مهستی..... بازیچه

نقل است که گبری بود در عهد شیخ گفتند: مسلمان شو!
گفت: اگر مسلمانی این است که بایزید میکند ، من طاقت ندارم.
و اگر این است که شما میکنید ، آرزو نمیکنم

#ذکربایزیدبسطامی
#تذکرةالااولیا
#عطارنیشابوری

وصل تو کجا و من مهجور کجا
دردانه کجا حوصله مور کجا
هر چند ز سوختن ندارم باکی
پروانه کجا و آتش طور کجا

#ابوسعیدابلخیر
#رباعیات

ترانه بسیار زیبا و خاطره انگیز
تا از در اومد
با صدای : معین

رخ تو چگونه بینم که تو در نظر نیایی
نرسی به کس چو دانم که تو خود به سر نیایی
وطن تو از که جویم که تو در وطن نگنجی
خبر تو از که پرسم که تو در خبر نیایی
چه کسی تو باری ای جان که ز غایت کمالت
چو به وصف تو درآیم تو به وصف در نیایی
گهری عجب تر از تو نشنیدم و ندیدیم
که به بحر در نگنجی و ز قعر بر نیایی
چو به پرده در نشینی چه بود که عاشقان را
چو شکر همی نبخشی نمک جگر نیایی
همه دل فرو گرفتی به تو کی رسم که گر من
در دل بسی بکوبم تو ز دل به در نیایی
تو بیا که جان عطار اگرت خوش آمد از وی
به تو بخش آن ولیکن تو بدین قدر نیایی

عطار ۲۵۰

ترانه بسیار زیبا و خاطره انگیز
حالا خیلی دیره (تو اگه با من باشی)
با صدای: عارف

ترانه بسیار زیبا و خاطره انگیز
سلام
با صدای : شهرام صولتی

💕« چه می دانیم (۱) »

پاسخ استاد حسین الهی قمشه ای به پرسشهای بنیادی

💠پرسش: از کجا آمده ایم، برای چی آمده ایم، به کجا می رویم؟

💕« چه می دانیم (۲) »

پاسخ استاد حسین الهی قمشه ای به پرسشهای بنیادی

💠پرسش: ما را برای چه آفریده ؟

💕« چه می دانیم(۳) »

پاسخ استاد حسین الهی قمشه ای به پرسشهای بنیادی

💠پرسش: جهان جبر است یا اختیار؟

ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار

نکته‌ای روح فزا از دهن دوست بگو
نامه‌ای خوش خبر از عالم اسرار بیار

تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
شمه‌ای از نفحات نفس یار بیار

#حافظ

ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻭ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺗﻮﺍﻡ ﺩﺳﺘﻢ ﮔﯿﺮ
ﺳﺮﮔﺸﺘﻪ ﻭ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﺗﻮﺍﻡ ﺩﺳﺘﻢ ﮔﯿﺮ

ﻫﺮ ﺑﯿﺴﺮ ﻭ ﭘﺎﯼ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ
ﻣﻦ ﺑﯿﺴﺮ ﻭ ﺑﯽ‌ﭘﺎﯼ ﺗﻮﺍﻡ ﺩﺳﺘﻢ گیر


#جناب_مولوی

روی تو خوش می‌نماید آینه ما
کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا
چون می روشن در آبگینه صافی
خوی جمیل از جمال روی تو پیدا

هر که دمی با تو بود یا قدمی رفت
از تو نباشد به هیچ روی شکیبا
صید بیابان سر از کمند بپیچد
ما همه پیچیده در کمند تو عمدا

طایر مسکین که مهر بست به جایی
گر بکشندش نمی‌رود به دگر جا
غیرتم آید شکایت از تو به هر کس
درد احبا نمی‌برم به اطبا

برخی جانت شوم که شمع افق را
پیش بمیرد چراغدان ثریا
گر تو شکرخنده آستین نفشانی
هر مگسی طوطیی شوند شکرخا

لعبت شیرین اگر ترش ننشیند
مدعیانش طمع کنند به حلوا
مرد تماشای باغ حسن تو سعدیست
دست فرومایگان برند به یغما

#حضرت_سعدی

بی رخ جانان به گلزارم چه کار
بی هوای او به بازارم چه کار

گر نه کار و بار عشق او بود
با سر و سودای هر کارم چه کار

گر نباشد عکس او در جام می
با شراب عشق خمارم چه کار

دل به یمن عشق او شد تندرست
با صدای عقل بیمارم چه کار

جان من گر نه به کام او بود
با مراد جان افکارم چه کار

من انالحق گفته ام در عشق او
ورنه چون منصور بر دارم چه کار

ورنه با گفتار بسیارم چه کار
گفته های نعمت الله قول اوست

حضرت شاه نعمت‌الله ولی

ارمنی
شعر و صدای پرتو کرمانشاهی
ئاواره‌گه‌ی بیچاره‌گه‌ی بی خانمانم ئه‌ر‌مه‌نی !
مالد نیه‌زانم هاله کوو رووح و ره‌وانم ئه‌رمه‌نی !

#دکلمه
و
#شعر

💠 پرتو کرمانشاهی

چند رباعی از :
" استاد پرتو کرمانشاهی "


تموره چی ، بکوت ،هر وی مقامه
    خراوم امشو ، و کارم تمامه
له غصه ، روژ و شومان، هر یکی گه
     خدا زانید ، زنه ی کردن ، حرامه



پياله ی چينی يه ، چرخي چوانت
       و زنجيرم ، له حلقه ی زلفكانت
شمامت ، هاته دس ، باخت ثمر دا
    تو خوش بو ، ار ، له دس چی باخوانت



نيه ذانم ، كفته كو .؟ تار و تموره
چه خاكي كرده سر ، او زلف شوره
بنيشم تا وه كي ،دس و زرانيو
خدا چيو هل گره ، اي ظلم و زوره؟


دلم شكيا، وتم له تو ، جيا بوم 
تونيش ، كاري نكردي ، دلنيا بوم
گلاره ي راسكم ، شرط بو ، له داخت
له اي ملكه نمينم ، ار، پيا بوم


مه کرماشانی و تو ، کورد بانه
     و یک دویریم و دویری دردمانه
مه وه بان پراو ، تو آربابا
     ارا یه ک ، آگری واکیم ، شوانه

 
 

* شرح بعضی از لغات :

تموره چی: تنبور نواز
زنه ی کردن: زندگی کردن
شمامه: میوه ای خوش خط و خال بنام دستنبو
باخوان: باغبان
رشیاس : ریخته شده
پراو: کوهی مشرف بر کرمانشاه
که طاق بستان در کوهپایه آن قرار دارد
آربابا : کوهی مشرف بر شهر بانه

استاد
💠پرتو کرمانشاهی