🔷 سیام ژانویه سالروز درگذشت مهاتما گاندی، رهبر فقید و مبارز هند است.
📷 تصویر: سردیس زرین وی در موزه گاندی در هند، بمبئی
@iranboom_ir
📷 تصویر: سردیس زرین وی در موزه گاندی در هند، بمبئی
@iranboom_ir
ماهاتما گاندی که بود و چه کرد؟
مهانداس کارامچاند گاندی (زاده ۲ اکتبر ۱۸۶۹ - درگذشت ۳۰ ژانویه) رهبر سیاسی و معنوی هندیها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد میکرد. فلسفهٔ بیخشونتی گاندی روی بسیاری از جنبشهای مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تأثیر گذارد.
از زمانی که وی مسئولیت رهبری نبرد برای آزادی و کنگره ملی هند در سال ۱۹۱۸ را به عهده گرفت، به عنوان نمادی ملی شناخته شد و میلیونها نفر از مردم او را با لقب ماهاتما یا روح بزرگ یاد میکردند. هر چند که او از القاب افتخارآمیز بیزار بود ولی امروز هم همگی او را با نام ماهاتما گاندی میشناسند. سوای اینکه بسیاری او را به عنوان یکی از بزرگترین رهبران تاریخ تلقی میکنند، مردم هند از او با عنوان «پدر ملت» یا باپو (در هندی به معنای پدر) یاد میکنند. زادروز وی در هند به عنوان یک روز تعطیل ملی است و گاندی جایانتی نام دارد.
گاندی توانست با استفاده از شیوهٔ ضدخشونت نافرمانی مدنی استقلال هند را از بریتانیا بگیرد و در نهایت دست امپراتوری بریتانیا را از هند کوتاه کند. شیوهٔ مقاومت آرام وی به مستعمرات دیگر هم نفوذ کرده و آنها را در راه استقلال میهن خود تشویق میکرد. اصل ساتیاگراهای گاندی روی بسیاری از فعالان آزادیخواه نظیر دکتر مارتین لوترکینگ، تنزین گیاتسو، لخ والسا، استفان بیکو، آنگ سان سو کی و نلسون ماندلا تأثیر گذاشت. البته همهٔ این رهبران نتوانستند کاملاً به اصل سخت ضدخشونت و ضدمقاومت وی وفادار بمانند.
ماهاتما گاندی که بود و چه کرد؟
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/10456-mahatma-gandi.html
گاندی به روایت گاندی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/4266-gandi-be-ravat-gandi-1.html
گاندی به روایت گاندی ـ ۲
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/5418-gandi-be-ravayat-gandi-2.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ سبیل آویزان! - ۳
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/5550-gandi-be-ravayat-gandi-3.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۴ - بالنسبه ناامید شدم
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/5728-gandi-be-ravayat-gandi-4.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۵ - سپاس به درگاه الهی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/6126-gandi-be-ravayat-gandi-5.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۶ - ...دید «سیاه» هستم!
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/6645-gandi-be-ravayat-gandi.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۷ - سختیها ...
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/6840-gandi-be-ravat-gandi-7.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ مواظب خودت باش! - ۸
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7118----------8.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ پانسیون - ۹
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7466--------9.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ تماس با مسیحیان - ۱۰
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7674-gandi-10.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی - عمله بودن چیست؟ ـ ۱۱
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7911--11.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۱۲
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/8219-gandi-12.html
زندگینامه «نلسون ماندلا» رهبر ضدآپارتاید
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/11102-nelson-mandela-sp-1871683038.html
دكتر محمد مصدق
http://www.iranboom.ir/drmosadegh.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
مهانداس کارامچاند گاندی (زاده ۲ اکتبر ۱۸۶۹ - درگذشت ۳۰ ژانویه) رهبر سیاسی و معنوی هندیها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد میکرد. فلسفهٔ بیخشونتی گاندی روی بسیاری از جنبشهای مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تأثیر گذارد.
از زمانی که وی مسئولیت رهبری نبرد برای آزادی و کنگره ملی هند در سال ۱۹۱۸ را به عهده گرفت، به عنوان نمادی ملی شناخته شد و میلیونها نفر از مردم او را با لقب ماهاتما یا روح بزرگ یاد میکردند. هر چند که او از القاب افتخارآمیز بیزار بود ولی امروز هم همگی او را با نام ماهاتما گاندی میشناسند. سوای اینکه بسیاری او را به عنوان یکی از بزرگترین رهبران تاریخ تلقی میکنند، مردم هند از او با عنوان «پدر ملت» یا باپو (در هندی به معنای پدر) یاد میکنند. زادروز وی در هند به عنوان یک روز تعطیل ملی است و گاندی جایانتی نام دارد.
گاندی توانست با استفاده از شیوهٔ ضدخشونت نافرمانی مدنی استقلال هند را از بریتانیا بگیرد و در نهایت دست امپراتوری بریتانیا را از هند کوتاه کند. شیوهٔ مقاومت آرام وی به مستعمرات دیگر هم نفوذ کرده و آنها را در راه استقلال میهن خود تشویق میکرد. اصل ساتیاگراهای گاندی روی بسیاری از فعالان آزادیخواه نظیر دکتر مارتین لوترکینگ، تنزین گیاتسو، لخ والسا، استفان بیکو، آنگ سان سو کی و نلسون ماندلا تأثیر گذاشت. البته همهٔ این رهبران نتوانستند کاملاً به اصل سخت ضدخشونت و ضدمقاومت وی وفادار بمانند.
ماهاتما گاندی که بود و چه کرد؟
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/10456-mahatma-gandi.html
گاندی به روایت گاندی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/4266-gandi-be-ravat-gandi-1.html
گاندی به روایت گاندی ـ ۲
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/5418-gandi-be-ravayat-gandi-2.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ سبیل آویزان! - ۳
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/5550-gandi-be-ravayat-gandi-3.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۴ - بالنسبه ناامید شدم
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/5728-gandi-be-ravayat-gandi-4.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۵ - سپاس به درگاه الهی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/6126-gandi-be-ravayat-gandi-5.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۶ - ...دید «سیاه» هستم!
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/6645-gandi-be-ravayat-gandi.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۷ - سختیها ...
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/6840-gandi-be-ravat-gandi-7.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ مواظب خودت باش! - ۸
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7118----------8.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ پانسیون - ۹
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7466--------9.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ تماس با مسیحیان - ۱۰
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7674-gandi-10.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی - عمله بودن چیست؟ ـ ۱۱
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7911--11.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۱۲
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/8219-gandi-12.html
زندگینامه «نلسون ماندلا» رهبر ضدآپارتاید
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/11102-nelson-mandela-sp-1871683038.html
دكتر محمد مصدق
http://www.iranboom.ir/drmosadegh.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
تحول تاریخ سازی در جمهوری باکو
دکتر علی علی بابایی درمنی
پژوهشگر و دکترای تاریخ از دانشگاه تهران
@iranboom_ir
چکیده:
تاریخ نگاری در میان کشورهای تازه استقلال یافته، سهم به سزایی در شکل دادن به هویت ملی انسان هایی دارد که اندک زمانیست زیستن در قالب یک ساختار سیاسی جدید را تجربه می کنند. در این مقاله با استفاده از متون کهن و همچنین پژوهش های نوین، تاریخ نگاری در یکی از کشورهای تازه استقلال یافته ی پیرامون ایران یعنی جمهوری آذربایجان را بررسی کرده ایم، و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که به سبب نداشتن پشتوانه تاریخی دیرینه در مقایسه با کشورهای همجوار و همچنین سابقه ی اندک تاسیس حکومت، مورخان این کشور به تحریف تاریخ و یا در حقیقت به «تاریخ سازی» دست زدند و هویت ملی مردمان خود را بر اساس اغراض سیاسی کوتاه مدت تعریف کردند. بخشی از این اغراض سیاسی سبب شده تا هویت ملی در جمهوری آذربایجان بر مبنای تقابل با فرهنگ و تمدن ایران شکل بگیرد، بنابراین نخبگان فرهنگی ایرانی می توانند ضمن آگاهی از این روند تاریخ سازی با اتخاذ یک سیاست فرهنگی مناسب و گفتگو با نخبگان فرهنگی جمهوری آذربایجان، از تنش های سیاسی- فرهنگی میان دو کشور جلوگیری کند.
زمامداران جمهوری آذربایجان در دوره ی کمونیستی و پس از استقلال، به منظور جدایی کامل سیاسی از ایران، درصدد تعریف هویت غیر ایرانی برای منطقه ای بودند که در طول تاریخ بخشی از خاک ایران بوده و خاندان های ایرانی تباری چون «مهرانیان» در آن فرمانروایی می کردند. انکار هویت حقیقی مردمان ساکن در جمهوری آذربایجان به عدم ثبات و قطعیت بنیان های تاریخ و هویت ملی در جمهوری آذربایجان انجامید. این روند قابلیت شکل پذیری بسیار زیادی را به این هویت ساختگی داده است. این امر که چارچوب تاریخ نگاری در این جمهوری کاملا متغیر و دلبخواهی است، سبب شد تا تاریخ سازان در جمهوری آذربایجان هر زمان بر اساس اقتضائات و اغراض سیاسی گوناگون، هویت و تاریخ متغیری برای ساکنان جمهوری آذربایجان در نظر بگیرند. در این بین، از میان اقوام مادها، ماناها، ارانی ها و کاسپی ها و ترک ها، هریک به تناوب در طول این 100 سال سهم بیشتری در بنیان نهادن کشور جمهوری آذربایجان دارا بوده اند و به همین ترتیب نگارش تاریخ در جمهوری آذربایجان، بر اساس اینکه کدام یک از این اقوام نیاکان ساکنان جمهوری آذربایجان بوده اند، همچنین فشارهای سیاستگذاران فرهنگی حزب کمونیست شوروی و اغراض سیاسی دیگر، با تنوع و تحولات بسیاری روبرو بوده است. بخشی از این اغراض سیاسی سبب شده تا هویت ملی در جمهوری آذربایجان بر مبنای تقابل با فرهنگ و تمدن ایران شکل بگیرد، بنابراین نخبگان فرهنگی ایرانی می توانند با اتخاذ یک سیاست فرهنگی مناسب و گفتگو با نخبگان فرهنگی جمهوری آذربایجان، از تنش های سیاسی- فرهنگی میان دو کشور جلوگیری کند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/16855-tahavol-tarikhsazi-dar-jomhori-azarbaijan.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
دکتر علی علی بابایی درمنی
پژوهشگر و دکترای تاریخ از دانشگاه تهران
@iranboom_ir
چکیده:
تاریخ نگاری در میان کشورهای تازه استقلال یافته، سهم به سزایی در شکل دادن به هویت ملی انسان هایی دارد که اندک زمانیست زیستن در قالب یک ساختار سیاسی جدید را تجربه می کنند. در این مقاله با استفاده از متون کهن و همچنین پژوهش های نوین، تاریخ نگاری در یکی از کشورهای تازه استقلال یافته ی پیرامون ایران یعنی جمهوری آذربایجان را بررسی کرده ایم، و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که به سبب نداشتن پشتوانه تاریخی دیرینه در مقایسه با کشورهای همجوار و همچنین سابقه ی اندک تاسیس حکومت، مورخان این کشور به تحریف تاریخ و یا در حقیقت به «تاریخ سازی» دست زدند و هویت ملی مردمان خود را بر اساس اغراض سیاسی کوتاه مدت تعریف کردند. بخشی از این اغراض سیاسی سبب شده تا هویت ملی در جمهوری آذربایجان بر مبنای تقابل با فرهنگ و تمدن ایران شکل بگیرد، بنابراین نخبگان فرهنگی ایرانی می توانند ضمن آگاهی از این روند تاریخ سازی با اتخاذ یک سیاست فرهنگی مناسب و گفتگو با نخبگان فرهنگی جمهوری آذربایجان، از تنش های سیاسی- فرهنگی میان دو کشور جلوگیری کند.
زمامداران جمهوری آذربایجان در دوره ی کمونیستی و پس از استقلال، به منظور جدایی کامل سیاسی از ایران، درصدد تعریف هویت غیر ایرانی برای منطقه ای بودند که در طول تاریخ بخشی از خاک ایران بوده و خاندان های ایرانی تباری چون «مهرانیان» در آن فرمانروایی می کردند. انکار هویت حقیقی مردمان ساکن در جمهوری آذربایجان به عدم ثبات و قطعیت بنیان های تاریخ و هویت ملی در جمهوری آذربایجان انجامید. این روند قابلیت شکل پذیری بسیار زیادی را به این هویت ساختگی داده است. این امر که چارچوب تاریخ نگاری در این جمهوری کاملا متغیر و دلبخواهی است، سبب شد تا تاریخ سازان در جمهوری آذربایجان هر زمان بر اساس اقتضائات و اغراض سیاسی گوناگون، هویت و تاریخ متغیری برای ساکنان جمهوری آذربایجان در نظر بگیرند. در این بین، از میان اقوام مادها، ماناها، ارانی ها و کاسپی ها و ترک ها، هریک به تناوب در طول این 100 سال سهم بیشتری در بنیان نهادن کشور جمهوری آذربایجان دارا بوده اند و به همین ترتیب نگارش تاریخ در جمهوری آذربایجان، بر اساس اینکه کدام یک از این اقوام نیاکان ساکنان جمهوری آذربایجان بوده اند، همچنین فشارهای سیاستگذاران فرهنگی حزب کمونیست شوروی و اغراض سیاسی دیگر، با تنوع و تحولات بسیاری روبرو بوده است. بخشی از این اغراض سیاسی سبب شده تا هویت ملی در جمهوری آذربایجان بر مبنای تقابل با فرهنگ و تمدن ایران شکل بگیرد، بنابراین نخبگان فرهنگی ایرانی می توانند با اتخاذ یک سیاست فرهنگی مناسب و گفتگو با نخبگان فرهنگی جمهوری آذربایجان، از تنش های سیاسی- فرهنگی میان دو کشور جلوگیری کند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/16855-tahavol-tarikhsazi-dar-jomhori-azarbaijan.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
ستارهشناسی در ایران باستان - رصدخانه مراغه - بخش نخست
در روزگاری که خبری از تلسکوپ و دوربینهای نجومی نبود، خواجه نصیرالدین طوسی رصدخانهای را بنا کرد که سالها به عنوان پیشرفتهترین رصد خانه جهان شناخته میشد. رصدخانه مراغه که در مجموعه تاریخی افلاک نما برای مطالعات فصلی و نجومی دانشمندان ایرانی بنا شد دستور ساخت آن را هلاکوخان مغول صادر کرده بود. این روزها آثار کمی از آن به جا مانده است، یادگاری از دوران طلایی علم و فرهنگ ایران در دنیا به شمار میآید که در سال657 بنا شد و در برپایی آن شخصیتهای بزرگی مثل علامه قطب الدین فخرالدین مراغی، محی الدین مغربی، علی بن محمود نجم الدین الاسـطرلابی و دیگر بزرگان آن روزگار شرکت داشته اند. در سال 657 هجری قمری، خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف، ریاضیدان و منجم بزرگ ایران، نقشهای به دست «فخرالدین ابوالسعادات احمد بن عثمان مراغی»، معمار معروف آن عصر داد تا ساختمانی بر فراز تپهای در شمال مراغه بسازد. این ساختمان که در دوره ایلخانی ساخته شد همان رصدخانه مشهور مراغه است.بنای رصـدخانه، 15سال طول کشید. به امر هلاکو کتابها و اسباب و آلات علمی و نجومی بسیار که از فتح بغداد به دست آورده بود درآنجا متـمرکز شد. این مجموعه تا سال 703 هجری آباد بود لیـکن پس از آن بر اثر زلزلههای سخت، بی توجهی حکام رو به ویرانی رفت و در حال حاضر آثاری از بناهای متعلقهٔ آن باقی مانده است. این بنا تا زمان سلطان محمّد خدابنده فعال بود و ویرانی آن به طور کامل و دقیق هنوز مشخص نشده است که در چه سالی بوده است ولی در نوشتههای «حمدالله مستوفی» در سال 720 به ویران بودن آن اشاره شده است.
رصدخانه مراغه 167 سال پیش از احداث رصدخانه سمرقند ساخته شد و در زمان آبادانی یکی از معتبرترین رصدخانههای جهان بود
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/8541-setare-shenasi-rasad-khane-maraghe-1.html
***
ستارهشناسی در ایران باستان - رصدخانه مراغه - بخش دوم
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/9059-setare-shenasi-rasad-khane-maraghe-2.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
در روزگاری که خبری از تلسکوپ و دوربینهای نجومی نبود، خواجه نصیرالدین طوسی رصدخانهای را بنا کرد که سالها به عنوان پیشرفتهترین رصد خانه جهان شناخته میشد. رصدخانه مراغه که در مجموعه تاریخی افلاک نما برای مطالعات فصلی و نجومی دانشمندان ایرانی بنا شد دستور ساخت آن را هلاکوخان مغول صادر کرده بود. این روزها آثار کمی از آن به جا مانده است، یادگاری از دوران طلایی علم و فرهنگ ایران در دنیا به شمار میآید که در سال657 بنا شد و در برپایی آن شخصیتهای بزرگی مثل علامه قطب الدین فخرالدین مراغی، محی الدین مغربی، علی بن محمود نجم الدین الاسـطرلابی و دیگر بزرگان آن روزگار شرکت داشته اند. در سال 657 هجری قمری، خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف، ریاضیدان و منجم بزرگ ایران، نقشهای به دست «فخرالدین ابوالسعادات احمد بن عثمان مراغی»، معمار معروف آن عصر داد تا ساختمانی بر فراز تپهای در شمال مراغه بسازد. این ساختمان که در دوره ایلخانی ساخته شد همان رصدخانه مشهور مراغه است.بنای رصـدخانه، 15سال طول کشید. به امر هلاکو کتابها و اسباب و آلات علمی و نجومی بسیار که از فتح بغداد به دست آورده بود درآنجا متـمرکز شد. این مجموعه تا سال 703 هجری آباد بود لیـکن پس از آن بر اثر زلزلههای سخت، بی توجهی حکام رو به ویرانی رفت و در حال حاضر آثاری از بناهای متعلقهٔ آن باقی مانده است. این بنا تا زمان سلطان محمّد خدابنده فعال بود و ویرانی آن به طور کامل و دقیق هنوز مشخص نشده است که در چه سالی بوده است ولی در نوشتههای «حمدالله مستوفی» در سال 720 به ویران بودن آن اشاره شده است.
رصدخانه مراغه 167 سال پیش از احداث رصدخانه سمرقند ساخته شد و در زمان آبادانی یکی از معتبرترین رصدخانههای جهان بود
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/8541-setare-shenasi-rasad-khane-maraghe-1.html
***
ستارهشناسی در ایران باستان - رصدخانه مراغه - بخش دوم
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/9059-setare-shenasi-rasad-khane-maraghe-2.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
Audio
سخنرانی آقای پیمان حریقی
در آیین ویژهی هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان ( گریز اهریمن )
پنجشنبه ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۳
عنوان سخنرانی: جمهوری خود خواندهی مهاباد
@iranboom_ir
در آیین ویژهی هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان ( گریز اهریمن )
پنجشنبه ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۳
عنوان سخنرانی: جمهوری خود خواندهی مهاباد
@iranboom_ir
فهلویات مغربی تبریزی
محمدامین ادیب طوسی
استاد دانشگاه تبریز
شمسالدین محمد مغربی از شعرا و عرفای بزرگ قرن هشتم و اوائل قرن نهم بوده که در قریة امّند از قراء بلوک رود قات تبریز تولد یافته، در آنجا نشو و نما کرده و به سال 808 در تبریز در گذشته و وی را در قبرستان معروف سرخاب دفن کردهاند و چون وی معاصر شیخ صفیالدین اردبیلی است فهلویات او را نیز باید مانند فهلویات شیخ صفی از آثار زبان آذری در قرن هشتم شناخت.
از مقایسة فهلویات شیخ همچو به نظر میرسد که از حیث لهجه و خصوصیات زبانی در کلیات تا حدی شبیه همند، با این تفاوت که هر کدام در اصطلاحات عرفانی و نوع تفکر و تلفظ کلمات وضعی مخصوص به خود دارند و علت آن در قسمت اول جدایی مسلک و در قسمت دوم فاصله مکانی است که شیخ به لهجة مردم اردبیل و مغربی به لهجة حوالی تبریز شعر سروده، اما آنچه در هر دو مشترک میباشد دستخوردگی اشعار است که به علت عدم دسترسی به نسخ متعدد اصلاح آنها خالی از اشکال نیست و چون راجع به فهلویات شیخ صفی در مقالة گذشته بحث شده در اینجا فقط به ذکر جهات اختلاف و مشخصاتی که در اشعار مغربی موجود است اکتفا میکنم:
1- در فهلویات مغربی گیاهی به جای «از» و «ز» «اچ» و «چ» و یا گاهی «اج» و «ج» و «چو» یا «جو» آورده و در مواردی هم «اژ» و «ژ» یا «از» و «ز» موجود است.
ابتدا همچو به نظر رسید که این امر تا حدی بستگی به حرف ما بعد دارد، بدین معنی که مثلاً هر جا بعد از حرف اضافة «از» حرف با صدا یا «و» یا همزه بوده «اژ» و «ژ» بکار میبرده و در غیر این مورد «اچ» و «چ» یا «اج» و «ج» میآورده مانند: «اژین» ـ «اژویر» ـ «اژهنامه داران» «اج دو گیتی» و امثال اینها، ولی مواردی موجود است که این نظریه را نقض میکند مانند «از خویشه» و «از آن» و از این «واژ چشمان» و امثال اینها و همین اختلاف یکی از دلائل دستخوردگی و تصرف کتاب است، مگر تصور شود که «مغربی» مانند دیگر عرفا قیدی به رعایت کامل مقررات لهجهای نداشته و یا اقسام مختلف آن معمول بوده و وی هر جا هر طور خواسته است بکار برده.
2- چنانکه در اشعار خواهیم دید کاتب در موردی کلمه «تومه» را «توبه» نوشته و غالباً «هـ» و «همزه» به صورت «م» کتابت شده مانند «امنامه» به جای «اهنامه» و «امینه» به جای «ائینه» و «میر» به جای هیر.
3- همه جا «ک» و «گ» به یک صورت است و گاهی «د» و «و» دارای یک شکل است و این نیز بر اشکال کار افزوده.
4- در مواردی نقطهها کم و زیاد شده، مانند «پشه» به جای «پیشه» و «بورر» به جای «بوزر» و از این قبیل ... .
با توجه به اشکالات فوق تا هر جا ممکن بود در اصلاح کلمات کوشیده و صورتی را که به نظر صحیح میآمد در داخل دو ابرو آوردهام و کلماتی که اضافه شده در داخل گیومه گذاشم و دربارة اصطلاحات عرفانی و طرز اندیشة مغربی در این اشعار نیز باید به نکات زیر توجه شود:
- مغربی نیز همه جا مانند شیخ صفی به جای حق و خداوند کلمة «اویان» را بکار برده «ر.ک: مقالة سابق)
- از اصطلاحات مخصوص او کلمات «نویوان» و «پیر» است که اولی را در مورد «زندة عشق» و «جویای حق» و دومی را در مورد «گیتی» و «چرخ» بکار برده و همچنین منظور او همه جا از کلمه ژیونده (زنده)» زندة عشق است که هرگز نمیمیرد چنانکه عرفای دیگر نیز همین عقیده را داشتهاند و به گفتة حافظ:
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریدة عالم دوام ما
- مغربی در اشعار خود همه جا به عهدالست توجه دارد و مانند سایر عرفا روان خود را منبعث از حق مطلق میداند که خارج از حدود مکان و زمان است و به همین جهت غالباً به شخصیت ازلی خود اشاره کرده و به زبان حال و مقاله میگوید:
بودم آنروز من از سلسلة دردکشان که نه از تاک نشان بود و نه از تاکنشان
- کلمة اهنام یا اهنامه در اشعار مغربی زیاد به کار رفته و منظور از آن ولایت حق و عشق خداوندی میباشد و همچو به نظر میرسد که این کلمه از اصطلاحات مخصوص به زبان آذری بوده چنانکه در اشعار دیگران نیز دیده میشود.
این کلمه در موردی که مضافالیه یا مفعول به واسطه واقع شده به صورت «چهنام» یا «چهنام» درآمده.
- در اشعار مغربی کلمهای موجود است که آن را «نادر» یا «ناو» میتوان خواند و در مورد محبوب و «یار» بکار رفته و اگر مصحف و محرف «یار» نباشد ناچار باید تصور کنیم که از اصطلاحات مخصوص به اوست، ولی وجه تناسبی که او را به قبول این اصطلاح واداشته بر من مجهول است.
ممکن است تصور شود که «ناد» از جملة «ناد علیا مظهر العجائب» استعاره شده یا «ناو» است به معنی کشتی و چون به موجب خبر مثل الهی بیتی کمثل سفینه نوح من تمسک بهانجی و من تخلف عنها فقد غرق» علی(ع) و اولاد او سفینة نجات هستند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/adabiat/10240-fahlaviat-maghrebi-tabrizi.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
محمدامین ادیب طوسی
استاد دانشگاه تبریز
شمسالدین محمد مغربی از شعرا و عرفای بزرگ قرن هشتم و اوائل قرن نهم بوده که در قریة امّند از قراء بلوک رود قات تبریز تولد یافته، در آنجا نشو و نما کرده و به سال 808 در تبریز در گذشته و وی را در قبرستان معروف سرخاب دفن کردهاند و چون وی معاصر شیخ صفیالدین اردبیلی است فهلویات او را نیز باید مانند فهلویات شیخ صفی از آثار زبان آذری در قرن هشتم شناخت.
از مقایسة فهلویات شیخ همچو به نظر میرسد که از حیث لهجه و خصوصیات زبانی در کلیات تا حدی شبیه همند، با این تفاوت که هر کدام در اصطلاحات عرفانی و نوع تفکر و تلفظ کلمات وضعی مخصوص به خود دارند و علت آن در قسمت اول جدایی مسلک و در قسمت دوم فاصله مکانی است که شیخ به لهجة مردم اردبیل و مغربی به لهجة حوالی تبریز شعر سروده، اما آنچه در هر دو مشترک میباشد دستخوردگی اشعار است که به علت عدم دسترسی به نسخ متعدد اصلاح آنها خالی از اشکال نیست و چون راجع به فهلویات شیخ صفی در مقالة گذشته بحث شده در اینجا فقط به ذکر جهات اختلاف و مشخصاتی که در اشعار مغربی موجود است اکتفا میکنم:
1- در فهلویات مغربی گیاهی به جای «از» و «ز» «اچ» و «چ» و یا گاهی «اج» و «ج» و «چو» یا «جو» آورده و در مواردی هم «اژ» و «ژ» یا «از» و «ز» موجود است.
ابتدا همچو به نظر رسید که این امر تا حدی بستگی به حرف ما بعد دارد، بدین معنی که مثلاً هر جا بعد از حرف اضافة «از» حرف با صدا یا «و» یا همزه بوده «اژ» و «ژ» بکار میبرده و در غیر این مورد «اچ» و «چ» یا «اج» و «ج» میآورده مانند: «اژین» ـ «اژویر» ـ «اژهنامه داران» «اج دو گیتی» و امثال اینها، ولی مواردی موجود است که این نظریه را نقض میکند مانند «از خویشه» و «از آن» و از این «واژ چشمان» و امثال اینها و همین اختلاف یکی از دلائل دستخوردگی و تصرف کتاب است، مگر تصور شود که «مغربی» مانند دیگر عرفا قیدی به رعایت کامل مقررات لهجهای نداشته و یا اقسام مختلف آن معمول بوده و وی هر جا هر طور خواسته است بکار برده.
2- چنانکه در اشعار خواهیم دید کاتب در موردی کلمه «تومه» را «توبه» نوشته و غالباً «هـ» و «همزه» به صورت «م» کتابت شده مانند «امنامه» به جای «اهنامه» و «امینه» به جای «ائینه» و «میر» به جای هیر.
3- همه جا «ک» و «گ» به یک صورت است و گاهی «د» و «و» دارای یک شکل است و این نیز بر اشکال کار افزوده.
4- در مواردی نقطهها کم و زیاد شده، مانند «پشه» به جای «پیشه» و «بورر» به جای «بوزر» و از این قبیل ... .
با توجه به اشکالات فوق تا هر جا ممکن بود در اصلاح کلمات کوشیده و صورتی را که به نظر صحیح میآمد در داخل دو ابرو آوردهام و کلماتی که اضافه شده در داخل گیومه گذاشم و دربارة اصطلاحات عرفانی و طرز اندیشة مغربی در این اشعار نیز باید به نکات زیر توجه شود:
- مغربی نیز همه جا مانند شیخ صفی به جای حق و خداوند کلمة «اویان» را بکار برده «ر.ک: مقالة سابق)
- از اصطلاحات مخصوص او کلمات «نویوان» و «پیر» است که اولی را در مورد «زندة عشق» و «جویای حق» و دومی را در مورد «گیتی» و «چرخ» بکار برده و همچنین منظور او همه جا از کلمه ژیونده (زنده)» زندة عشق است که هرگز نمیمیرد چنانکه عرفای دیگر نیز همین عقیده را داشتهاند و به گفتة حافظ:
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریدة عالم دوام ما
- مغربی در اشعار خود همه جا به عهدالست توجه دارد و مانند سایر عرفا روان خود را منبعث از حق مطلق میداند که خارج از حدود مکان و زمان است و به همین جهت غالباً به شخصیت ازلی خود اشاره کرده و به زبان حال و مقاله میگوید:
بودم آنروز من از سلسلة دردکشان که نه از تاک نشان بود و نه از تاکنشان
- کلمة اهنام یا اهنامه در اشعار مغربی زیاد به کار رفته و منظور از آن ولایت حق و عشق خداوندی میباشد و همچو به نظر میرسد که این کلمه از اصطلاحات مخصوص به زبان آذری بوده چنانکه در اشعار دیگران نیز دیده میشود.
این کلمه در موردی که مضافالیه یا مفعول به واسطه واقع شده به صورت «چهنام» یا «چهنام» درآمده.
- در اشعار مغربی کلمهای موجود است که آن را «نادر» یا «ناو» میتوان خواند و در مورد محبوب و «یار» بکار رفته و اگر مصحف و محرف «یار» نباشد ناچار باید تصور کنیم که از اصطلاحات مخصوص به اوست، ولی وجه تناسبی که او را به قبول این اصطلاح واداشته بر من مجهول است.
ممکن است تصور شود که «ناد» از جملة «ناد علیا مظهر العجائب» استعاره شده یا «ناو» است به معنی کشتی و چون به موجب خبر مثل الهی بیتی کمثل سفینه نوح من تمسک بهانجی و من تخلف عنها فقد غرق» علی(ع) و اولاد او سفینة نجات هستند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/adabiat/10240-fahlaviat-maghrebi-tabrizi.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین
www.iranboom.ir
www.iranboom.ir
پیشواز جشن اسفندگان، روز مهر ایرانی - ۱
Www.iranboom.ir
طراح: مجتبی عالیخانی - ایرانبوم، اسفند ۱۳۸۶
@iranboom_ir
روز مهر و مهرورزی به آفریننده و آفرینش
روز مهر و سپاس به زن و زمین
روز مهر ایرانیان به ایرانیان
روز مهر ایرانیان به سرزمین ایران
Esfandgan.iranboom.ir
#جشنهای_ایرانی #جشن_اسفندگان
Www.iranboom.ir
طراح: مجتبی عالیخانی - ایرانبوم، اسفند ۱۳۸۶
@iranboom_ir
روز مهر و مهرورزی به آفریننده و آفرینش
روز مهر و سپاس به زن و زمین
روز مهر ایرانیان به ایرانیان
روز مهر ایرانیان به سرزمین ایران
Esfandgan.iranboom.ir
#جشنهای_ایرانی #جشن_اسفندگان
هشدار انجمن باستانشناسی ایران به شهرداری ری
https://www.isna.ir/news/1403111007550/
بیشاپور؛ شهری باستانی که نباید به فراموشی سپرده شود
https://www.isna.ir/news/1403110906662/
آخرین وضعیت برگزاری جشن «سده» در ایران
https://www.isna.ir/news/1403110906489/
ناگفتههایی از «جشن سده» و شرحی از وضعیت برگزاری آن
https://www.isna.ir/news/1403110805867/
روستای آب انبارها
https://www.mehrnews.com/news/6360978/
قاچاقچیان آثار باستانیِ حریم«نقش رستم»را منفجر کردند!
https://www.mehrganaria.ir/Maghale_View.aspx?Code=20912
تعرض به عَرصه و حریمِ«نقش رستم»با ساخت میدان!
https://www.mehrganaria.ir/Maghale_View.aspx?Code=20911
مهمانان ناخوانده پشت درهای مسجد رنگونیها/ اروندرود در چشمانداز آینده مسجد
https://www.isna.ir/news/1403111208217/
@iranboom_ir
https://www.isna.ir/news/1403111007550/
بیشاپور؛ شهری باستانی که نباید به فراموشی سپرده شود
https://www.isna.ir/news/1403110906662/
آخرین وضعیت برگزاری جشن «سده» در ایران
https://www.isna.ir/news/1403110906489/
ناگفتههایی از «جشن سده» و شرحی از وضعیت برگزاری آن
https://www.isna.ir/news/1403110805867/
روستای آب انبارها
https://www.mehrnews.com/news/6360978/
قاچاقچیان آثار باستانیِ حریم«نقش رستم»را منفجر کردند!
https://www.mehrganaria.ir/Maghale_View.aspx?Code=20912
تعرض به عَرصه و حریمِ«نقش رستم»با ساخت میدان!
https://www.mehrganaria.ir/Maghale_View.aspx?Code=20911
مهمانان ناخوانده پشت درهای مسجد رنگونیها/ اروندرود در چشمانداز آینده مسجد
https://www.isna.ir/news/1403111208217/
@iranboom_ir
بیتوجهی به زبان فارسی و زوال اخلاقیات در مراودههای جوانان
دکتر امانالله قرایی مقدم(آسیبشناس اجتماعی و استاد دانشگاه)
این روزها از هر ۵۰ واژه که جوانان میگویند، ۳۰تایش را نمیفهمیم. جوانان برای خودنمایی و خودبزرگکردن اینگونه حرف میزنند. میخواهند بگویند شما را به خدا به ما توجه کنید.
حسش نیست، رد داده، گیر نده، وات د فاز، ما رو گرفتی، عجیجم ... . اینها چند نمومه اصطلاحاتی است که امروزه از زبان جوانان و نوجوانان کم نمیشویم. برخی از این واژگان و جملات تاریخ انقضا دارد ولی بسیاری از آنها چنان در زبان و ادبیات فارسی جا خوش میکنند که حتی یافتن ریشه و زمان پیدایش آنها چندان آسان نیست. خیلی از جملاتی که امروز به کار میبریم، چنین سرگذشتی دارد.
به گزارش ابتکار، شاید کمترین مشکل این تغییر شکل سخن گفتن که در بعضی مواقع حتی اخلاق را نشانه میرود، بیگانه شدن نسل امروز با متون ادبی گذشتگان باشد.
دکتر امانالله قرایی مقدم در اینباره به خبرنگار ابتکار میگوید: این رفتارها دلایل فرهنگی و اجتماعی دارد. جوانان در طول تاریخ همیشه نوگرا، نوجو و نوخواه بودهاند. در بسیاری از کشورها بهویژه ژاپن از سال ۱۹۴۸ به بعد کوشیدند که از فرهنگ، زبان و ارزشهای ملی خود پاسداری کنند. آنها میگفتند باید ژاپنی بمانیم ولی از تمدن غرب عقب نیفتیم. البته نمیشود گفت که جوان ژاپنی امسال با جوان ژاپنی ۱۰ سال پیش تفاوتی ندارد. در این جا نقش تربیتی بسیار مهم است. ما خودمان جوانان را به سمت موسیقی غربی چون راک، رپ، متال و ... بردهایم. وقتی جوان دنبال این سبک موسیقیها برود، مویش دم اسبی میشود، بدنش را خالکوبی میکند، از واژگان رکیک و بیریشه استفاده میکند... .
نقص آموزشی و پرورش
در گذشته جوانان از به کار بردن اصطلاحات و واژگان رکیک میان خانواده شرم داشتند ولی امروزه شاهد هستیم که بهراحتی این واژگان به درون خانهها راه یافته است و چه بسا بزرگترهایی جهت همنوایی با جوانان شکل سخن گفتنشان را تغییر دادهاند. دکتر قرایی در ادامه میگوید: در ایران به دلیل بیقاعدگی و نقص آموزشی و پرورشی و تربیتی شاهد چنین الگوبرداریهای غلطی از سوی جوانان بودهایم. رسانهها و تلویزیون، علیالخصوص برنامههای ورزشی و فوتبالی نقش بسیار زیادی در این الگودهی داشتهاند. افزون بر آن شبکههای اجتماعی، چت کردن و جوکسازی هم تاثیر بهسزایی در شکلگیری این روند داشته است. این روزها از هر ۵۰ واژه که جوانان میگویند، ۳۰تایش را نمیفهمیم. جوانان برای خودنمایی و خودبزرگکردن اینگونه حرف میزنند. میخواهند بگویند شما را به خدا به ما توجه کنید. اینها از کمبودهای عاطفی و روانی سرچشمه میگیرد و معمولا میان طبقات پایین و متوسط اتفاق میافتد. تحصیلات، شغل و نحوهی بیان خانوادهها بسیار بر گفتار جوانان تاثیرگذار است. خوشبختانه اینگونه جوانان در اکثریت نیستند و یک گروه اقلیت را تشکیل میدهند. بیشتر آنها هنگام حرف زدن با گروه همسالانشان این گونه سخن میگویند. در واقع آموزش و پرورش فقط در مدرسه نیست. بلکه در جامعه، خیابان و میان همسالان است.
نقش رسانهها و تلویزیون
دکتر قرایی با اشاره به نقش رسانهها در این مورد میافزاید: سریالهایی که به صورت ترجمه شده در ماهواره پخش میشود و حتی سریالهای صدا و سیما در این تغییر شکل سخن گفتن نقش زیادی دارند. مثلا وقتی نحوهی حرف زدن یک لات یا یک معتاد از تلویزیون پخش میشود، جوان از آن یاد میگیرد و تقلید میکند. اما در این مورد بیشترین تاثیر را برنامههای ورزشی دارد. صداهایی که از ورزشگاهها چه از سوی گزارشگران و چه از سوی تماشاگران به گوش جوانان میرسد حاوی واژگان و اصطلاحات بیبُته و غیراخلاقی است. جوانان به ورزش علاقه دارند. عزیزان ورزشکار الگوی جوانان هستند و باید در به کار بردن واژگان و اصطلاحات دقت کنند. جامعه از زشتگویی در رنج است. بیادبی میان جوانان گسترش پیدا کرده است.
زبان فارسی رها شده است.
زبان فارسی به سبب ادبیات غنی و بالندهاش در جهان مشهور است. برگزیدن بیت: «بنیآدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش ز یک گوهرند» گواهی بر این مسأله است. اما حالا باید نگران این شویم که جوان ایرانی ۲۰سال آینده نتواند این چنین بیتها را بخواند و نیازمند تفسیر و معنی باشد. دکتر قرایی در این مورد اضافه میکند: ندانمکاریهای رسانهها در زمینهی کمتوجهی به زبان و ادبیات فارسی و کماهمیت شمردن آن در مدارس روز به روز بیشتر میشود و بر دامنهی شیوع آن افزوده میشود.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/15075-bi-tavajohi-be-zaban-farsi.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
دکتر امانالله قرایی مقدم(آسیبشناس اجتماعی و استاد دانشگاه)
این روزها از هر ۵۰ واژه که جوانان میگویند، ۳۰تایش را نمیفهمیم. جوانان برای خودنمایی و خودبزرگکردن اینگونه حرف میزنند. میخواهند بگویند شما را به خدا به ما توجه کنید.
حسش نیست، رد داده، گیر نده، وات د فاز، ما رو گرفتی، عجیجم ... . اینها چند نمومه اصطلاحاتی است که امروزه از زبان جوانان و نوجوانان کم نمیشویم. برخی از این واژگان و جملات تاریخ انقضا دارد ولی بسیاری از آنها چنان در زبان و ادبیات فارسی جا خوش میکنند که حتی یافتن ریشه و زمان پیدایش آنها چندان آسان نیست. خیلی از جملاتی که امروز به کار میبریم، چنین سرگذشتی دارد.
به گزارش ابتکار، شاید کمترین مشکل این تغییر شکل سخن گفتن که در بعضی مواقع حتی اخلاق را نشانه میرود، بیگانه شدن نسل امروز با متون ادبی گذشتگان باشد.
دکتر امانالله قرایی مقدم در اینباره به خبرنگار ابتکار میگوید: این رفتارها دلایل فرهنگی و اجتماعی دارد. جوانان در طول تاریخ همیشه نوگرا، نوجو و نوخواه بودهاند. در بسیاری از کشورها بهویژه ژاپن از سال ۱۹۴۸ به بعد کوشیدند که از فرهنگ، زبان و ارزشهای ملی خود پاسداری کنند. آنها میگفتند باید ژاپنی بمانیم ولی از تمدن غرب عقب نیفتیم. البته نمیشود گفت که جوان ژاپنی امسال با جوان ژاپنی ۱۰ سال پیش تفاوتی ندارد. در این جا نقش تربیتی بسیار مهم است. ما خودمان جوانان را به سمت موسیقی غربی چون راک، رپ، متال و ... بردهایم. وقتی جوان دنبال این سبک موسیقیها برود، مویش دم اسبی میشود، بدنش را خالکوبی میکند، از واژگان رکیک و بیریشه استفاده میکند... .
نقص آموزشی و پرورش
در گذشته جوانان از به کار بردن اصطلاحات و واژگان رکیک میان خانواده شرم داشتند ولی امروزه شاهد هستیم که بهراحتی این واژگان به درون خانهها راه یافته است و چه بسا بزرگترهایی جهت همنوایی با جوانان شکل سخن گفتنشان را تغییر دادهاند. دکتر قرایی در ادامه میگوید: در ایران به دلیل بیقاعدگی و نقص آموزشی و پرورشی و تربیتی شاهد چنین الگوبرداریهای غلطی از سوی جوانان بودهایم. رسانهها و تلویزیون، علیالخصوص برنامههای ورزشی و فوتبالی نقش بسیار زیادی در این الگودهی داشتهاند. افزون بر آن شبکههای اجتماعی، چت کردن و جوکسازی هم تاثیر بهسزایی در شکلگیری این روند داشته است. این روزها از هر ۵۰ واژه که جوانان میگویند، ۳۰تایش را نمیفهمیم. جوانان برای خودنمایی و خودبزرگکردن اینگونه حرف میزنند. میخواهند بگویند شما را به خدا به ما توجه کنید. اینها از کمبودهای عاطفی و روانی سرچشمه میگیرد و معمولا میان طبقات پایین و متوسط اتفاق میافتد. تحصیلات، شغل و نحوهی بیان خانوادهها بسیار بر گفتار جوانان تاثیرگذار است. خوشبختانه اینگونه جوانان در اکثریت نیستند و یک گروه اقلیت را تشکیل میدهند. بیشتر آنها هنگام حرف زدن با گروه همسالانشان این گونه سخن میگویند. در واقع آموزش و پرورش فقط در مدرسه نیست. بلکه در جامعه، خیابان و میان همسالان است.
نقش رسانهها و تلویزیون
دکتر قرایی با اشاره به نقش رسانهها در این مورد میافزاید: سریالهایی که به صورت ترجمه شده در ماهواره پخش میشود و حتی سریالهای صدا و سیما در این تغییر شکل سخن گفتن نقش زیادی دارند. مثلا وقتی نحوهی حرف زدن یک لات یا یک معتاد از تلویزیون پخش میشود، جوان از آن یاد میگیرد و تقلید میکند. اما در این مورد بیشترین تاثیر را برنامههای ورزشی دارد. صداهایی که از ورزشگاهها چه از سوی گزارشگران و چه از سوی تماشاگران به گوش جوانان میرسد حاوی واژگان و اصطلاحات بیبُته و غیراخلاقی است. جوانان به ورزش علاقه دارند. عزیزان ورزشکار الگوی جوانان هستند و باید در به کار بردن واژگان و اصطلاحات دقت کنند. جامعه از زشتگویی در رنج است. بیادبی میان جوانان گسترش پیدا کرده است.
زبان فارسی رها شده است.
زبان فارسی به سبب ادبیات غنی و بالندهاش در جهان مشهور است. برگزیدن بیت: «بنیآدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش ز یک گوهرند» گواهی بر این مسأله است. اما حالا باید نگران این شویم که جوان ایرانی ۲۰سال آینده نتواند این چنین بیتها را بخواند و نیازمند تفسیر و معنی باشد. دکتر قرایی در این مورد اضافه میکند: ندانمکاریهای رسانهها در زمینهی کمتوجهی به زبان و ادبیات فارسی و کماهمیت شمردن آن در مدارس روز به روز بیشتر میشود و بر دامنهی شیوع آن افزوده میشود.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/15075-bi-tavajohi-be-zaban-farsi.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
کارگاه شاهنامه خوانی تبریز (برخط)
نشست صد و نوزدهم
چهارشنبه ۱۷ بهمن از ساعت ۲۰
سخنران: دکتر یامان حکمت تقی آبادی
موضوع: اهمیت جغرافیای تاریخی شاهنامه در تحلیل روایی آن
آموزگار: جواد رنجبر درخشیلر
دستور کار: شرح داستان کیومرت
شاهنامه خوان: مهتاب حاجی محمدی
خوانش: داستان کیومرت
با همکاری:
انجمن علمی مطالعات صلح ایران
خانه اندیشمندان علوم انسانی
خردسرای فردوسی
بنیاد فردوسی توس
کانون شاهنامه فردوسی توس
باشگاه شاهنامه پژوهان
رادیو شاهنامه
انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا)
انجمن افراز
در گوگل میت:
https://meet.google.com/vgs-aoeh-pme
نشست صد و نوزدهم
چهارشنبه ۱۷ بهمن از ساعت ۲۰
سخنران: دکتر یامان حکمت تقی آبادی
موضوع: اهمیت جغرافیای تاریخی شاهنامه در تحلیل روایی آن
آموزگار: جواد رنجبر درخشیلر
دستور کار: شرح داستان کیومرت
شاهنامه خوان: مهتاب حاجی محمدی
خوانش: داستان کیومرت
با همکاری:
انجمن علمی مطالعات صلح ایران
خانه اندیشمندان علوم انسانی
خردسرای فردوسی
بنیاد فردوسی توس
کانون شاهنامه فردوسی توس
باشگاه شاهنامه پژوهان
رادیو شاهنامه
انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا)
انجمن افراز
در گوگل میت:
https://meet.google.com/vgs-aoeh-pme
سـرو در فرهنگ ایرانی - بخش نخست
دکتر محمدحسن ابریشمی
https://www.tgoop.com/iranboom_ir/42707
تاریخ کشاورزی ایران طی دو مرحله، دوران باستان و اعصار اسلامی، قابل بررسی است. یکی از فصول این تاریخ میتواند به درختان همیشه سبز اختصاص یابد که از گذشته در فرهنگ ایرانی جایگاه نمایان و برجستهای داشته است. بررسی سنگنگارهها و منابع باستانی و متونی کهن، حکایت از آن دارد که درختان همیشه سبز و با عمر دراز، مخصوصاً سرو و نخل، در نزد ایرانیان حرمت ستایشآمیزی داشته است. در این مقاله، ضمن پژوهش در باب سرو و نخل، به برخی از درختان ستودنی نگاهی میافکنیم.
مطابق برخی شواهد و مستندات تاریخی، ایرانیان از دیرباز به درخت، بهویژه درختان همیشه سبز، چون: سرو، سدر (کُنار)، مورد، نخل، شمشاد، کاج، تاغ و گز بسیار توجه داشتهاند. نشانههای این توجه را میتوانیم در جای جای ایران زمین، در کنار مزارها و روی مقابر، در برخی گذرگاههای دوردست و باغهای قدیمی، در وجه درختان تناور و بالندة چندصدساله و گاهی چندهزارساله ملاحظه کنیم. حتی در کرانههای کویری و در دل بیابانهای قفر و خشک، درختانی بالنده و چشمنواز با عمری دراز وجود دارد.
در بسیاری از مناطق بیابانی ایران، یک یا دو یا چند درخت از این گونه درختان، همچون نگینی زمردین، بر پهنهای از بیابانِ پوشیده از شنهای داغ، درخشش خاصی دارد. بیگمان پندار ایرانیان در باب غول بیابان افسانه نبوده، بلکه واقعیتی ملموس است که بعضی از کویرپیمایان، در دل بیابانهای خشک وجود آن را احساس کردهاند و آثار مخرب آن را دیده و وصف نمودهاند. ایرانیان از قدیمیترین اعصار برای ستیز با غول بیشاخ و دم بیابان، و جلوگیری از سیطرة هولناک و هراسانگیزش، کاشت این گونه درختان را درپیش گرفتهاند. نخستین اندیشه و اقدام در جهت این مبارزه ـ یا به اصطلاح امروز بیابانزدایی ـ توسط زردشت، با غرس دو سرو، در کرانههای بیابانی خراسان،یعنی در ناحیة بشت یا پشت (کاشمر) و فریومد (از توابع بیهق کهن که سبزوار کنونی باشد) انجام شده است. شاید این بیت خاقانی اشارة تلویحی به آن اقدام شایسته و آموزندة پیامبر ایرانی باشد:
در بیابان سماوات همه غولانند
دفع غولان بیابان به خراسان یابم
به روایت دقیقی که فردوسی از قول او نقل کرده، سرو کاشمر ارمغان بهشتی بوده که زردشت در ناحیة بشت غرس کرد.1 روایات متنوع، جالب و بس دلنشینی در باب این درخت موجود است؛ مثلاً حمدالله مستوفی در وصف کشمر (کاشمر) مینویسد: «در قدیم درختی سرو بوده است، چنانچه در عالم هیچ درختی از آن بلندتر نبود. چنین گویند که جاماسب حکیم نشانده بود. در شاهنامه ذکر درخت کشمر بسیار آمده.» ثعالبی نیشابوری میگوید: «آن سرو را گشتاسب کاشته بود، در بلندی و پهنا و راستی و سرسبزی کسی مانند آن ندیده بود؛ و به جهت همین بیهمتایی مایة سرافرازی و نازش خراسان بود، و در زیبایی و شگفتناکی بدان مثل میزدند.»2 ابوالحسن بیهقی سرو کاشمر را کاشتة زردشت وصف کرده و نوشته است: «در سایة آن درخت زیاده از دههزار گوسفند قرار گرفتی.»3 ابوریحان بیرونی به استناد منابع قدیمتر،از قول ایرانشهری نقل میکند که در همین ناحیة کاشمر (بشت) «در ژرفنای پنجاه و چند ذراعی از سطح زمین به ریشههای سه درخت سرو رسیدند که با اره بریده شده بود.»4
نکتة عجیب در روایات مزبور، انتساب غرس درخت سرو کاشمر به سه شخصیت نامدار و همعصر، اما با خصایل متفاوت است؛ چرا که آنها صاحبان دین (زردشت)، دانش (جاماسب حکیم) و دولت (گشتاسبکه هم حکومت و همدولت را به معنای سرمایه داشته) بودند. گویی مبارزه با غول بیابان را هر یک به مدد دین یا دانش و دولت میسور میدانست یا شاید به این نکته توجه دادهاند که توفیق ایرانیان در عصر اساطیر، به مدد درآمیختن حکمت و حکومت و دیانت امکانپذیر شده است! درخت سرو کاشمر برنشاندة هر کس که باشد، در نزد ایرانیان حرمتی بس عظیم یافت، بهطوری که در سنگ نگارههای هخامنشیان نقش سرو همچون سربازان مسلح، و در کنار آنها متجلی شد. گویی سربازان و سروها همترازند؛ یکی در مقابله با دشمنان انسانی مرز و بوم ایران زمین تجهیز شده، و دیگری در مهار دشمنان طبیعی،چون غول بیابان و دیو خشکسالی، بالنده و سرسبز قامت برافراشته است.
درختان کهنسال در نزد ایرانیان حرمتی خاص داشت، هماکنون نیز به پیروی از سنتهای پیشین، به این گونه درختان با دیدة احترامآمیز نگاه میکنند. به پندار ایرانیان، «درختافکن بوَد کمزندگانی» و «سروانداز سرِ خویش ببازد». نظامی گنجوی به سرنوشت درختافکن اشاره کرده و ابوالحسن بیهقی به سرانجام شوم کسانی که درختان سرو را قطع کنند، اشاره میکند،
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/805-sar-farhang-irani-1.html
سـرو در فرهنگ ایرانی - بخش دوم و پایانی
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/3871-sar-dar-farhang-irani-2.html
دکتر محمدحسن ابریشمی
https://www.tgoop.com/iranboom_ir/42707
تاریخ کشاورزی ایران طی دو مرحله، دوران باستان و اعصار اسلامی، قابل بررسی است. یکی از فصول این تاریخ میتواند به درختان همیشه سبز اختصاص یابد که از گذشته در فرهنگ ایرانی جایگاه نمایان و برجستهای داشته است. بررسی سنگنگارهها و منابع باستانی و متونی کهن، حکایت از آن دارد که درختان همیشه سبز و با عمر دراز، مخصوصاً سرو و نخل، در نزد ایرانیان حرمت ستایشآمیزی داشته است. در این مقاله، ضمن پژوهش در باب سرو و نخل، به برخی از درختان ستودنی نگاهی میافکنیم.
مطابق برخی شواهد و مستندات تاریخی، ایرانیان از دیرباز به درخت، بهویژه درختان همیشه سبز، چون: سرو، سدر (کُنار)، مورد، نخل، شمشاد، کاج، تاغ و گز بسیار توجه داشتهاند. نشانههای این توجه را میتوانیم در جای جای ایران زمین، در کنار مزارها و روی مقابر، در برخی گذرگاههای دوردست و باغهای قدیمی، در وجه درختان تناور و بالندة چندصدساله و گاهی چندهزارساله ملاحظه کنیم. حتی در کرانههای کویری و در دل بیابانهای قفر و خشک، درختانی بالنده و چشمنواز با عمری دراز وجود دارد.
در بسیاری از مناطق بیابانی ایران، یک یا دو یا چند درخت از این گونه درختان، همچون نگینی زمردین، بر پهنهای از بیابانِ پوشیده از شنهای داغ، درخشش خاصی دارد. بیگمان پندار ایرانیان در باب غول بیابان افسانه نبوده، بلکه واقعیتی ملموس است که بعضی از کویرپیمایان، در دل بیابانهای خشک وجود آن را احساس کردهاند و آثار مخرب آن را دیده و وصف نمودهاند. ایرانیان از قدیمیترین اعصار برای ستیز با غول بیشاخ و دم بیابان، و جلوگیری از سیطرة هولناک و هراسانگیزش، کاشت این گونه درختان را درپیش گرفتهاند. نخستین اندیشه و اقدام در جهت این مبارزه ـ یا به اصطلاح امروز بیابانزدایی ـ توسط زردشت، با غرس دو سرو، در کرانههای بیابانی خراسان،یعنی در ناحیة بشت یا پشت (کاشمر) و فریومد (از توابع بیهق کهن که سبزوار کنونی باشد) انجام شده است. شاید این بیت خاقانی اشارة تلویحی به آن اقدام شایسته و آموزندة پیامبر ایرانی باشد:
در بیابان سماوات همه غولانند
دفع غولان بیابان به خراسان یابم
به روایت دقیقی که فردوسی از قول او نقل کرده، سرو کاشمر ارمغان بهشتی بوده که زردشت در ناحیة بشت غرس کرد.1 روایات متنوع، جالب و بس دلنشینی در باب این درخت موجود است؛ مثلاً حمدالله مستوفی در وصف کشمر (کاشمر) مینویسد: «در قدیم درختی سرو بوده است، چنانچه در عالم هیچ درختی از آن بلندتر نبود. چنین گویند که جاماسب حکیم نشانده بود. در شاهنامه ذکر درخت کشمر بسیار آمده.» ثعالبی نیشابوری میگوید: «آن سرو را گشتاسب کاشته بود، در بلندی و پهنا و راستی و سرسبزی کسی مانند آن ندیده بود؛ و به جهت همین بیهمتایی مایة سرافرازی و نازش خراسان بود، و در زیبایی و شگفتناکی بدان مثل میزدند.»2 ابوالحسن بیهقی سرو کاشمر را کاشتة زردشت وصف کرده و نوشته است: «در سایة آن درخت زیاده از دههزار گوسفند قرار گرفتی.»3 ابوریحان بیرونی به استناد منابع قدیمتر،از قول ایرانشهری نقل میکند که در همین ناحیة کاشمر (بشت) «در ژرفنای پنجاه و چند ذراعی از سطح زمین به ریشههای سه درخت سرو رسیدند که با اره بریده شده بود.»4
نکتة عجیب در روایات مزبور، انتساب غرس درخت سرو کاشمر به سه شخصیت نامدار و همعصر، اما با خصایل متفاوت است؛ چرا که آنها صاحبان دین (زردشت)، دانش (جاماسب حکیم) و دولت (گشتاسبکه هم حکومت و همدولت را به معنای سرمایه داشته) بودند. گویی مبارزه با غول بیابان را هر یک به مدد دین یا دانش و دولت میسور میدانست یا شاید به این نکته توجه دادهاند که توفیق ایرانیان در عصر اساطیر، به مدد درآمیختن حکمت و حکومت و دیانت امکانپذیر شده است! درخت سرو کاشمر برنشاندة هر کس که باشد، در نزد ایرانیان حرمتی بس عظیم یافت، بهطوری که در سنگ نگارههای هخامنشیان نقش سرو همچون سربازان مسلح، و در کنار آنها متجلی شد. گویی سربازان و سروها همترازند؛ یکی در مقابله با دشمنان انسانی مرز و بوم ایران زمین تجهیز شده، و دیگری در مهار دشمنان طبیعی،چون غول بیابان و دیو خشکسالی، بالنده و سرسبز قامت برافراشته است.
درختان کهنسال در نزد ایرانیان حرمتی خاص داشت، هماکنون نیز به پیروی از سنتهای پیشین، به این گونه درختان با دیدة احترامآمیز نگاه میکنند. به پندار ایرانیان، «درختافکن بوَد کمزندگانی» و «سروانداز سرِ خویش ببازد». نظامی گنجوی به سرنوشت درختافکن اشاره کرده و ابوالحسن بیهقی به سرانجام شوم کسانی که درختان سرو را قطع کنند، اشاره میکند،
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/805-sar-farhang-irani-1.html
سـرو در فرهنگ ایرانی - بخش دوم و پایانی
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/3871-sar-dar-farhang-irani-2.html
Telegram
ایران بوم
سـرو در فرهنگ ایرانی
بخش نخست
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/805-sar-farhang-irani-1.html
بخش دوم
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/3871-sar-dar-farhang-irani-2.html
@iranboom_ir
بخش نخست
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/805-sar-farhang-irani-1.html
بخش دوم
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/3871-sar-dar-farhang-irani-2.html
@iranboom_ir
جغرافیای تاریخی ارّان
شهین سهرابی
ایران در طول تاریخ، همواره در معرض هجوم و توطئه های دشمنان قرار داشته است. افزایش سطح آگاهیهای سیاسی و تاریخی مردم (به خصوص نسل جوان)، به طور قطع میتواند در بی اثر کردن این توطئه ها نقش بسزایی داشته باشد. در صفحه های 36 و 37 «کتاب تاریخ معاصر» تحت عنوان «بیشتر بدانید»، به یکی از این توطئه ها (در مورد آذربایجان) اشاره شده است. بر خود وظیفه دانستم، برای روشن شدن بهتر اذهان، چند نکته ی دیگر را با توجه به اسناد و مدارک تاریخی بر آن مطلب اضافه کنم.
*** «ارّان» به تشدید ثانی بر وزن «پران»1، نام سرزمینی در قفقاز است. در مورد محدوده ی جغرافیایی این منطقه نظرهای متفاوتی ارائه شده اند. استرابن (بیش از دو هزار سال قبل) مینویسد: «آلبانیا [اران] سرزمینی است که از جنوب رشته کوههای قفقاز تا رود کر و از دریای خزر تا رود آلازان امتداد دارد و از جنوب به سرزمین ماد آتروپاتن [آذربایجان] محدود است» [رضا،1372:32].
مقدسی میگوید:اران سرزمینی جزیره مانند، میان دریای خزر و رود ارس است که نهر الملک (رودکر) از طول آن را قطع میکند [همان،ص 46].
ابن فقیه،ارمنستان را به چهار بخش تقسیم کرده و«اران»را جزء بخش اول ارمنستان محسوب داشته [ابن فقیه،1349:130 و 129] و رود ارس را مرز بین آذربایجان و اران بیان کرده است [همان،ص 139].
ابن حوقل مینویسد:«مرزناحیه الران از طرف پایین، رودخانه رس (ارس) و در ساحل آن شهر ورثان است» [ابن حوقل، 1345:82]وی فرمانروایان اران را تابعان و خراج گزاران شاهان آذربایجان میداند [همان،ص 95].
اشپولر،اسلامشناس و ایرانشناس مشهور آلمانی،طی نقشه ی مندرج در کتاب معروف خود، «تاریخ ایران در قرن نخستین اسلامی»،آذربایجان را در جنوب و اران را در شمال رود ارس نشان داده است [اشپولر،1379:427]. لسترنج نیز مینویسد:«ایالت اران در مثلث بزرگی در مغرب ملتقای دو رود سیروس و اراکسس واقع است که اعراب آنها را کر و ارس نامیدهاند»[لسترنج، 1367:190].
با تولد، دانشمند مشهور روسی، در مورد محدودهی جغرافیایی اران چنین اظهار نظر میکند: «آلبانیا در روزگار باستان و نیز بعدها به هنگامی که اران نامیده شد، به سرزمینی گفته میشد که از ناحیهی دربند در شمال شرق، تا شهر تلفیس در غرب، و تا رود ارس در جنوب و جنوب غرب امتداد داشت. بعدها مؤلفات متأخر، سرزمینی را که میان شیروان و آذربایجان نهاد شده است،اران نامیدند»[رضا، 1372:54]. وی همچنین اضافه میکند: «رود ارس که اکنون آذربایجان ایران را از قفقاز جدا میکند، در روزگاران کهن مرز قومی و نژادی قاطعی بوده، میان سرزمین ایران ماد و سرزمین آلبانیا که اقوام آن یافثی بودهاند» [همان،ص 55].
نام این منطقه را جغرافی نگاران به شکلهای گوناگون آوردهاند. در نوشته های مؤلفان یونانی و رومی عهد باستان و سده های میانه، نام این سرزمین به صورت «آلبانیا» و «آریانیا» آمده است [مقدسی،1361:554 و 555]. در زبان گرجی، این نام به صورت«رانی» [کسروی، 1356:368؛رضا،1372:38؛ بجنوردی،1368،ج 7:421] و متون ارمنی«آلوانک» (آلوان) و «آغوانک» (اغوان) نوشته شده است [رضا،1372:39]. همچنین در نوشتههای مورخان و جغرافی نگاران اسلامی این نام به صورتهای«الران» [کسروی،1356:368؛معین،1371، ج 5،114؛لسترنج،1367:405]، «ارّان» [ابن حوقل، 1345:82؛زیدان،1352:254] آمده است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iranzamin/4735-joghrafieye-tarikhi-arran.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
شهین سهرابی
ایران در طول تاریخ، همواره در معرض هجوم و توطئه های دشمنان قرار داشته است. افزایش سطح آگاهیهای سیاسی و تاریخی مردم (به خصوص نسل جوان)، به طور قطع میتواند در بی اثر کردن این توطئه ها نقش بسزایی داشته باشد. در صفحه های 36 و 37 «کتاب تاریخ معاصر» تحت عنوان «بیشتر بدانید»، به یکی از این توطئه ها (در مورد آذربایجان) اشاره شده است. بر خود وظیفه دانستم، برای روشن شدن بهتر اذهان، چند نکته ی دیگر را با توجه به اسناد و مدارک تاریخی بر آن مطلب اضافه کنم.
*** «ارّان» به تشدید ثانی بر وزن «پران»1، نام سرزمینی در قفقاز است. در مورد محدوده ی جغرافیایی این منطقه نظرهای متفاوتی ارائه شده اند. استرابن (بیش از دو هزار سال قبل) مینویسد: «آلبانیا [اران] سرزمینی است که از جنوب رشته کوههای قفقاز تا رود کر و از دریای خزر تا رود آلازان امتداد دارد و از جنوب به سرزمین ماد آتروپاتن [آذربایجان] محدود است» [رضا،1372:32].
مقدسی میگوید:اران سرزمینی جزیره مانند، میان دریای خزر و رود ارس است که نهر الملک (رودکر) از طول آن را قطع میکند [همان،ص 46].
ابن فقیه،ارمنستان را به چهار بخش تقسیم کرده و«اران»را جزء بخش اول ارمنستان محسوب داشته [ابن فقیه،1349:130 و 129] و رود ارس را مرز بین آذربایجان و اران بیان کرده است [همان،ص 139].
ابن حوقل مینویسد:«مرزناحیه الران از طرف پایین، رودخانه رس (ارس) و در ساحل آن شهر ورثان است» [ابن حوقل، 1345:82]وی فرمانروایان اران را تابعان و خراج گزاران شاهان آذربایجان میداند [همان،ص 95].
اشپولر،اسلامشناس و ایرانشناس مشهور آلمانی،طی نقشه ی مندرج در کتاب معروف خود، «تاریخ ایران در قرن نخستین اسلامی»،آذربایجان را در جنوب و اران را در شمال رود ارس نشان داده است [اشپولر،1379:427]. لسترنج نیز مینویسد:«ایالت اران در مثلث بزرگی در مغرب ملتقای دو رود سیروس و اراکسس واقع است که اعراب آنها را کر و ارس نامیدهاند»[لسترنج، 1367:190].
با تولد، دانشمند مشهور روسی، در مورد محدودهی جغرافیایی اران چنین اظهار نظر میکند: «آلبانیا در روزگار باستان و نیز بعدها به هنگامی که اران نامیده شد، به سرزمینی گفته میشد که از ناحیهی دربند در شمال شرق، تا شهر تلفیس در غرب، و تا رود ارس در جنوب و جنوب غرب امتداد داشت. بعدها مؤلفات متأخر، سرزمینی را که میان شیروان و آذربایجان نهاد شده است،اران نامیدند»[رضا، 1372:54]. وی همچنین اضافه میکند: «رود ارس که اکنون آذربایجان ایران را از قفقاز جدا میکند، در روزگاران کهن مرز قومی و نژادی قاطعی بوده، میان سرزمین ایران ماد و سرزمین آلبانیا که اقوام آن یافثی بودهاند» [همان،ص 55].
نام این منطقه را جغرافی نگاران به شکلهای گوناگون آوردهاند. در نوشته های مؤلفان یونانی و رومی عهد باستان و سده های میانه، نام این سرزمین به صورت «آلبانیا» و «آریانیا» آمده است [مقدسی،1361:554 و 555]. در زبان گرجی، این نام به صورت«رانی» [کسروی، 1356:368؛رضا،1372:38؛ بجنوردی،1368،ج 7:421] و متون ارمنی«آلوانک» (آلوان) و «آغوانک» (اغوان) نوشته شده است [رضا،1372:39]. همچنین در نوشتههای مورخان و جغرافی نگاران اسلامی این نام به صورتهای«الران» [کسروی،1356:368؛معین،1371، ج 5،114؛لسترنج،1367:405]، «ارّان» [ابن حوقل، 1345:82؛زیدان،1352:254] آمده است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iranzamin/4735-joghrafieye-tarikhi-arran.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
به پیشواز جشن اسفندگان، روز مهر ایرانی - ۲
Www.iranboom.info
طراح: بهزاد فرهانیه - آریابوم، اسفند ۱۳۸۵
@iranboom_ir
روز مهر و مهرورزی به آفریننده و آفرینش
روز مهر و سپاس به زن و زمین
روز مهر ایرانیان به ایرانیان
روز مهر ایرانیان به سرزمین ایران
Esfandgan.iranboom.info
#اسفندگان
Www.iranboom.info
طراح: بهزاد فرهانیه - آریابوم، اسفند ۱۳۸۵
@iranboom_ir
روز مهر و مهرورزی به آفریننده و آفرینش
روز مهر و سپاس به زن و زمین
روز مهر ایرانیان به ایرانیان
روز مهر ایرانیان به سرزمین ایران
Esfandgan.iranboom.info
#اسفندگان
مسئوليت خبرنگاران
دکترمحمدرضا توکلی صابری
خبرنگاران پيام آوران عصر جديد هستند و از اين نظر بايد در پخش هر خبر دقت، صحت، و امانت را کاملا رعايت کنند. اگر در مطالبی سررشته ندارند پيش از انتشار خبر آن را با متخصصين آن رشته در ميان بگذارند و گرنه سبب اشاعه خبر دروغ میشوند. خبرهايی اين چنين ممکن است داغ و هيجان انگيز باشد، اما سرانجام مشخص خواهد شد که پوچ و دروغ بودهاند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/16713-masouliat-khabarnegaran.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
دکترمحمدرضا توکلی صابری
خبرنگاران پيام آوران عصر جديد هستند و از اين نظر بايد در پخش هر خبر دقت، صحت، و امانت را کاملا رعايت کنند. اگر در مطالبی سررشته ندارند پيش از انتشار خبر آن را با متخصصين آن رشته در ميان بگذارند و گرنه سبب اشاعه خبر دروغ میشوند. خبرهايی اين چنين ممکن است داغ و هيجان انگيز باشد، اما سرانجام مشخص خواهد شد که پوچ و دروغ بودهاند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/16713-masouliat-khabarnegaran.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
ژان شارون، جهانگرد فرانسوی به سال 1670 م (949 خ) در سفرنامهی خود از بنای ارگ علیشاه تبریز می نویسد
حمدالله مستوفی مینویسد: « ... خواجه تاجالدین علیشاه جیلانی در شهر تبریز در خارج محلهی نارمیان، مسجد جامع بزرگی ساخته که صحنش 250 گز در 200 گز و در او صفهای بزرگ، از ایوان کسری به مداین بزرگتر. اما چون در عمارتش تعجیل کردند ]سقف آن[ فرود آمد. در آن مسجد انواع تکلفات به تقدیم رسانیده و سنگ مرمر بیقیاس در آن به کار برده و شرح آن را زبان بسیار باید.»
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/2364-sharden-arg-alishah.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
حمدالله مستوفی مینویسد: « ... خواجه تاجالدین علیشاه جیلانی در شهر تبریز در خارج محلهی نارمیان، مسجد جامع بزرگی ساخته که صحنش 250 گز در 200 گز و در او صفهای بزرگ، از ایوان کسری به مداین بزرگتر. اما چون در عمارتش تعجیل کردند ]سقف آن[ فرود آمد. در آن مسجد انواع تکلفات به تقدیم رسانیده و سنگ مرمر بیقیاس در آن به کار برده و شرح آن را زبان بسیار باید.»
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/2364-sharden-arg-alishah.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین
www.iranboom.ir
www.iranboom.ir
به پیشواز جشن اسفندگان، روز مهر ایرانی - ۳
(پنجم اسفندماه)
Www.iranboom.info
طرح از ایرانبوم، اسفند ۱۳۸۸
@iranboom_ir
روز مهر و مهرورزی به آفریننده و آفرینش
روز مهر و سپاس به زن و زمین
روز مهر ایرانیان به ایرانیان
روز مهر ایرانیان به سرزمین ایران
esfandgan.iranboom.info
#اسفندگان #جشنهای_ایرانی
(پنجم اسفندماه)
Www.iranboom.info
طرح از ایرانبوم، اسفند ۱۳۸۸
@iranboom_ir
روز مهر و مهرورزی به آفریننده و آفرینش
روز مهر و سپاس به زن و زمین
روز مهر ایرانیان به ایرانیان
روز مهر ایرانیان به سرزمین ایران
esfandgan.iranboom.info
#اسفندگان #جشنهای_ایرانی
كنوانسيون رامسر پنجاه و چهار ساله شد
🌱کنوانسیون حفاظت از تالابها که به اختصار کنوانسیون رامسر نامیده می شود، اولین بار در دوم فوریه ۱۹۷۱ مصادف با ۱۳ بهمن ۱۳۴۹ به ابتکار عمل ایران در شهر زیبای رامسر بین ۱۸ کشور جهان منعقد شد. در حال حاضر ۱۷۲ کشور جهان عضو آن بوده و امسال پنجاهمین سالگرد انعقاد این قرارداد محیط زیستی بین المللی است.
🌱کنوانسیون رامسر به عنوان قدیمی ترین کنوانسیون زیست محیطی نیز شناخته می شود چرا که حتی اولین نشست جهانی محیط زیست زمین که در استکهلم سوئد برگزار گردید در سال ۱۹۷۲ اتفاق افتاد.
🌱در حال حاضر ۲۵ تالاب ایران از جمله خلیج گرگان و ميانكاله، دریاچه ارومیه، تالاب انزلی، هامون های سیستان، تالاب شادگان، تالابهای بختگان و پریشان و چندین تالاب دیگر به علت دارا بودن معیارهای جهانی کنوانسیون رامسر در فهرست تالابهای با اهمیت بین المللی به ثبت رسیده اند که گنجینه ارزشمند کشور به حساب می آیند.
برگرفته از تاربرگ پایش محیط زیست شهری
@iranboom_ir
🌱کنوانسیون حفاظت از تالابها که به اختصار کنوانسیون رامسر نامیده می شود، اولین بار در دوم فوریه ۱۹۷۱ مصادف با ۱۳ بهمن ۱۳۴۹ به ابتکار عمل ایران در شهر زیبای رامسر بین ۱۸ کشور جهان منعقد شد. در حال حاضر ۱۷۲ کشور جهان عضو آن بوده و امسال پنجاهمین سالگرد انعقاد این قرارداد محیط زیستی بین المللی است.
🌱کنوانسیون رامسر به عنوان قدیمی ترین کنوانسیون زیست محیطی نیز شناخته می شود چرا که حتی اولین نشست جهانی محیط زیست زمین که در استکهلم سوئد برگزار گردید در سال ۱۹۷۲ اتفاق افتاد.
🌱در حال حاضر ۲۵ تالاب ایران از جمله خلیج گرگان و ميانكاله، دریاچه ارومیه، تالاب انزلی، هامون های سیستان، تالاب شادگان، تالابهای بختگان و پریشان و چندین تالاب دیگر به علت دارا بودن معیارهای جهانی کنوانسیون رامسر در فهرست تالابهای با اهمیت بین المللی به ثبت رسیده اند که گنجینه ارزشمند کشور به حساب می آیند.
برگرفته از تاربرگ پایش محیط زیست شهری
@iranboom_ir
⭕️ كنوانسيون رامسر در ۲ فوریه ۱۹۷۱–۱۳ بهمن ۱۳۴۹ به تصويب رسيد و اين روز به نام روز جهانی تالابها نامگذاری شد.
@iranboom_ir
@iranboom_ir
❇️ روز جهانی تالاب ها گرامی باد ❇️
تالاب ها، حافظان پیدا و پنهان محیط زیست کشور و جهان
✅ با اختصاص حقابه تالاب ها، به حفظ محیط زیست کشور و گونه های گیاهی و جانوری کشورمان کمک کنیم
@iranboom_ir
تالاب ها، حافظان پیدا و پنهان محیط زیست کشور و جهان
✅ با اختصاص حقابه تالاب ها، به حفظ محیط زیست کشور و گونه های گیاهی و جانوری کشورمان کمک کنیم
@iranboom_ir
روز جهانی تالابها گرامی باد
بخش نخست
كنوانسيون رامسر در ۲ فوریه ۱۹۷۱–۱۳ بهمن ۱۳۴۹ به تصويب رسيد و اين روز به نام روز جهانی تالابها نامگذاری شد.
تالابها، حافظان پیدا و پنهان محیط زیست کشور و جهان
با اختصاص حقابه تالابها، به حفظ محیط زیست کشور و گونه های گیاهی و جانوری کشورمان کمک کنیم
https://www.tgoop.com/iranboom_ir/34500
خبرهای تکمیلی از زیست بوم ایران
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom.html
تالابها و دریاچههای ایران خشک میشوند؟
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/4782-
بررسی اهمیت و مشکلات تالابهای ایران
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/11353-
جُستاری درباره اهمیت حفظ دریاچهها و تالابهای کشور - وقتی بر فراز تالابها پرندهای پَر نمیزند!
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/14125-
مساحت تالابهای خشک شده پنج درصد خاک ایران است
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/3235-
مرثیه ای برای تالابها
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/426-
آبرویی که – همزمان با روز جهانی تالابها – از سد سیوند میرود!
http://iranboom.ir/didehban/30vand/354-
«پایگاه اطلاع رسانی برای نجات یادمانهای باستانی (دشت پاسارگاد)
http://www.iranboom.ir/didehban/30vand.html
وضعيت تالابهاي كشور از نگاه استاد اسماعیل کهرم - برای نجات تالابها همه باید مشارکت کنند
http://iranbom.ir/didehban/zistboom/10459-
روزگار ناخوش تالابها
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/4666-rozegar-nakhosh-talab-ha.html
تمام تالابهای مهم ایران خشک شدند
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/16561-
40 تالاب مهم کشور خشک شد
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/11212-
از انزلی تا هامون؛ مرثیهای برای تالابهای ایران...
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6235-
75 درصد از تالابهای ایران در معرض خطر هستند
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/16726-
نگاهی جهانی به بحران آب در ایران
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/15998-
چرا در برابر تاراج حقابههای ایران ساکت نشستهاید
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/15799-
پیامدهای بیتوجهی به آبخیزداری
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/15715-
کاهش آب تالابهای خوزستان، گرد و غبار را تشدید میکند
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/14614-
نابودی تالاب های ایلام - مهاجرت پرندگان به نقاط دیگر
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/6415-
تالابهای داخلی منشا ایجاد گرد و غبار شدهاند - بحران گرد و غبار، نتیجه خشک شدن تالاب های گندمان و سولگان
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/5690-
تالاب گاوخونی به افسانهها می پیوندد
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/14472-
بیابانی شدن بام ایران؛ سرزمین آبها
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/5501-
حقابه هامون اگر نرسد، تالاب زنده نمیشود
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/4831-
تالابهای فارس همچنان خشکند - لکه های آب و دیگر هیچ
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/14030-
نفسهای تنگ هامون
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/16093-
گزارشی تحلیلی پیرامون جغرافیا، محیطزیست و حقابه بزرگترین تالاب آب شیرین ایران - هامون؛ دریاچهای بر مدار بحران
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/15996-
برای نجات هامون تلاش کنیم - هامون دیگر تالاب نیست - یاس شدید مردم سیستان از خشکی تالاب هامون
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/11616-
سفر به دیار تالابهای لرستان - جاذبه های چشم نواز چشم به راه طبیعت گردان
http://iranboom.ir/gardesh-gari/4381-
گیاه وارداتی؛ بلای جان تالاب انزلی
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/9756-
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/8242-
تالاب انزلی، قربانی جهل
1
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/5872-
2
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/5991-
3
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6517-
4
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6518-
5
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6658-
6
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6817-
7
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6963-
تالاب انزلی؛ گوهربیهمتای گیلان
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/6525-
@iranboom_ir
بخش نخست
كنوانسيون رامسر در ۲ فوریه ۱۹۷۱–۱۳ بهمن ۱۳۴۹ به تصويب رسيد و اين روز به نام روز جهانی تالابها نامگذاری شد.
تالابها، حافظان پیدا و پنهان محیط زیست کشور و جهان
با اختصاص حقابه تالابها، به حفظ محیط زیست کشور و گونه های گیاهی و جانوری کشورمان کمک کنیم
https://www.tgoop.com/iranboom_ir/34500
خبرهای تکمیلی از زیست بوم ایران
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom.html
تالابها و دریاچههای ایران خشک میشوند؟
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/4782-
بررسی اهمیت و مشکلات تالابهای ایران
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/11353-
جُستاری درباره اهمیت حفظ دریاچهها و تالابهای کشور - وقتی بر فراز تالابها پرندهای پَر نمیزند!
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/14125-
مساحت تالابهای خشک شده پنج درصد خاک ایران است
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/3235-
مرثیه ای برای تالابها
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/426-
آبرویی که – همزمان با روز جهانی تالابها – از سد سیوند میرود!
http://iranboom.ir/didehban/30vand/354-
«پایگاه اطلاع رسانی برای نجات یادمانهای باستانی (دشت پاسارگاد)
http://www.iranboom.ir/didehban/30vand.html
وضعيت تالابهاي كشور از نگاه استاد اسماعیل کهرم - برای نجات تالابها همه باید مشارکت کنند
http://iranbom.ir/didehban/zistboom/10459-
روزگار ناخوش تالابها
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/4666-rozegar-nakhosh-talab-ha.html
تمام تالابهای مهم ایران خشک شدند
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/16561-
40 تالاب مهم کشور خشک شد
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/11212-
از انزلی تا هامون؛ مرثیهای برای تالابهای ایران...
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6235-
75 درصد از تالابهای ایران در معرض خطر هستند
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/16726-
نگاهی جهانی به بحران آب در ایران
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/15998-
چرا در برابر تاراج حقابههای ایران ساکت نشستهاید
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/15799-
پیامدهای بیتوجهی به آبخیزداری
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/15715-
کاهش آب تالابهای خوزستان، گرد و غبار را تشدید میکند
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/14614-
نابودی تالاب های ایلام - مهاجرت پرندگان به نقاط دیگر
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/6415-
تالابهای داخلی منشا ایجاد گرد و غبار شدهاند - بحران گرد و غبار، نتیجه خشک شدن تالاب های گندمان و سولگان
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/5690-
تالاب گاوخونی به افسانهها می پیوندد
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/14472-
بیابانی شدن بام ایران؛ سرزمین آبها
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/5501-
حقابه هامون اگر نرسد، تالاب زنده نمیشود
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/4831-
تالابهای فارس همچنان خشکند - لکه های آب و دیگر هیچ
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/14030-
نفسهای تنگ هامون
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/16093-
گزارشی تحلیلی پیرامون جغرافیا، محیطزیست و حقابه بزرگترین تالاب آب شیرین ایران - هامون؛ دریاچهای بر مدار بحران
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/15996-
برای نجات هامون تلاش کنیم - هامون دیگر تالاب نیست - یاس شدید مردم سیستان از خشکی تالاب هامون
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/11616-
سفر به دیار تالابهای لرستان - جاذبه های چشم نواز چشم به راه طبیعت گردان
http://iranboom.ir/gardesh-gari/4381-
گیاه وارداتی؛ بلای جان تالاب انزلی
http://iranboom.ir/didehban/zistboom/9756-
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/8242-
تالاب انزلی، قربانی جهل
1
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/5872-
2
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/5991-
3
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6517-
4
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6518-
5
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6658-
6
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6817-
7
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/6963-
تالاب انزلی؛ گوهربیهمتای گیلان
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/6525-
@iranboom_ir