tgoop.com/intreatmentpsy/5614
Last Update:
#خردمندی
بیحوصلگی؛ چرایی و راهکارها
بالینگران با پدیده مزمنی در درمانجویان روبهرو هستند که آنها را بهچالش میکشد. شکایت آنها این است که حوصله انجام کاری را ندارم، بیحوصلهام و حس جواب دادن به اطرافیانم را ندارم و ... . بالینگران با هر چیزی دست و پنجه نرم کردهاند و وقتی به این پدیده میرسند با خودشان میپرسند، چه باید کرد؟ چه چیزی سبب این اتفاق شده و چگونه آن را فرمولبندی کنم؟!
بیاید با هم کمی در مورد پدیده بیحوصلگی گپ بزنیم. خب، پس چای و کیک را آماده کنید، من معمولاً چای را تلخ میخورم، چون ماهیت اصلی آن در همین است.
چرا اینطور شدم؟ و چه کنم؟ (عناوین افراد و مثالها ساختگیست)
صبا مدتهاست که از بیحوصلگی رنج میبرد. درمانگر در مصاحبه بالینی دریافته است، او در کودکی درگیر مشکلات عدیده خانوادگی بوده است. این مسئله احساس ناامنی به او بخشیده و تحمل این حس نیز برایش سخت است. ناامنی سبب ترس مداوم و خشم شده و صبا از این هیجانات آزاردهنده کلافهست و سعی میکند، ارتباط خود را با هیجانات منفی قطع کند. قطع ارتباط با هیجانات اصلی سبب تجربه بیحوصلگی در او شده که نتیجه یک دفاع روانی است. بالینگری که به این شکل فرمولبندی کرده، تلاش دارد تا درمانجو هیجانات اصلی خود را تجربه کند و از آنها در بدن خود آگاهی پیدا کند.
مینا ماههاست که از تلاش برای کسب مدال جا مانده و شکایت دارد که حوصله آن را ندارد. بیحوصلگی مینا ماههاست که او را ناتوان کرده است. درمانگر در مصاحبه بالینی دریافته که مینا از ایجاد هدف واقعی در زندگی جا مانده و علاقهای به کسب مدالی که والدین کمالگرا در سر او گنجاندهاند، ندارد. بیحوصلگی در اینجا نوعی از پرخاشگری منفعلانه است و نشانهای از نیاز به ایجاد هدف واقعی و اصیل. لازم است تا موانع این مسئله برطرف شود.
ساحل مدتیست که بیحوصله است. علت این مسئله را نمیداند و به همین خاطر مراجعه کرده است. درمانگر مشکل خاصی را در تاریخچه خانوادگی و کودکی او نیافته است. بالینگر به زمان حال برمیگردد و مراجع به دست یافتنی نبودن تغییر در پارتنر خود اشاره میکند. او هر تلاشی را برای اصلاح رابطه کرده اما به نتیجهای ختم نشده است. درمانگر به درد و فشار این تلاش مداوم اشاره میکند و درمانجو این فشار بیشازحد را تایید میکند که انرژی زیادی از او برده اما نیاز او برطرف نشده است. لذا بیحوصلگی نتیجه تلاشی مداوم برای دستیابی به نیازی میتواند باشد که دستیافتنی نیست. درمانگر ساحل را متوجه نیازهای واقعی خودش (ترس از رها شدن و ...) میکند.
احسان به درمانگر مراجعه کرده و از بیحوصلگی شکایت دارد. درمانگر متوجه میشود که احسان در مواجه با کنکور دچار اضطراب شدید شده و تحمل آن را طاقتفرسا میبیند لذا دست به سرکوب این حس ناخوشایند میزند و اهمالکاری میکند. در اینجا بیحوصلگی احسان در نتیجه اهمالکاری و نتیجه احساسات ناخوشایند آن است. درمانگر سعی میکند احسان را در رویارویی تجسمی با اضطرابش یاری کند.
متن از هیلاری جاکوب هِندِل (نویسنده و درمانگر)، با اشاراتی از آرمان خزائی (مترجم و درمانگر)
BY In Treatment (تحت درمان)
Share with your friend now:
tgoop.com/intreatmentpsy/5614