tgoop.com/hosein_shafee/8772
Last Update:
سخنرانی اُشو در مورد #رنج و #سرور
#سوال_از_اشو
لطفاً سرور و رنج را توصیف کنید، زیرا هرگاه با عشق یا زیبایی برخورد می کنم، فقط دردی بزرگ را احساس می کنم و نه سرور را. و این را درک نمی کنم.
#پاسخ
سوپارنا Suparna، بارها و بارها به تو گفته شده، بارها و بارها به تو آموزش دادهاند که سرخوش بودن اشتباه است و رنجور بودن درست است. شاید چنین مستقیم به تو گفته نشده باشد، ولی بطور غیرمستقیم برای رنجبردن شرطی و هیپنوتیزم شدهای. شروع به این باور کردهای که رنج بردن طبیعی است:
در همه جا رنج می بینی همه در رنج هستند! به نظر می رسد که رنج، خودِ طبیعتِ امور است!
وقتی که زاده شدی، کودکی شادمان بودی ــ درست مانند هر کودک دیگر
غیر از این اتفاق نمی افتد، هرگز
هرگاه نوزادی به دنیا می آید، شادمان است، کاملاً خوشحال است. و برای همین است که کودکان بسیار خودخواه به نظر می رسند. فقط به خودشان فکر می کنند و نگران دنیا نیستند. و آنان از چیزهای جزیی خوشحال می شوند پروانه ای در باغچه می بینند و بسیار شگفتزده و شادمان می شوند… چیزهای بسیار کوچک و جزیی؛ ولی آنان خوشحال هستند و بطور طبیعی شادمان هستند.
ولی آهسته آهسته ما شادمانی آنان را فلج می کنم، آن را نابود می کنیم
نمی توانیم اینهمه خوشحالی را تحمل کنیم. دنیا بسیار رنجور است و ما باید آنان را برای دنیا آماده سازیم!
بنابراین بطور غیرمستقیم در آنان این فکر را پرورش می دهیم که:
”دنیا یک رنج است“، که ”نمیتوانی از عهدهی شادمانی بربیایی“، که ”شادمانی فقط یک امید است، چطور می توانی شاد باشی؟ خودخواه نباش! در همه جا رنج بسیار وجود دارد ــ دیگران را احساس کن! ملاحظه ی دیگران را بکن!“
کودک آهسته آهسته این احساس را می گیرد که شاد بودن نوعی گناه است. وقتی دنیا اینهمه در رنج است، تو چگونه می توانی شاد باشی؟!
مردم به من نامه می نویسند و می گویند: ”وقتی که دنیا چنین در رنج است تو چگونه می توانی به مردم مراقبه را بیاموزی؟ وقتی که مردم گرسنه هستند، انسان چگونه می تواند شاد باشد؟“ گویی که اگر ناشاد باشی می توانی به مردم کمک کنی! گویی که با مراقبهگون نبودن به نوعی به مردم خدمت میکنی! گویی که اگر مراقبه نکنی جنگ ها متوقف می شوند و اگر شاد نباشی گرسنگی ازبین خواهد رفت!
ولی رنج را ستوده اند و رنج بردن را پرستش کرده اند. من همیشه به این مظنون بودهام که مسیحیت به سبب آن صلیب است که بزرگترین مذهب دنیا شده است! صلیب نماد رنج و درد است. کریشنا نمی توانست بزرگترین مذهب دنیا باشد، به سبب فلوتش و به علت رقص هایش! حتی آنان که کریشنا را پرستش می کنند قدری در موردش احساس گناه می کنند. تو چگونه می توانی این همه شادمان باشی و با دوستدخترهایت برقصی؟ و نه تنها یک دوست دختر، بلکه هزاران! و آواز خواندن و فلوت نواختن! و مردم درحال مرگ هستند و گرسنگی و فقر و مرگ و جنگ و خشونت و انواع زشتی ها در دنیا حاکم است. دنیا جهنم است و تو فلوتت را می نوازی؟!
این به نظر سنگدلی و بیرحمی می آید! مسیح بهنظرمناسبتر است: او بر روی صلیب می میرد. به چهرهی مسیح نگاه کن! طوری که مسیحیان صورت او را نقاشی کردهاند بسیار عبوس و غمگین است. او تمامی بار زمین را بر دوش دارد. او آمده است تا تمام گناهان همهی انسان ها را به خودش بگیرد. به نظر میرسد که او یک خادم بزرگ است بسیار ایثارگر و فداکار.
ولی احساس من این است که مسیحیان صورت او را اشتباه به تصویر کشیدهاند. این مسیح یک اسطوره است، مسیح واقعی بیشتر شبیه کریشنا بود. درواقع، اگر به عمق نام او کرایست christ بروی تعجب خواهی کرد: از ”کریشنا“ Krishna می آید: ریشهی آن کریشنا است. او می باید مردی بسیار سرخوش بوده باشد، وگرنه چگونه می توانی فکر کنی که او میخورده و مینوشیده و شاد بوده؟ صحنه های بسیاری هست که در آنها او مشغول خوردن و نوشیدن و غیبت کردن با دیگران است!
تو میباید از همان کودکی آموزش دیده باشی که دنیا مکانی اشتباه است. چگونه در چنین مکانی می توانی شاد باشی؟ که ما در اینجا به نوعی تنبیه می شویم! خداوند به آدم و حوا دستور داد که بهشت را ترک کنند، زیرا نافرمانی کرده بودند، و بشریت نفرین شده است! چگونه می توانی شادمان باشی؟ مسیحی بودن و شادمان بودن یک تضاد در عبارت است.
ادامه👇
BY حسین شفیعی
Share with your friend now:
tgoop.com/hosein_shafee/8772