Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/iranazadvaabad/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)@iranazadvaabad P.18743
IRANAZADVAABAD Telegram 18743
برای ابراهیم نبوی!

«در آخرین سفر، یک استدعا دارم که بتوانم بروم ایران، به خانواده گفتم. وصیت هم کردم بعد از دنیا رفتنم، جسدم را برگردانند پیش پدرم، دفن‌ام کنند.»
این سخن یک مهاجر عادی نیست گوینده دکتر حسین نصر است که نماینده بی‌مایه رهبری در کیهان از توهین و تحقیر وی کوتاهی نمی‌کند.

اما در حالی خبر مرگ طنز نویس نوین ایران سید ابراهیم نبوی را شنیدم که با خاطراتی که پس از دوم خرداد از وی داشتم کلنجار رفتم. طلبه‌ای در حوزه عاشق متن‌های طنز و نغز ابراهیم نبوی شده بود که او را ابرام می‌نامید. ستون پنجم وی در روزنامه جامعه به مرحمت بستن زنحیره‌ای روزنامه‌ها کم کم شد بیستون!
وقتی با طنز خود برخی از هم لباسی‌های مرا نقد می‌کرد، هم گریه داشت هم خنده: تلخند! به ویژه وقتی مرحوم آقای مصباح را که مدعی بود یک سرویس جاسوسی با چمدان به نویسندگان کشور پول می‌رسانده! و نبوی این خبر را حلاجی می‌کرد.
و من بارها سعی کردم مثل او طنز بنویسم ولی کار من نبود و مرد کهن می‌خواست. همیشه غبطه می‌خوردم و می‌خورم که چرا روحانیت نتوانسته با ادبیات روز و در قالب آن به وظیفه تبلیغ غیر مستقیم بپردازد.
نبوی دو بار ظاهرا محاکمه و زندانی شد و در دادگاه نیز دفاعیاتش قاضی مرتضوی را به قهقهه وا داشت ولی امر آمده بود بر ذبح قلم! کاری که خوب بلدند غربت‌گزینی ناخواسته سرمایه‌های کشور است.
راستی چه می‌شد اگر امثال نبوی که در ایران دوستی‌شان تردیدی نیست با سعه صدر حکام اجازه زیست در ایران داشتند؟! زیست نه فقط خور و خواب بلکه بنگارند و بگویند گرچه مطابق میل ما نباشند، هر چه باشند سرمایه وطن هستند.
می‌گویند راه باز است اما کدام راه؟!
اگر اجازه بازگشت جنازه آنان را می‌دهیم، چرا زنده‌شان را نه!
چرا قدرت تشخیص و تحلیل وقایع و اشخاص از حافظه متصدیان امور به کلی محو شده است؟!  چرا سیستم تصمیم‌گیری آنان بیشتر رنگ و بوی امنیتی می‌دهد؟!
چند روز پیش استاد دانشگاهی می‌گفت در دیوار دانشگاه محل تدریس جمله‌ای نوشته شده بود: سرت بینداز پایین درس بخوان و از ایران برو! وقتی خواندم پس از ۳۵ سال استادی در دانشگاه، خروارها آوار روی سرم خراب شد.

پراکنده نوشتم و در پایان باید بگویم علی‌رغم تفاوت‌هایی که از مرحوم نبوی می‌گویند، اما او روحانیتی چون آیت‌الله منتظری را می‌ستود. در نوشتار وی در سوگ آیت‌الله آمده است:

🔸"شرافت را بزرگی معنا کرده‌اند و بزرگی لباسی نه چندان فاخر برای قامت شرافت است. شاید کلمه بزرگواری بهترین تعریف از واژه شرافت باشد، همان که امام حسین به‌خاطرش کشته شد تا به ذلت نیفتد.
...حالا دیگر آدمی می‌تواند جشن بگیرد، آدمی می‌تواند راست بایستد و به تمام تاریخ بگوید که شرافت مقدور و میسر و ممکن است. می‌تواند بگوید "هیهات ‌منّا ‌ّالذله". می‌تواند بگوید مردی که از جنس روح بود و از قدرت هیچ نمی‌خواست جز وسیله‌ای برای کاهش دردهای مردمان، جهان را ترک کرد، بی‌آنکه در برابر مرگ نیز زانو خم کند یا سر فرود آورد. زندگی آیت الله منتظری تفسیر این کلام بود: "هیهات منّا الذله"
کسی باید در زمان ما می‌بود تا به آوای مردی که در محاصره شرارت تنها مانده بود و همراه می‌طلبید پاسخ دهد، تا به تمام تاریخ ثابت کند که آدمی بزرگ‌تر از ابتذالِ قدرت و ذلّت است و چنین کرد و چنین شد.
خدای او را رحمت کناد که از عزیزترینِ مردانِ خدا بود."
مجتبی لطفی
@lotfi_mojtaba
https://www.tgoop.com/iranazadvaabad



tgoop.com/iranazadvaabad/18743
Create:
Last Update:

برای ابراهیم نبوی!

«در آخرین سفر، یک استدعا دارم که بتوانم بروم ایران، به خانواده گفتم. وصیت هم کردم بعد از دنیا رفتنم، جسدم را برگردانند پیش پدرم، دفن‌ام کنند.»
این سخن یک مهاجر عادی نیست گوینده دکتر حسین نصر است که نماینده بی‌مایه رهبری در کیهان از توهین و تحقیر وی کوتاهی نمی‌کند.

اما در حالی خبر مرگ طنز نویس نوین ایران سید ابراهیم نبوی را شنیدم که با خاطراتی که پس از دوم خرداد از وی داشتم کلنجار رفتم. طلبه‌ای در حوزه عاشق متن‌های طنز و نغز ابراهیم نبوی شده بود که او را ابرام می‌نامید. ستون پنجم وی در روزنامه جامعه به مرحمت بستن زنحیره‌ای روزنامه‌ها کم کم شد بیستون!
وقتی با طنز خود برخی از هم لباسی‌های مرا نقد می‌کرد، هم گریه داشت هم خنده: تلخند! به ویژه وقتی مرحوم آقای مصباح را که مدعی بود یک سرویس جاسوسی با چمدان به نویسندگان کشور پول می‌رسانده! و نبوی این خبر را حلاجی می‌کرد.
و من بارها سعی کردم مثل او طنز بنویسم ولی کار من نبود و مرد کهن می‌خواست. همیشه غبطه می‌خوردم و می‌خورم که چرا روحانیت نتوانسته با ادبیات روز و در قالب آن به وظیفه تبلیغ غیر مستقیم بپردازد.
نبوی دو بار ظاهرا محاکمه و زندانی شد و در دادگاه نیز دفاعیاتش قاضی مرتضوی را به قهقهه وا داشت ولی امر آمده بود بر ذبح قلم! کاری که خوب بلدند غربت‌گزینی ناخواسته سرمایه‌های کشور است.
راستی چه می‌شد اگر امثال نبوی که در ایران دوستی‌شان تردیدی نیست با سعه صدر حکام اجازه زیست در ایران داشتند؟! زیست نه فقط خور و خواب بلکه بنگارند و بگویند گرچه مطابق میل ما نباشند، هر چه باشند سرمایه وطن هستند.
می‌گویند راه باز است اما کدام راه؟!
اگر اجازه بازگشت جنازه آنان را می‌دهیم، چرا زنده‌شان را نه!
چرا قدرت تشخیص و تحلیل وقایع و اشخاص از حافظه متصدیان امور به کلی محو شده است؟!  چرا سیستم تصمیم‌گیری آنان بیشتر رنگ و بوی امنیتی می‌دهد؟!
چند روز پیش استاد دانشگاهی می‌گفت در دیوار دانشگاه محل تدریس جمله‌ای نوشته شده بود: سرت بینداز پایین درس بخوان و از ایران برو! وقتی خواندم پس از ۳۵ سال استادی در دانشگاه، خروارها آوار روی سرم خراب شد.

پراکنده نوشتم و در پایان باید بگویم علی‌رغم تفاوت‌هایی که از مرحوم نبوی می‌گویند، اما او روحانیتی چون آیت‌الله منتظری را می‌ستود. در نوشتار وی در سوگ آیت‌الله آمده است:

🔸"شرافت را بزرگی معنا کرده‌اند و بزرگی لباسی نه چندان فاخر برای قامت شرافت است. شاید کلمه بزرگواری بهترین تعریف از واژه شرافت باشد، همان که امام حسین به‌خاطرش کشته شد تا به ذلت نیفتد.
...حالا دیگر آدمی می‌تواند جشن بگیرد، آدمی می‌تواند راست بایستد و به تمام تاریخ بگوید که شرافت مقدور و میسر و ممکن است. می‌تواند بگوید "هیهات ‌منّا ‌ّالذله". می‌تواند بگوید مردی که از جنس روح بود و از قدرت هیچ نمی‌خواست جز وسیله‌ای برای کاهش دردهای مردمان، جهان را ترک کرد، بی‌آنکه در برابر مرگ نیز زانو خم کند یا سر فرود آورد. زندگی آیت الله منتظری تفسیر این کلام بود: "هیهات منّا الذله"
کسی باید در زمان ما می‌بود تا به آوای مردی که در محاصره شرارت تنها مانده بود و همراه می‌طلبید پاسخ دهد، تا به تمام تاریخ ثابت کند که آدمی بزرگ‌تر از ابتذالِ قدرت و ذلّت است و چنین کرد و چنین شد.
خدای او را رحمت کناد که از عزیزترینِ مردانِ خدا بود."
مجتبی لطفی
@lotfi_mojtaba
https://www.tgoop.com/iranazadvaabad

BY ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)


Share with your friend now:
tgoop.com/iranazadvaabad/18743

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Telegram message that reads: "Bear Market Screaming Therapy Group. You are only allowed to send screaming voice notes. Everything else = BAN. Text pics, videos, stickers, gif = BAN. Anything other than screaming = BAN. You think you are smart = BAN. Joined by Telegram's representative in Brazil, Alan Campos, Perekopsky noted the platform was unable to cater to some of the TSE requests due to the company's operational setup. But Perekopsky added that these requests could be studied for future implementation. Some Telegram Channels content management tips To delete a channel with over 1,000 subscribers, you need to contact user support To edit your name or bio, click the Menu icon and select “Manage Channel.”
from us


Telegram ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)
FROM American