✴️ پنجشنبه 👈17 آبان/ عقرب 1403
👈5 جمادی الاول 1446👈7 نوامبر 2024
🕋 مناسب های دینی و اسلامی.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ولادت با سعادت پیامبر کربلا عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری علیها السلام " 5 هجری.قمری " روز پرستار. این روز را به تمامی فرشتگان سفید پوش کشورمان تبریک و شاد باش عرض میکنیم.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🎇 امور دینی و اسلامی.
📛از قسم دروغ.
📛 و دیدارهای سیاسی پرهیز گردد.
📛 و مسافرت هم همراه صدقه باشد.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 مناسب زایمان و نوزاد حالش خوب است .
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج جدی است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است.
✳️کاشت و برداشت محصول.
✳️نو بریدن و نو پوشیدن.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️وام و قرض دادن و گرفتن.
✳️تشکیل شرکت
✳️صید و شکار و دام گذاری
✳️ و کندن چاه و کانال نیک است.
🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب نیست.
👩❤️👩مباشرت امروز (روز پنجشنبه)
مباشرت هنگام زوال ظهر برای سلامتی مفید است و فرزندش عاقل و سیاستمدار خواهد شد و نادرستی در وجودش نباشد. ان شاءالله.
💑مباشرت امشب: (شبِ جمعه) ،فرزند پس از فضیلت نماز عشای شب جمعه سخنوری توانا و کلامش به جا و موثر واقع گردد.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، باعث سرور و شادی می شود.
💉💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث زردی رنگ می شود.
😴 تعبیر خواب امشب:
اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی 6 سوره مبارکه " انعام" است.
الم یروا کم اهلکنا من قبلهم...
و چنین برداشت میشود که خواب بیننده اندک آزردگی ببیند صدقه بدهد تا رفع شود . شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید .
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
👈5 جمادی الاول 1446👈7 نوامبر 2024
🕋 مناسب های دینی و اسلامی.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ولادت با سعادت پیامبر کربلا عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری علیها السلام " 5 هجری.قمری " روز پرستار. این روز را به تمامی فرشتگان سفید پوش کشورمان تبریک و شاد باش عرض میکنیم.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🎇 امور دینی و اسلامی.
📛از قسم دروغ.
📛 و دیدارهای سیاسی پرهیز گردد.
📛 و مسافرت هم همراه صدقه باشد.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 مناسب زایمان و نوزاد حالش خوب است .
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج جدی است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است.
✳️کاشت و برداشت محصول.
✳️نو بریدن و نو پوشیدن.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️وام و قرض دادن و گرفتن.
✳️تشکیل شرکت
✳️صید و شکار و دام گذاری
✳️ و کندن چاه و کانال نیک است.
🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب نیست.
👩❤️👩مباشرت امروز (روز پنجشنبه)
مباشرت هنگام زوال ظهر برای سلامتی مفید است و فرزندش عاقل و سیاستمدار خواهد شد و نادرستی در وجودش نباشد. ان شاءالله.
💑مباشرت امشب: (شبِ جمعه) ،فرزند پس از فضیلت نماز عشای شب جمعه سخنوری توانا و کلامش به جا و موثر واقع گردد.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، باعث سرور و شادی می شود.
💉💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث زردی رنگ می شود.
😴 تعبیر خواب امشب:
اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی 6 سوره مبارکه " انعام" است.
الم یروا کم اهلکنا من قبلهم...
و چنین برداشت میشود که خواب بیننده اندک آزردگی ببیند صدقه بدهد تا رفع شود . شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید .
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
#ایده_متن
دوست داشتنت
دم مے ڪشد در قورے صبح
و فنجانم پر مے شود از شهدلبت ..!!
#فرزانه_صیــــاد
@harimezendgi👩❤️👨🦋
دوست داشتنت
دم مے ڪشد در قورے صبح
و فنجانم پر مے شود از شهدلبت ..!!
#فرزانه_صیــــاد
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#زناشویی
در رابطه جنسی ازجملات منفی استفاده نکنید،این کار احساسات همسرتان رانابود می کند!
مثلااگر دریک زمان تمایلی به رابطه اورال ندارید به او نگویید:نکن!
ازاوبخواهید بالاتربیایدوشما راببوسید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
در رابطه جنسی ازجملات منفی استفاده نکنید،این کار احساسات همسرتان رانابود می کند!
مثلااگر دریک زمان تمایلی به رابطه اورال ندارید به او نگویید:نکن!
ازاوبخواهید بالاتربیایدوشما راببوسید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#تلنگر
#دوست_داشتن هیچوقت زورکی نبوده و نیست...!
نمیتوانی با مهربانی ات کسی را مدیون #خودت کنی و موظفش کنی دوستت داشته باشد.
دوست داشتنی که از روی دِین و تشکر باشد،دوست داشتن نیست اصلا.
نمیتوانی کسی را مجبور کنی تپش قلبش را با حرارت دست های تو تنظیم کند،
که در شلوغی شهر یک باره به یادت بیفتد و دلش قنج برود.
من این را خوب فهمیده ام دوست داشتن منطق نمی شناسد و #عشق، دلیل.
اگر روزی فهمیدی پشت دوستت دارم های رابطه ات، دلیل است، منطق است،
دِین و انجام وظیفه است،
دکمه ی لقِ پیراهن که با چنگ و دندان می ایستد،نباش...برو...
فقط همین..
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#دوست_داشتن هیچوقت زورکی نبوده و نیست...!
نمیتوانی با مهربانی ات کسی را مدیون #خودت کنی و موظفش کنی دوستت داشته باشد.
دوست داشتنی که از روی دِین و تشکر باشد،دوست داشتن نیست اصلا.
نمیتوانی کسی را مجبور کنی تپش قلبش را با حرارت دست های تو تنظیم کند،
که در شلوغی شهر یک باره به یادت بیفتد و دلش قنج برود.
من این را خوب فهمیده ام دوست داشتن منطق نمی شناسد و #عشق، دلیل.
اگر روزی فهمیدی پشت دوستت دارم های رابطه ات، دلیل است، منطق است،
دِین و انجام وظیفه است،
دکمه ی لقِ پیراهن که با چنگ و دندان می ایستد،نباش...برو...
فقط همین..
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_550
من اونقدری احساس خستگی میکردم که به زور راه میرفتم و قدم از قدم برمیداشتم.....کرخت و کسل بودمو عیب و ایراد نمیگرفتن از ارسلان خواهش میکردم تا توی اتاق بغلم کنه!
یوسف بدو بدو خودشو به ماشین ارسلان رسوند....با ذوق گفت:
-سلام آقا...خوش اومدین.....
ارسلان اهسنه جواب سلام یوسف رو داد و ازش خواست وسایل رو برامون بیاره....فکر کنم هردونفرمون فقط به یه چیز فکر میکردیم....به خواب...
ارسلان که انگار نمیتونست بدون سیگار سر کنه دوباره دست کرد تو جیبشو پاکت ونستونش رو بیرون آورد و یه نخ گذاشت لای لبهاش....
نگاهی بهش انداختم و گفتم:
-ارسلااااان....همین چند دقیقه پیش یکی کشیدی !!!!
چیزی نگفت...تند تند به سیگارش پک میزد....کلافه رومو ازش برگردوندم...جدا کردن سیگار از ارسلان جز ماموریتهای غیر ممکن بود! هیچ جوره نمیشد ازهم بریدشون.....
قبل از اینکه بریم داخل فوزیه به استقبالمون اومد مثل همیشه چاکرانه و مخلصانه به ارسلان سلام کرد و خوشامد گفت اما حتی نگاه کوتاهی هم به من ننداخت....این زن هیچوقت منو لایق ارسلان نمی دید واسه همین ازم بیزار بود...
خواستیم بریم داخل که مانع شد و گفت:
-آقا....
هردو ایستادیم و به فوزیه که حتی چشماش هم تو اون لحظه در حال حرف زدن بودن نگاه کردیم.....
ارسلان پرسید:
-چیشده فوزیه....!؟ خبریه !؟
سرش رو خیلی آروم تکون داد و گفت:
-بله آقا....مهمون ناخونده دارین !؟
ارسلان کنجکاوانه پرسید:
-کی !؟
-نهال خانم ....
حتی منم جاخوردم....چرا اون باید دوباره بیاد اینجا...به نیمرخ ارسلان نگاه کرد.عصبانی پرسید:
-چرا راش دادی !؟ چرا اومده اصلا ؟؟ به اژدر بگو یه جوری ردش کنه !!!
-اژدر خان نیستن آقا...دوروزی هست که رفتن بیرون ...معلوم نیست کی برمیگردن.....نمیخواستم اجازه بدم بیان داخل....حتی بهشون گفتم مسافرت هستین....مجاب نمیشد....گفتم میمونه و جلب توجه میکنه برای همین....
ارسلان دستش رو کمی بالا آورد و گفت:
-خیلی خب خیلی خب....ایرادی نداره....
باهم رفتیم داخل، از فوزیه که پشت سرمون راه میومد پرسید:
-کجاست !؟
-تو نشیمن....
کتش رو درآورد و داد دست فوزیه بعد رو کرد سمت من و گفت:
-تو برو بالا تو اتاق....
چرا من باید می رفتم بالا...!؟ حالا هرچیزی که به ارسلان ربط پیدا میکرد به منم مربوط میشد دیگه...ولی خب...قبل از اینکه من چیزی بگم اون رفت سمت نشیمن خانوادگی.....
آروم آروم به سمت پله هارفتم درحالی که داشتم از شدت کنجکاوی میترکیدم....
یعنی با ارسلان چیکار داشت !؟ چی میخواست بهش بگه !؟
نکنه بخواد کرم بریزه و ارسلان رو بکشونه سمت خودش!؟؟
واسه همین بود که راه رفته رو برگشتم و پاورچین رفتم سمت نشیمن....
کنار دیوار ایستادم و سرکی به داخل کشیدم....
ارسلان پشت به من روبه روی دختری که به خاطر هیکل ارسلان هیچ کجاش مشخص نبود ، ایستاده بود و با لحنی عصبی میگفت:
-تو اصلا بیخود کردی اومدی اینجا....کی بی تو گفت بیای اینجا....!؟ هان !؟؟؟ مگه نگفتم نمیخوام دیگه ببینمت هاااان !؟
صدای پوزخندش به گوش منم رسید...بی توجه به خط و نشون ها و هارت و پورتهای ارسلان بهش نزدیک و نزدیک تر شد و گفت:
-تو ازدواج کردی !؟ با اون دختره آره !؟؟ ارسلان تو میدونی اون کیه !؟ تو بخاطر اون منو پس میزنی!؟ ارسلان....ارسلان.....
داو زد:
-اهههههههه.....ول کن نهال.....به تو چه اصلا.....به تو ربطی نداره.....
اومد سمت ارسلان و دستشو گرفت....اخمی مابین دو ابروم نشست....مظلوم و با بغض گفت:
-ارسلان....من بدون تو نمیتونم....من حاضرم تحت هر شرایطی کنارت باشم.....من عاشقتم....دوست دارم.....بیشتر از خودم....
ارسلان به عقب هلش داد و خنده کنان گفت:
-برو....برو کم کس*شر تحویلم بده.....
نمیخوام ببینمت....این باشه واسه بار آخر.....
این بار نهال بود که داد زد:
-لعنتی من میگم دوست دارم.....دوست دارم....من عاشقتم.....من بدون تو نمیتونم......
دلممیخواست برم پیششون و محکم و جدی به اون دختر بگم حق نداره این حرفهارو بزنه اما....نشد.....مکالمه های بعدیشون نذاشت.....
ارسلان با تاکید و شمرده شمرده گفت:
-ببین نهال.....بزار واسه بار آخر بهت بگم.....دیگه دوست ندارم تو رو ببینم....من از هیچی تو خوشم نمیاد...نه از ریختت نه از اخلاق گهت...از هیچیت.....از بدنتم سیر شدم.....حتی واسه سکس هم نمیخوامت....من زن دارم...زنمم میخوام....شدیدا هم میخوامش.....پس برو رد کارت....
-هه...اون هرزه رو میخوای...اونی که سرو تنشو واسه یه مشت مرد لخت کرده بود و قر میداد تا بپسندنش!؟
آخخخخ که از این حرفش داشتم آتیش میگرفتم اما سیلی ارسلان رو صورتش این آتیش رو خاموش کرد......
@harimezendgi👩❤️👨🦋
من اونقدری احساس خستگی میکردم که به زور راه میرفتم و قدم از قدم برمیداشتم.....کرخت و کسل بودمو عیب و ایراد نمیگرفتن از ارسلان خواهش میکردم تا توی اتاق بغلم کنه!
یوسف بدو بدو خودشو به ماشین ارسلان رسوند....با ذوق گفت:
-سلام آقا...خوش اومدین.....
ارسلان اهسنه جواب سلام یوسف رو داد و ازش خواست وسایل رو برامون بیاره....فکر کنم هردونفرمون فقط به یه چیز فکر میکردیم....به خواب...
ارسلان که انگار نمیتونست بدون سیگار سر کنه دوباره دست کرد تو جیبشو پاکت ونستونش رو بیرون آورد و یه نخ گذاشت لای لبهاش....
نگاهی بهش انداختم و گفتم:
-ارسلااااان....همین چند دقیقه پیش یکی کشیدی !!!!
چیزی نگفت...تند تند به سیگارش پک میزد....کلافه رومو ازش برگردوندم...جدا کردن سیگار از ارسلان جز ماموریتهای غیر ممکن بود! هیچ جوره نمیشد ازهم بریدشون.....
قبل از اینکه بریم داخل فوزیه به استقبالمون اومد مثل همیشه چاکرانه و مخلصانه به ارسلان سلام کرد و خوشامد گفت اما حتی نگاه کوتاهی هم به من ننداخت....این زن هیچوقت منو لایق ارسلان نمی دید واسه همین ازم بیزار بود...
خواستیم بریم داخل که مانع شد و گفت:
-آقا....
هردو ایستادیم و به فوزیه که حتی چشماش هم تو اون لحظه در حال حرف زدن بودن نگاه کردیم.....
ارسلان پرسید:
-چیشده فوزیه....!؟ خبریه !؟
سرش رو خیلی آروم تکون داد و گفت:
-بله آقا....مهمون ناخونده دارین !؟
ارسلان کنجکاوانه پرسید:
-کی !؟
-نهال خانم ....
حتی منم جاخوردم....چرا اون باید دوباره بیاد اینجا...به نیمرخ ارسلان نگاه کرد.عصبانی پرسید:
-چرا راش دادی !؟ چرا اومده اصلا ؟؟ به اژدر بگو یه جوری ردش کنه !!!
-اژدر خان نیستن آقا...دوروزی هست که رفتن بیرون ...معلوم نیست کی برمیگردن.....نمیخواستم اجازه بدم بیان داخل....حتی بهشون گفتم مسافرت هستین....مجاب نمیشد....گفتم میمونه و جلب توجه میکنه برای همین....
ارسلان دستش رو کمی بالا آورد و گفت:
-خیلی خب خیلی خب....ایرادی نداره....
باهم رفتیم داخل، از فوزیه که پشت سرمون راه میومد پرسید:
-کجاست !؟
-تو نشیمن....
کتش رو درآورد و داد دست فوزیه بعد رو کرد سمت من و گفت:
-تو برو بالا تو اتاق....
چرا من باید می رفتم بالا...!؟ حالا هرچیزی که به ارسلان ربط پیدا میکرد به منم مربوط میشد دیگه...ولی خب...قبل از اینکه من چیزی بگم اون رفت سمت نشیمن خانوادگی.....
آروم آروم به سمت پله هارفتم درحالی که داشتم از شدت کنجکاوی میترکیدم....
یعنی با ارسلان چیکار داشت !؟ چی میخواست بهش بگه !؟
نکنه بخواد کرم بریزه و ارسلان رو بکشونه سمت خودش!؟؟
واسه همین بود که راه رفته رو برگشتم و پاورچین رفتم سمت نشیمن....
کنار دیوار ایستادم و سرکی به داخل کشیدم....
ارسلان پشت به من روبه روی دختری که به خاطر هیکل ارسلان هیچ کجاش مشخص نبود ، ایستاده بود و با لحنی عصبی میگفت:
-تو اصلا بیخود کردی اومدی اینجا....کی بی تو گفت بیای اینجا....!؟ هان !؟؟؟ مگه نگفتم نمیخوام دیگه ببینمت هاااان !؟
صدای پوزخندش به گوش منم رسید...بی توجه به خط و نشون ها و هارت و پورتهای ارسلان بهش نزدیک و نزدیک تر شد و گفت:
-تو ازدواج کردی !؟ با اون دختره آره !؟؟ ارسلان تو میدونی اون کیه !؟ تو بخاطر اون منو پس میزنی!؟ ارسلان....ارسلان.....
داو زد:
-اهههههههه.....ول کن نهال.....به تو چه اصلا.....به تو ربطی نداره.....
اومد سمت ارسلان و دستشو گرفت....اخمی مابین دو ابروم نشست....مظلوم و با بغض گفت:
-ارسلان....من بدون تو نمیتونم....من حاضرم تحت هر شرایطی کنارت باشم.....من عاشقتم....دوست دارم.....بیشتر از خودم....
ارسلان به عقب هلش داد و خنده کنان گفت:
-برو....برو کم کس*شر تحویلم بده.....
نمیخوام ببینمت....این باشه واسه بار آخر.....
این بار نهال بود که داد زد:
-لعنتی من میگم دوست دارم.....دوست دارم....من عاشقتم.....من بدون تو نمیتونم......
دلممیخواست برم پیششون و محکم و جدی به اون دختر بگم حق نداره این حرفهارو بزنه اما....نشد.....مکالمه های بعدیشون نذاشت.....
ارسلان با تاکید و شمرده شمرده گفت:
-ببین نهال.....بزار واسه بار آخر بهت بگم.....دیگه دوست ندارم تو رو ببینم....من از هیچی تو خوشم نمیاد...نه از ریختت نه از اخلاق گهت...از هیچیت.....از بدنتم سیر شدم.....حتی واسه سکس هم نمیخوامت....من زن دارم...زنمم میخوام....شدیدا هم میخوامش.....پس برو رد کارت....
-هه...اون هرزه رو میخوای...اونی که سرو تنشو واسه یه مشت مرد لخت کرده بود و قر میداد تا بپسندنش!؟
آخخخخ که از این حرفش داشتم آتیش میگرفتم اما سیلی ارسلان رو صورتش این آتیش رو خاموش کرد......
@harimezendgi👩❤️👨🦋
✴️جمعه 👈18 آبان/ عقرب 1403
👈6 جمادی الاول 1446👈8 نوامبر 2024
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅خواستگاری و عقد و عروسی.
✅مسافرت.
✅خرید وسیله سواری.
✅دیدار با روسا و مسئولین.
✅خرید و فروش.
✅رفتن به تفریحات سالم.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅صلح دادن افراد.
✅درختکاری.
✅شکار.
✅و مطالبه حق و پس گرفتن طلب خوب است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب است.
👶زایمان خوب و نوزاد از آفات و بلاها دور باشد.
👩❤️👨مباشرت امروز:
مباشرت پس از فضیلت نماز عصر مستحب و فرزند حاصل دانشمندی مشهور و شهرتش جهانگیر شود. ان شاءالله.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️ختنه و نام گذاری کودک.
✳️رفتن به منزل و مکان نو.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️درختکاری.
✳️تعمیر خانه.
✳️معامله و خرید خانه.
✳️کندن چاه و کانال.
✳️و پیمان گرفتن از رقیب نیک است.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب:مباشرت برای صحت بدن توصیه شده است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث بلای ناگهانی می شود.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث رعشه اعضا می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 7 سوره مبارکه " اعراف" است.
الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده انجام کاری از کارهای خود را به افرادی واگذارد برخی در انجام آنها تلاش کنند و برخی سستی کنند و از چشم وی بیفتد. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه.
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
👈6 جمادی الاول 1446👈8 نوامبر 2024
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅خواستگاری و عقد و عروسی.
✅مسافرت.
✅خرید وسیله سواری.
✅دیدار با روسا و مسئولین.
✅خرید و فروش.
✅رفتن به تفریحات سالم.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅صلح دادن افراد.
✅درختکاری.
✅شکار.
✅و مطالبه حق و پس گرفتن طلب خوب است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب است.
👶زایمان خوب و نوزاد از آفات و بلاها دور باشد.
👩❤️👨مباشرت امروز:
مباشرت پس از فضیلت نماز عصر مستحب و فرزند حاصل دانشمندی مشهور و شهرتش جهانگیر شود. ان شاءالله.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️ختنه و نام گذاری کودک.
✳️رفتن به منزل و مکان نو.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️درختکاری.
✳️تعمیر خانه.
✳️معامله و خرید خانه.
✳️کندن چاه و کانال.
✳️و پیمان گرفتن از رقیب نیک است.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب:مباشرت برای صحت بدن توصیه شده است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث بلای ناگهانی می شود.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث رعشه اعضا می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 7 سوره مبارکه " اعراف" است.
الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده انجام کاری از کارهای خود را به افرادی واگذارد برخی در انجام آنها تلاش کنند و برخی سستی کنند و از چشم وی بیفتد. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه.
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
#زناشویی
⬅️ در طول عشق بازی باید خجالت و شرم و حیا را کاملا فراموش کنید از اندام جنسی همسرتان تعریف کنید و برای این کار از صحبت های عامیانه استفاده کنید فکر نکنید که استفاده از این کلمات شما را در نظر همسرتان بد جلوه میدهد یا او را ناراحت میکند
⬅️ اتفاقا خوب است بدانید که استفاده از کلمات تحریک آمیز در رابطه جنسی بسیار موثر است و لذت زیادی را برای زوجین به وجود می آورد
@harimezendgi👩❤️👨🦋
⬅️ در طول عشق بازی باید خجالت و شرم و حیا را کاملا فراموش کنید از اندام جنسی همسرتان تعریف کنید و برای این کار از صحبت های عامیانه استفاده کنید فکر نکنید که استفاده از این کلمات شما را در نظر همسرتان بد جلوه میدهد یا او را ناراحت میکند
⬅️ اتفاقا خوب است بدانید که استفاده از کلمات تحریک آمیز در رابطه جنسی بسیار موثر است و لذت زیادی را برای زوجین به وجود می آورد
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#همسرانه
سکوت کنید.
اگر به معجزه سکوت اعتقادی ندارید، کافی است این بار که در کنار همسرتان نشسته اید، زمانی را در سکوت کنار او بگذرانید. این کار نه تنها به هر دوی شما آرامش می دهد بلکه صمیمیتی بین شما ایجاد می کند که گاهی با هزار حرف هم به دست نمی آید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
سکوت کنید.
اگر به معجزه سکوت اعتقادی ندارید، کافی است این بار که در کنار همسرتان نشسته اید، زمانی را در سکوت کنار او بگذرانید. این کار نه تنها به هر دوی شما آرامش می دهد بلکه صمیمیتی بین شما ایجاد می کند که گاهی با هزار حرف هم به دست نمی آید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آقایون_بخوانند
زنها را عاشقانه بخواهید آن ها را قاطیِ بازی مسخرهیِمنطقتان نڪُنید
زنها دلشان یک مَرد میخواهدڪه مثلِ دیوانه ها
دلداده شان باشدمَردی ڪه در عاشقیاش
به هیچ صراطی، مستقیم نباشد منطق نمیخواهد
عاشقِ یک زن بودن
سخت ترین ڪارِ دنیاست
جِگر میخواهد ..!!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
زنها را عاشقانه بخواهید آن ها را قاطیِ بازی مسخرهیِمنطقتان نڪُنید
زنها دلشان یک مَرد میخواهدڪه مثلِ دیوانه ها
دلداده شان باشدمَردی ڪه در عاشقیاش
به هیچ صراطی، مستقیم نباشد منطق نمیخواهد
عاشقِ یک زن بودن
سخت ترین ڪارِ دنیاست
جِگر میخواهد ..!!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
یک_نکته_عالی_در_روابط_»_دائماخودتون.m4a
541.2 KB
#صوتی
✍یک نکته عالی در روابط زوجین: دائما خودتون رو جای همسرتون بگذارید.
❇️دکتر محسن محمدی نیا معین.
⚜ روانشناس و
⚜مشاور خانواده
تحکیم روابط زوجین👨👩👧👦
@harimezendgi👩❤️👨🦋
✍یک نکته عالی در روابط زوجین: دائما خودتون رو جای همسرتون بگذارید.
❇️دکتر محسن محمدی نیا معین.
⚜ روانشناس و
⚜مشاور خانواده
تحکیم روابط زوجین👨👩👧👦
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_551
آخخخخ که از این حرفش داشتم آتیش میگرفتم اما سیلی ارسلان رو صورتش این آتیش رو خاموش کرد......
با این حال نمیتونستم در مورد احساساتش نسبت به ارسلان بهش خُرده بگیرم.....
آخه من میدونستم آدمعاشق که میشه غرورشم بشکنه باز نمیتونه از اونی که دوستش داره دل بکنه....سخت بود....واقعا سخت بود......
ناباورانه به ارسلان نگاه کرد.انگار انتظار این سیلی رو نداشت....موهای بلوندش رد از روی صورتش کنار زد تا بهتر بتونه ببینش و بعد گفت:
-تو یه زمانی عاشق من بودی....دوستم داشتی....چیشد اون علاقه.....؟؟هان !؟؟
تو منو زدی.....تو اینطوری نبودی..
ارسلان کلافه و درحالی که کاملا مشخص بود داره حوصله اش از این دیدار سر میره گفت:
-هر آدمیزادی تو زندگیش ممکنه چندبار عاشق بشه...درضمن من عاشق تو نبودم..ما فقط دوست بودیم..الانم اگه نمیخوای ریده بشه تو این دوستی از اینجا بطن به چاک..
مظلومگفت:
-ارسلان با من اینکارو نکن..
-اههههه! آه و ناله نکن نهال...من حوصله شنیدن این حرفهارو ندارم....اصلا حرفهات چه فایده ای دارن یا حتی میتونن داشته باشن!؟هوم !؟ من ازدواج کردم.....من رسما و قانونا ازدواج کردم....زن دارم....زنمم شدیدااا میخوام....بیشتر از اون چیزی که تو یا حتی بقیه تصورشو میکنی....پس دلایلی برای شنیدن این حرفها نمیبینم..
پوزخندی روی صورت نهال که حالا تقریبا به صورتش مشرف بودم نشست....ثری تکون داد و گفت:
-و احیانا زنت همونی نیست که در واقع برده ی فراری شیخ عبدالصمد!؟؟
حرفهای کینه توزانه ی نهال قلب منو به تلاطم و اضطراب انداخت...نفسم تو سینه حبس شد و صورتمرنگباخت..
نکنه یه روز بیان دنبالم؟؟ نکنه این دختره لو بده که من اینجام....!؟
به زانوهایی سست شده به مابقی حرفهاش گوش سپردم....انگشت شستشو گوشه ی لبش کشبد و به قطره ی خون نگاه کرد و بعد گفت:
-گمون نکن چون مدت زیادی گذشته شی بیخیال ولد چموشی شده که بابت پول گزافی پرداخت کرده...هنوزم که هنوزم دنبالشه....حتی بیشتر از قبل..هه....حالا فکر اون بدونه که تو اون دخترو آوردی خونه ی خودت و عقدش کردی...بنظرت....دشمنی هاتون زیاد نمیشن !؟؟ اونمشیخی که روابط کاری شدیدی با تو داره ؟؟ هان !؟
رسما داشت ارسلان رو تهدید میکرد.....ونم تو سکوت داشت به تک تک کلمات نهال گوش میسپرد..
حس میگفت اتفاقهای بدی تو راه....اتفاقهای وحشتناک...
ارسلان با اخم و عصبانیت اما شمرده شمرده از نهال پرسید:
-تو داری منو تهدید میکنی !؟هان؟؟ تو...توی کثافت داری ممممن رو تهدید میکنی!؟
شونه بالا انداخت و ریلکس ودرحالی که ظاهرش نصون میداد آتوی بد و سنگینی از ارسلان داره گفت:
-مختاری هر اسمی دلت میخواد براش انتخاب کنی..
اینبار دیگه نتونستم اونجا بمونم و رفتم توی سالن..
هردو با دیدنم سرشونو به سمتم چرخوندن....ارسلان عصبانی شد و داد زد:
-تو اینجا چی میخوای.....!؟ هان؟؟
حس میکردم از چشماش...از حالت نگاهش و حتی از صداش آتیش میباره اونقدر که عصبانی بنظر می رسید..
ترسیدم و چند قدم عقب رفتم..
نهال با پوزخند نگام کرد..شایدم با حرص و حسادت...
سرمو به سمتش چرخوندمو گفتم:
-از جون من چی میخوای!؟ به من چه که ارسلان نمیخوادت...به من چه که دوست نداره.....تو و اون شیخ چاقال هم برین به درررک.....مگه من برده ام که خرید فروشم بکنن!؟؟
نه من برده ام...و نه این عصر ،عصر قرون وسطی هست...
نیشخندی زد و گفت:
-هه! تو هنوز خیلی چیزارو نمیدونی خانم کوچولو....از شوهرررر جونت بخواد بیشتر برات توضیح بده...
اینو گفت و با برداشتنش کیفش رو به ارسلان خداحافظی کرد و از خونه زد بیرون..
ارسلان همچنان تو سکوت به یه نقطه ی نا مشخص خیره شده بود.....انگار حرفهای نهال بدجوری تو فکر انداخته بودش..
چند دقیقه بعد دستاشو از جیب شلوارش بیرون آورد و انگار که تازه متوجه من شده باشه گفت:
-کی به تو گفت بیای اینجا؟؟؟ مگه ازت نخواسته بودم تو اتاقت بمونی هان ؟؟؟
-من می..
داد که زد که زبونم بند اومد:
-من ازت خواسته بودم تو اون اتاق کوفتی بمونی....اومدی اینجا که چی...!؟
آهسته ودرحالی که زل زده بودم تو چشمهای خشنش لب زدم:
-سر من داد نزن...
دستشو دراز کرد و دوباره با صدای بلند گفت:
-برو تو ااااتاق....حالااااا.....
نگاه خشمگینی و پر نفرتی بهش انداختمو درحالی که با عصبانیت دندونامو رو هم فشار میدادم از اونجا بیرون اومدمو با عجله رفتم سمت اتاق..
حق نداشت سر من داد بزنه اونم وقتی این وسط هیچ تقصیر و گناهی نداشتم.....
اه....لعنت به تو نهال..زندگی من تازه داشت یه روال عادی و نرمال به خودش میگرفت..
اومد و گند زد به همه چیز و بعد همرفت..
لباساجو از تن درآوردمو لباس خواب های نرم و سبکی تنم کردم و بعد دراز کشیدمرو تخت..
ارسلان لعنتی..
وقتی عصبانی میشدعین سگاش وحشی و هار میشد..
تو خودم مچاله شدم و به خودم قول دادم محل سگم بهش ندم...
@harimezendgi👩❤️👨🦋
آخخخخ که از این حرفش داشتم آتیش میگرفتم اما سیلی ارسلان رو صورتش این آتیش رو خاموش کرد......
با این حال نمیتونستم در مورد احساساتش نسبت به ارسلان بهش خُرده بگیرم.....
آخه من میدونستم آدمعاشق که میشه غرورشم بشکنه باز نمیتونه از اونی که دوستش داره دل بکنه....سخت بود....واقعا سخت بود......
ناباورانه به ارسلان نگاه کرد.انگار انتظار این سیلی رو نداشت....موهای بلوندش رد از روی صورتش کنار زد تا بهتر بتونه ببینش و بعد گفت:
-تو یه زمانی عاشق من بودی....دوستم داشتی....چیشد اون علاقه.....؟؟هان !؟؟
تو منو زدی.....تو اینطوری نبودی..
ارسلان کلافه و درحالی که کاملا مشخص بود داره حوصله اش از این دیدار سر میره گفت:
-هر آدمیزادی تو زندگیش ممکنه چندبار عاشق بشه...درضمن من عاشق تو نبودم..ما فقط دوست بودیم..الانم اگه نمیخوای ریده بشه تو این دوستی از اینجا بطن به چاک..
مظلومگفت:
-ارسلان با من اینکارو نکن..
-اههههه! آه و ناله نکن نهال...من حوصله شنیدن این حرفهارو ندارم....اصلا حرفهات چه فایده ای دارن یا حتی میتونن داشته باشن!؟هوم !؟ من ازدواج کردم.....من رسما و قانونا ازدواج کردم....زن دارم....زنمم شدیدااا میخوام....بیشتر از اون چیزی که تو یا حتی بقیه تصورشو میکنی....پس دلایلی برای شنیدن این حرفها نمیبینم..
پوزخندی روی صورت نهال که حالا تقریبا به صورتش مشرف بودم نشست....ثری تکون داد و گفت:
-و احیانا زنت همونی نیست که در واقع برده ی فراری شیخ عبدالصمد!؟؟
حرفهای کینه توزانه ی نهال قلب منو به تلاطم و اضطراب انداخت...نفسم تو سینه حبس شد و صورتمرنگباخت..
نکنه یه روز بیان دنبالم؟؟ نکنه این دختره لو بده که من اینجام....!؟
به زانوهایی سست شده به مابقی حرفهاش گوش سپردم....انگشت شستشو گوشه ی لبش کشبد و به قطره ی خون نگاه کرد و بعد گفت:
-گمون نکن چون مدت زیادی گذشته شی بیخیال ولد چموشی شده که بابت پول گزافی پرداخت کرده...هنوزم که هنوزم دنبالشه....حتی بیشتر از قبل..هه....حالا فکر اون بدونه که تو اون دخترو آوردی خونه ی خودت و عقدش کردی...بنظرت....دشمنی هاتون زیاد نمیشن !؟؟ اونمشیخی که روابط کاری شدیدی با تو داره ؟؟ هان !؟
رسما داشت ارسلان رو تهدید میکرد.....ونم تو سکوت داشت به تک تک کلمات نهال گوش میسپرد..
حس میگفت اتفاقهای بدی تو راه....اتفاقهای وحشتناک...
ارسلان با اخم و عصبانیت اما شمرده شمرده از نهال پرسید:
-تو داری منو تهدید میکنی !؟هان؟؟ تو...توی کثافت داری ممممن رو تهدید میکنی!؟
شونه بالا انداخت و ریلکس ودرحالی که ظاهرش نصون میداد آتوی بد و سنگینی از ارسلان داره گفت:
-مختاری هر اسمی دلت میخواد براش انتخاب کنی..
اینبار دیگه نتونستم اونجا بمونم و رفتم توی سالن..
هردو با دیدنم سرشونو به سمتم چرخوندن....ارسلان عصبانی شد و داد زد:
-تو اینجا چی میخوای.....!؟ هان؟؟
حس میکردم از چشماش...از حالت نگاهش و حتی از صداش آتیش میباره اونقدر که عصبانی بنظر می رسید..
ترسیدم و چند قدم عقب رفتم..
نهال با پوزخند نگام کرد..شایدم با حرص و حسادت...
سرمو به سمتش چرخوندمو گفتم:
-از جون من چی میخوای!؟ به من چه که ارسلان نمیخوادت...به من چه که دوست نداره.....تو و اون شیخ چاقال هم برین به درررک.....مگه من برده ام که خرید فروشم بکنن!؟؟
نه من برده ام...و نه این عصر ،عصر قرون وسطی هست...
نیشخندی زد و گفت:
-هه! تو هنوز خیلی چیزارو نمیدونی خانم کوچولو....از شوهرررر جونت بخواد بیشتر برات توضیح بده...
اینو گفت و با برداشتنش کیفش رو به ارسلان خداحافظی کرد و از خونه زد بیرون..
ارسلان همچنان تو سکوت به یه نقطه ی نا مشخص خیره شده بود.....انگار حرفهای نهال بدجوری تو فکر انداخته بودش..
چند دقیقه بعد دستاشو از جیب شلوارش بیرون آورد و انگار که تازه متوجه من شده باشه گفت:
-کی به تو گفت بیای اینجا؟؟؟ مگه ازت نخواسته بودم تو اتاقت بمونی هان ؟؟؟
-من می..
داد که زد که زبونم بند اومد:
-من ازت خواسته بودم تو اون اتاق کوفتی بمونی....اومدی اینجا که چی...!؟
آهسته ودرحالی که زل زده بودم تو چشمهای خشنش لب زدم:
-سر من داد نزن...
دستشو دراز کرد و دوباره با صدای بلند گفت:
-برو تو ااااتاق....حالااااا.....
نگاه خشمگینی و پر نفرتی بهش انداختمو درحالی که با عصبانیت دندونامو رو هم فشار میدادم از اونجا بیرون اومدمو با عجله رفتم سمت اتاق..
حق نداشت سر من داد بزنه اونم وقتی این وسط هیچ تقصیر و گناهی نداشتم.....
اه....لعنت به تو نهال..زندگی من تازه داشت یه روال عادی و نرمال به خودش میگرفت..
اومد و گند زد به همه چیز و بعد همرفت..
لباساجو از تن درآوردمو لباس خواب های نرم و سبکی تنم کردم و بعد دراز کشیدمرو تخت..
ارسلان لعنتی..
وقتی عصبانی میشدعین سگاش وحشی و هار میشد..
تو خودم مچاله شدم و به خودم قول دادم محل سگم بهش ندم...
@harimezendgi👩❤️👨🦋
✴️ شنبه 👈 19 آبان/ عقرب 1403
👈7 جمادی الاول 1446👈9 نوامبر 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز برای همه امور خوب و شایسته است خصوصا برای امور زیر:
✅آغاز نویسندگی و نگارش کتاب و مقاله.
✅آغاز عمارت و بنایی.
✅درختکاری.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅شکار و صید و دام گذاری.
✅مناظره و بحث.
✅شروع به کسب و کار.
✅مسافرت.
✅اقدامات قضایی.
✅و دیدار روسا و مسئولین خوب است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب است.
👶زایمان خوب و نوزاد برای پدر و مادر و خودش مبارک و خوش قدم است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️ختنه و نام گذاری کودک.
✳️رفتن به منزل و مکان نو.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️درختکاری.
✳️تعمیر خانه.
✳️معامله و خرید خانه.
✳️کندن چاه و جوی و کانال.
✳️و پیمان گرفتن از رقیب نیک است.
🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث دولت و ثروت می شود.
💉💉 حجامت:
فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، باعث مرگ ناگهانی است.
💑حکم مباشرت امشب شب یکشنبه: مباشرت برای سلامتی بدن خوب است.
😴😴 تعبیر خواب:
خواب و رویایی که امشب. (شبِ یکشنبه) دیده شود تعبیرش در ایه ی 8 سوره مبارکه "انفال" است.
لیحق الحق و یبطل الباطل...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که بین خواب بیننده و دیگری اختلافی پیش آید و دعوا را نزد قاضی یا حکم برند و معلوم شود حق با خواب بیننده است و از این قبیل امور قیاس شود.
💅 ناخن گرفتن.
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود)
🙏🏻 استخاره:
وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد.
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
👈7 جمادی الاول 1446👈9 نوامبر 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز برای همه امور خوب و شایسته است خصوصا برای امور زیر:
✅آغاز نویسندگی و نگارش کتاب و مقاله.
✅آغاز عمارت و بنایی.
✅درختکاری.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅شکار و صید و دام گذاری.
✅مناظره و بحث.
✅شروع به کسب و کار.
✅مسافرت.
✅اقدامات قضایی.
✅و دیدار روسا و مسئولین خوب است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب است.
👶زایمان خوب و نوزاد برای پدر و مادر و خودش مبارک و خوش قدم است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️ختنه و نام گذاری کودک.
✳️رفتن به منزل و مکان نو.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️درختکاری.
✳️تعمیر خانه.
✳️معامله و خرید خانه.
✳️کندن چاه و جوی و کانال.
✳️و پیمان گرفتن از رقیب نیک است.
🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث دولت و ثروت می شود.
💉💉 حجامت:
فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، باعث مرگ ناگهانی است.
💑حکم مباشرت امشب شب یکشنبه: مباشرت برای سلامتی بدن خوب است.
😴😴 تعبیر خواب:
خواب و رویایی که امشب. (شبِ یکشنبه) دیده شود تعبیرش در ایه ی 8 سوره مبارکه "انفال" است.
لیحق الحق و یبطل الباطل...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که بین خواب بیننده و دیگری اختلافی پیش آید و دعوا را نزد قاضی یا حکم برند و معلوم شود حق با خواب بیننده است و از این قبیل امور قیاس شود.
💅 ناخن گرفتن.
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود)
🙏🏻 استخاره:
وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد.
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
#ایده_متن
تمام صبحها را
به یک لبخند گره بزن
لبخندهایت را شروع کن
که این صبح
بی حضور تو
هیچ است
#مریم_پورقلی
@harimezendgi👩❤️👨🦋
تمام صبحها را
به یک لبخند گره بزن
لبخندهایت را شروع کن
که این صبح
بی حضور تو
هیچ است
#مریم_پورقلی
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#تلنگر
🚫اگر اشتباهات و لغزشهایی را در دوران مجردی انجام دادهاید و كسی هم از آنها باخبر نشده اما شما به اشتباه خود پی برده و به این نتیجه رسیدهاید كه انجام آن كار اشتباه بوده و قصد ندارید آن را دوباره تكرار كنید، لزومی ندارد درباره آن با شخصی كه قرار است شریک زندگی شما شود، صحبت كنید.
🚫علاوه بر این هرگز از طرف مقابلتان نخواهید كه به مسائلی اینچنینی درباره خودش اشاره كند و درباره آنها به شما توضیح دهد...
🚫اگر قبل از ازدواج با فردی دیگر رابطه جنسی داشتید ، بعد از ازدواج این موضوع را به همسرتان نگویید چرا که تا آخر عمر ذهن همسرتان را درگیر این موضوع خواهید کرد و بر زندگی زناشویی شما تاثیر نامطلوبی دارد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
🚫اگر اشتباهات و لغزشهایی را در دوران مجردی انجام دادهاید و كسی هم از آنها باخبر نشده اما شما به اشتباه خود پی برده و به این نتیجه رسیدهاید كه انجام آن كار اشتباه بوده و قصد ندارید آن را دوباره تكرار كنید، لزومی ندارد درباره آن با شخصی كه قرار است شریک زندگی شما شود، صحبت كنید.
🚫علاوه بر این هرگز از طرف مقابلتان نخواهید كه به مسائلی اینچنینی درباره خودش اشاره كند و درباره آنها به شما توضیح دهد...
🚫اگر قبل از ازدواج با فردی دیگر رابطه جنسی داشتید ، بعد از ازدواج این موضوع را به همسرتان نگویید چرا که تا آخر عمر ذهن همسرتان را درگیر این موضوع خواهید کرد و بر زندگی زناشویی شما تاثیر نامطلوبی دارد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋