tgoop.com/inekas/356
Last Update:
عضو هئیت علمی دانشگاه ایالتی وین (آمریکا)
تصویرسازی غربیان از پیامبر اسلام تا قرن ۱۸ میلادی، عمدتاً در چارچوپ جدالهای بینالادیانی قرار میگیرند و مدعای اصلیشان آنست که پیامبر اسلام، راستین نبوده و اسلام اقتباس ناقصی از یهود و مسیحیت است. این تصویرسازی جدلی و احیانا تحریف شده از پیامبر که در قرون وسطی تثبیت شد، ذهنیت غالب اروپائیان را شکل داده و بعدها برای توجیه استعمار به کار گرفته شد.
از قرن ۱۸ برخی نویسندگان اروپایی، از پیامبر اسلام تصویری مثبت به عنوان مصلحی مذهبی (محتملاً الهامگرفته از سوی خدا) و قانونگذاری بزرگ ارائه کردند. همچنین از اوایل قرن ۱۹ برخی غربیان، مطالعات آکادمیک قرآن و سیره را به شکل غیرمغرضانه و عینی آغاز کردند که روش مورد استفاده در این مطالعات، ریشه در عقلگروی بعد از روشنگری و انقلاب علمی قرون ۱۶ و ۱۷ دارد و علاوه بر بهرهگیری از مطالعات زبانشناسی و واژهشناسی، مبتنی بر روش «روش تاریخی-انتقادی» است.
در این جلسه با مروری بر این تاریخچه، «روش تاریخی-انتقادی» و دو فرض مبنایی آن، یعنی «اصل عدم زمانپریشی» و «اصل شباهت تاریخی» را بررسی میکنیم. همچنین به چهار رویکرد عمدهٔ آکادمیای غرب در رابطه با تاریخ صدر اسلام، خاصتا زندگانی پیامبر، خواهیم پرداخت. این چهار رویکرد از سوی فرد دانر، به ترتیب رویکردهای: ۱. توصیفی، ۲. منبع-انتقادی (کتبی)، ۳. روایت-انتقادی (شفاهی) و ۴. شکاکانه نامگذاری شدهاند. این چهار رویکرد در طول زمان به طور متوالی به وجود آمدند، اما تا به امروز در کنار یکدیگر وجود دارند و در واقع رویکرد هر محققی کموبیش ترکیبی از هر چهار رویکرد است.
#رویداد_انعکاس
@Inekas