This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایده_دلبری
س*ک*س با طعم عسل😳
میتوانید برای تنوع در رابطه تان از طعمی که همسرتان دوست دارد استفاده کنید مثل عسل شکلات و...به نقاط حساس بدنتون بزنید و اجازه بدید همسرتون بخوره😍😍😍
@harimezendgi👩❤️👨🦋
س*ک*س با طعم عسل😳
میتوانید برای تنوع در رابطه تان از طعمی که همسرتان دوست دارد استفاده کنید مثل عسل شکلات و...به نقاط حساس بدنتون بزنید و اجازه بدید همسرتون بخوره😍😍😍
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#تلنگر
#همسرانه
↴
⛔️چه شوخیهایی با همسرمون نکنیم ؟
طلاقت میدم ، طلاق میگیرم
زن دوم میگیرم
مسخره کردن اعضای خانواده یکدیگر
مسخره کردن یکدیگر در حضور دیگران
تو این لباس شبیه فلانی شدی
فحاشی به بهانه شوخ طبعی
بی احترامی به بهانه صمیمیت
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#همسرانه
↴
⛔️چه شوخیهایی با همسرمون نکنیم ؟
طلاقت میدم ، طلاق میگیرم
زن دوم میگیرم
مسخره کردن اعضای خانواده یکدیگر
مسخره کردن یکدیگر در حضور دیگران
تو این لباس شبیه فلانی شدی
فحاشی به بهانه شوخ طبعی
بی احترامی به بهانه صمیمیت
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#ایده_متن
و برای درمان دردهای جهان
چرا #صدای_تو را در عطاریها نمیفروشند؟
🥺❤️
#محمدصالح_هاشمیان
@harimezendgi👩❤️👨🦋
و برای درمان دردهای جهان
چرا #صدای_تو را در عطاریها نمیفروشند؟
🥺❤️
#محمدصالح_هاشمیان
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_562
به طرفم دوید...دستمو گرفت و از پشت کشید سمت خودش....بعد زل زد تو چشمام و گفت:
-ببین لامصب...شرط اون یکی لامصب اینکه پیش من بمونه. ..تو خونه ام.. میخواد کنارم زندگی کنه ...من شوهرتم ...واسه تو مهم نیست من با کس دیگه ای جز تو نباشم!؟؟؟ هان!؟
کی باور میکرد من جوابی برای این سوال ندارم....!؟
من واقعا نمیدونستم....
نمیدونستم اگه نهال رو هی کنار ارسلان ببینم چه حس و حالی بهم دست میده....تنها چیزی که من تو اون لحظه میدونستم فقط و فقط این بود که نمیخواستم این امنیت و آسودگی خیالم از بین بره...واسه همین خیلی سخت ودرکمال ناباوریش گفتم:
-نه مهم نیست.....
انگشتاش خیلی آروم از دور بازوم شل شدن ....باورش نمیشد شدت علاقه ی من بهش اونقدر کم و ناچیز باشه که بودن یه زن دیگه تو خونه اش اهمیتی واسم نداشته باشه.....
چشم از صورت پر از سوالش برداشتم و اینبار با قدمهای سریعتر از کنارش رد شدم و رفتم ....
*ارسلان*
ناباورانه رفتن و دور شدنش رو تماشا کردم....اگه یه تیر میزدن وسط قلبم تا این حد ناراحت نمیشدم....
ودردش حتما کمتر از درد این واقعیت بود!
این دختر که تک تک سلولهای بدنم خواهانش بودن ذره ای...ذره ای به من علاقه نداره.....
و حرفهاش...وحرفهاش عین این بود که یه سطل آب یخ رو تنم خالی کرده باشن... چرا ؟؟ واقعا چرا !؟
نهال دست به سینه اومد سمتم و گفت:
-میدونی چیه امیرارسلان....دنیاهمین...همون جمله ی معروف...من تورو میخوام...توی یکی دیگه رو و اون یکی دیگه، یکی دیگه رو....
عین یه دومینو ....
دوستِ نداره....اگه داشت محال ممکن بود من کنارت بمونم....
سرم درد گرفته بود...تنها چیزی که نیاز داشتم کشیدن سیگار بود و بس....رو کردم سمش و با بهم ریختگی شدیدی گفتم:
-ببین نهال....من الان انبار باروتم....منتظر اینم یه کیسه بوکس گیر بیارمو خیلی چیزارو روش خالی کنم....اگه نمیخوای کیسه بوکس من بشی راتو بگیرو برو....برو داخل...بروهرجهنمی که میخوای فقط دورو بر من نباش....
منو میشناخت... خوب هم میشناخت....ازم فاصله گرفت و رفت سمت ماشینش...کیفش رو از اونجا درآورد وبعدهم رفت داخل....
پاکت سیگارمو از جیبم درآوردم و شروع کردم قدم زدن و سیگار کشیدن....شاید همون شب چهار پاکت هم بیشتر کشیده بودم....
اونقدر زیاد که گاهی نرمی ته مونده هارو همه جای حیاط میدیدم...همه جا.....
چرا دوستم نداشت!؟؟
چی واسش کم گذاشتم!؟
چیکار باید میکردم که نکردم!؟
من که همه جوره باهاش راه اومدم....
من که گفتم چقدر میخوامش...
پس چرا منو نمیخواست!؟
چرا هنوووووزم دلش با این زندگی نبود! واقعا چرا نبود!؟
ساعت حول و حوش 4صبح بود که رفتم داخل....پله هارو آهسته بالا رفتم...
در اتاق رو باز کردمو رفتم داخل....
اینبار برخلاف همیشه لباسهامو از تن درآوردم و بعد دراز کشیدم رو تخت ...
بهش نگاه کردم....
پشت به من لخت و عریون خوابیده بود....
میخواست آزارم بده!؟ شکنجه ام کنه !؟؟؟
نگاه ازش برداشتم....ساعد دستمو روی چشمام گذاشتم و سعی کردم یکم بخوابم تا واسه رفع این فشارهای لعنتی مجبور به دود کردن سیگار نشم.....
دریغ از چند دقیقه خواب......
دوباره از روی تخت بلند شدم....نمیتونستم این درگیری ذهنی رو کنار بزارم.....سیگارهام تموم شده بودن....
از اتاق بیرون رفتم و خودجو به حیاط رسوندم تا لااقل اونجا وقت رو یه جورایی بگذرونم.....
این بدترین "هفت صبح" زندگی من بود....
بدترین!
دوباره صدای لعنتیشو از پشت شنیدم:
-ارسلان...
با حرص و عصبانیت و بدون اینکه به عقب بچرخم گفتم:
-عوضی مگه نگفتم نمیخوام ببینمت....
اومد سمتم...پاکت سیگار و فندکی جلوم گذلشت و بعد روی صندلی نشست و آهسته گفت:
-خوابم نبرد....اگه میخوای کتکم بزن وبی بزار کنارت بمونم.....
دستامو دوطرف سرم گذاشتم و به زمین خیره شدم....
بعد از چند دقیقه سکوت به صدای گریه آلودی گفت:
-همیشه به این فکر میکنم که چیشد که تو اینقدر ازم متنفر شدی ....تو دوستم داشتی....
پوووووف! باز همون حرفهای مزخرف همیشگی....
دست بردم سمت پاکت سیگار....یه نخ بیرون آوردم و گذاشتم لای لبهام......
@harimezendgi👩❤️👨🦋
به طرفم دوید...دستمو گرفت و از پشت کشید سمت خودش....بعد زل زد تو چشمام و گفت:
-ببین لامصب...شرط اون یکی لامصب اینکه پیش من بمونه. ..تو خونه ام.. میخواد کنارم زندگی کنه ...من شوهرتم ...واسه تو مهم نیست من با کس دیگه ای جز تو نباشم!؟؟؟ هان!؟
کی باور میکرد من جوابی برای این سوال ندارم....!؟
من واقعا نمیدونستم....
نمیدونستم اگه نهال رو هی کنار ارسلان ببینم چه حس و حالی بهم دست میده....تنها چیزی که من تو اون لحظه میدونستم فقط و فقط این بود که نمیخواستم این امنیت و آسودگی خیالم از بین بره...واسه همین خیلی سخت ودرکمال ناباوریش گفتم:
-نه مهم نیست.....
انگشتاش خیلی آروم از دور بازوم شل شدن ....باورش نمیشد شدت علاقه ی من بهش اونقدر کم و ناچیز باشه که بودن یه زن دیگه تو خونه اش اهمیتی واسم نداشته باشه.....
چشم از صورت پر از سوالش برداشتم و اینبار با قدمهای سریعتر از کنارش رد شدم و رفتم ....
*ارسلان*
ناباورانه رفتن و دور شدنش رو تماشا کردم....اگه یه تیر میزدن وسط قلبم تا این حد ناراحت نمیشدم....
ودردش حتما کمتر از درد این واقعیت بود!
این دختر که تک تک سلولهای بدنم خواهانش بودن ذره ای...ذره ای به من علاقه نداره.....
و حرفهاش...وحرفهاش عین این بود که یه سطل آب یخ رو تنم خالی کرده باشن... چرا ؟؟ واقعا چرا !؟
نهال دست به سینه اومد سمتم و گفت:
-میدونی چیه امیرارسلان....دنیاهمین...همون جمله ی معروف...من تورو میخوام...توی یکی دیگه رو و اون یکی دیگه، یکی دیگه رو....
عین یه دومینو ....
دوستِ نداره....اگه داشت محال ممکن بود من کنارت بمونم....
سرم درد گرفته بود...تنها چیزی که نیاز داشتم کشیدن سیگار بود و بس....رو کردم سمش و با بهم ریختگی شدیدی گفتم:
-ببین نهال....من الان انبار باروتم....منتظر اینم یه کیسه بوکس گیر بیارمو خیلی چیزارو روش خالی کنم....اگه نمیخوای کیسه بوکس من بشی راتو بگیرو برو....برو داخل...بروهرجهنمی که میخوای فقط دورو بر من نباش....
منو میشناخت... خوب هم میشناخت....ازم فاصله گرفت و رفت سمت ماشینش...کیفش رو از اونجا درآورد وبعدهم رفت داخل....
پاکت سیگارمو از جیبم درآوردم و شروع کردم قدم زدن و سیگار کشیدن....شاید همون شب چهار پاکت هم بیشتر کشیده بودم....
اونقدر زیاد که گاهی نرمی ته مونده هارو همه جای حیاط میدیدم...همه جا.....
چرا دوستم نداشت!؟؟
چی واسش کم گذاشتم!؟
چیکار باید میکردم که نکردم!؟
من که همه جوره باهاش راه اومدم....
من که گفتم چقدر میخوامش...
پس چرا منو نمیخواست!؟
چرا هنوووووزم دلش با این زندگی نبود! واقعا چرا نبود!؟
ساعت حول و حوش 4صبح بود که رفتم داخل....پله هارو آهسته بالا رفتم...
در اتاق رو باز کردمو رفتم داخل....
اینبار برخلاف همیشه لباسهامو از تن درآوردم و بعد دراز کشیدم رو تخت ...
بهش نگاه کردم....
پشت به من لخت و عریون خوابیده بود....
میخواست آزارم بده!؟ شکنجه ام کنه !؟؟؟
نگاه ازش برداشتم....ساعد دستمو روی چشمام گذاشتم و سعی کردم یکم بخوابم تا واسه رفع این فشارهای لعنتی مجبور به دود کردن سیگار نشم.....
دریغ از چند دقیقه خواب......
دوباره از روی تخت بلند شدم....نمیتونستم این درگیری ذهنی رو کنار بزارم.....سیگارهام تموم شده بودن....
از اتاق بیرون رفتم و خودجو به حیاط رسوندم تا لااقل اونجا وقت رو یه جورایی بگذرونم.....
این بدترین "هفت صبح" زندگی من بود....
بدترین!
دوباره صدای لعنتیشو از پشت شنیدم:
-ارسلان...
با حرص و عصبانیت و بدون اینکه به عقب بچرخم گفتم:
-عوضی مگه نگفتم نمیخوام ببینمت....
اومد سمتم...پاکت سیگار و فندکی جلوم گذلشت و بعد روی صندلی نشست و آهسته گفت:
-خوابم نبرد....اگه میخوای کتکم بزن وبی بزار کنارت بمونم.....
دستامو دوطرف سرم گذاشتم و به زمین خیره شدم....
بعد از چند دقیقه سکوت به صدای گریه آلودی گفت:
-همیشه به این فکر میکنم که چیشد که تو اینقدر ازم متنفر شدی ....تو دوستم داشتی....
پوووووف! باز همون حرفهای مزخرف همیشگی....
دست بردم سمت پاکت سیگار....یه نخ بیرون آوردم و گذاشتم لای لبهام......
@harimezendgi👩❤️👨🦋
✴️ چهارشنبه 👈30 آبان / عقرب 1403
👈18 جمادی الاول 1446 👈20 نوامبر 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز برای امور زیر خوب است.
✅خرید و فروش.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅شراکت و امور مشارکتی.
✅داد و ستد و تجارت.
✅لباس نو پوشیدن.
✅خون دادن.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅خرید خانه و دکان و ملک.
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅ازدواج خواستگاری و عقد.
✅و اقدامات قضایی خوب است.
👶 برای زایمان مناسب و نوزاد زندگی خوبی خواهد داشت.
🚖سفر: مسافرت شدیدا مکروه است و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🔭 احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج سرطان و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️درختکاری.
✳️کندن چاه و قنات.
✳️بذر افشانی.
✳️خرید و سفارش جنس.
✳️معاملات ملکی.
✳️و آبرسانی نیک است.
💑مباشرت امشب:
مباشرت امشب : فرزند عالمی از عالمان یا حاکمی از حاکمان شود.
💉💉 حجامت.
#حجامت خون دادن و فصد سبب قوت بدن می شود.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت باعث غم و اندوه می شود.
😴🙄 تعبیر خواب:
خوابی که (شب پنجشنبه )دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 19 سوره مبارکه"مریم "علیها السلام است.
قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما...
و از مفهوم این آیه چنین استفاده میشود که فرستاده ای از جانب فرد بزرگی نزد خواب بیننده بیاید و خبرهای دلپسند و خاطر خواه به او برسد و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت و دوز.
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله.
✴️️ وقت استخاره.
در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد.
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
👈18 جمادی الاول 1446 👈20 نوامبر 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز برای امور زیر خوب است.
✅خرید و فروش.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅شراکت و امور مشارکتی.
✅داد و ستد و تجارت.
✅لباس نو پوشیدن.
✅خون دادن.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅خرید خانه و دکان و ملک.
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅ازدواج خواستگاری و عقد.
✅و اقدامات قضایی خوب است.
👶 برای زایمان مناسب و نوزاد زندگی خوبی خواهد داشت.
🚖سفر: مسافرت شدیدا مکروه است و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🔭 احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج سرطان و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️درختکاری.
✳️کندن چاه و قنات.
✳️بذر افشانی.
✳️خرید و سفارش جنس.
✳️معاملات ملکی.
✳️و آبرسانی نیک است.
💑مباشرت امشب:
مباشرت امشب : فرزند عالمی از عالمان یا حاکمی از حاکمان شود.
💉💉 حجامت.
#حجامت خون دادن و فصد سبب قوت بدن می شود.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت باعث غم و اندوه می شود.
😴🙄 تعبیر خواب:
خوابی که (شب پنجشنبه )دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 19 سوره مبارکه"مریم "علیها السلام است.
قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما...
و از مفهوم این آیه چنین استفاده میشود که فرستاده ای از جانب فرد بزرگی نزد خواب بیننده بیاید و خبرهای دلپسند و خاطر خواه به او برسد و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت و دوز.
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله.
✴️️ وقت استخاره.
در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد.
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
#ایده_متن
صبح بخیرهایت
باغچه هاے دلــم را
شکوفا میڪند
#تُ تڪرار ڪن
تا غنچه بدهند گلهاے قلبـم
#لیلا_صابرے_منـش
@harimezendgi👩❤️👨🦋
صبح بخیرهایت
باغچه هاے دلــم را
شکوفا میڪند
#تُ تڪرار ڪن
تا غنچه بدهند گلهاے قلبـم
#لیلا_صابرے_منـش
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آموزشی
انجیر به خصوص انجیر سبز تاثیر فوق العاده ای در افزایش میزان باروری زن و مرد و تقویت قوای جنسی ایفا می کند. در این فصل از مصرف این میوه معجزه گر غافل نشوید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
انجیر به خصوص انجیر سبز تاثیر فوق العاده ای در افزایش میزان باروری زن و مرد و تقویت قوای جنسی ایفا می کند. در این فصل از مصرف این میوه معجزه گر غافل نشوید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#ایده_دلبری
#آقایون_بخوانند
خانمها از گاز گرفتن روی صورت وبخصوص لب خیلی خوششون میاد
قابل توجه
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آقایون_بخوانند
خانمها از گاز گرفتن روی صورت وبخصوص لب خیلی خوششون میاد
قابل توجه
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#خانوما_بخونن
کارایی که به مردها حس خوبی میده
و رابطه شمارو گرم تر میکنه :
- ازش تعریف کن . بهش بگو که قابل اعتماده و پشتوانته اماااا بهش نگو تو نباشی میمیرم و...
- وقتی به مشکلی برمیخوری باهاش مشورت کن این بهش احساس تکیه گاه بودن میده.
- با توجه به ویژگی هاش یا حسی که بهش داری براش یه اسم مستعار انتخاب کن.
- وقتی باهم توی جمع هستید چه جمع های خانوادگی و چه دوستانه ازش تعریف کن و نشون بده که دوسش داری.
- میدونم که نیاز نداری به اینکه کسی ازت محافظت کنه اما برای لطافت و زنانگی گاهی باید بهش اجازه بدی که اون ازت محافظت کنه.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
کارایی که به مردها حس خوبی میده
و رابطه شمارو گرم تر میکنه :
- ازش تعریف کن . بهش بگو که قابل اعتماده و پشتوانته اماااا بهش نگو تو نباشی میمیرم و...
- وقتی به مشکلی برمیخوری باهاش مشورت کن این بهش احساس تکیه گاه بودن میده.
- با توجه به ویژگی هاش یا حسی که بهش داری براش یه اسم مستعار انتخاب کن.
- وقتی باهم توی جمع هستید چه جمع های خانوادگی و چه دوستانه ازش تعریف کن و نشون بده که دوسش داری.
- میدونم که نیاز نداری به اینکه کسی ازت محافظت کنه اما برای لطافت و زنانگی گاهی باید بهش اجازه بدی که اون ازت محافظت کنه.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#مجردا_بخونن
اگر قرار باشد برای نگه داشتن شریک عاطفیتان
دائم به او باج دهید؛
از نیازهایتان بگذرید، حرفهایتان رو
قورت دهید تا شماتت نشوید،
هرچه او میگوید چشم بگویید تا عصبی نشود و…
قطعا در یک رابطه ناسالم هستید که در
حال آسیب رسیدن به روح و روان شماست.
هرگز نباید در مقابل باج دهی عاطفی کوتاه
بیایید.
رابطه سالم فرآیندی است که هر دو نفر
درباره باید و نبایدهایش تصمیم میگیرند،
نیازهای یکدیگر را در نظر میگیرند و هیچ
یک نظر و خواستهاش را به دیگری تحمیل
نمیکند.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
اگر قرار باشد برای نگه داشتن شریک عاطفیتان
دائم به او باج دهید؛
از نیازهایتان بگذرید، حرفهایتان رو
قورت دهید تا شماتت نشوید،
هرچه او میگوید چشم بگویید تا عصبی نشود و…
قطعا در یک رابطه ناسالم هستید که در
حال آسیب رسیدن به روح و روان شماست.
هرگز نباید در مقابل باج دهی عاطفی کوتاه
بیایید.
رابطه سالم فرآیندی است که هر دو نفر
درباره باید و نبایدهایش تصمیم میگیرند،
نیازهای یکدیگر را در نظر میگیرند و هیچ
یک نظر و خواستهاش را به دیگری تحمیل
نمیکند.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#ایده_متن
خواستنت حس لذیذی ست
میانِ ازدحامِِ سلول هایم..
حکم نور داری برای گندم
و حکم باران
برای خاک !
#علیرضا_کریمی
@harimezendgi👩❤️👨🦋
خواستنت حس لذیذی ست
میانِ ازدحامِِ سلول هایم..
حکم نور داری برای گندم
و حکم باران
برای خاک !
#علیرضا_کریمی
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_563
پوووووف! باز همون حرفهای مزخرف همیشگی....
دست بردم سمت پاکت سیگار....یه نخ بیرون آوردم و گذاشتم لای لبهام......
اون از خودش حرف میزد و من تو فکر شاناری بودم که امشب به نحوی بدتر از همیهشه بهم حالیم کرد همچنان ازم بدش میاد...شاید حتی بیشتر از قبل...
لش کردم رو صندلی و دود سیگارو از بینی و دهن فرستادم بیرون....
انشگت اشاره اش رو زیر چشماش کشید و گفت:
-تاحالا شده از خودت پرسی این نهال چرا هنوزم تو فکرمه!؟؟ هان؟؟ تاحالا شده از خودت بپرسی....!؟
فکر کردی راضی به این رفتاراتم....!؟ فکر کردی دلم نمیشکنه وقتی اونطوری بی رحمانه سرم داد میزنی و تحقیرم میکنی!؟؟
ارسلان....زمزمه هات هنوز تو گوشم...تو قلبم...تو ذهنم....نمیتونم ازت دل بکنم ....نمیتونم فراموشت کنم..حاضرم به هر قیمتی شده کتارت بمونم....حتی به عنوان...
دستمو بالا آوردمو گفتم:
-محض رضای خدا بس کن...ببین....من حوصله خودمم ندارم نهال چه برسه به تو یا هر پدرسوخته ی دیگه.....من الان قاطی ام....مخم تعطیل...برو پی زندگیت من سگمصب به چه دردت میخورم شاهزاده خانم ...؟؟؟
بابا تو اشاره کنی صدتا پدرسگ جلو درخونه ات ظاهرمیشن واسه خایمه خالی...هم قشنگی هم پولداری هم فلانی و هم بهمان و هم بیسار....منو میخوای چیکار...؟ من روانی ام! من بی اعصابم..من دمدمی مزاجم....من کوفتم من خود خود خود زهر مارم منو میخوای چیکار....!؟
برو حال کن....برو خوص بگذرون....برو یه روز با این باش و یه روز با اون نخواستی هم با اصغر کچل بمون.....
با بغض و چونه ای لرزون گفت:
-اما من تورو میخوام...فقط تورو....
از سر کلافگی پووووفی کردمو دوباره خودمو انداختم رو صندلی...هاه! چی میشد این جملات...این کلمات ساده رو از زبون شانار میشنیدم....واقعا چی میشد!؟؟؟
من همچی داشتم و وقتی شانار ازم دوری میکرد انگار هیچی نداشتم ....
تکیه امو از صندلی برداشتم...چند پک عمیق به سیگار زدم و گفتم:
-خبببب...الان فازت چیه!؟؟ مشکلت چیه!؟؟ بفرما....خراب کردی همچی رو...گیریم ما گفتیم با عدنان نگو و همینجا بمون....میخوای اینجا بمونی که چی!؟ تو خونه من احیانا حلوا میدن و من خودم خبر ندارم!؟ هوم ..؟؟
زل زد تو چشمام....چشماص خیس اشک بود....بازم مظلوم و با بغض کفت:
-من فقط میخوام کنارت بمونم...همین برام بسه....
عصبی خندیدمو گفت:
-نهال توداری منو دیوونه میکنی....من کی ام؟؟ من کی ام که اینجوری عین آویزونا چسبیدی بهمو ول نمیکنی!؟؟ بابا من نصف اونایی که شب و روز دورت میچرخن و خایه مالیتو میکنن هم خوشگل و خوشتیپ نیستم..دل بستی به یه سیگاری دمدمی مزاج که چی هان !؟
خسته از استدلالهای من
داد زد:
-آره آره....خودم میدونم...تو سیگاری هستی...سگ اخلاقی...دمدمی مزاجی...یه روز خوبی یه روز بد...یه روز شادی یه روز پکر....
میدونم....میدونم....ولی دوست اارم...چیکار کنم...دست خودم نیست....تو میتونی به دلت بگی اون دختره رو دوست ندشته باشه!؟ هان میتونی!؟ بهش بگی حالیش میشه!؟؟ تو کتش میره !؟؟ میره یا نمیره !؟؟ نمیره...بخدا نمیره ...دل این مسخره بازی ها و این خط و نشونها حالیش نمیشه...دل اگه خواست دیگه خواسته....
دام منم تورو میخواد ارسلان ..بزار کنارت خوش باشم...
گریه کنون اومد سمتم...کنارم رو زمین نشست و سرشو گذاشت رو پاهام و با گریه و عجز گفت:
-راضی نبودم تهدیدت کنم...راضی نبودم....اما چه کنم که چاره نداشتم و تو راضی به دیدنم نبودی ...ارسلان ...سخت بود....شبهایی که با یادت گذاشت سخت بود....
موهاشو تو چنگم گرفتم و سرشو بالا آوردم....تو چشماهای خیسش نگاه کردم و گفتم:
-نهال من حالم از کسشر شنیدن به بهم میخوره....برای من از این حرفها نزن...
هق هق میکرد....شونه هاش می لرزید:
-بزار کنارت بمونم....بزار بمونم.....
آخ لعنتی! لعنتیا...یانکیا....یانکیای لعنتی....این چه شرایطیه که آخه من توش قرار گرفتم...؟
آخه مگه بدتر از این هم میشد.....
سرشو بالا آورد....با اون چشمای خیسش زل زد تو چشمام و بعد گفت:
-اون دوست نداره.....باور کن نداره.....اگه داشت حاضر میشد عالم و آدم بفهمن که پیش توئه اما حاضر نشه من پیشت بمونم...
زنی که حسودی نکنه یعنی دوست نداره....
بهمم ریخت با این حرفهاش....با این حرفهای درستش.....
راست میگفت...متاسفانه این یه مورد رو درست میگفت....
اون لعنتی اگه منو دوست داشت ....آخ که حتی فکر کردن بهش هم دیوونه کننده بود...
@harimezendgi👩❤️👨🦋
پوووووف! باز همون حرفهای مزخرف همیشگی....
دست بردم سمت پاکت سیگار....یه نخ بیرون آوردم و گذاشتم لای لبهام......
اون از خودش حرف میزد و من تو فکر شاناری بودم که امشب به نحوی بدتر از همیهشه بهم حالیم کرد همچنان ازم بدش میاد...شاید حتی بیشتر از قبل...
لش کردم رو صندلی و دود سیگارو از بینی و دهن فرستادم بیرون....
انشگت اشاره اش رو زیر چشماش کشید و گفت:
-تاحالا شده از خودت پرسی این نهال چرا هنوزم تو فکرمه!؟؟ هان؟؟ تاحالا شده از خودت بپرسی....!؟
فکر کردی راضی به این رفتاراتم....!؟ فکر کردی دلم نمیشکنه وقتی اونطوری بی رحمانه سرم داد میزنی و تحقیرم میکنی!؟؟
ارسلان....زمزمه هات هنوز تو گوشم...تو قلبم...تو ذهنم....نمیتونم ازت دل بکنم ....نمیتونم فراموشت کنم..حاضرم به هر قیمتی شده کتارت بمونم....حتی به عنوان...
دستمو بالا آوردمو گفتم:
-محض رضای خدا بس کن...ببین....من حوصله خودمم ندارم نهال چه برسه به تو یا هر پدرسوخته ی دیگه.....من الان قاطی ام....مخم تعطیل...برو پی زندگیت من سگمصب به چه دردت میخورم شاهزاده خانم ...؟؟؟
بابا تو اشاره کنی صدتا پدرسگ جلو درخونه ات ظاهرمیشن واسه خایمه خالی...هم قشنگی هم پولداری هم فلانی و هم بهمان و هم بیسار....منو میخوای چیکار...؟ من روانی ام! من بی اعصابم..من دمدمی مزاجم....من کوفتم من خود خود خود زهر مارم منو میخوای چیکار....!؟
برو حال کن....برو خوص بگذرون....برو یه روز با این باش و یه روز با اون نخواستی هم با اصغر کچل بمون.....
با بغض و چونه ای لرزون گفت:
-اما من تورو میخوام...فقط تورو....
از سر کلافگی پووووفی کردمو دوباره خودمو انداختم رو صندلی...هاه! چی میشد این جملات...این کلمات ساده رو از زبون شانار میشنیدم....واقعا چی میشد!؟؟؟
من همچی داشتم و وقتی شانار ازم دوری میکرد انگار هیچی نداشتم ....
تکیه امو از صندلی برداشتم...چند پک عمیق به سیگار زدم و گفتم:
-خبببب...الان فازت چیه!؟؟ مشکلت چیه!؟؟ بفرما....خراب کردی همچی رو...گیریم ما گفتیم با عدنان نگو و همینجا بمون....میخوای اینجا بمونی که چی!؟ تو خونه من احیانا حلوا میدن و من خودم خبر ندارم!؟ هوم ..؟؟
زل زد تو چشمام....چشماص خیس اشک بود....بازم مظلوم و با بغض کفت:
-من فقط میخوام کنارت بمونم...همین برام بسه....
عصبی خندیدمو گفت:
-نهال توداری منو دیوونه میکنی....من کی ام؟؟ من کی ام که اینجوری عین آویزونا چسبیدی بهمو ول نمیکنی!؟؟ بابا من نصف اونایی که شب و روز دورت میچرخن و خایه مالیتو میکنن هم خوشگل و خوشتیپ نیستم..دل بستی به یه سیگاری دمدمی مزاج که چی هان !؟
خسته از استدلالهای من
داد زد:
-آره آره....خودم میدونم...تو سیگاری هستی...سگ اخلاقی...دمدمی مزاجی...یه روز خوبی یه روز بد...یه روز شادی یه روز پکر....
میدونم....میدونم....ولی دوست اارم...چیکار کنم...دست خودم نیست....تو میتونی به دلت بگی اون دختره رو دوست ندشته باشه!؟ هان میتونی!؟ بهش بگی حالیش میشه!؟؟ تو کتش میره !؟؟ میره یا نمیره !؟؟ نمیره...بخدا نمیره ...دل این مسخره بازی ها و این خط و نشونها حالیش نمیشه...دل اگه خواست دیگه خواسته....
دام منم تورو میخواد ارسلان ..بزار کنارت خوش باشم...
گریه کنون اومد سمتم...کنارم رو زمین نشست و سرشو گذاشت رو پاهام و با گریه و عجز گفت:
-راضی نبودم تهدیدت کنم...راضی نبودم....اما چه کنم که چاره نداشتم و تو راضی به دیدنم نبودی ...ارسلان ...سخت بود....شبهایی که با یادت گذاشت سخت بود....
موهاشو تو چنگم گرفتم و سرشو بالا آوردم....تو چشماهای خیسش نگاه کردم و گفتم:
-نهال من حالم از کسشر شنیدن به بهم میخوره....برای من از این حرفها نزن...
هق هق میکرد....شونه هاش می لرزید:
-بزار کنارت بمونم....بزار بمونم.....
آخ لعنتی! لعنتیا...یانکیا....یانکیای لعنتی....این چه شرایطیه که آخه من توش قرار گرفتم...؟
آخه مگه بدتر از این هم میشد.....
سرشو بالا آورد....با اون چشمای خیسش زل زد تو چشمام و بعد گفت:
-اون دوست نداره.....باور کن نداره.....اگه داشت حاضر میشد عالم و آدم بفهمن که پیش توئه اما حاضر نشه من پیشت بمونم...
زنی که حسودی نکنه یعنی دوست نداره....
بهمم ریخت با این حرفهاش....با این حرفهای درستش.....
راست میگفت...متاسفانه این یه مورد رو درست میگفت....
اون لعنتی اگه منو دوست داشت ....آخ که حتی فکر کردن بهش هم دیوونه کننده بود...
@harimezendgi👩❤️👨🦋
✴️ پنجشنبه 👈1 اذر / قوس 1403
👈19جمادی الاول 1446👈21 نوامبر 2024
🕋 مناسب های دینی و اسلامی.
🎇 امور دینی و اسلامی.
❇️ روز بسیار شایسته و خوب و خوش یُمنی است برای همه امور خصوصا:
✅خواستگاری عقد و عروسی.
✅تعلیم و تعلم و امور آموزشی.
✅خرید وسیله سواری.
✅نقل و انتقال جابجایی.
✅بردن جهاز عروس.
✅صید و شکار و دام گذاری.
✅استحمام.
✅نوشتن کتاب و مقاله.
✅و دیدار بزرگان خوب است.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 مناسب زایمان و نوزاد مبارک و از او خیر انتظار می رود.
🚘 مسافرت: مسافرت حاجت روایی است.
👩❤️👨مباشرت امروز :
فرزند هنگام زوال ظهر اقا و بزرگوار و سیاستمدار خواهد شد.
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج اسد است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است.
✳️عقد و عروسی.
✳️مسافرت.
✳️جابجایی و نقل و انتقال.
✳️بردن جهیزیه.
✳️رفتن به خانه نو.
✳️آغاز درمان و معالجه.
✳️آغاز به کسب و کار.
✳️و جراحی نیک است.
🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب است.
💑مباشرت امشب: (شبِ جمعه) ، مباشرت پس از فضیلت نماز عشاء مستحب و فرزند حاصل، از ابدال و یاران امام زمان علیه السلام گردد.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)در این روز ماه قمری ، باعث توانگری می شود.
💉💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث رفع درد بدن می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از ایه ی 20 سوره مبارکه "طه" است.
فالقاها فاذا هی حیه تسعی...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که دلیلی قوی در اختیار خواب بیننده قرار گیرد و کار خود را با آن پیش ببرد. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
👈19جمادی الاول 1446👈21 نوامبر 2024
🕋 مناسب های دینی و اسلامی.
🎇 امور دینی و اسلامی.
❇️ روز بسیار شایسته و خوب و خوش یُمنی است برای همه امور خصوصا:
✅خواستگاری عقد و عروسی.
✅تعلیم و تعلم و امور آموزشی.
✅خرید وسیله سواری.
✅نقل و انتقال جابجایی.
✅بردن جهاز عروس.
✅صید و شکار و دام گذاری.
✅استحمام.
✅نوشتن کتاب و مقاله.
✅و دیدار بزرگان خوب است.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 مناسب زایمان و نوزاد مبارک و از او خیر انتظار می رود.
🚘 مسافرت: مسافرت حاجت روایی است.
👩❤️👨مباشرت امروز :
فرزند هنگام زوال ظهر اقا و بزرگوار و سیاستمدار خواهد شد.
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج اسد است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است.
✳️عقد و عروسی.
✳️مسافرت.
✳️جابجایی و نقل و انتقال.
✳️بردن جهیزیه.
✳️رفتن به خانه نو.
✳️آغاز درمان و معالجه.
✳️آغاز به کسب و کار.
✳️و جراحی نیک است.
🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب است.
💑مباشرت امشب: (شبِ جمعه) ، مباشرت پس از فضیلت نماز عشاء مستحب و فرزند حاصل، از ابدال و یاران امام زمان علیه السلام گردد.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)در این روز ماه قمری ، باعث توانگری می شود.
💉💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث رفع درد بدن می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از ایه ی 20 سوره مبارکه "طه" است.
فالقاها فاذا هی حیه تسعی...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که دلیلی قوی در اختیار خواب بیننده قرار گیرد و کار خود را با آن پیش ببرد. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر روز زندگی را دوباره از سر بگیر
بیخیال هر چیزی که تا به امروز نشد...
صبحتون بخیر
@harimezendgi👩❤️👨🦋
بیخیال هر چیزی که تا به امروز نشد...
صبحتون بخیر
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#ایده_متن
صبح
یک مثنوی عشق است
اگرچشمهایم
به لبخند ناب لبهایت گشوده شود ..
#سجاد_بیرامی
@harimezendgi👩❤️👨🦋
صبح
یک مثنوی عشق است
اگرچشمهایم
به لبخند ناب لبهایت گشوده شود ..
#سجاد_بیرامی
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#خانوما_بخونن
••💫💜••
اگر شوهرتون به مادرش وابستگی زیادی داره برای کنترل بیشترش با مادر و خانوادهاش در نیفتید.
بهترین کار اینه که ارتباط خوب و نزدیکی با مادرشوهر تون برقرار کنید. ممکنه گاهی نیاز داشته باشید از طریق او روی همسرتون تاثیر بگذارید.
از طرفی وقتی شوهرتون ببینه با مادرش خوب هستید با آرامش بیشتری به سمتتون میاد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
••💫💜••
اگر شوهرتون به مادرش وابستگی زیادی داره برای کنترل بیشترش با مادر و خانوادهاش در نیفتید.
بهترین کار اینه که ارتباط خوب و نزدیکی با مادرشوهر تون برقرار کنید. ممکنه گاهی نیاز داشته باشید از طریق او روی همسرتون تاثیر بگذارید.
از طرفی وقتی شوهرتون ببینه با مادرش خوب هستید با آرامش بیشتری به سمتتون میاد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آقایون_بخوانند
#تلنگر
#زناشویی
🟢هیچ وقت خانومت رو برای رسیدن به #ا*رگاس*م و اوج لذت (به هیچ نحوی) تحت فشار قرار نده در اینصورت ممکنه همسرت تظاهر کنه که به ار*گاس*م رسیده و این تظاهر در صورت تکرار شدن مشکل ساز خواهد شد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#تلنگر
#زناشویی
🟢هیچ وقت خانومت رو برای رسیدن به #ا*رگاس*م و اوج لذت (به هیچ نحوی) تحت فشار قرار نده در اینصورت ممکنه همسرت تظاهر کنه که به ار*گاس*م رسیده و این تظاهر در صورت تکرار شدن مشکل ساز خواهد شد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋