tgoop.com/jabbariamin/2530
Last Update:
🔻 استغفار از یک الحمدالله و شکرگزاری! 🔺️
شوربختانه امروز بخشی از بازارچه شهید تیمورپور پارساباد مغان در شرارههایِ بیرحمِ آتش سوخت. حادثهای که بخاطر متضرر شدن کسبه بازار، دل انبوهی از شهروندان شهرمان را به راستی رنجاند. ضمن عرض تاسف و آرزوی تسلی و جبران خسارات کسبه عزیزِ زیان دیده شهرم، بی جهت ندیدم که حکایتی آورم که بی ارتباط با موضوع نیست و بعنوان "استغفار از یک الحمدالله" در ادبیات عرفانی تا حدودی شهره است. این حکایت به ما هشدار میدهد که در حادثههای اینچنینی، اگر خود ما متضرر زیان دیدهیِ واقعه نشدهایم، از این جهت شادمان و خرسند نباشیم چرا که نهایتا همنوعای از همنوعانِ ما متضرر شده است و گر با ترازوی "حساسیت اخلاقی" بنگریم ، بایسته خواهد بود که نهایتا به این حکم سعدی رسیم که "گر عضوی بدرد آورد روزگار | دگر عضوها را نماند قرار!"
اصل حکایت از این قرار است:
"گویند عارفی را دیدند که 20 سال ذکر «استغفرالله ربی وَ أتوب الیه» میگوید. از او علت گفتن مداومِ این ذکر را جویا شدند.
این عارف گفت: من یک الحمدللهِ بیجا گفتم، بیست سال است که دارم استغفار میکنم.
گفتند: چه الحمدللهی؟
گفت: بیش از بیست سال قبل، مغازهای در بازار داشتم. یک روز خبر آوردند که بازار آتش گرفته و مغازهها طعمهی حریق شدهاند. من هم خودم را باختم و مضطرب شدم، چون دارایی ما هم در آن بازار بود. شخصی به نزد من آمد و گفت: مغازهی شما آتش نگرفته است! من خوشحال شدم و گفتم: الحمدالله.
به خود آمدم و گفتم: مغازهی مسلمانها بسوزد خبری نیست و اشکالی ندارد اما حال که مغازهی من نسوخته، باید الحمدلله بگویم؟ خوشحالی که مغازهی خودت نسوخته و برای مغازهی دیگران اهمیتی قائل نیستی. دیدم این الحمدالله گفتن، استغفار دارد! "
ا.ج
📍 #حکایات ۴
@jabbariamin
BY جرعه از چاهی | امین جباری
Share with your friend now:
tgoop.com/jabbariamin/2530