HAMID_ROSTAMI_1354 Telegram 1523
منبع : روزنامه #هفت_صبح روز پنجشنبه تاریخ ۲۶ بهمن ماه سال ۱۴۰۲

عاشقان بی مزار بذله گو!

#حمید_رستمی

بخش اول:

۱- سی سال پیش زمانی که هنوز استندآپ کمدی مد نشده بود تا هر کسی میکروفونی در دست بگیرد و تعدادی از جوک‌های فضای مجازی را با خاطرات خانوادگی قاطی کرده و تحویل جماعت دهد، در تلویزیون باکو مرد چشم سبزی بود که با هر جمله‌اش تماشاگران از خنده منفجر می‌شدند و شدت خنده جماعت گاهی چنان بالا بود که فکر می‌کردی سقف هر لحظه امکان دارد که جابجا شود. #عارف_قلی‌اف که سه سال پیش در زمان کرونا جان داد ذاتاً آدم بامزه‌ای بود که می‌توانست با همه چیز شوخی کند و خنده بگیرد و جملاتش هنوز که هنوز است ورد زبان‌ها باشد آنجا که از روز اول سربازی رفتنش می‌گفت که جناب سروان می‌خواست مجردها و متاهل‌ها را از هم جدا کند و او همانطور وسط ایستاده بوده و در جواب فرمانده که پرسیده بود: متاهلی یا مجرد؟ جواب داده بود: "متاهلِ مجرد!" و وقتی با تعجب و حیرت فرمانده مواجه شده بود جواب داده بود که " ۵ سال است همسرم را فرستاده ام خانه پدرش در شهر همسایه، بعد از رفتن یادم افتاده که کرایه رفت را به او داده‌ام ولی کرایه برگشت را نه، حالا ۵ سال است او مانده یک شهر دیگر و من هم یک شهر دیگر!" یا جای دیگر جواب دیگری می‌دهد : " سه بار ازدواج کرده ام و سه بار طلاق داده ام و سه تا بچه دارم حالا من مجردم یا متاهل؟"
یا آنجایی که می گفت: "روی بالکن طبقه دوم نشسته بودم و چای می‌خوردم و ته مانده‌اش را پرت می‌کردم پایین، بعد دوباره چای می‌ریختم و می‌خوردم و ته مانده‌اش را پرت می‌کردم ، هی می خوردم و پرت می کردم پایین تا اینکه چای تمام شدم و رفتم داخل، دیدم یکی محکم در را می‌زند و می‌گوید آقا لطفاً باز هم چایی بخورید یک نفر پایین موهای سرش کف آلود مانده ! نگو آن پایین کسی دوش می‌گرفته!" و او بدون آنکه کوچک‌ترین لبخندی به لب بیاورد همه این‌ها را با جدیت تمام می‌گفت ، جوری که انگار تک تکشان را زیسته است!

۲- ستاره بودن نه زمان می شناسد نه مکان، نه وجاهت منظر می خواهد و نه بالا بلندی ، اگر "آن" مورد نیاز برای محبوب القلوب شدن را داشته باشی در میانسالی و با قد و قواره متوسط هم می‌شود سوگلی یک شهر شد تا جایی که ملت برای تکیه کلام هایت بمیرند و با دیالوگهای عموما بداهه ات زندگی کنند. "محمدحسین" دارای "آن" بازیگری بود و یک کمدین درجه اول که نه قدر دید و نه بر صدر نشست و این دنیا یک زندگی خوب و راحت به او مدیون ماند. انگار جامه مرگ برایش گشاد بود و وقتی که می دیدی اش چنان سر حال و خوش خنده بود که انگار سر آن ندارد که جان به عزرائیل دهد و همیشه فکر می کردم فرشته مرگ که به سراغش بیاید با دو سه تا تیکه ناب می خنداندش و همه چیز تمام می شود ولی حیف که نشد و انگار دیگر زور طنز گفتن هم نداشته در دم آخر!
در دوران بی جوازی ویدئو و کفر مطلق محسوب شدنش، نیاز چندانی به دار و درفش و بگیر و ببند و اسلحه و سرباز نبود و خانواده های مذهبی در خط مقدم مبارزه با این دستگاه منحوس و مبتذل قرار داشته و شدیدتر از هر مرجع قانونی با آن برخورد کرده و ورود هرگونه وسیله ای که حرف اولش "وی" باشد را ممنوع کرده بودند. اما نوار وی اچ اس کم کیفیت و رنگ و رو رفته ای در سطح شهر دست به دست می شد که حاوی یکسری نمایش طنز آمیز تولید همشهریان بود ومی توانست حرمت هر عمل ممنوعه یی را بشکند و کار را به جایی برساند که با خیال راحت مقابلش بنشینی و به اتفاق خانواده با یک مشت تخمه شور و چای، ساعتی به ریش دنیا بخندی و دم بر نیاوری. #محمدحسین_اجارودی محصول این دوران بود و ستاره بی چون و چرایش.
در روزگار کمیاب بودن دلخوشی های ملت، مرحوم #فیروز_داودی ، گروهی از همسن و سالان خود گردآورده بود و در سالن مدرسه ابتدایی خواجه نصیر و بعدها در سالن نمایش فرمانداری نمایش‌های اخلاق مدارانه طنز امیز نوشته و کارگردانی می کرد که ستاره درخشان بی چون و چرایش محمدحسین اجارودی بود او با آمیزه یی از #اکبر_عبدی و علی آقا اقایف (بازیگر نقش مشدی عباد) تیپ های دلنشینی خلق می کرد که فقط خودش می توانست آنها را جان بخشیده و از جماعت خنده بگیرد.
نمایش "کندیمیز" یکی از آخرین نمایش‌های این گروه بود که در نخستین جشنواره استانی اردبیل هم شرکت کرد و زوج هنری شمس الدین باوقار و محمد حسین در روی صحنه غوغا می کردند و بعدها سال‌های سال نوار نمایشهایشان در خانه های مردم دست به دست می شد و دیالوگهایشان به فرهنگ شفاهی شهر راه یافته بود.

بقیه در بخش دوم

کانال: #مقالات_حمید_رستمی🔻

@hamid_rostami_1354



tgoop.com/hamid_rostami_1354/1523
Create:
Last Update:

منبع : روزنامه #هفت_صبح روز پنجشنبه تاریخ ۲۶ بهمن ماه سال ۱۴۰۲

عاشقان بی مزار بذله گو!

#حمید_رستمی

بخش اول:

۱- سی سال پیش زمانی که هنوز استندآپ کمدی مد نشده بود تا هر کسی میکروفونی در دست بگیرد و تعدادی از جوک‌های فضای مجازی را با خاطرات خانوادگی قاطی کرده و تحویل جماعت دهد، در تلویزیون باکو مرد چشم سبزی بود که با هر جمله‌اش تماشاگران از خنده منفجر می‌شدند و شدت خنده جماعت گاهی چنان بالا بود که فکر می‌کردی سقف هر لحظه امکان دارد که جابجا شود. #عارف_قلی‌اف که سه سال پیش در زمان کرونا جان داد ذاتاً آدم بامزه‌ای بود که می‌توانست با همه چیز شوخی کند و خنده بگیرد و جملاتش هنوز که هنوز است ورد زبان‌ها باشد آنجا که از روز اول سربازی رفتنش می‌گفت که جناب سروان می‌خواست مجردها و متاهل‌ها را از هم جدا کند و او همانطور وسط ایستاده بوده و در جواب فرمانده که پرسیده بود: متاهلی یا مجرد؟ جواب داده بود: "متاهلِ مجرد!" و وقتی با تعجب و حیرت فرمانده مواجه شده بود جواب داده بود که " ۵ سال است همسرم را فرستاده ام خانه پدرش در شهر همسایه، بعد از رفتن یادم افتاده که کرایه رفت را به او داده‌ام ولی کرایه برگشت را نه، حالا ۵ سال است او مانده یک شهر دیگر و من هم یک شهر دیگر!" یا جای دیگر جواب دیگری می‌دهد : " سه بار ازدواج کرده ام و سه بار طلاق داده ام و سه تا بچه دارم حالا من مجردم یا متاهل؟"
یا آنجایی که می گفت: "روی بالکن طبقه دوم نشسته بودم و چای می‌خوردم و ته مانده‌اش را پرت می‌کردم پایین، بعد دوباره چای می‌ریختم و می‌خوردم و ته مانده‌اش را پرت می‌کردم ، هی می خوردم و پرت می کردم پایین تا اینکه چای تمام شدم و رفتم داخل، دیدم یکی محکم در را می‌زند و می‌گوید آقا لطفاً باز هم چایی بخورید یک نفر پایین موهای سرش کف آلود مانده ! نگو آن پایین کسی دوش می‌گرفته!" و او بدون آنکه کوچک‌ترین لبخندی به لب بیاورد همه این‌ها را با جدیت تمام می‌گفت ، جوری که انگار تک تکشان را زیسته است!

۲- ستاره بودن نه زمان می شناسد نه مکان، نه وجاهت منظر می خواهد و نه بالا بلندی ، اگر "آن" مورد نیاز برای محبوب القلوب شدن را داشته باشی در میانسالی و با قد و قواره متوسط هم می‌شود سوگلی یک شهر شد تا جایی که ملت برای تکیه کلام هایت بمیرند و با دیالوگهای عموما بداهه ات زندگی کنند. "محمدحسین" دارای "آن" بازیگری بود و یک کمدین درجه اول که نه قدر دید و نه بر صدر نشست و این دنیا یک زندگی خوب و راحت به او مدیون ماند. انگار جامه مرگ برایش گشاد بود و وقتی که می دیدی اش چنان سر حال و خوش خنده بود که انگار سر آن ندارد که جان به عزرائیل دهد و همیشه فکر می کردم فرشته مرگ که به سراغش بیاید با دو سه تا تیکه ناب می خنداندش و همه چیز تمام می شود ولی حیف که نشد و انگار دیگر زور طنز گفتن هم نداشته در دم آخر!
در دوران بی جوازی ویدئو و کفر مطلق محسوب شدنش، نیاز چندانی به دار و درفش و بگیر و ببند و اسلحه و سرباز نبود و خانواده های مذهبی در خط مقدم مبارزه با این دستگاه منحوس و مبتذل قرار داشته و شدیدتر از هر مرجع قانونی با آن برخورد کرده و ورود هرگونه وسیله ای که حرف اولش "وی" باشد را ممنوع کرده بودند. اما نوار وی اچ اس کم کیفیت و رنگ و رو رفته ای در سطح شهر دست به دست می شد که حاوی یکسری نمایش طنز آمیز تولید همشهریان بود ومی توانست حرمت هر عمل ممنوعه یی را بشکند و کار را به جایی برساند که با خیال راحت مقابلش بنشینی و به اتفاق خانواده با یک مشت تخمه شور و چای، ساعتی به ریش دنیا بخندی و دم بر نیاوری. #محمدحسین_اجارودی محصول این دوران بود و ستاره بی چون و چرایش.
در روزگار کمیاب بودن دلخوشی های ملت، مرحوم #فیروز_داودی ، گروهی از همسن و سالان خود گردآورده بود و در سالن مدرسه ابتدایی خواجه نصیر و بعدها در سالن نمایش فرمانداری نمایش‌های اخلاق مدارانه طنز امیز نوشته و کارگردانی می کرد که ستاره درخشان بی چون و چرایش محمدحسین اجارودی بود او با آمیزه یی از #اکبر_عبدی و علی آقا اقایف (بازیگر نقش مشدی عباد) تیپ های دلنشینی خلق می کرد که فقط خودش می توانست آنها را جان بخشیده و از جماعت خنده بگیرد.
نمایش "کندیمیز" یکی از آخرین نمایش‌های این گروه بود که در نخستین جشنواره استانی اردبیل هم شرکت کرد و زوج هنری شمس الدین باوقار و محمد حسین در روی صحنه غوغا می کردند و بعدها سال‌های سال نوار نمایشهایشان در خانه های مردم دست به دست می شد و دیالوگهایشان به فرهنگ شفاهی شهر راه یافته بود.

بقیه در بخش دوم

کانال: #مقالات_حمید_رستمی🔻

@hamid_rostami_1354

BY حمید رستمی


Share with your friend now:
tgoop.com/hamid_rostami_1354/1523

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

best-secure-messaging-apps-shutterstock-1892950018.jpg “Hey degen, are you stressed? Just let it all out,” he wrote, along with a link to join the group. Joined by Telegram's representative in Brazil, Alan Campos, Perekopsky noted the platform was unable to cater to some of the TSE requests due to the company's operational setup. But Perekopsky added that these requests could be studied for future implementation. Private channels are only accessible to subscribers and don’t appear in public searches. To join a private channel, you need to receive a link from the owner (administrator). A private channel is an excellent solution for companies and teams. You can also use this type of channel to write down personal notes, reflections, etc. By the way, you can make your private channel public at any moment. How to build a private or public channel on Telegram?
from us


Telegram حمید رستمی
FROM American