Telegram Web
سالروز درگذشت «هاید ماری کخ»

پروفسور هاید ماری کخ، ایران‌شناس آلمانی درگذشت. او بیشتر با کتاب «از زبان داریوش» در ایران شناخته می‌شود.

به گزارش ایسنا، پروفسور کخ یکی از پنج دانشمندی بود که در زمینۀ تاریخ "ایلام قدیم" تحقیقات گسترده انجام داده و از علایق خاص او، هنر اسلامی و به‌ویژه معماری و هنر سرامیک بود.

بیشتر باستان‌شناس ایرانی، هاید ماری کخ را از جمله سردمدار مطالعات تحلیلی روی گل نوشته‌های بایگانی بارو تخت جمشید می‌دانند. او آثار زیادی درباره ایران باستان نوشته است، اما بیشتر از همه «از زبان داریوش» در ایران شناخته شده است. دکتر حکمت الله ملاصالحی ـ استاد باستان‌شناسی دانشگاه تهران ـ کتابِ «از زبان داریوش» پروفسور کخ را یک اثر ممتاز و بسیار مفید و مرجع دانسته و درباره آن گفته است: «سخن گفتن از نظام اداری و اجرایی و حقوقی و مهندسی و مدیریت و اقتصاد و معیشت و دیانت و معنویت عصر داریوش بزرگ آن‌قدر هم آسان نیست که اغلب گمان رفته است.»

هاید ماری کخ ۱۷ دسامبر ۱۹۴۳ در شهر ماربورگ آلمان به دنیا آمد. سپس به تحصیل در رشتۀ آموزش با گرایش اصلی ریاضی پرداخت. او در ادامه، ایرانشناسی را از ۱۹۷۲ در دانشگاه گوتینگن آغاز کرد و در ۱۹۷۶ با موضوع پایان نامه «‎شرایط مذهبی زمان داریوش بر اساس تحقیقات انجام شده بر کتیبه‎های هخامنشی» دکتری گرفت.

پروفسور هاید ماری کخ در کنار رشته اصلی خود، به تحصیل در رشته‌های باستان‌شناسی کلاسیک، تاریخ هنر بیزانس و باستان‌شناسی مسیحی پرداخت و پس از آن به تدریس ایران‌شناسی و باستان‌شناسی خاور نزدیک در دانشگاه گوتینگن مشغول شد. از ۱۹۸۶ به تدریس در رشته اقتصاد و مدیریت دوران هخامنشیان در دانشگاه فیلیپس ماربورگ و از ۱۹۹۵ به عنوان استاد ایرانشناسی در زمینه تاریخ کهن در دانشگاه ماربورگ اشتغال داشت. او شاگرد پروفسور والتر هینتس، ایران‌شناس آلمانی بود.

ماری کخ ۲۶ ژانویه 2022 (۶ بهمن ماه ۱۴۰۰) بر اثر بیماری از دنیا رفت و ۲۸ ژانویه 2022 خبر درگذشتش اعلام شد.

@iranboom_ir
داریوش چنین گفت - احسان عسگریان

نام کتاب: از زبان داریوش
نویسنده: پروفسور هایدماری کخ
مترجم: دکتر پرویز رجبی
سال چاپ: 1385
شمارگان: 5500 نسخه
https://www.tgoop.com/iranboom_ir/42728

در سال‌های 1933 و 1934 در حین حفاری تخت‌جمشید چندین هزار لوح گلی در دیوار استحکامات آن یافت شد که مربوط به دوران داریوش بزرگ هخامنشی بود. در این لوح‌ها بیشتر یادداشت اداری، حساب‌رسی‌ها و جیره‌ی کاری کارگران نگاشته شده بود. با استناد به این مدارک نویسنده توانسته اطلاعاتی در مورد نظام دقیق مالی امپراتوری هخامنشی، طرز زندگی مردم در آن دوران و روش مردم‌داری داریوش به رشته‌ی تحریر درآورد.
هم‌چنین دیگر منابع استفاده‌شده در این کتاب سنگ‌نبشته‌های بیستون، آرامگاه داریوش در نقش‌رستم و نقش‌برجسته‌های تخت‌جمشید است که با استناد به آنها به شخصیت داریوش بزرگ و مراسم متداول در آن زمان پرداخته است.

در این کتاب در فصل یک، به سلسله‌اتفاقات و فرآیند‌های انجام‌شده، که در نهایت منجر به تشکیل سلسله هخامنشی شد، می‌پردازد.

در فصل دو منابع مورد استفاده در این کتاب را که نبشته‌های شاهان هخامنشی و نوشته‌های نویسندگان یونانی است به تفصیل معرفی می‌کند.

در فصل سه با استناد به لوح‌های ایلامی یافت‌شده در تخت‌جمشید به شرح و تفصیل سازمان اداری، بلندپایه‌ترین مقام‌های نظام اداری، کارمندان و کارکنان، وضعیت دستمزد‌ها و مالیات‌ها می‌پردازد.

فصل چهار مربوطه به تأسیسات و بناهای باعظمت دوران هخامنشی است. در فصل 1-4 به تعداد و فضای حاکم بر شهرها، روستاها، چاپارخانه‌ها و در فصل 2-4 به مراحل ساخت کاخ‌های داریوش در شوش پرداخته می‌شود. در فصل 3-4 نویسنده به مراحل ساخت تخت‌جمشید و توضیح سنگ‌نگاره‌های آن می‌پردازد.

فصل پنج کتاب به تفاوت زندگی روزمره‌ی زمان هخامنشیان با زندگی سلطنتی می‌پردازد. در فصل 1-5 به ساختار خانه‌های مردم عادی پرداخته و آنها را با کاخ‌های سلطنتی مقایسه می‌کند. در فصل 2-5 به اسباب استفاده شده در منازل و جزئیات آنها پرداخته می‌شود. در بخش 3-5 به ظرف‌های غذاخوری در دوران هخامنشی و تزئینات آنها می‌پردازد. در فصل 4-5 به جزئیات مبل‌های استفاده‌شده در دوران هخامنشی می‌پردازد. فصل 5-5 لباس‌های استفاده‌شده در دوران هخامنشی و فصل 6-5 زیورآلات استفاده‌شده در آن دوره را معرفی می‌کند. فصل 7-5 به وسائل آرایشی از جمله آینه برنزی می‌پردازد. فصل 8-5 یک روز از زندگی یک کارگر خزانه را به صورت داستان توضیح می‌دهد.

فصل 6 به طور کلی به موقعیت زنان در شاهنشاهی هخامنشی می‌پردازد. فصل 1-6 به موقعیت اجتماعی زنان در شاهنشاهی هخامنشی می‌پردازد. 2-6 به طرز پوشش زن‌ها در هنر هخامنشی و فصل 7 به ساختار ارتش در زمان هخامنشی می‌پردازد. فصل 1-7 سپاه جاویدان را که متشکل از 10 هزار نفر بود معرفی می‌کند و در فصل 2-7 به سلاح‌های استفاده‌شده در زمان هخامنشیان می‌پردازد.

فصل 8 به کشاورزی در زمان هخامنشی می‌پردازد. فصل 1-8 به علاقه شاه‌های هخامنشی به باغ‌ها اشاره و طرز آبیاری آنها توسط سدها و قنات‌ها را مرور می‌کند. فصل 2-8 به توصیف قراردادهای اجاری باغ‌ها و زمین‌های کشاورزی می‌پردازد. فصل 3-8 به رژیم غذایی مردم عادی در زمان هخامنشیان می‌پردازد.

فصل 9 به معرفی دین‌های رایج در زمان داریوش پرداخته و سیاست او در رابطه با آنها را توضیح می‌‌دهد.

فصل 10 به جمع‌بندی اطلاعات کتاب پرداخته است.

همان‌طور که خود نویسنده نیز در آغاز کتاب بازگو کرده، تا کنون اکثر محققان برای تحقیق در مورد تاریخ دوره‌ی هخامنشیان تنها از نوشته‌های مورخان یونانی، که عقاید سیاسی شخصی خود را به تاریخ اضافه می‌کردند، استفاده می‌کردند. یکی از نقاط قوت این کتاب استفاده‌ی بیشتر از منابع دست‌نخورده‌ی پارسی برای بیان حقیقت است. از دیگر نقاط مثبت این کتاب پرداختن به منابع (نگاره‌های تخت‌جمشید) با توضیحات دقیق است که در کمتر کتابی یافت می‌شود. در مقابل، به نظر من، نویسنده با دیدی صنعتی و اروپایی به مراسم متداول در آن زمان و شخصیت داریوش پرداخته است که این باعث شده که از درک حقیقت و واقعیت نفس عمل مردم ایران در آن زمان دور بماند. این موضوع نیاز به توضیح بیشتری دارد که در آینده به آن خواهم پرداخت. و شاید گفتن این نکته هم مناسب باشد که سبک نگارش علمی کتاب، با وجود ارزش بالای مطالبش، می‌تواند برای خوانندگان غیرحرفه‌ای خسته‌کننده باشد.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/5884-daryoush-chenin-goft.html

@iranboom_ir
تعرض به عرصه و حریم«نقش رستم»با ساخت میدان!
https://www.mehrganaria.ir/Maghale_View.aspx?Code=20911

اوضاع سفر بین ایران و تاجیکستان چطور پیش می‌رود؟
https://www.isna.ir/news/1403110704872/

تخریب خانه‌های تاریخی شیراز ممنوع!
https://www.isna.ir/news/1403110604353/

«هخامنشیان در حافظه سیاسی جهان باستان»
https://www.isna.ir/news/1403110705091/

وضعیت اَندوه بارخانۀ«زینت المُلکِ»شیراز
https://www.mehrganaria.ir/Maghale_View.aspx?Code=20909

نمی‌خواهند غرب مازندران میراث جهانی داشته باشد!
https://www.isna.ir/news/1403110805445/


کلکسیونی از دوره پهلوی در قصر آینه
https://www.isna.ir/news/1403110604202/

گمانه‌زنی باستان‌شناسی در کوللی تپه شهرستان نیر
https://www.isna.ir/news/1403110604191/

اماراتی‌ها با معماری هرمزگانی‌ها خودشان را معرفی می‌کنند
https://www.isna.ir/news/1403110402988/

خلفی که در «شهر ری» درحال وقوع است
https://www.isna.ir/news/1403110302588/

اصفهان بر لبه تیغ طرح جامع/حذف تاریخ؛ ارمغان بی‌توجهی به باستان‌شناسی‌شهری
https://www.mehrnews.com/news/6358371/

یونسکو برای فرونشست میراث جهانی اصفهان مطالبه‌گری می‌کند
https://www.mehrnews.com/news/6357340/

استاد متینی، کاروانسالار نگرش علمی به متن‌های حماسی ایران‌زمین
https://amordadnews.com/241623/


بلاتکلیفی مدرسه‌ای که کرمانشاهیان زیادی با آن خاطره دارند
https://www.isna.ir/news/1403110704951/


@iranboom_ir
شعر، دانش و زندگی سعدی

گلستان و بوستان ادبیات فارسی، نامی پرشکوه را فریاد می زند. نامی که قرن هاست شکوه فرهنگ، ادب و هنر ایرانی را بر زبان می آورد و جهانیان، نام او را به عظمت یاد می کنند و می ستایند. گلستان و بوستان او چونان شاهنامه؛ چه در گذشته و چه امروز، نقل مکتبخانه ها و مدارس بوده و هست.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10211-chame-danesh-sadi.html

@iranboom_ir
رباعی‌هایی از 24 شاعر نوشناخته‌ی آذربایجانی

برگرفته از کتاب نزهة‌المجالس

تبریز

 کمربند معشوق
گر چه ز میانت به ستوه است کمر
 زان گنبد سیمین به شکوه است کمر
فی الجمله کمر ز کوه سیمین بگشا
زیرا که خود آرایش کوه است کمر
   ابوالفضل تبریزی

  تنه زدن معشوق
دلدار که دل به غصّه پروردم از او
 دلدار من است اگر چه با دردم از او
در رهگذری دوش، بری بر من زد
المنّۀ‌لله که بری خوردم از او
حمید تبریزی
 
 وجد و حال صوفیانه
وجد آن نبود که چرخ در سر فکنی
 صد شور ز بیخودی، به خود درفکنی
وجد آن باشد که آستین همّت
 از پایه هفت چرخ برتر فکنی
 شمس تبریزی *
*غیر از شمس تبریزی معروف است .

 بیچاره من ! . . .
پیوسته از آن سلسله مو می‌ترسم
  با اینهمه حسن و لطف، از او می ترسم
ترس دل هر که هست، از چشم بد است
 بیچاره من، از چشم نکو می‌ترسم
 قطب عتیقی تبریزی
   
   یار را ببین
زنهار ! دو گیسوی پر از بندش بین
سیمین ز نخ و لعل شکر خندش بین
چون بگشاید پست خندان به دهن
آن پسته چون عقیق پر قندش بین


مراغه

معاملۀ بوسه
من کی گفتم پری نه‌ای ، حور نه‌ای ؟
 یا کی گفتم چشم مرا نور نه‌ای؟
بوسی خواهم، بها ز من جان خواهی
با اینهمه، از معامله دور نه‌ای؟
زکی مراغه ای
  
   . . . که داد؟
جانا، می لعل ارغوانیت که داد؟
 بر جام، شراب کامرانیت که داد؟
مطرب چه ترانه گفت، ساقیت که بود؟
نقلت که نهاد و دوستگانیت که داد؟
شرف مراغه‌ای
 
  جانم به لب آورد لبت!
تا شیرو شکر در رطب آورد دلت
  خال خوش عنبر لقب آورد دلت
آن خال بر آن لبت جان من است
از بهر چه جانم به لب آورد لبت!
صاین مراغه ای

باز هم خون می گریم !
در دیده ز آرزوت گر خون آرم
 تو . .. ز دست تو چون آرم
هم خون بارم ز دیده تا بوک مگر
با خون دلت زدیده بیرون آرم
ظهیر مراغی

   صد خرمن جان به دو جو!
دردم بشنید گفت: بر من به دو جو!
  اشکم چو بدید گفت: صد من به دو جو!
جان کردم عرضه گفت: از این صد خرمن
 نزدیک من سوخته خرمن به دو جو!
 عثمان مراغه‌ای

 شکست ِ لشکر زلف
آن نرگس نوشکفته مست از چه فتاد؟
وان سنبل تازه گل‌پرست از چه فتاد؟
ننموده سیاهی سپه، مشک خطت
  بر لشکر زلفت تو شکست از چه فتاد؟
فخر مراغه‌ای

 بدعهدی عمر بین...
گل صبحدم از باد برآشفت و بریخت
 با باد صبا حکایتی گفت و بریخت
بدعهدی عمر بین که گل در ده روز
 سر بر زد و غنچه کرد و بشکفت و بریخت!
قاضی کمال مراغه‌ای


زنجان
 
   لبت گدایی عجب است!
تیره مژه‌ات گرهگشایی عجب است
وان ابرو و غمزه دلربایی عجب است
سلطان لبت که گنج گوهر دارد
یک بوسه نمی‌دهد، گدایی عجب است
تاج زنگانی

  شبی با معشوق
داده ست پیام، آن بت شهر آرای
 کای کشتۀ از فراق برخیز و بیای
امشب منم و تو و می روح‌افزای
 لب بر لب و رخ بر رخ و الباقی های!
صدر زنگانی


اهر

 دوال بازی معشوق
نازیدن آن شمع طرازی بینید
 زان شهرۀ روم ، ترکتازی بینید
بر هیچ، کمر بسته به خون دل من
از بهر خدا، دوال بازی بینید
 شمس اهری

 رسم به دار آویختن
چون با همه کس فاش شد آمیختنت
  ای دختر رز، رواست خون ریختنت!
لیکن چو کسی فرو گرفتت ز درخت
در شرم کرم نیست، بر آویختنت
قطب اهری


خوی
 
دیوانه و مهتاب
با من ز در کینه درآیی، ها عقل؟
رنجم همه بر رنج فزایی، ها عقل!
آنگه گویی: بیا بین در رخ من
  مه را تو به دیوانه نمایی؟ ها عقل؟
  جمال خویی
 
 شرط های عاشق
دارم سر خدمت تو، گر سرنکشی
دامن ز من و کار من، اندر نکشی
من، ناز تو با جان و دل و دیده کشم
گر تو دگری به روی من برنکشی
 رکن‌الدین خویی


اردبیل

  گل
گل را ز رخت غنچه به صد تاب گرفت
 وز رشک رخ تواش تب و تاب گرفت
رنگ رخ سرخ او مبین، نیک نگر
 در سینۀ او که جمله زرداب گرفت
 محمد طبیب اردبیلی


ابهر

 وصل محال
ای دل تو به وصل آن سمنبر نرسی
 چون سایه در آن چهرۀ چون خر نرسی
گر خواب شدی، به چشمش اندر نایی
 ور باد شوی، بر گردش اندر نرسی
   فخرالدین ابوبکر ابهری

سجاس
 
 معشوقه به بیداری شب شاید یافت
یاری که به خواب بی طلب شاید یافت
 خفتم مگرش بدین سبب شاید یافت
در خواب شدم خیالش آمد که مخسب
  معشوقه به بیداری شب شاید یافت!
 شمس سجاسی

خونج

 گل سرخ ِ خوی
گل را که مبارک رخ و فرخنده پی است
هر جا که بود، زینت آنجا زوی است
گفتم ز کدام شهری، ای من خاکت
 گفتا: نشنیده‌ای که اصلم ز خوی است
   ظهیر خونجی


اشنه

 دوش این دل ما . . .
دوش این دل ما جامه جان شق می‌زد
 خیمه ز بر طارم ارزق می‌زد
اندر نظرش چو هیچ موجود نماند
بی واسطه‌ای دم انا الحق می‌زد
 تاج‌الدین اشتهی


خلاط

دیوانگی گوناگون است
مشکین رسن زلف تو روز افزون است
 بر آتش رخسار قرارش چون است
آویخته از جام لبت می‌نوشد
دیوانگی ای نگار، گوناگون است
تاج خلاطی

http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/700-robaei-azarbaijan.html

https://www.tgoop.com/iranboom_ir
[کیومرث، سیامک، هوشنگ]
کیومرث سی زمستان شاه بود.<بن‌دهش>
آن زمان‌های قدیم
نه قدیم بلکه کهن
این زمستان دَه ماه
همه جا سردی و برف و بوران
بلکه تابستان هم
آبْ سرد و زمینْ سرد و گیاه<مینوی خرد>
ثبت کردند نیاکان عزیز
این وقایع را
تا بخوانیم و بدانیم چه رفت
بر سر آن مردم
و شویم آماده
تا چه سان
بازرسد آن زمستان مهیب.
نقشه‌ها راه‌گشا
سند ثبت وقایع محفوظ
تا بخوانیم و بدانیم هرگاه.
 
آن زمان
مردمان در غارها
غارها بود سیاه، این سیامک از آن.
گشت دیوِ زمستان
بر سیامک چیره،
یعنی
غار نیز ز سردی تیره
همه جا غمگین
زین سیه؛ دیوِ سپید.
 
هوشنگ
شاه هفت کشور و
هفت شهر قدیم
سنگ آتش‌زنه را کوفت به هم
سنگ‌ها نغمه زدند
آتش افروخت به کوی و برزن
مردمان شاد شدند.<شاهنامه فردوسی>
کشف آتش روزنه‌ای شد به جهان
سده‌اَش نام نهادند و شد این جشن عزیز
سده‌هاتان شیرین
***
سدمین روز زمستان بزرگ
زیر یخچال‌های سرد و مهیب
هُرم زمین
در تکاپو که بیاید بالا
زده‌اند دستان‌ها
کاین روز،
زمین
خمیازه‌ای می‌کشد،
می‌شود بیدار
از خواب زمستانی خویش
نفس اول، دوم
نفس سومی‌اَش آتشناک
می‌کند آب، همه برف زمین
نهرها جاری
رودها روان...
که بهار در راه است.
***
[جمشید]
سند ثبت وقایع گوید
جمشید
ساخت وَری چارگوشه
در زیر زمین
هر سه اَشکوب
با پلی پیوسته
نهرها در زیر زمین
روزنان بر خورشید
کشت و ورز و امید
تا رهاند
از این مَهرکوشان
مردم و جانوران.
 
«وی‌دَئِوُ داتَ»؛ وندیداد
اینچنین آورده
زمستان بزرگ،
بُرده زیبایی سبزه از ذهن
رودها یخ بسته
نیست سبزینه به دشت.
برف
لایه بسته ز بس باریده
سْنَئُژَ، سْنِخْرْ، هم گویند.
ماهیان در آب، در ژرفترین دریاها
آن پرنده در کوه به بلندای جهان
همه یخ بسته به یخ اندوده
لایه‌ها پوشانده
بچه شیر و ماموت.
 
همه برخوانیم این متن کهن...
 
رضا آقازاده، سدگان بر شما خجسته باد
9/بهمن/1401

@iranboom_ir
استعمار بریتانیا در میان رودان :  خیزش شیعیان و رستاخیز کردان آن سوی مرز

نوشته: دکتر هوشنگ طالع

روند کشورسازی در غرب ایران: تولد عراق
گزارشی از خیزش فرهنگی - سیاسی ایرانیان کرد در برابر انگلستان
تاریخچه ای از کوشش های کنشگران پان ایرانیست، برای حمایت از جنبش آزادیخواهانه ی کرد در عراق

شماره تلفن، تلگرام و واتساپ : 09127334266
جشن سده طلايه نوروز نامدار

محمد بهمنی قاجار

جشن سده از بزرگترین و كهن‌ترین آیین‌های باقی مانده از دوران باستان است و در توصیف آن همواره از گذشته‌های بسیار كهن یاد شده است حتی گروهی از محققان قدمت آن را تا حدود 6000 سال پیش تخمین می‌زنند؛ اما آنچه تاریخی نسبتاً دقیق از زمان پیدایی سده به دست می‌دهد، آن است كه براساس روایات ملی و خصوصاً شاهنامه فردوسی، جشن سده قبل از ظهور دین زرتشتی برقرار بوده؛ زیرا فردوسی كشف و پیدایش آتش را كه موجب برپایی جشن سده شده، مربوط به دوره هوشنگ پیشدادی می‌داند و این می‌رساند كه ایرانیان از آن هنگام كه نخستین آتشكده‌ها را قبل از ظهور زرتشت بنا نهادند،1 به برپایی این آیین همت گماردند. در واقع قدیمی‌ترین و نخستین آتشكده ایران، آتشكده‌ای است كه هوشنگ، نوه كیومرث، پس از پیدایش آتش بنا نهاد.2 هوشنگ آتش را شناخت و با دیدن ارزش آن نخستین آتشكده را بنا نهاد و به مناسبت پیدایی آن، جشن سده را برپا كرد.بر پایه این اساطیر، تا زمان هوشنگ پیشدادی مردم آتش را نمی‌شناختند، تا اینکه روزی هوشنگ با گروهی از یاران خود به سوی كوه می‌رفت، مار هول‌انگیزی پدیدار شد، هوشنگ سنگی به سوی او پرتاب كرد، سنگ به سنگی دیگر خورد و شراره‌های آتش از آن برخاست، هوشنگ جهان‌آفرین را ستایش كرد و گفت: این فروغ، فروغ ایزدی است، باید آن را گرامی بداریم و بدان شاد باشیم. چون شب فرا رسید فرمان داد تا به همان گونه شراره از سنگ جهاندند و آتشی بزرگ برپا كردند و به پاس فروغی كه یزدان بر هوشنگ آشكار كرده بود،‌جشن ساختند و شادی كردند.


بنابراین آبان روز یعنی دهم هر ماه و ابوریحان بیرونی ضمن بیان تاریخ روز جشن سده آن را فقط آبان روز نگفته و می‌گوید:

«سده، آبان روز است از بهمن و آن دهم باشد كه اندر شبش كه روز دهم است و میان روز یازدهم آتش‌ها زنند به كوز (جوز) یا (گردو) و بادام و گرد برگرد آن شراب خورند و شادی نمایند» و بدین ترتیب دقیقاً تاریخ برگزاری جشن سده با بیان دقیق ابوریحان بیرونی مشخص می‌شود. بیرونی این مطلب را در كتاب «التفهیم لاوائل صناعه التنجیم» كه برخلاف بیشتر آثارش به زبان فارسی نوشته، ذكر كرده است.

مراسم این جشن در آغاز شامگاه دهم بهمن است كه ایرانیان بر بام‌ها، كوه‌ها و بلندی‌ها آتش می‌افروختند و كوه‌های بزرگی از آتش برپا می‌كردند و برخلاف جشن چهارشنبه سوری كه آن را در حیاط خانه و كوچه‌ها با بوته‌های كوچك آتش برگزار كرده و از روی آن می‌پرند، آتش سده را بسیار بزرگ مهیا کرده و در اطراف آن به پایكوبی و خواندن آواز می‌پرداختند. «جشن سده در روزگار ساسانیان با شكوه بسیار برگزار می‌شد و این جشن را فقط خانواده‌ها بر بالای بلندی‌ها و پشت بام‌ها برگزار نمی‌كردند، بلكه مردم در كاخ سده گرد می‌آمدند و به شادی می‌پرداختند.»9 جشن سده در بعد از اسلام نیز با شكوه فراوان برگزار می‌شد، حتی خلفا در بغداد، این جشن را به همراه جشن‌های نوروز و مهرگان گرامی می‌داشتند.10 همچنین مورخان و نویسندگانی چون بیرونی، بیهقی، گردیزی و مسكویه و غیره از برگزاری جشن سده در دوره غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان و آل‌زیار بسیار نوشته‌اند.

یكی از جشن‌های بزرگی كه برای سده گرفته شده و در تاریخ ضبط است، جشنی است كه «مرداویج زیاری» در اصفهان برپا كرد. می‌دانیم كه مرداویج می‌‌خواست تمامی سنت‌های باستانی ایران را دوباره زنده كند. وی فرمان داده بود تا این جشن را با شكوهی تمام برپا كنند و بر دو جانب زاینده‌رود و پشته‌های اطراف آن، توده‌های بزرگی از خار و هیزم گرد آوردند و نفت‌اندازان و رامشگران فراهم آورده بودند و شهر را با شمع و مشعل آراسته، تنه‌های توخالی نخل‌ها را به خار و خاشاك انباشته بودند و گردوهای توخالی را به نفت و قیر انباشتند و آنها را به پای پرندگان بسته، آتش زده بودند و خوان بزرگی آراسته و هزاران گاو و گوسفند بریان بر آنها نهادند؛ ولی اینها، مرداویج را كه می‌خواست جشن شكوه بیشتری داشته باشد، خوش نیامد و این همه آراستگی و آتش را خرد و كوچك دید!11

غزنویان نیز جشن سده را با عظمت بسیار برگزار می‌كردند. ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی مورخ مشهور دوره غزنوی (470-385)

در تاریخ مسعودی معروف به تاریخ بیهقی به یكی از جشن‌های سده در زمان غزنویان اشاره می‌كند كه در آن كوهی بزرگ از آتش چنان برافروخته بودند كه از 10 فرسنگ دورتر دیده می‌شد. سلطان محمود غزنوی كه دربار خود را به سبك ساسانی در آورده بود، جشن سده را همچون دوران باستان با تشریفات فراوان برگزار می‌كرد و شاعران در مدح او و وصف جشن سده، چکامه می‌سرودند.


دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/155-jashne-sadeh.html


💠ایران‌بوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایران‌زمین🌳🌲
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
اندیشه‌های فلسفی ابن‌سینا / یادگارنامه دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی(۳جلدی)
به خواستاری و اشراف میثم کرمی
چاپ نخست ۱۴۰۳، نگاه معاصر
قطع رقعی، جلد سخت
قیمت دوره ۳جلدی: ۲۸۰۰۰۰۰تومان

@iranboom_ir
کتاب الکترونیکی جشن سده

https://www.tgoop.com/iranboom_ir/34452
سده - سروده بانو توران شهریاری

به مناسبت فرا رسیدن دهم بهمن ماه برابر با جشن فرخنده ی سده، سروده ای با نام سده از بانو توران شهریاری در دنباله می آید؛ به امید شادی و خرمی و پویایی ملت بزرگوار ایران.

اي آتشِ گرم و روشن و پاک

 وی بال گشوده سوی افلاک

نام سَدِه را نهاده بر خويش

عمرت ز هزاره ها بود بيش

بس رازِ كهن به دل نهفتی

از آن به كسی سخن نگفتی

آیينه‌ی مردمان پاكی

پرجذبه و گرم و تابناكی

شهنامه كه پيک راستانست

يادآورِ عهدِ باستانست

 اين گونه ترا نموده تصوير

ای آتشِ جاودانِ پيگير:

«هوشنگ» خديوِ پيشدادی

يک روز پی شكار و شادی

بر اسبِ شهی سوار گرديد

در دشت پی شكار گرديد

ناگاه كنار مشتِ خاری

افتاد نگاه او به ماری

برداشت به چابكی يكی سنگ

افكند بسوی مارِ شب رنگ

آن مار، خزيد و جان به در بُرد

وان سنگ بسنگِ ديگري خورد

ناگاه شراره ای بيفروخت

هر خار و خسی كه بود از آن سوخت

آن شعله ی خُرد گسترش يافت

گرمی و فروغ از آن برون تافت

پيدايشِ ‌آتش از همين جاست

هر چند در اين ميان سخن هاست

در روزِ دهم ز ماهِ‌ بهمن

شد آتشِ جاودانه روشن

جشنِ‌ «سده» گرم و شادی افزای

زان روز ستاده پای برجای

آغازگر تمدّن است آن

شد حاصل از آن رفاه انسان

زنهار كه هديه ای خدایيست

روشنگرِ‌ قوم آريایيست

ديده است هزار زير و بم را

گه شادی و شور و گاه غم را

ننمود به كس اگر چه احوال

جشنی است چو مهرگان، كهنسال

پيريست كه بس هزاره ديده است

گه گفته و گه گهی شنيده است

گه داد به خلق شور و شادی

گه رفت به مرز نامرادی

افسرد، ولي نگشت خاموش

از خاطره ها نشد فراموش

زنهار اگر زبان گشايد

بس رازِ نهفته را نمايد

گويد به تو،‌ هر وجب ازين خاک

از پرتو عشق شد چنين پاک

از خونِ دلِ دلاورانش

سرخ است شفق در آسمانش

فرياد برآورد كه ايران

هرگز نشود خراب و ويران

اين مُلك ز بس كه زير و بم ديد

چون آهن آبداده گرديد

آيين سده نمادِ هستی است

راهیي به سوی خداپرستی است

ايرانی پاک زاده، زنهار

اين‌ آتش گرم را نگهدار

چون شعله ی عشق جاودانست

يادآورِ‌ آتشِ مُغانست

 http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3914-sadeh-tooran-shahriari.html


💠ایران‌بوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایران‌زمین🌳🌲
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
Track 9
Unknown Artist
جشن سده سرودهٔ بانو هما ارژنگی را با صدای شاعر بشنوید.

@iranboom_ir
جشن سده - سرودهٔ بانو هما ارژنگی

دهم بهمن زمان و هنگام جشن سده است. این جشن بر ملت بزرگوار ایران همایون و خجسته باد. شعر سده سرودهٔ بانو هما ارژنگی - به مناسبت جشن سده پیش‌کش گرامیان می‌گردد.


ای آتش سرخ تیرگی سوز
ای روشن آشیان بر افروز

ای بر شده آتش نیایش
ای خرمن گرم سوز سرکش

از دور مهین گو کیانی
هوشنگ نژاده یادمانی

آورد ترا به فر و فرهنگ
چون گو هر سفته از دل سنگ

افروخت به هیمه‌های سوزان
بس آتش پر فروغ و تابان

وان روز نشاط و گاه امید
جشن سدهٔ خجسته نامید

ای معبد مهر از تو روشن
هر گلخن مرده از تو گلشن

از نور تو آسمان بر افروخت
دم سردی خاک و تیرگی سوخت

مهر تو به خاک مرده جان داد
بر آب فسرده دل روا ن داد

دم سردی و هیبت زمستان
بردی به فروغ خویش آسان

آری تو فروغ ایزدانی
آرایش بزم موبدانی

جشن سده از تو یادگار است
میلاد سحر به شام تار است

ای آتش جان فروز تابان
با مهر چو بسته‌ای تو پیمان

هر تیره  که اهرمن بزا ید
در پای فروغ تو نپاید

اینک به امید پاک دادار
آن یاور مهربان و غمخوار

بر خیزم و دست بر فشانم
وز شوق سرود تازه خوانم

از هیمه اجاق بر فروزم
غمنامهٔ تیرگی بسوزم

اکنون که زمان شاد ما نیست
هنگامهٔ بزم و کامرا نیست

ای یار خجسته ای نکوکار
از چهره نقاب غصه بر دار

از عشق تو آتشی به پا کن
دلتنگی و خامشی رها  کن

تا باد جهان به کام تو نوش
آیین کهن مکن فرامو ش

آذر ماه  هزار و سیصد و هشتاد  و یک هما ارژنگی

http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1820-jashn-sade-arjangi.html

____
لطفا به کانال تلگرامی ایرانبوم بپیوندید.
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
نگاهی به مراسمی باستانی در گفت‌وگو با دکتر هوشنگ طالع
جشن سده نخستین انقلاب صنعتی در جهان است

روز ۱۰ بهمن، روزی‌است که ایرانیان‌باستان در واپسین ساعات‌حضور خورشید در آسمان آن را جشن می‌گرفتند. جشنی که سده‌نام داشت، اما سال‌هاست مردم ایران گویی آن‌را فراموش کرده‌اند درحالی‌است که بسیاری از پژوهشگران آن را نخستین انقلاب‌صنعتی در جهان‌می‌دانند.

در شاهنامه آمده است این جشن به خاطر پیدایش آتش است اما به گفته هوشنگ طالع، پژوهشگر مسائل تاریخی با بررسی اسناد کهن متوجه می شویم ایرانیان همواره دستی در آتش داشتند و آدمی بدون آتش نمی توانست زندگی کند اما تا آن زمان از آتش تنها برای غذا و تامین گرما استفاده می شد تا این که با آغاز شهرنشینی ایرانیان توانستند با کمک آتش دست به خلق کالاهای صنعتی بزنند .
وی با اشاره به این که این دوران متعلق به بیش از 5 هزار قبل از میلا مسیح است، در این باره می گوید: به باور من آن روزگار به نوعی دوران آغاز انقلاب صنعتی در ایران باستان بوده است.
طالع ادامه می دهد: به این منظور در هر کده (منظور از کده یک اجتماع انسانی است اعم از خانوار یا شهر یا روستا) آتشی برافروخته شد که به آن آتشکده می گفتند و باید این آتش ها همواره فروزان می مانند تا مردم بتوانند از آن ها برای تولید کالاهای صنعتی مانند آجر و ظروف سفالین و غیره استفاده کنند.

به گفته این پژوهشگر مسائل تاریخی جشن سده باید آغاز نخستین انقلاب صنعتی در جهان باشد؛ زمانی که انسان آموخت چگونه از آتش برای ساختن کالاهای صنعتی استفاده کند و بعدها شاهد دومین انقلاب صنعتی در انگلستان بودیم.
از نظر طالع تفاوت عمده این دو انقلاب صنعتی در این بود که درانقلاب صنعتی انگستان انسان توانست با استفاده از آتش آب را به جوش بیاورد و در محفظه های تحت فشار نیروی بخار ایجاد کرده و از آن بهره بگیرد.
اگر چه در باور عموم جشن سده را روزی می دانند که از شدت سرما کاسته شده و 50 روز و 50 شب به نوروز باقی مانده است که آن را با افروختن آتشی جشن می گیرند اما این پژوهشگر در این باره نظر دیگر دارد. وی معتقد است این باورها بعدها به این جشن افزوده شده است و شاید بتوان گفت برخی از این باورها به نوعی به تثبیت این جشن کهن در حافظه تاریخی ما کمک کرده است اما به باور من، جشن سده جشن انقلاب صنعتی در ایران باستان است.
در این روز مردم به بهانه جشن گرد هم جمع می شدند، آتش بزرگی می افروختند و به احتمال زیاد در این گرد همایی بازارهای مکاره ای راه می افتاد که برخی کالا های خود را برای فروش می آوردند و گروهی نذر های خود را ادا می کردند و شاید هدایایی نیز بین مردم رد و بدل می شد.



آخرین جشن های بزرگ سده در دوران آل بویه در حد بسیار باشکوهی اجرا می شد تا جایی که گاه با برخی افراط ها می آمیخت اما بعد از آن کم کم این جشن ها در بین مردم کمرنگ تر شد تا این که امروز بسیاری از مردم ما نمی دانند جشن سده، جشنی است ایرانی که متعلق به یک دین و مذهب و قوم خاص نیست. به نظر می رسد اگر امروز تنها برگزار کننده های این جشن زرتشیان کشور ما هستند فقط به دلیل اهمال ما در یادآوری و برگزاری چنین جشنی است. جشن سده می توانند با درخواست مردم و به کمک نهادها و سازمان های دولتی از جمله شهرداری ها و سازمان میراث فرهنگی ، در 10 بهمن ماه هر سال با افروختن آتشی بزرگ در هر بوستان به نماد دیگری تبدیل شود برای همدلی و همبستگی ایرانیان. نماد و بهانه ای که مانند نوروز و جشن های دینی باعث شود همه ایرانی ها نه تنها در محدوده جغرافیایی کشور بلکه در سرتاسر دنیا در این لحظات یکدل و یک صدا شاد باشند و به تاریخ کهن خود بیندیشند و دیگر نیازی نباشد جوانان اعیاد سایر ممالک را جشن بگیرند.

http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1826-jashn-sade-enghelab-sanati.html

https://www.tgoop.com/iranboom_ir
آتشِ جشن سَده، آتش مهر وطن است

دکتر شاهین سپنتا
آتش نمادی از فروزگان اهورایی است و بی گمان یکی از این فروزه ها مهرورزی و  عشق است که در باورهای ایرانی و ادب فارسی بسیار درباره آن سخن رفته است. به قول حافظ:

                 در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

یا چنان که مولوی می فرماید:

          ای عشق چون آتشکده در نقش و صورت آمده / بر کاروان دل زده یک دم امان ده یا فتی

و با این نگاه است که ازرقی هروی نیز آن جا که از عشق سخن به میان  می آورد، آن را به آتش فروزان همانند می کند:

                   ای عشق تو در دل من آتش زده ای /  مردی نبود ستیزه با دلشده ای 

چنان که از « آتش بهرام نیایش » نیز بر می آید، وابستگی آتش با مفهوم مهر میهن ناگسستنی است و این پیوند دیرینه و ریشه دار در گذر هزاره ها در آتش جشن سده نیز تجلی یافته است. شاید از این روست که در تاریخ می خوانیم سرداران دلاور  ایران دوستی چون مرداویج زیاری که در پی زنده کردن نام ایران و آیین های ایرانی بودند در هر چه با شکوه تر برگزار کردن این جشن از هیچ کوششی فروگذار نکردند و حتا جان خود را نیز بر سر این آرمان نهادند. از سوی دیگر شاهدیم که کسانی چون بدیع الزمان همدانی ( در گذشته در 398 ) جشن سده را شعار شرک و کفر اعلام می کنند و می کوشند با این نظر و فتوا جلوی بروز احساسات ملی ایرانیان را بگیرند.

پیوند بین آتش سده و مهر میهن را در ادبیات معاصر نیز به خوبی می توان باز خوانی کرد. چنان که سراینده شیرین سخن « توران شهریاری » نیز اوج  و نشیبِ آتش ورجاوند را نمادی از فراز و فرود تاریخ ایران می داند و یاد آور می شود که آتش جشن سده ، داستان گوی روزگاران شیرین و تلخی است که بر ایران گذشته است.

در چکامه دل انگیز او آتش فروزنده زبان می گشاید و از دلاوری های رستم، تلاش های هوشنگ و دوران جم تا تازش تازیان دون ، رازهای ناگفته ای را باز گو می کند. توران شهریاری آتش جشن سده را نماد عشق پاک به وجب وجب خاک پاک و اهورایی ایران می داند و هم میهنان خود را فرا می خواند تا آیین های نیاکان و جشن دیرپای سده را پایدار دارند تا ایران و ایرانی پایدار بماند:

این آتش گرم  و  روشن  و  پاک /  وین  بال گشوده  سوی افلاک

گه   اوج گرفت و گاه  بنشست / بنشست ولی نرفت  از دست

رنجور شد و دوباره جان یافت/ افتاده  شد  و ز نو  توان  یافت

هشدار ،  اگر  زبان  گشاید / بس  راز نهفته  را نماید

گوید   به  تو  از  خدیو  هوشنگ / از  مهد  جم  و کشاکش و  جنگ

از  بازی  اشکبوس و خاقان / از  رستم و سرگذشت ایران

ز  اسکندر  و  تازیان  و  چنگیز / از دشمن دون و خصم خون ریز

گویدبه تو هر  وجب از این خاک /  از  پرتو  عشق  شد  چنین  پاک

از خونِ  دلِ دلاورانش / سرخ است شفق در آسمانش

فریاد  برآورَد که  ایران / هرگز نشود خراب و  ویران

این ملک ز بس که زیر و بم دید / چون  آهن  آبدیده گردید

گر جشن سده  هنوز  بر پاست / زنهار  زِ پایمردیِ ماست

این  شعله  دیر پا نمیرد / خاکسترِ مرگ، کی پذیرد؟

ایرانیِ پاک زاد، زنهار / این آتشِ گرم  را نگهدار !

در پیوست با همین نکاه دل انگیز، سراینده دل شیفته آیین اهورایی، شادروان عبدالحسین سپنتا نیز با هوشمندی بی مانندی یاد آوری  می کند که غرض از  آتش  در این جشن صرفاً آتش و چوب مادی نیست. او آتش سده  را نمادی  از «  پرتو ایزدی » و  « مهر میهن » دانسته و شعله های روشنی بخش آن را  روشن گر زوایای تاریک تاریخ ایران و داستان گوی شکوهمندی این سرزمین و آموزگار درس « ملیت » می داند :

 

شراری که ایران از آن روشن است / همان روشنی بخش جان و تن است

به  تو  گوید این آتش  دل فروز  / بسی داستان ها به صد ساز و سوز

ز هر شعله ، آتش زبان آورد / ز پیشینیان داستان آورد

نیاکانمان از زمانِ  دراز / سوی آن نهادند روی نیاز

از  آن گرمی  و   مهر خواهان  شدند / همازور  در مهر  ایران شدند

در اینجا غرض آتش و چوب نیست / ز آتش  غرض  پرتو  ایزدی ست

زبانه  کشد چون که  سرخ  و  سپید / از  این  شعله، تاریخ گردد پدید

گرامی نماید مرا  این  شرر / که  دارم ز تاریخِ ایران خبر

به  هر  جا  که  این  آتش   افروخته / مرا درس «  ملیت  »  آموخته

کاظم رجوی ( ایزد ) نیز مهرورزی دیگر است که با آتش جشن سده، دل پر مهرش سرشار از گرمای « مهر  دیار و یار » می شود. او دیرپایی جشن سده را  همپای نوروز  و  مهرگان به عنوان نمادی  از  پایندگی «  فرّ مردم ایران »  می داند و آرزو  می کند که تا ایران جاویدان پایدار است این آیین های دل انگیز  و  غرور آفرین نیز زنده بمانند :


دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/185-jashne-sadesepanta.html


💠ایران‌بوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایران‌زمین🌳🌲
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
🔥🔥 ۱۰ بهمن ماه، جشن سده گرامی باد🔥🔥

ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار

به هر برزنی جشنگاهی سده
همه گرد بر گردش آتشکده


@iranboom_ir


جشن سده همایون باد(شعر مجداسلام)
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/140-sade-majeslam.html


جشن سده آئین بیدارباش طبیعت / آتش مهر دل زمین را گرم می کند
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1823-jashne-sade.html


جشن سده طلايه نوروز نامدار
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/155-jashne-sadeh.html


آتشِ جشن سَده، آتش مهر وطن است
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/185-jashne-sadesepanta.html


جشن سده - سرودهٔ بانو هما ارژنگی
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1820-jashn-sade-arjangi.html


جشن سده نخستین انقلاب صنعتی در جهان است
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1826-jashn-sade-enghelab-sanati.html

جشن سده - سرودۀ شاهین سپنتا
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1919-sade-shahin-sepanta.html

جشن سده - سروده استاد ادیب برومند
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1920-sade-boromand.html

خجسته جشن سده - سرودۀ استاد رسام ارژنگی
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3912-jashne-sadeh-sp-902028318.html

سده - سروده ی بانو توران شهریاری
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3914-sadeh-tooran-shahriari.html


برگزاری جشن سده در کرمان
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3915-jashne-sadeh-kerman.html


جشن سده آیین بیدارباش طبیعت
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/3916-jashne-sadeh.html



💠ایران‌بوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایران‌زمین🌳🌲
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
۷۹ سال پیش در ۱۰ بهمن ۱۳۲۴، دکتر مهری باقری ـ زبان‌شناس و از مفاخر فرهنگی ایران ـ متولد شد.
عمرشان دراز باد

https://www.tgoop.com/iranboom_ir
پنجاه_ضرب_المثل_مشترک_در_زبان_های1.pdf
157.4 KB
زادروز استاد دکتر مهدی محقّق (۱۰ بهمن ماه) گرامی باد.

مقاله:
 پنجاه ضرب المثل مشترک در زبان های عربی و فارسی و انگلیسی ؛
استاد دکتر مهدی محقّق.

@iranboom_ir
۱۰ سال با مفاخر کشور

دکتر مهدی محقق
مدیر مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران

در سال ۱۳۵۱ که «انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی» را با کمک برخی از همکاران تأسیس نمود، تشکیل مراسم بزرگداشت برای ارباب علم و ادب را یکی از اهداف آن انجمن قرار داد. او موفق شد که در سال 1355 مجلس بزرگداشتی برای مرحوم جلال‌الدین همایی در تالار فردوسی دانشگاه تهران برگزار کند. حاضران آن مجلس که همه از گردانندگان کشور بودند، چنان تحت تأثیر استاد همایی قرار گرفتند که بسیاری از رجال بزرگ مملکت به پاس قدردانی از ایام شاگردی و تملذ، بوسه بر دست و پای استاد پیر خود زدند و این رخداد، اثری شگرف در دانشجویان و معلمان گذاشت. در سال 1361 در تالار علامه امینی دانشگاه تهران بزرگداشتی برای مرحوم استاد احمد آرام برپا کردیم؛ استادی که آخرین جمله‌ای را که با دست خود نوشت، در دفاع از دین و اخلاق و مروت و آزادگی بود.

کتابهای «همایی‌نامه» و «جشن‌نامه مدرس رضوی» و «آرام‌نامه» که مشتمل بر مقالاتی است که شاگردان و دوستان آن بزرگواران به آنان تقدیم داشتند، هنوز دست به دست می‌گردد و خوانندگان آنها تشکر و سپاس خود را بر من (که بانی این امر خیر بودم) ارزانی می‌دارند؛ به ویژه آنکه آن بزرگواران را در زمانی که به قول شاعر: «إذا ما عُدَ مِن سَقَطِ المَتاع» به شمار می‌آمدند، مورد تکریم و تعظیم قرار دادم. دعای خیر همین بزرگان موجب گردید که خداوند توفیق و فرصت دهد تا بتوانم آن آرزوی دیرینه خود را در سطح گسترده‌تری ادامه دهم. ادامه این امر از نخستین روزی که عهده‌دار اداره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی شدم، عملی گردید و از مهر ماه 1378 تا خرداد 1389 تقریباً هر ماهه مجلس بزرگداشتی برای یکی از دانشمندان و بزرگان که به علم و فرهنگ کشور خدمت کرده‌اند، برگزار کردیم و با کمک همکاران خود، برای هر یک، زندگینامه‌ای به آن عزیزان تقدیم داشتیم.

عمل خیر ما مورد استقبال دانش‌دوستان کشور قرار گرفت؛ چنان‌که هم‌اکنون آن زندگینامه‌ها که از صد متجاوز است، نایاب گردیده، در حالی که مشتاقان آنها، روزبه‌روز افزونی می‌یابند. متأسفانه با آنکه بارها ـ کتباً و شفاهاً ـ از اولیای آموزش و پرورش کشور خواسته‌ایم تا این مجموعه را در کتابخانه‌های مدارس در دسترس دانش‌آموزان قرار دهند، ولی تاکنون هیچ‌گونه اقدامی در این زمینه به عمل نیامده است:

کس نمی‌خرّد رحیق و سلسبیل

روی زی زقّوم نهادند و حمیم!

در این گفتار مناسب دانسته شد صورتی شامل نام و زمینه علمی کسانی که در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی مورد بزرگداشت قرار گرفته‌اند و بزرگداشتنامه‌ای به نام و یاد آنان منتشر شده، ارائه شود و حوزه کار و فعالیت علمی آنان بر خوانندگان گرامی این مجموعه عرضه گردد. عددی که بعد از آن، نام آن بزرگان آمده، شماره زندگی‌نامه‌های آنان است.


ـ حاج شیخ هادی نجم‌آبادی، 1، فقیه و اصولی
ـ میرزا مهدی مدرس آشتیانی، 13، استاد و مدرس فلسفه در حوزه و دانشگاه
ـ حسینعلی راشد، 15، مدرس و واعظ و استاد دانشگاه
ـ محمدعلی مدرس تبریزی، 23، فقیه و رجالی و محدث و مدرس
ـ محمدتقی آملی، 27، مدرس فقه و اصول و فلسفه
ـ سیدمحمدکاظم عصّار، 40، مدرس و استاد فلسفه
ـ عباسعلی محقق خراسانی، 47، واعظ و محدث و قیام‌کننده علیه نظام استبدادی
ـ حاج ملاهادی سبزواری، 56، فیلسوف و منطقی و ادیب و فقیه
ـ سیدحسن موسوی بجنوردی، 59، فقیه و اصولی

ـ میرزاابوالحسن شعرانی، 65، مدرس فلسفه و کلام و منطق
ـ سیدجلال‌الدین آشتیانی، 70، استاد و مدرس فلسفه در حوزه و دانشگاه
ـ شیخ علی دوانی، 85 ، مدرس حوزه و پژوهشگر در تاریخ روحانیت
ـ شیخ ابوالفضل نجم‌آبادی، 89، فقیه و مدرس فقه و اصول
ـ شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری، 99، مدرس علوم عربی و بلاغت در حوزه
ـ شیخ ابوعبدالله زنجانی، 102 ، فقیه و قرآن‌پژوه

استادان و پژوهشگران در حوزه علوم انسانی

ـ محمدحسن لطفی، 3، مترجم آثار فلسفی

ـ محمد قزوینی، 5، ادیب و مورخ و ناقد ادبی

ـ سیدجعفر سجادی، 7 ، استاد فلسفه و منطق

ـ عبدالحسین نوائی، 8، مورخ و پژوهشگر

ـ محمدحسن گنجی، 10، جغرافی‌دان و هواشناس

ـ جلال‌الدین همایی، 11، ادیب و فیلسوف و استاد علوم بلاغت

ـ فتح‌الله مجتبایی، 16، استاد تاریخ ادیان و هندشناس

ـ یحیی ماهیار نوابی، 20، استاد ادبیات و زبانهای باستانی

ـ سیدعلی موسوی بهبهانی، 21، استاد علوم قرآنی و ادب عربی

مجتبی مینوی، 22، مورخ و ادیب و استاد ادبیات تطبیقی

ـ جواد حدیدی، 25 ، استاد ادبیات تطبیقی و مترجم زبان فرانسه

ـ محمود روح‌الامینی، 29، استاد مردم‌شناسی

ـ سیدضیاءالدین سجادی، 32، استاد زبان و ادبیات فارسی

ـ بهاءالدین خرمشاهی، 43، مترجم و ادیب و قرآن‌پژوه

ـ زین‌العابدین مؤتمن، 37، استاد زبان و ادبیات فارسی


دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6017-10sal-ba-mafakher-keshvar.html

https://www.tgoop.com/iranboom_ir
2025/07/14 06:44:49
Back to Top
HTML Embed Code: