیگر از تحریف روایات صدوق از سوی رجب برسی نشان داده بودیم. این دو شاهد نیز به شواهد پیشین اضافه می‌شود. در جدول زیر اقتباس حدیث برسی از روایت صدوق نشان داده شده است.

ادامه دارد ...

#علم_غیب
#امام_مبین

@Gholow2
2025/07/13 18:46:18
Back to Top
HTML Embed Code: