Telegram Web
گفتمان
چه کسی در نمایشنامه "لابه¬گر" حکومت دموکراتیک و خدایگانی را در برابر هم قرار می دهد و اولی را تحسین و دومی را محکوم می کند؟
🟥 یونانیان مقیم آتن سده های پنجم و چهارم پیش از میلاد، به شکلی از حکومت که خود ایجاد کرده بودند مباهات می کردند.

🔺دموکراسی ( از واژه demos به معنی «مردم» یا «مردم عادی» و kratein به معنی «حکومت») است. در حالی که مردمان دیگر زیر حاکمیت خدایگان ها فرسوده می شدند، آتنی ها خودگردان بودند.

اوریپید (۴۸۵-۴۰۷ ق.م.) در نمایشنامه لابه گر، که نخستین بار در سال ۴۲۲ ق. م. اجرا شد، حکومت دموکراتیک و خدایگانی را در برابر هم قرار می دهد و اولی را تحسین و دومی را محکوم می کند.

🔺روایت با ورود فرستاده ای از تب، که در آن زمان خودکامه ای به نام کرئون بر آن حکومت می کند، به آتن آغاز می شود. این فرستاده نمی¬تواند درست باور کند که مردم می توانند خودگردان باشند.

@goftman_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟥 قدرت و انسان جدید
🔺 دکتر مهدی #بنایی
این ویدیو، بخشی از اپیزود هفتم #پادکست گفتمان است. جهت شنیدن نسخه کامل به لینک های زیر مراجعه نمایید.

🔗 شنیدن نسخه کامل در ساندکلاد

🔗 شنیدن نسخه کامل در کست باکس

@goftman_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تاثیر مباحث انسان شناسی بر علوم انسانی
🔺حجت الاسلام علی #امینی_نژاد

@goftman_ir
گفتمان
🎥 تاثیر مباحث انسان شناسی بر علوم انسانی 🔺حجت الاسلام علی #امینی_نژاد @goftman_ir
📜از اقسام غایت در فعل انسانی
"بدان که علت غایی یا تحت کون (و وجود) واقع است و یا اینکه برتر از کون است، پس اگر تحت کون واقع است، یا این است که در قابل موجود است، مانند وجود صورت خانه در گیل و خشت . مثلا برای بنا، و یا این است که در نفس فاعل موجود است، مانند خانه ساختن، و در تمامی غایت، در واقع همان سبب اول است نسبت به دیگر علتها، و این بدان جهت است که تا غایت در نفس فاعل تصویر و تصور نشده باشد، جایز نیست که فاعل، فاعل باشد، ولی آن (غایت) نسبت به دیگر علتها در وجود خارجی، معلول است، اگر تحت کون واقع باشد.
پس در قسم اول آن (یعنی موجود در قابل و فاعل) گوییم: وقتی (خیر) قیاس با فاعل شود، یعنی از آن حیث که تصورش محرک آن و علت آن - چون فاعل است - می گردد، غایت و هدف است و وقتی که قیاس با حرکت شود، نهایت است نه غایت، چون غایت اصل شئی است، پس جایز نیست که با وجودش، شئی باطل شود، بلکه استكمال می یابد، ولی حرکت با به پایان رسیدنش باطل می شود؛ و چون قیاس با فاعل - از حیث استكمالش بدان - شود و پیش از این در آن بالقوه بوده، این خیر است، چون زایل کنندۀ قوه، مکمل است و عدم، شر؛ پس حصول و وجود بالفعل، خیر است؛ و چون قیاس با قابل - از آن حیث که قابل است و بدان بالفعل گردیده - شود، صورت است، بنابراین با امور چهارگانه نسبت دارد و با هر حیثیتی دارای نامی خاص می باشد.
و در قسم دوم (یعنی موجود در فاعل و قابل): در این صورت، آن صورت و یا عرضی است در فاعل، که چون از حیث استكمالش بدان نسبت داده شود، خیر است، و از آن جهت که مبدأ حرکت وی می باشد غایت است؛ و تحقق و ثبوت یافته که هرغایتی، به اعتباری غایت است و به اعتبار دیگر خیر، یا حقیقی و یا گمانی، مانند برخی از حرکاتی که مبدأ آن تخیل صرف است، بدون قصدی فکری و طبیعی..."
صدالدین محمد شیرازی(ملاصدرا)

جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📗کتاب "درآمدی به نظام حکمت صدرائی-جلد 1" عبدالرسول عبودیت
📘کتاب "حکمت متعالیه در اسفار اربعه-جلد2" نوشته صدرالدین محمد شیرازی
📙📗 کتاب "رحیق مختوم- شرح حکمت متعالیه" آیت الله عبدالله جوادی آملی

@goftman_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 معناداری نزد پوزیتویسیت های منطقی
🔺دکتر مهدی #گلشنی

@goftman_ir
طبق بیان سهروردی کدام کتاب وی در الهیات و فلسفه الهی به پای آن نمی رسد؟
Anonymous Quiz
10%
تلویحات
11%
لمحات
8%
مطارحات
71%
حکمة الاشراق
گفتمان
طبق بیان سهروردی کدام کتاب وی در الهیات و فلسفه الهی به پای آن نمی رسد؟
📕چهار کتاب بزرگ اصلی که مضمون های فلسفه اشراق به طور مفصل در آن ها آمده است عبارت اند از: تلويحات، مقاومات، مطارحات و حكمة الاشراق.

🔺هر چهار کتاب متضمن سه بخش منطق، طبیعیات و الهیات هستند. بنابراین، هریک از آنها شامل یک دوره فلسفه به معنای عام اند و هرکس بخواهد به تعالیم اشراقی دست یابد، از آنها بی نیاز نخواهد بود.

🟥 همان گونه که شیخ شهید در کتاب هایش گفته است، سه کتاب نخست از طریق بحثی و استدلالی پس از ذکر آرای فلسفه مشاء به نقد آنها پرداخته و بسیاری از آموزه های اشراقی را به صورت تحلیلی و استدلالی بیان کرده است. به درستی بنیانگذار فلسفه اشراق این کتاب ها را به منزله مقدمه برای اصلی ترین کتاب اشراقی اش، حكمة الاشراق، نگاشته است.

حکمة الاشراق در حقیقت مهم ترین و برجسته ترین اثر شیخ اشراق در فلسفه اختصاصی اوست؛ همان گونه که تلقی شیخ اشراق نیز چنین است. بلکه وی بر آن است که هیچ کتابی در الهیات و فلسفه الهی به پای آن نمی رسد.

@goftman_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پادکست گفتمان
تاریخ انتشار 1400/05/31

ساعت 10 صبح
انتشار در 👇
کست باکس گفتمان

@goftman_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تقابل مفهوم علم انسانی نزد #فارابی و متفکرین دنیای مدرن
🔺حجت الاسلام حمید #پارسانیا

همچنین می توانید این ویدیو را بصورت پادکست در کست باکس گوش کنید:

شنیدن در کست باکس

@goftman_ir
گفتمان
🎥 تقابل مفهوم علم انسانی نزد #فارابی و متفکرین دنیای مدرن 🔺حجت الاسلام حمید #پارسانیا همچنین می توانید این ویدیو را بصورت پادکست در کست باکس گوش کنید: شنیدن در کست باکس @goftman_ir
📜فارابی و علم مدنی

“… #فارابی انجام کارهای حکومتی را «سیاست» می خواند. بدین سان سیاست در علم مدنی او جایگاه مهمی دارد. او علم مدنی را فلسفه عملی یا انسانی می خواند که از فلسفه نظری، شامل ریاضیات، علم طبیعی و علم الهی، متمایز است. ما در این جا با تمایز دیگری که فارابی بین «نظری» و «عملی» قایل است، مواجه می شویم. زیرا ریاضیات، که اکنون جزئی از فلسفه نظری است، شاخه هایی دارد که به دو بخش عملی و نظری قابل تقسیم است؛ و علم مدنی، که در این جا با عنوان فلسفه مدنی وصف می شود، بخش هایی عملی و نظری دارد. به گفته فارابی، فلسفه عملی از سه جهت با فلسفه نظری تفاوت دارد. نخست این که، موضوع علم مدنی شامل معقولات ارادی، و موضوع فلسفه نظری شامل معقولات طبیعی است. دو دیگر این که، اصل عمده علم مدنی اختیار یا اراده انسان است، در صورتی که در فلسفه طبیعت مهم است. سه دیگر این که، هدف فلسفه نظری تنها معرفت نظری است، با هدف علم مدنی انجام فعلی است که به تحقق سعادت منجر می شود.
نقش علم مدنی نظری، تعیین حدودی است که در آن، علوم و صناعات گوناگون برای مردم ضروری است و آنان را در زندگی منظم یک ملت به کمال غایی خود می رساند. این علم نیز باید مشخص سازد که توسعه علوم و صناعات عالی چگونه به بهترین وجه می تواند عملی شود. علم مدنی نظری در ایفای نقش بالا به معرفتی نیاز دارد که به علم یا صناعتی مجهز شده باشد. از این نظر، علم مدنی علمی است که ارسطو آن را «معتبر ترین صناعت و حقیقت مهم ترین صناعت» می داند.
بخش عملی علم مدنی فارابی، اساسا به سیاست، به مفهوم دقیق کلمه، اشاره دارد؛ و به بررسی انواع حکومت ها یا فرمانروایی های فاضله و غیر فاضله می پردازد. این بخش عللی را بیان می دارد که می تواند حکومت ها و طریقه های زندگی فاضله را به حکومت های فاسد و طریقه های جاهلانه در زندگی مبدل سازد. و اقدامات عملی برای جلوگیری از وقوع این رویداد را نشان می دهد…”


جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می‌گردد:
📘کتاب “علم و فلسفه” نوشته حمید پارسانیا
📙کتاب “روش شناسی انتقادی حکمت صدرایی” نوشته حمید پارسانیا
📗کتاب “طبقه بندی علوم از نظر حکمای مسلمان” نوشته عثمان بکار ترجمه جواد قاسمی
📕کتاب “جایگاه شناسی حکمت عملی” نوشته سیدحمیدرضا حسنی و هادی موسوی

@goftman_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نسبت ایمان و معرفت در قرون اولیه مسیحی
🔺دکتر مجید #احسن

@goftman_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #شرق_شناسی و #غرب_شناسی وارونه
🔺دکتر بیژن عبدالکریمی

بحث کاملتر آقای دکتر عبدالکریمی را می توانید در پادکست گفتمان گوش کنید.

شنیدن در کست باکس

@goftman_ir
👍1
گفتمان
🎥 #شرق_شناسی و #غرب_شناسی وارونه 🔺دکتر بیژن عبدالکریمی بحث کاملتر آقای دکتر عبدالکریمی را می توانید در پادکست گفتمان گوش کنید. شنیدن در کست باکس @goftman_ir
📜شرق شناسی و غرب شناسی وارونه
"...گاهی سخن از غرب شناسی می گویند. اگر مقصود گویندگان این است که ماهیت غرب را بشناسیم، با این شناخت شرق شناسی را هم می شناسیم و این شناخت ممکن است مایه تذكر و رهایی از استیلا باشد. اما اگر منظور ناچیز انگاشتن فکر و علم غربی و جستجوی عیبها و ایراد سرزنشها باشد نتیجه معکوس می دهد و حتی به تسلیم در مقابل قهر غرب می انجامد. یک معنی دیگر هم برای غرب شناسی قابل تصور است و آن اینکه ما غرب را به همان نحو که غرب شرق را متعلق علم خود قرار داده است مورد پژوهش قرار دهیم. این کار در شرایط کنونی نه آسان است و نه مطلوب. آسان نیست زیرا غرب در برابر ما و در زیر چشم ما آرام و خاموش نمی نشیند و در برابر ما به یک شئ مبدل نمی شود. مطلوب هم نیست زیرا ابژه کردن آدمها جز با میل به غلبه و قدرت استیلا بر آنان میسر نمی شود و این میل همان است که غرب را راه برده و به اینجا رسانده است. آیا مطلوب اقوام شرقی باید رسیدن به مقامی باشد که غرب چیره گر به آن رسیده کار این اقوام بسیار دشوار است. آنها نه فقط چهارصد سال استیلای غرب را تحمل کرده اند، بلکه اگر بنای تمدن غرب ويران شود. این خطر وجود دارد که بر سر ایشان فرو ریزد.
با شرق شناسی چه باید بکنیم؟ این مسئله، مسئله اساسی ماست و آینده ما به آن بستگی دارد. شرق شناس به ما می گوید شرق، شرق افسانه و شرق آغاز است. شرق کنونی روح ندارد. مردم شرقی هم عقل ندارند و با زمان و عصر هماهنگ نیستند و حساب سرشان نمی شود. نظم و ترتیب ندارند و در زمان حال زندگی می کنند و از آزادی دورند. ما به گوینده این سخنان چه بگوییم؟ آیا بگوییم غرب، غرب استیلا و ظلم و تعدی و توطئه و غارتگری و ایجاد جنگ و نفاق و اختلاف و خودپرستی است؟ بی شک اینها که گفتیم کار غرب است، اما شرق شناس باکی از حرفهای ما ندارد. او غرب را غرب آزادی و غلبه آن را عين عدل و عقل می خواند و می گوید این دیگر به خود مردم شرق مربوط است که اهل آزادی و علم و عقل و نظم و قانون و آینده نیستند و نمی توانند رسم و نظام غرب را از آنِ خود کنند..."
رضا داوری اردکانی

جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می‌گردد:
📘کتاب "دربارۀ غرب" رضا داوری اردکانی
📗کتاب " شرق شناسی" نوشته ادوارد سعید ترجمه لطفعلی خنجی
📙کتاب "شرق‌شناسی: پسامدرنیسم و جهانی‌شدن" نوشته برایان ترنر ترجمه سعید وصالی

@goftman_ir
👍1
تمثیل مشهور غار افلاطونی با تاکیدِ برجسته روی نظریه ایده چونان تجرد کامل اشیاء و خرد کامل، نخستین بار در کدام رساله افلاطون بیان شده است؟
Anonymous Quiz
24%
فایدون
9%
قوانین
17%
تیمائوس
50%
جمهور
2025/07/13 01:29:50
Back to Top
HTML Embed Code: