Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
42 - Telegram Web
Telegram Web
📌 شماره یازدهم نشریه حیات نو

📌 ششمین شماره نشریه طرح مشترک هئیت موسس تشکل‌های اسلامی دانشجویان ایران (تادا)

📆 اسفند ۹۸
hayat noo.pdf
16.8 MB
یازدهمین شماره نشریه حیات‌نو
🔴 ششمین شماره نشریه طرح مشترک هئیت موسس تشکل‌های اسلامی دانشجویان ایران (تادا)

🖋 در این شماره:

🔻 کرونا در سه پرده

🔻 بحران را به رسمیت بشناس

🔻 هارمونی علیه دروغ

🔻 بودجه 99

🔻 شبکه های مجازی و آنچه فعالان و تشکل های دانشجویی باید بدانند

🔻 گذار و نقدی بر نئولیبرالیسم

🔻 چراغ های قرمز
بررسی حدود یک قرن روشنفکری دینی در ایران

🔻 اسلام و لیبرالیسم قابل جمع هستند
مصاحبه با دکتر عبدالکریم سروش

🆔 @hayate_no_mui
📌 رشته توییت ضیاء نبوی در مورد بازداشت و بازجویی اخیر خود توسط نهاد های اطلاعاتی

#حیات_نو
#انجمن_اسلامی_دانشجویی
🆔 @hayate_no_mui
🔴 به زودی...
در شماره دوازدهم حیا‌ت‌‌نو
#حیات_نو
#انجمن_اسلامی_دانشجویی
🆔 @hayate_no_mui
📌 شماره دوازدهم نشریه حیات نو

📆 فصل‌نامه زمستان ۹۸
Hayate No 12.pdf
34.9 MB
🔴 دوازدهمین شماره نشریه حیات‌نو - فصل‌نامه زمستان

🖋 در این شماره:

🔻 شورای ۳+۱ علیه قانون

🔻 دانشجویان در میدان اعتراضی

🔻 در سراشیبی سقوط

🔻 ریزش آرا، صدای اعتراض مردم

🔻 زندانی در میان خویش

🔻 طب تب‌دار اسلامی

🔻 عدالت سهمیه‌ای، سهمیه ضد عدالت

🔻 داروسازی در حراج دانشگاه

🆔 @hayate_no_mui
🆔 @anjomaneslami_daneshjuyi
🔴 سال۹۸؛ بیداد بی‌کفایتی و دو گرایش رو به تشدید

🖋 حمیدرضا محسنی

#سرمقاله
#شماره_دوازدهم

در آخرین روزهای اسفند 98 هستیم. همیشه روزهای آخر انسان را به یادآوری آنچه که گذشت وادار می‌کند. سال 98 که با سیلی مخرب شروع شد مطابق ضرب‌المثل (سالی که نکوست از بهارش پیداست) عمل کرد و در طول آن سیلی از حوادث طبیعی و غیرطبیعی دامن‌گیر ما شد. توالی مصائب این سال به گونه‌ای بود که مهلتی برای تحلیل وقایع نمی‌داد؛ تا از شوک وقوع یکی در می‌آمدیم تازه‌نفسی برای گرفتن یقه‌مان پیدا می‌شد. در این میان، هدف این نوشتار و این مجله صرفا یادآوری تلخی‌های گذشته -که خود فراموش ناشدنی می‌نماید- نیست بلکه تلاشی است برای فهم آنچه بر ما گذشت و گذراندند، تا علل آن را بشناسیم و عملکرد را ارزیابی کنیم و ریشه‌های شکل‌گیری آن را بازشناسیم.

 از علت‌های زمینه‌ای و دیرپای وضعیت امروز می‌توان به دو گرایش اساسی در حکومت اشاره کرد اول گرایش به انکار خطاها و دوم مشغولیت بیش از اندازه به مسائل خارجی. این دو گرایش در تعامل با یکدیگر شکل گرفتند و شاکله ی اصلی تفکر حاکمیت را شکل دادند. در خصوص گرایش اول شاهد آن است که در طول 40 سال گذشته کمتر اتفاقی را می‌بینیم که به عنوان اشتباهی از سوی نظام پذیرفته شده باشد همواره این گونه القا می‌شود که اشتباهی نبوده یا اگر بعدها ضرر تصمیمی مشخص شود ادعا می‌شود که اقتضا زمان و شرایط همین بوده‌!

 این نوع برخورد و تن ندادن به ارزیابی عقلانی از سویی موجب درس نگرفتن از اشتباهات می‌شود و از سوی دیگر در سیستم فکری حکومت تطابق این دیدگاه با وضعیت نابه‌سامان فعلی را مستلزم فرض نیروی دیگر می‌کند؛ نیروی دیگری که با وجود بی‌نقص بودن تصمیمات و عملکرد ما وضعیت کشور را به حال فعلی در آورده ‌و اینجاست که سر و کله‌ی مسائل خارجی پیدا می‌شود؛ توجیهی ساده برای انکار اشتباهات.

 البته این حرف به معنای عدم وجود نیرو های خارجی نیست مقصود آن است که نه تنها نباید مشکلات را به این بهانه انکار کرد بلکه به عکس اگر ادعا می‌شود کشور زیر فشار خارجی است باید با سخت‌گیری بیشتر به خود به چنان آمادگی رسید که توطئه‌ها و فشارهای آن‌ها کارساز نباشد.

گرایش دوم مشغولیت بیش از اندازه به مسائل خارج از کشور است که فقط به پنهان کردن مشکلات پشت توطئه‌ی خارجی محدود نمی‌شود. دشمنی ایدئولوژیک و تمرکز توانایی‌های کشور بر این دشمنی و بدتر از آن تلاش برای پیدا کردن برتری در این تقابل در جایی خارج از مرزهای کشور، شکل‌های دیگری از این گرایش هستند. آغاز این گرایش شاید فرض کردن رسالتی جهانی برای خود است. رسالتی که با بی‌پروایی تمام این روزها در همه تریبون‌ها اعلام می‌شود در حالی که هیچ جایگاهی در میان مردم ندارد.

خواسته‌ی مردم در آغاز شکل‌گیری نظام استقلال کشور از قدرت‌های خارجی و تا حدودی نظام‌های سیاسی و اقتصادی حاکم بر آن‌ها با تکیه بر اسلام و محوریت انتخاب مردم! بود که با برداشتی مغلطه آمیز یا شاید توطئه‌آمیز تبدیل به ایدئولوژیی جنگ‌طلب که ادعای شکستن دادن دیگر قدرت‌ها را دارد شده. تلاشی که باید صرف شکل دادن به نظام سیاسی و اقتصادی مستقل و کارگشا در تعامل با بقیه دنیا می‌شد در این تقابل هدر رفت و منافع ملی کشور در این بین فراموش شد. شاهدی بر این ادعا وضعیت احزاب سیاسی کشور است که در سال‌های اخیر تفاوت بین آن‌ها در رویکردشان به مسائل خارجی خلاصه می‌شود و کوچکترین حرفی از روش‌های مختلف مدیریت کشور در میان آن‌ها نیست.

علل مشکلات گسترده‌ی کشور قطعا به این دو مورد خلاصه نمی‌شود و مشکلات دیگر از جمله ایرادات در ساختار سیاسی کشور، فساد فراگیر و... همگی در رسیدن کشور به این نقطه دخیل‌اند. اما مشکل آنجاست که بحران‌های سیاسی و اقتصادی گذشته باعث بازنگری در این رویکردها نشده و بر عکس با خطایی فکری حاکمیت را بیشتر در باتلاق این دو گرایش فرو برده‌است؛ چنان که در مسائل داخلی با اشتباهات مکرر و عمیق‌تر شدن مشکلات، هر بار هزینه‌ی پذیرش خطاها بیشتر و در سیستم فکری حاکمیت این کار سخت‌تر می‌شود و فراموش می‌شود که یگانه راه خروج از این وضع، نه فرار و فرافکنی بلکه شکستن این حلقه مخرب با پذیرفتن خطاها و بازگشت به مردم است. در مسائل خارجی هم تنش‌های روزافزون منطقه‌ای و بین‌المللی تمام توجه حاکمیت و احزاب سیاسی را به خود معطوف می‌کند و باعث غافل شدن آن‌ها از این نکته می‌شود که تنها منبع حقیقی قدرت در این منازعات ثبات اقتصادی و سیاسی و همراهی مردم با حکومت است که به شدت تحت تاثیر مدیریت داخلی در حال تخریب است

متن کامل در لینک زیر
https://b2n.ir/hayateno01
🔴 شورای ۳+۱ علیه قانون

🖋 کامیاب کریم‌پور

#شماره_دوازدهم
#بخش_سیاسی

شوراي عالي هماهنگي اقتصادي سران قوا يا همان اتاق جنگ اقتصادي در تاريخ 8 ارديبهشت 97 به دستور رهبري و با هدف رسيدگي به بحران‌هاي اقتصادي کشور تاسيس گرديد. نخستين جلسه‌ي اين شورا 5 خرداد 97 و با دستور کار اوضاع بانکي کشور، اشتغال و سرمايه‌گذاري، رسيدگي به وضع محرومان، حمايت از توليد ملي و چاره‌انديشي براي بروز هرگونه اتفاق در برجام، به رياست مشترک سران سه قوه‌ي مقننه، مجريه و قضاييه و حضور 9 تن ديگر -که انتخاب 2 نفر آنها با نظر رهبري مي‌باشد- برگزار شد و در ادامه 5 عضو ديگر هم به اين شورا اضافه شدند.

فارغ از چگونگي تشکيل اين شورا که فاقد جايگاهي در قانون اساسي کشور است و بدون اتخاذ راي نمايندگان مردم در – تشکيل مي‌شوند را زير سوال مي‌برد. اين شورا مي‌تواند به جاي نهاهايي مانند هيئت دولت، مجلس، بانک مرکزي و شوراي عالي امنيت ملي تصميم بگيرد و از آنجايي که مصوبات آن داراي تاييد رهبري است، از لحظه‌ي تصويب لازم‌الاجرا مي‌باشند. تشکيل اين شورا همچنين موجب حضور سه عضو زيرمجموعه قوه قضاييه - که با نظر رهبري انتخاب مي‌گردند - در حوزه‌ي تصميم‌گيري و قانون‌گذاري گرديد که تا پيش از آن تنها به عهده‌ي نمايندگان مردم بود.

نهادهاي موازي در ساختارهاي حکومت بي‌سابقه نبوده و هميشه موجب تاخير و چندگانگي در حوزه عمل و هدر رفتن منابع ‌شده است ولي تشکيل اين شورا از چندين حيث نسبت به نهادهاي موازي ديگر متفاوت است.

 جنجالي‌ترين تصميم اين شورا افزايش ناگهاني قيمت بنزين در آبان 98 بود که باعث ايجاد موج اعتراضات مردمي و ابراز نارضايتي نسبت به اين تصميم شد. اين اعتراضات رفته رفته در 29 استان کشور گسترش يافت و پس از چند روز توسط نيروهاي نظامي به همراهي صدا وسيما و قطع يک هفته‌اي اينترنت کشور، با خشونت سرکوب شد. اين تصميم جنجالي واکنش سريع هر دو طيف مجلس را به همراه داشت که قصد داشتند با ارائه‌ي يک طرح سه فوريتي -براي دومين بار در تاريخ جمهوري اسلامي- و يک طرح دو فوريتي مانع از ادامه اين طرح بشوند ولي حمايت رهبري از گران شدن بنزين باعث عقب نشيني مجلسي‌ها شد که اين خود نشانه ديگري بود از بي‌اهميت دانستن آرا مردم و نمايندگان آن‌ها.

متن کامل در لینک زیر
https://yun.ir/hayateno02

🆔 @hayate_no_mui
🔴 دادن ستاره، ستاندن حق

مصاحبه با ضیاء نبوی، از دانشجویان ستاره دار و زندانی سیاسی

✍🏻علی امام‌جمعه

#شماره_دوازدهم
#بخش_سیاسی

دانشجوی ستاره‌دار، یکی از مهم‌ترین مسائلی بود که فضا دانشجویی را در دو دولت نهم و دهم(دوره آقای محمود احمدی نژاد) تحت فشار قرار داد و هنوز هم سد راه فعالیت‌هایی دانشجویی است و مانند سایه‌ بر روی فعالیت‌های دانشجویان سایه افکنده است. ستاره‌دار شدن دانشجویان، فرآیندی بود که دانشجویان به بهانه‌های واهی از ابتدایی‌ترین حق خود، یعنی ادامه تحصیل محروم می‌شدند. شاید برای حکومتی که جهت حفظ پایه‌های قدرت خود به هر شیوه‌ای متوسل می‌شود، ساده‌ترین و بهترین راه جهت خفه‌کردن و خاموش‌کردن قشر دانشجو، همین محروم‌ ساختن او از بنیادی‌ترین حقوق خویش است.

ضیا نبوی یکی دیگر از دانشجویان برجسته‌ای است که اولین بار در سال ۸۷ ستاره‌دار شد و آخرین بار در سال ۹۷. او در سال ۸۱ جهت تحصیل در رشته مهندسی شیمی وارد دانشگاه نوشیروانی بابل شد و هم اکنون دانشجو کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبائی تهران است. ضیا نبوی نمونه والای انسانی است که در مقابل ظلم سکوت نکرد و با وجود اینکه سال‌های متمادی از عمر خود را در زندان‌ها و محروم از تحصیل گذارند، اما باز هم دست از حق‌خواهی برنداشته است. او می‌توانست همانند بسیاری از ما، صرفا یک تماشاچی باشد، اما راه دیگری را برگزید و دوران دانشجویی پرتلاطمی را تجربه کرد. آنچه که در داستان زندگی ضیا درمی‌یابیم دادرسی‌های ناعادلانه و ظالمانه‌ای است که نشان می‌دهد چگونه عده‌ای برای حذف منتقدین علیه افراد پرونده‌سازی می‌کنند و دست به ایجاد اتهام‌های ساختگی می‌زنند.

به تازگی خبر دیگری از نبوی منتشر شد که به شدت تکان‌دهنده بود. او بار دیگر در ۶ اسفند ۹۸ برای چهارمین بار بازداشت شد، اما بدون آنکه اتهامی را متوجه او کنند، در ۱۲ اسفند با قرار وثیقه آزاد شد.

مصاحبه زیر قبل از بازداشت وی در اسفند ماه سال ۹۸، حوالی آذرماه انجام گرفته‌ و در آن به شرح دوران دانشجویی وی، ستاره‌دار شدن تا زندان رفتنش و توصیفاتی از وضعیت زندان‌ها و شکنجه‌های سال ۸۸، پرداخته شده است.این مصاحبه دارای دو قسمت می‌باشد؛ قسمت اول آن مربوط به دانشجویان ستاره‌دار و توضیحاتی در مورد آن و همچنین دیدگاه‌های ایشان در مورد موضوعات مختلف و قسمت دوم سوالاتی درباره زندگی خود ایشان، دوران زندان و شرایط آن، فعالیت‌های دانشجویی و محاکمه‌هایی که داشتند است.

🔴ادامه مطلب در Instant view👇🏻

https://yun.ir/Hayateno03

🆔 @hayate_no_mui
🆔 @anjomaneslami_daneshjuyi
🔴فجایع آبان؛ دورنمای کوتاه و بلند
امیر جعفری
#شماره_دوازدهم
#بخش_سیاسی

در چگونگي تشکيل جنبش‌هاي مردمي عواملي نظير رهبري، انگيزه‌هاي تاريخي، سطح نفوذ تفکرات اساسيِ جنبش در بين آحاد ملت و بسياري علل ديگر دست‌اندرکار اند. لکن هيچ کدام را نمي‌توان تا اندازه‌اي که اهداف کوتاه‌مدت جنبش‌ها بر بسيج افکار و افراد موثر هستند، دخيل دانست. حتي دورنما‌ها و اهداف عاليه بلندمدت، اگرچه اقبال عمومي يک ملت را هم کسب کند، اگر انگيزه‌هاي کوتاه‌مدتي براي جامعه ترسيم نکند که براي آحاد ملت قابل لمس باشد و درک جنبهء حياتي آن تا عمق ضعيف‌ترين اقشار فکري جامعه نفوذ نکند، صرفا آرماني مي‌ماند در ذهن معدودي، به‌اصطلاح روشنفکر. پس مي‌توان چنين اظهار کرد که، کليد‌ خوردن يک حرکت عظيم اجتماعي منوط است به انتقال نقش آرماني يک هدف به نقش حياتي و اضطراري آن براي اکثريت افراد يک ملت.

اگرچه اهميت رهبري در انتظام يک حرکت و نقش دورنماها در حفظ و بقاي آن تحرکات غيرقابل انکار است لکن مطابق آنچه گفته‌شد بايد آن‌ها را از حيث تأثيرگذاري در درجات بعدي قرار داد.

هدف‌هاي کوتاه بُردِ حرکات اجتماعي به طور عمده، در پي ظهور يک نامطلوب و به سمت جايگزين کردنِ يک مطلوب، يا براي دستيابي به مطلوبي مافوقِ شرايطِ هرچند مقبولِ فعلي به راه مي‌افتند. اگرچه مرز کشيدن بين اين دوشکل از جنبش‌ها به طور صرف، ممکن نيست ولي براي سهولت بررسي آن‌ها ما با کمي اغماض اين فرض را مي‌پذيريم. لذا قوّه محرّکهء يک جنبش، طرح يک تفکرِ ايده‌آل‌گرا يا حادث شدن وضعي غير‌ايده‌آل است.

از آنجايي که تحرّکِ اجتماعي به دنبال علت اول به دليل نياز به اشاعهء آن از سوي يک رهبريِ منفرد يا يک اقليتِ رهبر به ساير نفوس جامعه و توجيهِ لزوم آن، زمان‌بر مي‌باشد دومين عامل را مي‌توان اصلي‌ترين دليلِ به راه افتادنِ جنبش‌هاي سريع الوقوع دانست.

در اين دست حرکات، معمولاً عنصر وحدت در بين اجتماعات هرگز نمي‌تواند مفهومي پيچيده و مشتمل بر ايده‌ها و افکاري گسترده باشد. لذا اذهان توده‌هاي حاضر در صحنه چندان به لحاظ فکري غربالگري نمي‌شوند تا همه آن‌ها بتوانند به درک مشترکي از راهبردِ بحرانِ پيش رو برسند.

ادامه مطلب در instant view👇
https://is.gd/UwNU0R

🆔@hayate_no_mui
🆔@anjomaneslami_daneshjuyi
🔍 تفاوت ها را دریابید
بازخوانی یادداشت "سانسور، شیوه نوینی از پاسداری" چاپ شده در نشریه حیات نو به مناسبت تغییر جلد و تصاویر کتب درسی

🆔 @hayate_no_mui
🆔 @anjomaneslami_daneshjuyi
🔴 سانسور، شیوه نوینی از پاسداری
🖋 شمیم مرادی
#شماره_دوازدهم
#بخش_فرهنگی

کتاب درسی، مجموعه برگ های سفید سیاه شده‌ای است به قلم مولفانی که عدالت را بر هر نویسنده‌ای روا داشتند، و بر قانون «همه نویسندگان با هم برابرند، اما عده‌ای از دیگران برابرتراند»، درس‌ها را به نگارش در آوردند. کودکان و نوجوانان و گاها جوانان نسل جدید نیز به همین منوال، عدالت را با مغز استخوان درک می‌نمایند.
معلم‌های ادبیات، همیشه وظیفه سنگینی برای به مقام عمل رساندن رسالت شاعر یا نویسنده بر دوش دارند. آن‌ها مادامی که از زیبایی‌های ادبیات می‌گفتند، باید حواسشان را جمع‌ می‌کردند تا وارد یک سری جزئیات که ممکن بود درگیری ذهنی برای دانش‌آموز ایجاد کند، نشوند. از همین رو انسان‌هایی فرهیخته، آینده‌ساز و نجات‌دهنده که تعدادشان هم در کشور کم نیست، اینبار با نام مولفان کتب درسی وارد صحنه می‌شوند و مانیفست حذف بعضی آثار و جایگزین کردن آنها با آثاری دیگر را در پیش‌ می‌گیرند.
مولفان کتاب درسی به سان سانسورچیانی، در به روزرسانی کتاب ادبیات به بهترین نحو عمل کردند، چرا که تنها با اعمال تغییرات کوچکی که اصلا هم دیده نمی‌شود، یک دستی به سر و گوش کتاب ادبیات کشیدند، اضافاتش را پاک کردند تا کمی سبک‌تر شود و حمل آن تا مدرسه آسان‌تر. همچنین آینده‌ای مطمئن‌تر برای فرزندان این مرز و بوم به ارمغان بیاورد.
برای درک هرچه بیشتر آثار مخرب کتاب ادبیاتِ پیشین، مادری را تصور کنید که شباهنگام بر لب پنجره ایستاده، و همانطور که به ماه خیره گشته، زمزمه می‌کند:« مي‌تراود مهتاب / مي‌درخشد شب تاب / مانده پاي آبله از راه دراز / بر دم دهكده مردي تنها» صبر کنید، مردی تنها؟ مردی؟ تنها؟ فکر می‌کنید فرزند چگونه مادر خودش را ارزیابی می‌کند؟ مادری که از تراویدن مهتاب در حضور مردی تنها سخن بر زبان رانده و ذهن فرزندش را مشوش ساخته است. شاید اینجا همان فرصتی است که نسل جوان باید بدرخشد و درصدد برگرداندن مادر به فضای گرم آشپزخانه شود که اگر دیر به خود بیاید و آب از سر بگذرد، پدر که خسته از سرکار می‌رسد این صحنه را می‌بیند و پایه‌های خانواده سست می‌شود. لذا آینده‌نگران این مرز و بوم، این سانسورچیان غیور، چه خوش درخشیدند در کاهش روز افزون آمار طلاق و افزایش کم‌نظیری از کیفیت زندگی.

ادامه متن در instant view
http://yun.ir/hayateno13

🆔 @hayate_no_mui
🆔 @anjomaneslami_daneshjuyi
🔴زندانی در میان خویش
سها مسجدی
#شماره_دوازدهم
#بخش_فرهنگی

داستان خودسانسوری را باید از آن جایی شروع کنم که تصمیم گرفتم تا متنی بنویسم برای عبارات مدفون شده‌ در جزیره‌ی مفقوده‌ی ناخودآگاه و البته عبارتی علمدار در سرزمین خودآگاه.

در پس پرده‌ی هر عبارتی که نوشته می‌شود هزاران عبارت در عبور از سد خودسانسوری به دام می‌افتند و هیچ‌گاه قلم با آهنگ آنان بر صفحه به ‌رقص در نمی‌آید، مگر نه هر آنچه که می‌گویی هزار چیز دیگر را نگفته‌ای؟ ما غرق شدگان اقیانوس خودسانسوری هستیم؛ در هر حرفی که بر دهانمان جاری می‌شود و در هر کاری که دستانمان انجام می‌دهند. اما هیچ کداممان نمی‌دانیم که کجا و در چه زمانی از این اقیانوس سر در آورده‌ایم.

همه‌ ما در یک جامعه متولد می‌شویم. از شروط زیستن با جماعتی، تن دادن به قوانین آن‌ است. قوانین، شرط حیات یک جامعه هستند و در پی آن‌هاست که جامعه‌ای به تمدن و مدنیت دست پیدا می‌کند، اما شاید بتوان گفت که بیشترین سهم از قوانین، مربوط به قوانین نانوشته‌‌ایست که خانواده، کشور، تاریخ و نیاکانمان بر زندگیمان اعمال کرده و می‌کنند. قوانینِ افسارگونه‌ای که در قالب فرهنگ و آداب و رسوم قرار می‌گیرند و سد خودسانسوری را ایجاد می‌کنند.

قوانین اجتماعی، یعنی موانع بازدارنده آدمی از انجام صرف هر آنچه که می‌خواهد، در صحنه خودسانسوری ریشه دواندند. آن هنگام که فرد انتخاب کرد تا عضوی از یک جامعه باشد، قوانین و در پی آن خودسانسوری را نیز پذیرفت و به این چرخه باطل تنگ‌کننده ایام بر خودش، تن داد.

اما چه می شود که افساری بر جسم، ذهن و روحمان لازمه‌ زندگی با جامعه است؟ آن هم برای انسانی که ذاتا جبر ستیز و آزادی‌خواه است. شاید جواب وجود خلاء باشد، خلاءی میان «خود» و انسانیت.

ادامه متن در instant view:👇
http://yun.ir/qm0467

🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi
2025/07/12 18:20:17
Back to Top
HTML Embed Code: