شیخ الائمه
ای چشمه ی مهتاب چه ذاتی چه جلالی
آئینه ی ذاتت نگرفته است ، زوالی
ای صاحب کُرسّی فقاهت نفست گرم
تا روز قیامت ، دم ِ علمت متعالی
از دایره ی شبهـه و تشکیـک درآید
یک ذره یقینت برسد گر به « غزالی »
بی جلوه ی چشمت ، نبرد راه به جایی
هم دشمن مبغوض تو،هم شیعه ی غالی
( ما افقهَ مِن جعفر ِ) دشمن سندی شد
در مدح تو از ، جانب اشباح ِ رجالی
ای مدرسه و منبر و محراب و مراجع
افتاده به پای تو ، چنان میوه ی کالی
شد صاحب فیض از دم تو جابر حیان
شاگرد کلاس تو ، « ابو حمزه ثمالی »
بی فیض تو علامه شدن کار محالی است
ای مَشی ِ بلندت ، به جهان رو به تعالی
ای پاسخ آماده ی هر پرسش دشوار
در ذهن فقیهانه نمانده است سئوالی
در رگ رگ هر مأذنه هر روز سه دفعه
با لطف تو ، جاری شده ، آواز بلالی
باران شده سرمست تو ای ابر کرامت
ای کاش ببارید ، بر این کاسه ی خالی
صد شکر که در پای تو یکریز زبان ریخت
طبـع ِمـن دلــسوختـه ، بـا ایـن کـر و لالـی
روح الله قناعتیان
#روح_الله_قناعتیان #شعر_ولادت_امام_ششم #شعر_ولادت_امام_صادق #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_رئیس_مکتب_تشیع
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای چشمه ی مهتاب چه ذاتی چه جلالی
آئینه ی ذاتت نگرفته است ، زوالی
ای صاحب کُرسّی فقاهت نفست گرم
تا روز قیامت ، دم ِ علمت متعالی
از دایره ی شبهـه و تشکیـک درآید
یک ذره یقینت برسد گر به « غزالی »
بی جلوه ی چشمت ، نبرد راه به جایی
هم دشمن مبغوض تو،هم شیعه ی غالی
( ما افقهَ مِن جعفر ِ) دشمن سندی شد
در مدح تو از ، جانب اشباح ِ رجالی
ای مدرسه و منبر و محراب و مراجع
افتاده به پای تو ، چنان میوه ی کالی
شد صاحب فیض از دم تو جابر حیان
شاگرد کلاس تو ، « ابو حمزه ثمالی »
بی فیض تو علامه شدن کار محالی است
ای مَشی ِ بلندت ، به جهان رو به تعالی
ای پاسخ آماده ی هر پرسش دشوار
در ذهن فقیهانه نمانده است سئوالی
در رگ رگ هر مأذنه هر روز سه دفعه
با لطف تو ، جاری شده ، آواز بلالی
باران شده سرمست تو ای ابر کرامت
ای کاش ببارید ، بر این کاسه ی خالی
صد شکر که در پای تو یکریز زبان ریخت
طبـع ِمـن دلــسوختـه ، بـا ایـن کـر و لالـی
روح الله قناعتیان
#روح_الله_قناعتیان #شعر_ولادت_امام_ششم #شعر_ولادت_امام_صادق #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_رئیس_مکتب_تشیع
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
وقتی که آمنه به محمد سلام گفت
یعنی در آینه به محمد سلام گفت
آن دم گشود دست و پسر را بغل گرفت
یعنی ستاره بود و سحر را بغل گرفت
اسمش روی کتیبهی دلها منبت است
آن که عقیده داشت خدا در محبت است
عالم «حجاز وحشی زیبا ندیده» بود
با آن همه نشانه خدا را ندیده بود
عالم چموش بود و فقط شیهه میکشید
از دست جهل ، دست به سر صیحه میکشید
عالم مریض بود و بدون طبیب بود
عالم غریبه بود و بدون حبیب بود
عالم ضمخت بود تبسم بلد نبود
بر دختران خویش ترحم بلد نبود
حالا خدا دوباره نفس تازه میکند
قرآن خطی است که شیرازه میکند
حالا خدا میاید و خیرات میکند
چشم حجاز را به گلی مات میکند
میخواست حق که این گره اینگونه وا شود
تا یک یتیم «قَیّم» ام القرا شود
پا بر زمین گذاشت چنان که به مغز ، هوش
آتشکده به پای قدم رنجه اش خموش
با حیرت ایستاد عوالم به پای او
قبله نیاز داشت به قبله نمای او
زد با تبر شکست دل بت پرست ما
آورد و داد دست علی را به دست ما
#شعر_ولادت_حضرت_محمد_مصطفی_ص
#شعر_ولادت_حضرت_امام_جعفر_صادق_ع
#وحید_عظیم_پور
@hadithashk
یعنی در آینه به محمد سلام گفت
آن دم گشود دست و پسر را بغل گرفت
یعنی ستاره بود و سحر را بغل گرفت
اسمش روی کتیبهی دلها منبت است
آن که عقیده داشت خدا در محبت است
عالم «حجاز وحشی زیبا ندیده» بود
با آن همه نشانه خدا را ندیده بود
عالم چموش بود و فقط شیهه میکشید
از دست جهل ، دست به سر صیحه میکشید
عالم مریض بود و بدون طبیب بود
عالم غریبه بود و بدون حبیب بود
عالم ضمخت بود تبسم بلد نبود
بر دختران خویش ترحم بلد نبود
حالا خدا دوباره نفس تازه میکند
قرآن خطی است که شیرازه میکند
حالا خدا میاید و خیرات میکند
چشم حجاز را به گلی مات میکند
میخواست حق که این گره اینگونه وا شود
تا یک یتیم «قَیّم» ام القرا شود
پا بر زمین گذاشت چنان که به مغز ، هوش
آتشکده به پای قدم رنجه اش خموش
با حیرت ایستاد عوالم به پای او
قبله نیاز داشت به قبله نمای او
زد با تبر شکست دل بت پرست ما
آورد و داد دست علی را به دست ما
#شعر_ولادت_حضرت_محمد_مصطفی_ص
#شعر_ولادت_حضرت_امام_جعفر_صادق_ع
#وحید_عظیم_پور
@hadithashk
به پریشانی هر زلف پریشان سوگند
به نفسهای لب خشک بیابان سوگند
به تب خاکِ ترکخوردهی سوزان سوگند
به نمک زار به هر تشنهی باران سوگند
صبر دنیا به سر آمد که سرامد آمد
چارده بار نوشتند محمد آمد
او تجلی ازل بر جبروت است که هست؟
او صراط است و ثبات است و ثبوت است که هست ؟
او سوالی است جوابش که سکوت است
که هست ؟
آدم ! او فلسفهی سر هبوط است که هست؟
ما ندانیم که هست آنکه ندانیم که بود
باید او خود بنویسد که بخوانیم که بود
ناگهان پرده برانداخته است از رویش
تا که کسرا شکند از شکن گیسویش
قبله آرام بگیرد به خم ابرویش
که هیاهو بکند زمزمهی یا هویش
جلوه در جلوه جمال ازلی را دیدند
قبل میلاد علی بود علی را دیدند
تشنه لب بود زمین حضرت باران را دید
خار در خار پُر از خار... گلستان را دید
تیره جان بود و جهان بود که جانان را دید
پس از آن بود که آدم خودِ انسان را دید
رحمت واسعهاش روی سر فاطمه است
او نفسهای علی و جگر فاطمه است
او فقط بود و فقط بود مسلمان خودش
مومن خویش شد و غرقهی ایمان خودش
جلوهای بود دو تا گشت دوچندان خودش
دید با چشم خودش عین خودش جان خودش
در کمالات خودش نورِ جلی را میدید
او در آیینهی خود روی علی را میدید
ای که قبل از همه معمار دو دنیا شدهای
قبل خود آمده این گونه معما شدهای
آدم و یوسف و یعقوب و مسیحا شدهای
هرچه خوبان همه دارند تو یکجا شدهای
از ازل تا به ابد جیره خور خان تواند
لات و عُزّی و هُبل نیز مسلمان تواند
آمدی با نفس عشق پیمبر بشوی
تا که تکثیر شوی تا که مکرر بشوی
فاطمه فاطمه هِی حیدر و حیدر بشوی
تا حسین و حسن و باقر و جعفر بشوی
تا رضا و علی و هادی و موسی باشی
آمدی تا نفس حضرت زهرا باشی
لب تو غرق تمنای حسین و حسن است
چشم تو مات تماشای حسین و حسن است
خیره بر مادر و بابای حسین و حسن است
که فقط سینه تو جای حسین و حسن است
کیستی کعبهی ما ای همه آمال علی
ای حسین و حسن و ای سلسله آل علی
تو جلو داری و شمشیر خدا پیش تو است
چه غمی هست تو را شیر خدا پیش تو است
خیبر و بدر و اُحد تیر خدا پیش تو است
که علی نعرهی تکبیر خدا پیش تو است
همه حیرت زدهی ضربهی کاری شدهاند
چه خیالیست اگر آن دو فراری شدهاند
نسب ماست که از آل شقایق باشیم
و کمی جرعه کش بحر حقایق باشیم
این کریمی شما بود که عاشق باشیم
قسمت این بود که از لطف تو لایق باشیم
تا بگویند به ما قبلهی دنیا آمد
که علی مژده بده صادق زهرا آمد
مذهب ماست به تاسیس اباعبدالله
مکتب ماست به تدریس اباعبدالله
ما همه مست احادیث اباعبدالله
نفس ماست به تقدیس اباعبدالله
کُنیهات کُنیهی عشق است همانند حسین
ای به قربان دلت ای دل در بند حسین
غزه امروز بمان از دل ویران برخیز
راه کم مانده ببین، جبههی جولان برخیز
همتی مانده فقط غیرت لبنان برخیز
فتح نزدیک شده لطف شهیدان، برخیز
مرگ صهیون و یهودا چقدر نزدیک است
به تو سوگند که هنگام سحر نزدیک است...
#شعر_ولادت_حضرت_محمد_مصطفی_ص
#شعر_ولادت_حضرت_امام_جعفر_صادق_ع
#حسن_لطفی
@hadithashk
به نفسهای لب خشک بیابان سوگند
به تب خاکِ ترکخوردهی سوزان سوگند
به نمک زار به هر تشنهی باران سوگند
صبر دنیا به سر آمد که سرامد آمد
چارده بار نوشتند محمد آمد
او تجلی ازل بر جبروت است که هست؟
او صراط است و ثبات است و ثبوت است که هست ؟
او سوالی است جوابش که سکوت است
که هست ؟
آدم ! او فلسفهی سر هبوط است که هست؟
ما ندانیم که هست آنکه ندانیم که بود
باید او خود بنویسد که بخوانیم که بود
ناگهان پرده برانداخته است از رویش
تا که کسرا شکند از شکن گیسویش
قبله آرام بگیرد به خم ابرویش
که هیاهو بکند زمزمهی یا هویش
جلوه در جلوه جمال ازلی را دیدند
قبل میلاد علی بود علی را دیدند
تشنه لب بود زمین حضرت باران را دید
خار در خار پُر از خار... گلستان را دید
تیره جان بود و جهان بود که جانان را دید
پس از آن بود که آدم خودِ انسان را دید
رحمت واسعهاش روی سر فاطمه است
او نفسهای علی و جگر فاطمه است
او فقط بود و فقط بود مسلمان خودش
مومن خویش شد و غرقهی ایمان خودش
جلوهای بود دو تا گشت دوچندان خودش
دید با چشم خودش عین خودش جان خودش
در کمالات خودش نورِ جلی را میدید
او در آیینهی خود روی علی را میدید
ای که قبل از همه معمار دو دنیا شدهای
قبل خود آمده این گونه معما شدهای
آدم و یوسف و یعقوب و مسیحا شدهای
هرچه خوبان همه دارند تو یکجا شدهای
از ازل تا به ابد جیره خور خان تواند
لات و عُزّی و هُبل نیز مسلمان تواند
آمدی با نفس عشق پیمبر بشوی
تا که تکثیر شوی تا که مکرر بشوی
فاطمه فاطمه هِی حیدر و حیدر بشوی
تا حسین و حسن و باقر و جعفر بشوی
تا رضا و علی و هادی و موسی باشی
آمدی تا نفس حضرت زهرا باشی
لب تو غرق تمنای حسین و حسن است
چشم تو مات تماشای حسین و حسن است
خیره بر مادر و بابای حسین و حسن است
که فقط سینه تو جای حسین و حسن است
کیستی کعبهی ما ای همه آمال علی
ای حسین و حسن و ای سلسله آل علی
تو جلو داری و شمشیر خدا پیش تو است
چه غمی هست تو را شیر خدا پیش تو است
خیبر و بدر و اُحد تیر خدا پیش تو است
که علی نعرهی تکبیر خدا پیش تو است
همه حیرت زدهی ضربهی کاری شدهاند
چه خیالیست اگر آن دو فراری شدهاند
نسب ماست که از آل شقایق باشیم
و کمی جرعه کش بحر حقایق باشیم
این کریمی شما بود که عاشق باشیم
قسمت این بود که از لطف تو لایق باشیم
تا بگویند به ما قبلهی دنیا آمد
که علی مژده بده صادق زهرا آمد
مذهب ماست به تاسیس اباعبدالله
مکتب ماست به تدریس اباعبدالله
ما همه مست احادیث اباعبدالله
نفس ماست به تقدیس اباعبدالله
کُنیهات کُنیهی عشق است همانند حسین
ای به قربان دلت ای دل در بند حسین
غزه امروز بمان از دل ویران برخیز
راه کم مانده ببین، جبههی جولان برخیز
همتی مانده فقط غیرت لبنان برخیز
فتح نزدیک شده لطف شهیدان، برخیز
مرگ صهیون و یهودا چقدر نزدیک است
به تو سوگند که هنگام سحر نزدیک است...
#شعر_ولادت_حضرت_محمد_مصطفی_ص
#شعر_ولادت_حضرت_امام_جعفر_صادق_ع
#حسن_لطفی
@hadithashk
چیزی نکشیدیم ز دریای محمد
تنها شده ترکوزه ز صهبای محمد
خشنود تر از حضرت مولاست، پیمبر
وقتی بنویسیم علی جای محمد
در دو کلمه گشته خلاصه همه چیزش
زهراست و حیدر همه دنیای محمد
در آن شب حساس علی بود که نگذاشت
حتی برسد پای خطر پای محمد
اینگونه به حق گفت علی حاجت خود را
عاشق شده ام عاشق زهرای محمد
وقتی که نبی دختر خود را به علی داد
یعنی شده تایید به امضای محمد
باید که شود جای نشين نبی الله
مومن شد از اول به تولای محمد
باید به علی ختم شود آخر کارش
هر کس که شده گرم تماشای محمد
#شعر_ولادت_حضرت_محمد_مصطفی_ص
#بهمن_ترکمانی
@hadithashk
تنها شده ترکوزه ز صهبای محمد
خشنود تر از حضرت مولاست، پیمبر
وقتی بنویسیم علی جای محمد
در دو کلمه گشته خلاصه همه چیزش
زهراست و حیدر همه دنیای محمد
در آن شب حساس علی بود که نگذاشت
حتی برسد پای خطر پای محمد
اینگونه به حق گفت علی حاجت خود را
عاشق شده ام عاشق زهرای محمد
وقتی که نبی دختر خود را به علی داد
یعنی شده تایید به امضای محمد
باید که شود جای نشين نبی الله
مومن شد از اول به تولای محمد
باید به علی ختم شود آخر کارش
هر کس که شده گرم تماشای محمد
#شعر_ولادت_حضرت_محمد_مصطفی_ص
#بهمن_ترکمانی
@hadithashk
جهانی محو مهر و رحمت و صدق و صفایش شد
و جبرائیل محو سجده ها و ربنایش شد
قسم بر احمد مرسل که محبوب خدایش شد
غریبه نیست آن کس که محمد آشنایش شد
برای نا امیدان روشنایی و امید آورد
خدا از نور خود نور محمد را پدید آورد
شهادت می دهم تنها خدا را بندگی کرده
تمام عمر خود را صرف در دلدادگی کرده
برای دین حق جانبازی و آزادگی کرده
محمد ، آن رسولی که به پاکی زندگی کرده
و دین داری او مشهور در بین خلائق بود
محمد از هرآنچه جز خدای خویش فارغ بود
شبی که رفت در عرش خدا را بازگو میکرد
که با صوت علی ، معبود با من گفت و گو میکرد
پس از آن تا که از جنت نشانی جست و جو میکرد
عبای مرتضی را میگرفت و سخت بو میکرد
همیشه از گل رخسار حیدر بوسه ای می چید
بهشت و آنچه در آن هست را در مرتضی می دید
خدا میخواست تنها او رسول آخرین باشد
و در قرآن فقط او رحمت للعالمین باشد
برای آنکه احمد بی نیاز از آن و این باشد
علی را خلق کرده تا برایش جانشین باشد
علی و مصطفی یک راه را رفتند واللهِ
که راه حق همین راه هست و جز این هست بیراهه
#شعر_ولادت_حضرت_محمد_مصطفی_ص
#یونس_وصالی (یونس)
@hadithashk
و جبرائیل محو سجده ها و ربنایش شد
قسم بر احمد مرسل که محبوب خدایش شد
غریبه نیست آن کس که محمد آشنایش شد
برای نا امیدان روشنایی و امید آورد
خدا از نور خود نور محمد را پدید آورد
شهادت می دهم تنها خدا را بندگی کرده
تمام عمر خود را صرف در دلدادگی کرده
برای دین حق جانبازی و آزادگی کرده
محمد ، آن رسولی که به پاکی زندگی کرده
و دین داری او مشهور در بین خلائق بود
محمد از هرآنچه جز خدای خویش فارغ بود
شبی که رفت در عرش خدا را بازگو میکرد
که با صوت علی ، معبود با من گفت و گو میکرد
پس از آن تا که از جنت نشانی جست و جو میکرد
عبای مرتضی را میگرفت و سخت بو میکرد
همیشه از گل رخسار حیدر بوسه ای می چید
بهشت و آنچه در آن هست را در مرتضی می دید
خدا میخواست تنها او رسول آخرین باشد
و در قرآن فقط او رحمت للعالمین باشد
برای آنکه احمد بی نیاز از آن و این باشد
علی را خلق کرده تا برایش جانشین باشد
علی و مصطفی یک راه را رفتند واللهِ
که راه حق همین راه هست و جز این هست بیراهه
#شعر_ولادت_حضرت_محمد_مصطفی_ص
#یونس_وصالی (یونس)
@hadithashk
برای قدوم مبارک #حضرت_ختمی_مرتب_محمد_مصطفی_ص #حضرت_امام_جعفر_صادق_ع
سهم هر نفر 100
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
@hadithashk
سهم هر نفر 100
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
@hadithashk
انا لله و انا الیه الراجعون
شاعر و ذاکر گرامی اهل بیت (ع)
جناب اقای #مجید_قاسمی
درگذشت مادر گرامیتان را خدمت شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نماییم
#خادمین_حدیث_اشک
شاعر و ذاکر گرامی اهل بیت (ع)
جناب اقای #مجید_قاسمی
درگذشت مادر گرامیتان را خدمت شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نماییم
#خادمین_حدیث_اشک
سر در گم سرّ سحرم مادر گلها
دل مرده ی اسرار درم مادر گلها
ای محور اصل همه ی عالم وآدم
ای هاله ی احساس وکرم مادر گلها
هم اسوه ی مهر و مدد و گوهر علمی
هم سوره ی طاهای حرم مادر گلها
علامه دهری و سراسر همه عدلی
ای حامی و امدادگرم مادر گلها
در معرکه گل کرده همی آه کلامی
گاهی سر و گاهی کمرم مادر گلها
ای ماه دل آرای علی در دم مرگم
دل گرم طلوعی دگرم مادر گلها
#حضرت_زهرا_س
#عرض_تسلیت
#مجید_قاسمی
دل مرده ی اسرار درم مادر گلها
ای محور اصل همه ی عالم وآدم
ای هاله ی احساس وکرم مادر گلها
هم اسوه ی مهر و مدد و گوهر علمی
هم سوره ی طاهای حرم مادر گلها
علامه دهری و سراسر همه عدلی
ای حامی و امدادگرم مادر گلها
در معرکه گل کرده همی آه کلامی
گاهی سر و گاهی کمرم مادر گلها
ای ماه دل آرای علی در دم مرگم
دل گرم طلوعی دگرم مادر گلها
#حضرت_زهرا_س
#عرض_تسلیت
#مجید_قاسمی
مولای من
ای حاجتِ قدیمی دنیا! روا شدی
دنیای عرش بودی و دنیای ما شدی
دنیای بی تو ارزش خالق شدن نداشت
حُسنِ دلیلِ خلق، برای خدا شدی
تو رازِ سر به مُهرِ خداوندِ کعبهای
دیوارِ خانه باز شد و برملا شدی
با تو سکوتِ عُزلتِ پیغمبری شکست
شأنِ نزولِ قاری غارِ حرا شدی
گفتیم ابوتراب و نوشتیم ابالحسین
از بین خاکها پدرِ کربلا شدی
بالابلندِ وادی کوتاهقامتان!
ای قلهای که نونِ میان لَنا شدی
اوج غریبی است که در این همه زمان
با مردمِ زمانهی خود آشنا شدی
حیعلیالصلوةِ فراداترین قیام!
آخر میان جهلِ جماعت قضا شدی
رضا قاسمی
#رضا_قاسمی #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب #شعر_مدح_حضرت_علی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای حاجتِ قدیمی دنیا! روا شدی
دنیای عرش بودی و دنیای ما شدی
دنیای بی تو ارزش خالق شدن نداشت
حُسنِ دلیلِ خلق، برای خدا شدی
تو رازِ سر به مُهرِ خداوندِ کعبهای
دیوارِ خانه باز شد و برملا شدی
با تو سکوتِ عُزلتِ پیغمبری شکست
شأنِ نزولِ قاری غارِ حرا شدی
گفتیم ابوتراب و نوشتیم ابالحسین
از بین خاکها پدرِ کربلا شدی
بالابلندِ وادی کوتاهقامتان!
ای قلهای که نونِ میان لَنا شدی
اوج غریبی است که در این همه زمان
با مردمِ زمانهی خود آشنا شدی
حیعلیالصلوةِ فراداترین قیام!
آخر میان جهلِ جماعت قضا شدی
رضا قاسمی
#رضا_قاسمی #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب #شعر_مدح_حضرت_علی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
خاک رهش شویم
مایی که گشته ایم پریشانش این چنین
باید شویم خیره بر ایوانش این چنین
بیرون زده است خوشه ی انگور از ضریح
او رزق می دهد به فقیرانش این چنین
ما قصد کرده ایم که خاک رهش شویم
گر دست می بریم به دامانش این چنین
باید هر آن چه هست به قربان او شود
وقتی که گشت فاطمه قربانش این چنین
راهی به غیر راه علی مستقیم نیست
آری خدا نوشته به قرآنش این چنین
غیر از شب ولادت او کعبه هیچ گاه
پاره نبوده است گریبانش این چنین
شهریار سنجری
#شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب #شعر_مدح_حضرت_علی #شعر_مدح_حضرت_مولا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مایی که گشته ایم پریشانش این چنین
باید شویم خیره بر ایوانش این چنین
بیرون زده است خوشه ی انگور از ضریح
او رزق می دهد به فقیرانش این چنین
ما قصد کرده ایم که خاک رهش شویم
گر دست می بریم به دامانش این چنین
باید هر آن چه هست به قربان او شود
وقتی که گشت فاطمه قربانش این چنین
راهی به غیر راه علی مستقیم نیست
آری خدا نوشته به قرآنش این چنین
غیر از شب ولادت او کعبه هیچ گاه
پاره نبوده است گریبانش این چنین
شهریار سنجری
#شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب #شعر_مدح_حضرت_علی #شعر_مدح_حضرت_مولا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سائل غمزده
از ازل مهر تو در سینه درخشید علی
گوش ما مدح کسی غیر تو نشنید علی
از هر انگشت تو دریای کرم می ریزد
کوه از برق نگاه تو بهم می ریزد
در رکوع تو گدا اوج عطا را حس کرد
دست در دست علی دست خدا را حس کرد
هر چه در حق تو گفتند و نوشتند نشد
هیچ کس مثل علی عبد خداوند نشد
سائل غمزده فهمید کجا رو بزند
نجف امد که فقط پیش تو زانو بزند
با اشارات شما چرخ جهان چرخیده
صد و ده بار زمین دور سرت گردیده
صید مهر تو شدیم و به دلت افتادیم
شهروند ابد شهر علی ابادیم
ضربان دل شیعه به علی وابسته ست
علوی بودن ما تا به ابد پیوسته است
تا ابد عطر حریمت نرود از یادم
صد و ده بوسه به انگور ضریحت دادم
به اذانی که پدر داده به گوشم سوگند
نشوم لحظه ای از مهر عزیزت دل کند
ردّی از دشمن تو وقت خطر پیدا نیست
کار حیدر به خدا کار فلانی ها نیست
دست معمار ازل نام علی را که نوشت
نقطه ضعفی به بلندای وجودش نسرشت
پدر خاکی و ما خاک نشینان تواییم
میهمانان سر سفره ایمان تو اییم
حسن کردی
#حسن_کردی #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب #شعر_مدح_حضرت_علی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
از ازل مهر تو در سینه درخشید علی
گوش ما مدح کسی غیر تو نشنید علی
از هر انگشت تو دریای کرم می ریزد
کوه از برق نگاه تو بهم می ریزد
در رکوع تو گدا اوج عطا را حس کرد
دست در دست علی دست خدا را حس کرد
هر چه در حق تو گفتند و نوشتند نشد
هیچ کس مثل علی عبد خداوند نشد
سائل غمزده فهمید کجا رو بزند
نجف امد که فقط پیش تو زانو بزند
با اشارات شما چرخ جهان چرخیده
صد و ده بار زمین دور سرت گردیده
صید مهر تو شدیم و به دلت افتادیم
شهروند ابد شهر علی ابادیم
ضربان دل شیعه به علی وابسته ست
علوی بودن ما تا به ابد پیوسته است
تا ابد عطر حریمت نرود از یادم
صد و ده بوسه به انگور ضریحت دادم
به اذانی که پدر داده به گوشم سوگند
نشوم لحظه ای از مهر عزیزت دل کند
ردّی از دشمن تو وقت خطر پیدا نیست
کار حیدر به خدا کار فلانی ها نیست
دست معمار ازل نام علی را که نوشت
نقطه ضعفی به بلندای وجودش نسرشت
پدر خاکی و ما خاک نشینان تواییم
میهمانان سر سفره ایمان تو اییم
حسن کردی
#حسن_کردی #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب #شعر_مدح_حضرت_علی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا حیدر کرار(ع)
کسی که از تو بگوید سر خمار ندارد
دلی برای گرو بازیِ قمار ندارد
به پای بند ندارد و پایبند نشسته
چرا که شبهه به لایمکن الفرار ندارد
به دست دامن خود را تکانده ای و که گفته
ابوتراب تفقد به این غبار ندارد ؟
دلم حریم خدا و تو شرط حصن خدایی
که گفته است که ملک خدا حصار ندارد؟
نماز منکر تو نردبان نقش زمین است
بدون ریل ولا مقصدی قطار ندارد
کسی که درّ نجف دستگیر او شده باشد
از استلام حجر دیگر انتظار ندارد
چه خردهایست به غالی که در میان لغاتش
برای وصف تو بهتر ز کردگار ندارد
کشانده ام سر تشکیک عدل ، جبر قضارا
که هرکه عاشق تو باشد اختیار ندارد
بلند میکند این شرک اگر که گردن من را
رجای دیدن روی تو خوف دار ندارد
علی و فاطمه حی اند و لایموت شگفتا
نجف کجاست خدایا علی مزار ندارد
سعیده کرمانی
#سعیده_کرمانی #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب #شعر_مدح_حضرت_علی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کسی که از تو بگوید سر خمار ندارد
دلی برای گرو بازیِ قمار ندارد
به پای بند ندارد و پایبند نشسته
چرا که شبهه به لایمکن الفرار ندارد
به دست دامن خود را تکانده ای و که گفته
ابوتراب تفقد به این غبار ندارد ؟
دلم حریم خدا و تو شرط حصن خدایی
که گفته است که ملک خدا حصار ندارد؟
نماز منکر تو نردبان نقش زمین است
بدون ریل ولا مقصدی قطار ندارد
کسی که درّ نجف دستگیر او شده باشد
از استلام حجر دیگر انتظار ندارد
چه خردهایست به غالی که در میان لغاتش
برای وصف تو بهتر ز کردگار ندارد
کشانده ام سر تشکیک عدل ، جبر قضارا
که هرکه عاشق تو باشد اختیار ندارد
بلند میکند این شرک اگر که گردن من را
رجای دیدن روی تو خوف دار ندارد
علی و فاطمه حی اند و لایموت شگفتا
نجف کجاست خدایا علی مزار ندارد
سعیده کرمانی
#سعیده_کرمانی #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب #شعر_مدح_حضرت_علی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسین من
خوشا که تیر غم تو به اشتباه نرفت
همینکه حرف تو شد از لبانم آه نرفت
به نرخ عیش خریدم غم تو را اى دوست
در این معامله اما سرم کلاه نرفت
به آفتاب شفاعت نمى رسد هر کس
که زیر سایه این پرچم سیاه نرفت
زیاد سر به روى نیزه رفت در تاریخ
کسى شبیه تو اما به قتلگاه نرفت
میان جمعیتى که به قتلگاه آمد
کسى نبود که روى تن تو راه نرفت
یاسین قاسمى
#شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_سیدالشهداء
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
خوشا که تیر غم تو به اشتباه نرفت
همینکه حرف تو شد از لبانم آه نرفت
به نرخ عیش خریدم غم تو را اى دوست
در این معامله اما سرم کلاه نرفت
به آفتاب شفاعت نمى رسد هر کس
که زیر سایه این پرچم سیاه نرفت
زیاد سر به روى نیزه رفت در تاریخ
کسى شبیه تو اما به قتلگاه نرفت
میان جمعیتى که به قتلگاه آمد
کسى نبود که روى تن تو راه نرفت
یاسین قاسمى
#شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_سیدالشهداء
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم حسین(ع)
غم را نگیر از دل و بی نورمان نکن
بی نور این حسینیه ها کورمان نکن
حالا که تا حریم تو یک عمر فاصله ست
دیگر بیا ز روضهٔ خود دورمان نکن
گر چه بدیم ، خوب ولی گریه کرده ایم
جز با خودت به میکده محشورمان نکن
ما با علیِ اکبر تو جور گشته ایم
بر ما نبند دیده و ناجورمان نکن
حامد آقایی
#حامد_آقایی #شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غم را نگیر از دل و بی نورمان نکن
بی نور این حسینیه ها کورمان نکن
حالا که تا حریم تو یک عمر فاصله ست
دیگر بیا ز روضهٔ خود دورمان نکن
گر چه بدیم ، خوب ولی گریه کرده ایم
جز با خودت به میکده محشورمان نکن
ما با علیِ اکبر تو جور گشته ایم
بر ما نبند دیده و ناجورمان نکن
حامد آقایی
#حامد_آقایی #شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
پرم سوخته
با این که پرم سوخته اما جگرم هست
از داغ تو تا روز ابد چشم ترم هست
`تا یار که را خواهد و میلش به که باشد”
من که همه آن سوی تو شوق سفرم هست
هر جا بروم حس غریبی نکنم چون
از گریه کنانت همه جا دور و برم هست
فردا که همه در پی یک لکه ی ابرند
از پرچم تو سایه ی امنی به سرم هست
پژواک حسین گفتن من کی شده خاموش
در گوش زمین تا به قیامت اثرم هست
فریاد زدی سمت خیامم نرو ای شمر
تا که نفسی در بدن محتضرم هست
بهمن ترکمانی
#بهمن_ترکمانی #شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
با این که پرم سوخته اما جگرم هست
از داغ تو تا روز ابد چشم ترم هست
`تا یار که را خواهد و میلش به که باشد”
من که همه آن سوی تو شوق سفرم هست
هر جا بروم حس غریبی نکنم چون
از گریه کنانت همه جا دور و برم هست
فردا که همه در پی یک لکه ی ابرند
از پرچم تو سایه ی امنی به سرم هست
پژواک حسین گفتن من کی شده خاموش
در گوش زمین تا به قیامت اثرم هست
فریاد زدی سمت خیامم نرو ای شمر
تا که نفسی در بدن محتضرم هست
بهمن ترکمانی
#بهمن_ترکمانی #شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غم عشقت
اگر چه عالمی را از غم عشقت خبر کردم
ز خاک کربلا بی تو به صد ماتم گذر کردم
تنت بر روی خاک و سر به روی نیزه ها میرفت
پس از این در وفا نیت به ترک جان و سر کردم
به یاد لعل خشکت تا دم مردن حسین جانم
به هر جا پا نهادم خاک را با اشک ، تر کردم
نبودی تا ببینی سنگباران تن من را
شکستم لیک خاک شام را زیر و زبر کردم
به هر عضوم نشان از کوچه های شام غم دارم
ولی از کودکانت هر چه میشد دفع شر کردم
گذشت از روز عاشورای تو یکسال و نیم اما
به زیر آفتاب از آب تا میشد حذر کردم
هنوزم نیست در باور که زنده مانده ام بی تو
اگر چه محتضر ، ماندم چگونه بی تو سر کردم
به هر جا بوده ای زیر لوایت بوده ام اما
ز مقتل بی تو ، اینجا هم به سوی تو سفر کردم
داریوش جعفری
#داریوش_جعفری #شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
اگر چه عالمی را از غم عشقت خبر کردم
ز خاک کربلا بی تو به صد ماتم گذر کردم
تنت بر روی خاک و سر به روی نیزه ها میرفت
پس از این در وفا نیت به ترک جان و سر کردم
به یاد لعل خشکت تا دم مردن حسین جانم
به هر جا پا نهادم خاک را با اشک ، تر کردم
نبودی تا ببینی سنگباران تن من را
شکستم لیک خاک شام را زیر و زبر کردم
به هر عضوم نشان از کوچه های شام غم دارم
ولی از کودکانت هر چه میشد دفع شر کردم
گذشت از روز عاشورای تو یکسال و نیم اما
به زیر آفتاب از آب تا میشد حذر کردم
هنوزم نیست در باور که زنده مانده ام بی تو
اگر چه محتضر ، ماندم چگونه بی تو سر کردم
به هر جا بوده ای زیر لوایت بوده ام اما
ز مقتل بی تو ، اینجا هم به سوی تو سفر کردم
داریوش جعفری
#داریوش_جعفری #شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کرب و بلا
گیرم اصلا نبری کرب و بلا چندین سال
کرمت را که نباید ببرم زیر سؤال
من همینقدر که نامت به زبانم جاریست
به تو مدیونم و هستم به خدا خوش اقبال
راه دادی منِ آلوده به عصیان ها را
عزتم دادی و دادی به مقامم پر و بال
سخت درمانده ام از شکرِ همین یک نعمت
که رسید از تو همه عمر به من نانِ حلال
عاشقم کردی و این عشق بها داده به من
به أبالفضل(ع) بدهکارِ توام در هر حال
نیست لطف تو که محدود به این چند صباح
محض توصیف گداپروری ات نیست مجال
بگذر از خبط و خطاهایم و آقا نگذار
دور از صحن و سرایت بروم رو به زوال
خواستن با تشر از ساحت تو بی ادبی ست
عرض حاجت به تو با حجب و حیا اوج کمال
حکمتی هست یقیناً که دو سال اینگونه
بشود یک سفرِ کرب و بلا خواب و خیال
تا ابد بسته شود راهِ حریم تو اگر...
اگر ای وای محقق شود این فرض محال-
-باز فریاد زنان پای علَم میگویم:
«بأبی أنت و أمی» نرسد بر تو ملال!
مرضیه عاطفی
#شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_سیدالشهداء
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
گیرم اصلا نبری کرب و بلا چندین سال
کرمت را که نباید ببرم زیر سؤال
من همینقدر که نامت به زبانم جاریست
به تو مدیونم و هستم به خدا خوش اقبال
راه دادی منِ آلوده به عصیان ها را
عزتم دادی و دادی به مقامم پر و بال
سخت درمانده ام از شکرِ همین یک نعمت
که رسید از تو همه عمر به من نانِ حلال
عاشقم کردی و این عشق بها داده به من
به أبالفضل(ع) بدهکارِ توام در هر حال
نیست لطف تو که محدود به این چند صباح
محض توصیف گداپروری ات نیست مجال
بگذر از خبط و خطاهایم و آقا نگذار
دور از صحن و سرایت بروم رو به زوال
خواستن با تشر از ساحت تو بی ادبی ست
عرض حاجت به تو با حجب و حیا اوج کمال
حکمتی هست یقیناً که دو سال اینگونه
بشود یک سفرِ کرب و بلا خواب و خیال
تا ابد بسته شود راهِ حریم تو اگر...
اگر ای وای محقق شود این فرض محال-
-باز فریاد زنان پای علَم میگویم:
«بأبی أنت و أمی» نرسد بر تو ملال!
مرضیه عاطفی
#شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_سیدالشهداء
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیزم حسین(ع)
گرد ممزوج خاک قتلگهم
از خود آقا مرا جدا نکنی
هر چه خواهی بکن ولی ارباب
دورم از شهر کربلا نکنی
مینویسم حرم بخوان درمان
درد دارم که سخت میبارم
هر شب این دوری ام سبب شد تا
پلک روی پلک نگذارم
خوبهای تو بی شمارند و
مثل من در جوارتان کمتر
من که عین نجاستم باید
بنشینم کنارتان کمتر
چوب خشکم شبیه لبهایت
خیس اشکم شبیه حنجر تو
بین گودال مانده سینه ی من
گرد و خاکی شبیه مادر تو
غیر یک بیت روضه هیچ آقا
بر مداوای من جواب نداد
هر چه گفتی عزیز زهرایی
یک نفر هم به کامت آب نداد
اصغرت را که کشت آب فرات
تا رباب جای آب غم میخورد
بعد هر روضه اش خودت دیدی
حالم از آب هم بهم میخورد
سید صادق رمضانیان
#سید_صادق_رمضانیان #شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
گرد ممزوج خاک قتلگهم
از خود آقا مرا جدا نکنی
هر چه خواهی بکن ولی ارباب
دورم از شهر کربلا نکنی
مینویسم حرم بخوان درمان
درد دارم که سخت میبارم
هر شب این دوری ام سبب شد تا
پلک روی پلک نگذارم
خوبهای تو بی شمارند و
مثل من در جوارتان کمتر
من که عین نجاستم باید
بنشینم کنارتان کمتر
چوب خشکم شبیه لبهایت
خیس اشکم شبیه حنجر تو
بین گودال مانده سینه ی من
گرد و خاکی شبیه مادر تو
غیر یک بیت روضه هیچ آقا
بر مداوای من جواب نداد
هر چه گفتی عزیز زهرایی
یک نفر هم به کامت آب نداد
اصغرت را که کشت آب فرات
تا رباب جای آب غم میخورد
بعد هر روضه اش خودت دیدی
حالم از آب هم بهم میخورد
سید صادق رمضانیان
#سید_صادق_رمضانیان #شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مولای من
شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن
فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن
این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست
نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن
گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد
عزم دیدار مرا در نفس آخر کن
عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا
فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن
چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار
تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن
سهم من از تو فراق تو شده غم دارم
منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن
عاشق کرببلا، عاشق دیدار توأم
هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن
کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است
سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن
روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است
باز روضه تو نخوان، فکر دل مادر کن
مادری کز تَه گودال صدا زد، ای شمر
خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن...
...خنجرت را بکشی، حنجر من می سوزد
فکر بد حالی من، نزد گل پرپر کن
من نه، اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر
فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن
پیش زینب، به حسینم نزن اِنقدر لگد
بدنش ریخت بِهم، رحم بر این پیکر کن
فکر نیزه نکن و از سر او دست بکش
لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن
وقت غارت شده، رحمی تو به ناموس علی
رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن
عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین
صبر کن، فکر خودت شمر تو در محشر کن
مجتبی دسترنج
#شعر_آیینی #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_اهل_بیت #مجتبی_دسترنج
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن
فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن
این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست
نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن
گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد
عزم دیدار مرا در نفس آخر کن
عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا
فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن
چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار
تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن
سهم من از تو فراق تو شده غم دارم
منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن
عاشق کرببلا، عاشق دیدار توأم
هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن
کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است
سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن
روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است
باز روضه تو نخوان، فکر دل مادر کن
مادری کز تَه گودال صدا زد، ای شمر
خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن...
...خنجرت را بکشی، حنجر من می سوزد
فکر بد حالی من، نزد گل پرپر کن
من نه، اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر
فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن
پیش زینب، به حسینم نزن اِنقدر لگد
بدنش ریخت بِهم، رحم بر این پیکر کن
فکر نیزه نکن و از سر او دست بکش
لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن
وقت غارت شده، رحمی تو به ناموس علی
رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن
عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین
صبر کن، فکر خودت شمر تو در محشر کن
مجتبی دسترنج
#شعر_آیینی #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_اهل_بیت #مجتبی_دسترنج
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای من
ندیده هیچ کسی از تو غیر احسان را
بده به دست گدایان بی نوا نان را
به پای عشق تو موسی و نوح جان دادند
گدای کوی تو دیدند تا سلیمان را
به شوق وصل تو یوسف کلاف آورد و
پر از حضور تو میکرد کنج زندان را
به شوق صبح ظهور تو خون دل میخورد
کسی که روی جگر میگذاشت دندان را
تمام آرزوی عاشق است دیدن تو
به روی مشتریانت نبند دُکّان را
علی رضوانی
#شعر_آیینی #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_اهل_بیت #علی_رضوانی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ندیده هیچ کسی از تو غیر احسان را
بده به دست گدایان بی نوا نان را
به پای عشق تو موسی و نوح جان دادند
گدای کوی تو دیدند تا سلیمان را
به شوق وصل تو یوسف کلاف آورد و
پر از حضور تو میکرد کنج زندان را
به شوق صبح ظهور تو خون دل میخورد
کسی که روی جگر میگذاشت دندان را
تمام آرزوی عاشق است دیدن تو
به روی مشتریانت نبند دُکّان را
علی رضوانی
#شعر_آیینی #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_اهل_بیت #علی_رضوانی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹