Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
360035 - Telegram Web
Telegram Web
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

اونجا که #هوشنگ_ابتهاج میگه:

امشب به قصه دل من گوش می‌کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می‌کنی...

این دُر همیشه در صدف روزگار نیست
می گویمت ولی تو کجا گوش می‌کنی

دستم نمی‌رسد که در آغوش گیرمت
ای ماه با که دست در آغوش می‌کنی؟

در ساغر تو چیست که با جرعه نخست
هشیار و مست را همه مدهوش می‌کنی

مِی جوش می‌زند به دل خم بیا ببین
یادی اگر ز خون سیاووش می‌کنی

گر گوش می‌کنی سخنی خوش بگویمت
بهتر ز گوهری که تو در گوش می‌کنی

جام جهان ز خون دل عاشقان پر است
حرمت نگاه دار اگرش نوش می‌کنی

سایه چو شمع شعله در افکنده‌ای به جمع
زین داستان که با لب خاموش می‌کنی،،،


#شبتون_پرمهر
🥰1
می‌نوشمت که تشنگی‌ام بیشتر شود
آب از تماس با عطشم شعله‌ور شود

آنگاه بی‌مضایقه‌تر نعره می‌کشم
تا آسمان ِ کر شده هم با خبر شود

آن‌قدرها سکوت تو را گوش می‌دهم
تا گوشم از شنیدن ِ بسیار کر شود

تو در منی و شعرم اگر حافظانه نیست،
«عشقت نه سرسری ست که از سر به در شود»

آرامشم همیشه مرا رنج داده‌ است
شور خطر کجاست که رنجم به سر شود؟

#محمدعلی_بهمنی
🔥1
💕🌿


شاخه را محکم گرفتن این زمان‌بی‌فایده‌ست
برگ می‌ریزد، ستیزش با خزان بی‌فایده‌ست

گاه سکّان را رها کردن نجات کشتی است
گاه بین موج و طوفان، بادبان بی‌فایده‌ست

بال وقتی بشکند از کوچ هم باید گذشت
دست و پا وقتی نباشد نردبان بی‌فایده‌ست

تیر از جایی که فکرش را نمی‌کردم رسید
دوری از آن دلبر ابروکمان بی‌فایده‌ست

تا تو بوی زلف‌ها را می‌فرستی با نسیم
سعی من در سر‌به‌زیری بی‌گمان‌بی‌فایده‌ست

در من ِعاشق توان ِ ذره‌ای پرهیز نیست
پرت کن ما را به دوزخ، امتحان بی‌فایده‌ست

از نصیحت کردنم پیغمبرانت خسته‌اند
حرف موسی را نمی‌فهمدشبان،بی‌فایده‌ست

من به دنبال خدایی که بسوزاند مرا
همچنان می‌گردم اما همچنان بی‌فایده‌ست


#کاظم_بهمنی
🍁🌿



خنده‌ات آیینه‌ی خورشیدهاست
در نگاهت صد هزار آهو رهاست

میوه‌ای شیرین‌تر از تو کی دهد
باغ سبز عشق کو بی‌منتهاست

پیش اشراق تو در لاهوت عشق
شمس و صد منظومه شمسی سهاست



🍁🌿
#شفیعی_کدکنی

❣️🌿

ای که می گویی مسلمان باش و می خواری مکن
ای که خود گفتی مکن می خوارگی، آری مکن

هرچه میخواهی بکن , اما ریا کاری مکن
می بخور منبر بسوزان ،مردم آزاری مکن

مردمان را غرق اندوهی که خود داری مکن
خود گرفتاری و مردم را گرفتار، گرفتاری مکن

گر نمی خواهد پریشان باشد، اصراری مکن
من خوشم، شادم نمی خواهم، جز این کاری کنم

من نمی خواهم بجای خوش بودن ، زاری کنم
سر خوشم ،تا مهربانی در دلم ،جاری کنم

زاهدا خوش باش و خندان , پیش ما زاری مکن
می بخور منبر بسوزان مردم آزاری مکن،،،

🌿❣️

#خیام
🌿

🌙امشب  دمی باسعدی


ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست
بیا بیا که غلام توام بیا ای دوست

اگر جهان همه دشمن شود ز دامن تو
به تیغ مرگ شود دست من رها ای دوست

سرم فدای قفای ملامتست چه باک
گرم بود سخن دشمن از قفا ای دوست

به ناز اگر بخرامی جهان خراب کنی
به خون خسته اگر تشنه‌ای هلا ای دوست

چنان به داغ تو باشم که گر اجل برسد
به شرعم از تو ستانند خونبها ای دوست

وفای عهد نگه دار و از جفا بگذر
به حق آن که نیم یار بی‌وفا ای دوست

هزار سال پس از مرگ من چو بازآیی
ز خاک نعره برآرم که مرحبا ای دوست

غم تو دست برآورد و خون چشمم ریخت
مکن که دست برآرم به ربنا ای دوست

اگر به خوردن خون آمدی هلا برخیز
و گر به بردن دل آمدی بیا ای دوست

بساز با من رنجور ناتوان ای یار
ببخش بر من مسکین بی‌نوا ای دوست

حدیث سعدی اگر نشنوی چه چاره کند
به دشمنان نتوان گفت ماجرا ای دوست


سعدی
📗دیوان اشعار
📖غزلیات
📜غزل شمارهٔ   ۱۰۳
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🤍🍃


مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است
در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است

قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه
دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است

تشنگان مهر محتاج ترحم نیستند
کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است

باشد ای عقل معاش اندیش، با معنای عشق -
آشنایم کن ولی نا آشنایی بهتر است

فهم این رندی برای اهل معنا سخت نیست
دلبری خوب است، اما دلربایی بهتر است

هر کسی را تاب دیدار سر زلف تو نیست
اینکه در آیینه گیسو می گشایی بهتر است

کاش دست دوستی هرگز نمی دادی به من
«آرزوی وصل» از «بیم جدایی» بهتر است


فاضل_نظری
نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن
در این حصار جادویی روزگار بشکن
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون
به جنون صلابت صخره کوهسار بشکن

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن
بسرای تا که هستی که سرودن است بودن
به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن
شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه
تو به آذرخشی این سایه ی دیوسار بشکن
ز برون کسی نیاید چو به یاری تو،اینجا
تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن



شفیعی_کدکنی
با نوازش می کشیدی آه و می گفتی ببخش
سربه دوشم هق هق بی اختیاری داشتی


وقت رفتن بغض کردی خیره ماندی سوی من
شاید از دیوانه ی خود انتظاری داشتی


صبح بوی گل تمام خانه را پر کرده بود
کاش می شد باز در خوابم گذاری داشتی


عشق یعنی بی گلایه لب فرو بستن، سکوت
دلخوش از اینکه شبی با او قراری داشتی.....

              شهریار

.
در سرم تا ز سر زلف تو سودایی هست
دل شیدای مرا با تو تمنایی هست

در ره عشق منه زاهد بیچاره قدم
گر ز بیگانه و خویشت غم و پروایی هست

دل که از غمزه ربودی به سر زلف سیاه
گر چه دزدیست سیه کار، دل آسایی هست


#امیرخسرو_دهلوی
بس نادره جهانی ای جان و زندگانی
جان و دلم نماند گر تو چنین بمانی

شاهی خوب رویان ختم است بر تو اکنون
بستان خراج خوبی در ملک کامرانی

از چشم نیم مستت پر فتنه شد جهانی
آخر بدین شگرفی چه فتنهٔ جهانی

عطار
چشمهایت
جشن آتش است
سالی یک بار به تماشا می نشینمش
و باقی روزهای سال آتشی شعله ور را خاموش می کنم
در زیر پوستم
در زیر پیراهنم ...


نزار_قبانی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تو را دوسـت دارم
@AlirezaGhorbaniFan

تو را دوست دارم
علیرضا قربانی...🌺
شعر: قیصر امین‌پور
آهنگ و تنظیم‌: مهیار علیزاده
آلبوم «دخت پری‌وار»
2🥰1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبتون درپناه خدااا دوستان...
2🙏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
2025/07/09 09:34:49
Back to Top
HTML Embed Code: