#ایده_متن
.
اینجا رادیو صبح
به وقت باز شدن چشمهایت
و صدای صبح بخیرت
ڪـه مرا دعوت میڪـند به رقص
به شوق و شور زندڪَـی
لطفا دوباره پخش ڪن
این بهترین آهنڪَـ دنیا را ...!!
#پانتهآ_فوشریان
@harimezendgi👩❤️👨🦋
.
اینجا رادیو صبح
به وقت باز شدن چشمهایت
و صدای صبح بخیرت
ڪـه مرا دعوت میڪـند به رقص
به شوق و شور زندڪَـی
لطفا دوباره پخش ڪن
این بهترین آهنڪَـ دنیا را ...!!
#پانتهآ_فوشریان
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#تلنگر
#همسرانه
هیچ وقت ...»،
«تو هیچ کجا ...»،
«تو نمی خواهی ...» و ...
اینها نمونه هایی از رایج ترین سرزنش ها و غرلندهایی است که زن و شوهرها در زندگی مشترک نثار یکدیگر می کنند. انتقاد و زیر سوال بردن یکدیگر، در زندگی های مشترک بیداد می کند غافل از اینکه روش های بهتری هم وجود دارد و آن این است که با بیانی ساده و دوستانه فقط آنچه را که می خواهید با همسرتان در میان بگذارید
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#همسرانه
هیچ وقت ...»،
«تو هیچ کجا ...»،
«تو نمی خواهی ...» و ...
اینها نمونه هایی از رایج ترین سرزنش ها و غرلندهایی است که زن و شوهرها در زندگی مشترک نثار یکدیگر می کنند. انتقاد و زیر سوال بردن یکدیگر، در زندگی های مشترک بیداد می کند غافل از اینکه روش های بهتری هم وجود دارد و آن این است که با بیانی ساده و دوستانه فقط آنچه را که می خواهید با همسرتان در میان بگذارید
@harimezendgi👩❤️👨🦋
عشق به خودت یا عشق به او
دکتر محسن محمدی نیا
#صوتی
💎دکتر محسن محمدی نیا(معین)
زوج درمانگر و⌛️
روانشناس رابطه ⌛️
تحکیم روابط زوجین🫅👸
@harimezendgi👩❤️👨🦋
💎دکتر محسن محمدی نیا(معین)
زوج درمانگر و⌛️
روانشناس رابطه ⌛️
تحکیم روابط زوجین🫅👸
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#خانوما_بخونن
🌟🔞انتظارات مردان در رابطه جنسی
🖤❤️1. تماس چشمی
مردان 90 درصد بصری هستند. آنها دوست دارند زن خود را تحسین کنند، احساسات او را ببینند. چرا مردان دوست دارند موقعیت خود را تغییر دهند؟ آنها می خواهند محبوب خود را از زوایای مختلف تماشا کنند.
همچنین، تماس بصری در طول رابطه جنسی دهانی مهم است. شما باید موهای خود را در دم اسبی قرار دهید و موقعیتی را انتخاب کنید تا مرد بتواند کل روند را ببیند.
🖤❤️2. تماس شنوایی
س.کس در سکوت، وحشتناک کسل کننده. اما چقدر شگفت انگیز است که یک مرد ناله دختری را بشنود، آهی بکشد یا چیزی با او زمزمه کند.
🖤❤️همچنین، در طول رابطه جنسی دهانی، از ایجاد صدا، زدن لب های خود و خمیدن خجالت نکشید. مردان آن را دوست دارند!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
🌟🔞انتظارات مردان در رابطه جنسی
🖤❤️1. تماس چشمی
مردان 90 درصد بصری هستند. آنها دوست دارند زن خود را تحسین کنند، احساسات او را ببینند. چرا مردان دوست دارند موقعیت خود را تغییر دهند؟ آنها می خواهند محبوب خود را از زوایای مختلف تماشا کنند.
همچنین، تماس بصری در طول رابطه جنسی دهانی مهم است. شما باید موهای خود را در دم اسبی قرار دهید و موقعیتی را انتخاب کنید تا مرد بتواند کل روند را ببیند.
🖤❤️2. تماس شنوایی
س.کس در سکوت، وحشتناک کسل کننده. اما چقدر شگفت انگیز است که یک مرد ناله دختری را بشنود، آهی بکشد یا چیزی با او زمزمه کند.
🖤❤️همچنین، در طول رابطه جنسی دهانی، از ایجاد صدا، زدن لب های خود و خمیدن خجالت نکشید. مردان آن را دوست دارند!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آموزشی
#زناشویی
قبل از سکس دهانی دمای دهان خود را تغییر دهید. می توانید چند جرعه آب ولرم بنوشید یا دو لیوان را به طور همزمان در کنار تخت قرار دهید - یکی با آب سرد و دیگری با گرم.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#زناشویی
قبل از سکس دهانی دمای دهان خود را تغییر دهید. می توانید چند جرعه آب ولرم بنوشید یا دو لیوان را به طور همزمان در کنار تخت قرار دهید - یکی با آب سرد و دیگری با گرم.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_789
ماتم برده بود.من حتی یک درصد هم نمیتونستم حدس بزنم روزی دوباره پای نهال به این خونه باز بشه
اونم به عنوان نامزد بوراک...
ولی آخه چرا ؟ چطور...
بوراک میدونست نهال دوست دختر سابق ارسلان چرا اینکارو کرد؟!
سکوت من که طولانی شد نهال خودش به سمتم اومد و رو به رو ایستاد و پرسید:
از دیدنم خوشحال نشدی ؟
نه.چطور ممکن بود از دیدنش خوشحال بشم.از دیدن دوسن دختر قبلی همسرم.البته که من میدونستم
ارسلان ذره ای به اون علاقمند نیست اما حضور اون به عنوان نامزد بوراک میتونست بی دردسر
نباشه.چون این یعنی راه ورود اون به این خانواده باز شده...
به سختی ، به خودم اومدم و گفتم:
_خوش اومدین
کینه و نفرت تو چشمای درشتش موج میزد و این تفاوت واضحی با لبخندهای مارموزانه اش
داشت.لبخندهایی که کاملا مصنوعی بودن و نقاب دار بودن صورتش رو نشون میداد.
موهای بلوندش رو که تاب ظریفی داشت از روی لبهای سرخش کنار زد و پرسید:
-پس شدی خانم این خونه! خوب...خوب ...این اسمش پیشرفت.اینکه از یه برده ی جنسی تبدیل بشی به
خانم این خونه واقعا یه پیشرفت.
داشت با کلماتش اعصاب منو متشنج میکرد.بو دار حرف میزد.شبیه کسی که خیلی چیزا ازم میدونست...
یه آنی دچار وحشت شدم.
وحشت از اینکه نکنه چیز بیشتری از من بدونه ؟ نکنه از اصل ماجرای زندگی من باخبر باشه و این رو
بخواد به خانواده ی ارسلان هم بفهمونه.
با اینحال جهت حفظ ظاهر و اینکه بدونه منم یه چیزایی ازش میدونم گفتم:
-البته توهم پیشرفت کردی...از یه دوست دختر رونده شده و کنار گذاشته شده رسیدی به نامزدی مردی
که قبلل برای رسیدن به برادرش له له میزدی...باور کن اینم یه نوع پیشرفته
حالا اون بود که با خشم و دلهره منو نگاه میکرد.البته بیشتر خشم.کفری شده بوداز دستم ولی حرف
بیشتری نتونست بزنه چون همون موقع بوراک بهمون نزدیک شد و گفت:
بیا بشین شانار...نمیخوای که از خیر خوردن این چایی زعفرونی بگذری!؟
نگاه سرد و معنی داری به بوراک انداختم.بوراکی که میدونست نهال کیه و چیکارس اما بازهم از
آشناییش تو ترکیه با دختر مورد علاقه اش حرف میزد و اینجوری اونو باهامون آشناش میکرد.
آهسته جواب دادم:
-نه از خیرش نمیگذرم.لباس عوض میکنم و میام پیشتون!
_منتظرت میمونیم..
با قدمهای سریع از اونجا دور شدم و به سمت پله ها رفتم.هیچ جوره نمیتونستم با این موضوع کنارر
بیام.چون مسخره بود.یه سناریوی کاملا مسخره و مضحک...
بوراک نباید اینکارو میکرد.نباید با نهال وارد رابطه میشد...نباید.
خودمو رسوندم به اتاق و رفتم داخل.
کیفمو انداختم یه گوشه و با کلافگی روی مبل نشستم.
نمیدونستم باید چیکار کنم حتی نمیدونستم چجوری باید این خبرو به ارسلان بدم.
شاید اگه میفهمید جنجال بزرگی راه مینداخت.
کلافه دستهامو توموهام فرو بردم و زل زدم به فرش...
اصلا باید بهش بگم یا نگم!؟
نه نه...جراتش رو نداشتم.جرات نداشتم بهش بگم نامزد بوراک نهال..نهالی که به نظر میاد با نقشه و
نیت خاصی خودش رو به این مرحله رسونده...
بوراک بوراک...آخه چرا ؟
اینهمه دختر چرا نهال
@harimezendgi👩❤️👨🦋
ماتم برده بود.من حتی یک درصد هم نمیتونستم حدس بزنم روزی دوباره پای نهال به این خونه باز بشه
اونم به عنوان نامزد بوراک...
ولی آخه چرا ؟ چطور...
بوراک میدونست نهال دوست دختر سابق ارسلان چرا اینکارو کرد؟!
سکوت من که طولانی شد نهال خودش به سمتم اومد و رو به رو ایستاد و پرسید:
از دیدنم خوشحال نشدی ؟
نه.چطور ممکن بود از دیدنش خوشحال بشم.از دیدن دوسن دختر قبلی همسرم.البته که من میدونستم
ارسلان ذره ای به اون علاقمند نیست اما حضور اون به عنوان نامزد بوراک میتونست بی دردسر
نباشه.چون این یعنی راه ورود اون به این خانواده باز شده...
به سختی ، به خودم اومدم و گفتم:
_خوش اومدین
کینه و نفرت تو چشمای درشتش موج میزد و این تفاوت واضحی با لبخندهای مارموزانه اش
داشت.لبخندهایی که کاملا مصنوعی بودن و نقاب دار بودن صورتش رو نشون میداد.
موهای بلوندش رو که تاب ظریفی داشت از روی لبهای سرخش کنار زد و پرسید:
-پس شدی خانم این خونه! خوب...خوب ...این اسمش پیشرفت.اینکه از یه برده ی جنسی تبدیل بشی به
خانم این خونه واقعا یه پیشرفت.
داشت با کلماتش اعصاب منو متشنج میکرد.بو دار حرف میزد.شبیه کسی که خیلی چیزا ازم میدونست...
یه آنی دچار وحشت شدم.
وحشت از اینکه نکنه چیز بیشتری از من بدونه ؟ نکنه از اصل ماجرای زندگی من باخبر باشه و این رو
بخواد به خانواده ی ارسلان هم بفهمونه.
با اینحال جهت حفظ ظاهر و اینکه بدونه منم یه چیزایی ازش میدونم گفتم:
-البته توهم پیشرفت کردی...از یه دوست دختر رونده شده و کنار گذاشته شده رسیدی به نامزدی مردی
که قبلل برای رسیدن به برادرش له له میزدی...باور کن اینم یه نوع پیشرفته
حالا اون بود که با خشم و دلهره منو نگاه میکرد.البته بیشتر خشم.کفری شده بوداز دستم ولی حرف
بیشتری نتونست بزنه چون همون موقع بوراک بهمون نزدیک شد و گفت:
بیا بشین شانار...نمیخوای که از خیر خوردن این چایی زعفرونی بگذری!؟
نگاه سرد و معنی داری به بوراک انداختم.بوراکی که میدونست نهال کیه و چیکارس اما بازهم از
آشناییش تو ترکیه با دختر مورد علاقه اش حرف میزد و اینجوری اونو باهامون آشناش میکرد.
آهسته جواب دادم:
-نه از خیرش نمیگذرم.لباس عوض میکنم و میام پیشتون!
_منتظرت میمونیم..
با قدمهای سریع از اونجا دور شدم و به سمت پله ها رفتم.هیچ جوره نمیتونستم با این موضوع کنارر
بیام.چون مسخره بود.یه سناریوی کاملا مسخره و مضحک...
بوراک نباید اینکارو میکرد.نباید با نهال وارد رابطه میشد...نباید.
خودمو رسوندم به اتاق و رفتم داخل.
کیفمو انداختم یه گوشه و با کلافگی روی مبل نشستم.
نمیدونستم باید چیکار کنم حتی نمیدونستم چجوری باید این خبرو به ارسلان بدم.
شاید اگه میفهمید جنجال بزرگی راه مینداخت.
کلافه دستهامو توموهام فرو بردم و زل زدم به فرش...
اصلا باید بهش بگم یا نگم!؟
نه نه...جراتش رو نداشتم.جرات نداشتم بهش بگم نامزد بوراک نهال..نهالی که به نظر میاد با نقشه و
نیت خاصی خودش رو به این مرحله رسونده...
بوراک بوراک...آخه چرا ؟
اینهمه دختر چرا نهال
@harimezendgi👩❤️👨🦋
Forwarded from ♦️ربات چینش لیست (تبادل لیستی)♦️