tgoop.com/indianstudies/6212
Last Update:
@indianstudies
سفر مهم عراقچی به کابل
سفر قریب الوقوع عراقچی، وزیر امور خارجه ایران به کابل، در میانه تحولات ژئوپلیتیک غرب آسیا، فرصتی برای بازتعریف معادلات منطقه ای و تثبیت جایگاه ایران به عنوان «همسایه نخست» افغانستان محسوب میشود.
این سفر که نخستین حضور سطح بالای دیپلماتیک ایران پس از تشکیل امارت اسلامی طالبان است، می تواند تلاشی در سیاست خارجی تهران برای عبور از «امنیتمحوری» به «اقتصادمحوری» باشد.
ایران با ترکیب هیئتی کاملاً اقتصادی متشکل از وزارتخانههای کلیدی، بر توسعه پروژههای زیرساختی مانند کریدور ترانزیتی چابهار-هرات و استخراج معادن افغانستان متمرکز شده است.
افغانستان نیز به دلیل ادامه تحریمهای بینالمللی و تنش با پاکستان، چابهار را تنها پنجره خود به بازارهای جهانی میداند. چابهار که البته همچنان منتظر اقدام و نه حرفهای خالی از اقدام هند است.
اما از بحران حقابه هیرمند (کاهش ۷۰٪ جریان آب به سیستان) تا مدیریت میلیون ها مهاجر افغان همچنان سایه سنگینی بر مذاکرات دارد.
برخی تحلیلگران تاکید میکنند که تنها راه حل، امضای «توافقنامه دو فاکتو» با طالبان است؛ توافقی که بدون شناسایی رسمی، همکاری در حوزههای اقتصادی، امنیتی و زیستمحیطی را تضمین میکند.
یک مشکل همین عدم مشروعیت کامل دولت کنونی در افغانستان است. البته افزایش فشارها بر طالبان در روزهای اخیر و همزمان ضرورت تقویت و بازطراحی شبکه های جدیدی از روابط برای تهران به علاوه اشتراک دو کشور از لطمه های تحریم، این دو را به یکدیگر نزدیک می کند.
در نهایت، موفقیت عراقچی منوط به خلق توازنی ظریف است: فشار حداکثری برای احقاق حقابه هیرمند و تعامل در حوزه امنیت با طالبان. اگر این ماموریت به نتیجه برسد، نه تنها روابط دوجانبه را متحول میکند، بلکه در تعامل با حکومتهای غیررسمی در نظام بینالملل الگو میشود.
جمهوری اسلامی ایران با بهرهگیری از جایگاه ژئوپلیتیک خود و شبکه پیچیده روابط با طالبان و پاکستان، میتواند به عنوان بازیگری کلیدی در تنشزدایی میان کابل و اسلامآباد هم عمل کند.
ایران از یک سو با طالبان در حوزههای امنیتی (مانند مبارزه مشترک با داعش خراسان) و اقتصادی (از طریق پروژه چابهار) همکاری میکند و از سوی دیگر با پاکستان در موضوعاتی مانند مدیریت مرزهای مشترک و مقابله با گروههای جداییطلب تعامل دارد.
این موقعیت دوگانه به تهران اجازه میدهد با استفاده از مکانیسمهای «دیپلماسی چندلایه»، از جمله میزبانی مذاکرات غیرمستقیم یا ارائه طرحهای اقتصادی مشترک (مانند توسعه کریدورهای ترانزیتی)، به کاهش اختلافات —از جمله مناقشه مرزی دیورند—کمک کند.
در دنیایی که افغانستان امروز را بهکل رها کرده است و سرگرم بحران های حادتر یا جذاب تر است، تجربه ایران در همکاری با طالبان برای امضای توافقنامههای «دو فاکتو» در حوزه مهاجران و آب، میتواند الگویی برای تعامل سازنده پاکستان هم با طرف افغان باشد.
BY مطالعات شبه قاره هند
Share with your friend now:
tgoop.com/indianstudies/6212