Telegram Web
آیا ما سالم هستیم؟ تا چه زمانی سالم خواهیم بود؟ عادات اشتباه ما هرچند کوچیک میتونن یک روز حسابی ما رو به دردسر بندازن. داستان از جایی شروع میشه که با خودمون فکر می کنیم از تمام اونها و نتایجشون در طول زمان مطلعیم. در این اپیزود قرار هست به نکاتی بپردازیم که به واسطه ی اونها بسنجیم چقدر رفتارهای سالمی داریم و رفتارهای ناسالم ما کجا ما رو غافلگیر خواهند کرد.

برای شنیدن این اپیزود در کست باکس، لینک زیر رو دنبال کنید:
https://castbox.fm/vd/416293535
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«پارادوکس کشورهای فقیر و فنی»
قسمتی از صحبت های ما
‌‎در اپیزود سوم از فصل هفتم #جافکری
‌‎مهمان: دکتر سید محمود تارا

@Jafekri
شنیدن واژه ی استرس، ما رو یاد بعد روانی اون میندازه اما در این اپیزود، ما میخواهیم در مورد بعد جسمانی اون صحبت کنیم. اینکه استرس های خوب و بد، در بدن ما چه تاثیری میگذارند و چه نکاتی پدید آورنده ی هرکدوم از اونهاست. موضوع صحبت ما در این اپیزود پیرامون این مسئله ست که چطور باید از استرس های بد پرهیز کنیم و چطور باید با استرس های خوب، بدن سالم تری داشته باشیم.

برای شنیدن این اپیزود در کست باکس لینک زیر رو دنبال کنید.
https://castbox.fm/vd/417926518
Forwarded from اَميرعلى قِ
چند سال قبل، یک روزی مشغول درس خوندن تو کتابخونه ی دانشکده روانشناسی بودم که یکمرتبه همه فکرها و انرژی های بد اومدن سراغم. روزهای سختی داشتم. دائم خودم رو برای زندگی ای که ازش عقب مونده بودم سرزنش می کردم. همینطور که با خودم غر می زدم از بیرون یک صدایی اومد. یکی از دانشجوها داشت از کارهای من با کسی حرف میزد. گوشم‌ رو تیز کردم. تو حرف هاشون باهم انقد به من محبت داشتن که تو همون حال مشوش بغض کردم. انگار یه نشونه از طرف خدا باشه که بهم بگه: امیرعلی من همه چیز رو برات درست چیدم پسر...

این چند وقت به خاطر کارهای سربازی و هزار اتفاق دیگه حسابی تحت فشار بودم و سعی می کردم مجددا برای اون من سرزنشگر خودم، جواب هایی داشته باشم. تمام وجودمو استرس گرفته بود وقتی چند روز قبل، با عجله سوار تاکسی می شدم. به خیایون و آدمهاش خیره بودم که راننده از من پرسید: «ببخشید شما امیرعلی هستین؟» با خنده گفتم آره خودشم. شروع کرد تمام مسیر رو باهام حرف زدن و درد دل کردن... این بار برای اینکه دوباره فراموش نکنم خدا چقدر زندگیمو درست چیده و ناسپاس نباشم، بعضی از حرف هاش رو ضبط کردم. نگاهش به قدری شیرین بود که مثل چند سال پیش تو دانشکده، میون تمام دل نگرانی هام باز چشمام پر شد و بغض کردم... انگار هرگز نباید فراموش کنم، که چقدر خوشبختم.

#امیرعلی_ق
#جافکری
@Amiralichannel
Forwarded from اَميرعلى قِ
۱- برنامه ریزی کن وقتی دیگران بازی می کنند.
۲- مطالعه کن وقتی دیگران خوابند.
۳- آماده سازی کن وقتی دیگران در حال خواب دیدنهای روزانه هستند.
۴-شروع کن وقتی دیگران به تعویق می اندازند.
۵-کار کن وقتی دیگران در حال آرزو کردن هستند.
۶-ذخیره کن وقتی دیگران، تباه می سازند .
۷- گوش کن وقتی دیگران صحبت می می کنند.
۸- لبخند بزن وقتی دیگران اخم می کنند.
۹- ستایش می کنند وقتی دیگران، نکوهش می کنند.
۱۰- سماجت کن وقتی دیگران باز ایستاده اند.
۱۱- تصمیم گیری کن وقتی دیگران تعلل می کنند.

@Amiralichannel
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«نظم و تکرار»
قسمتی از صحبت های ما
‌‎در اپیزود چهارم از فصل هفتم #جافکری
#پادکست_فارسی

@Jafekri
یکی از مهمترین سوالاتی که در زندگی در رابطه با سلامت برامون پیش میاد رابطه لذت ها و موضوعات لذت بخش با سلامت ماست. سوال اینجاست که آیا هر چه که از اون لذت می بریم برای سلامتی ما خوبه؟ اگر نیست، چرا لذت می بریم؟

برای شنیدن این اپیزود در اپلیکیشن کست باکس، روی لینک زیر کلیک کنید.
https://castbox.fm/vd/420474286
یکی از آرزوهای من در بچگی این بود که یک روز مجسمه ساز بشم. هر وقت هر جایی سفر کردم، اولین توجهم به مسجمه های خیابونی و میادین شهر بود و بعد، به موزه ها سر زدم که میشد با مجسمه هاش، در هنر و گذشته سفر کرد. هنوز هم گاهی فکر می کنم اگر عمری بود، اگر یک روز همه موهام سفید شد و پیر شدم، تو خونه ام یک کارگاه داشته باشمو هرآنچه در ذهنم شکل میگیره رو بسازم. من عاشق اینم که فکرهام رو بسازم...

چند ماه قبل، تصمیم گرفتم همون تصویری که از یک آدم در حال فکر کردنه رو، به بهونه ی پادکستم جافکری بسازم. با خودم فکر کردم اصلا اون رو برای جافکری بسازم. من صورت غرق در فکر آدمها رو دوست دارم. من اون لحظه ها که دستم زیر چونمه و از فکرهای زیاد، صدای محیط رو نمیشنوم خیلی دوست دارم.

با پس انداز کم اما ساختمش، با وسواس و سلیقه ساختمش... با عشق بچه های کارگاه، به شکل یک ماگ ساختمش که یکی توش چای بخوره و یکی دیگه گلدونش کنه و توش گل بکاره.

از الان میتونین ماگ خودتون رو تو فروشگاه وبسایت جافکری سفارش بدید رفقا. سیصدتا ماگ اونجا تو کمد های جافکری منتظرن تا برین سر وقتشون. امیدوارم کم نیاد. فراموش نکنین با خرید هر ماگ، کلی به ادامه و توسعه ی جافکری کمک کردید. دلم میخواد خیلی زود تو استوری هاتون ببینمشون... قول میدم که چندین سفارش رو خودم بیارم دم خونه هاتون. پس به امید دیدار.

#امیرعلی_ق
www.jafekri.com/shop
@Jafekri
امروز، هجدهم شهریور هزارو چهارصد، اولین سری ماگهای جافکری به نقاط مختلف ایران ارسال شد

@Jafekri
پزشکها معتقدن که از روی ظاهر افراد می شه خیلی از مسائل رو در مورد سلامتی و بیماری اونها تشخیص داد. آدمای عادی هم، از روی ظاهر بدن ما در مورد همه چیز ما قضاوت می کنند. سوال مهم اینه که ظاهر ما چقدر به سلامتی ما ارتباط داره؟ چطور میشه بدن و ظاهر شاداب تر و زیباتری داشت؟

برای شنیدن این اپیزود در کست باکس، لینک زیر رو دنبال کنید:
https://castbox.fm/vd/422575242
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«فقط حرکت کن»
قسمتی از صحبت های ما
‌‎در اپیزود ششم از فصل هفتم #جافکری

@Jafekri
این اپیزود به قوانین و نکات طلایی سلامت در خوردن و نیز سه نگرانی موجود در رفتار های خوراکی-غذایی نسل جدید (یعنی شکر، کافئین، و چربی) می پردازد. به طور خلاصه به افراد توصیه
خواهیم کرد که چطوری فکر کنند و غذای خود را انتخاب کنند و چگونه با اطلاع از خطرات بسیار این سه نگرانی قرن بیست و یک، یک عادت غذایی خوب را برای خود برنامه ریزی کنند.

برای شنیدن این اپیزود در کست باکس، لینک‌ زیر رو دنبال کنید:
https://castbox.fm/vd/424872973
پادکست جافِكری
Photo
وقتی بیست و یک ساله بودم، یک روز کنار خیابون زدم کنار و گریه کردم. احساس می کردم هویتی ندارم و نمیدونم از زندگی چی می خوام. از سردرگمی خسته بودم، از روزهای تکراری بی هدف. اون روز یک تصمیم بزرگ گرفتم و اون این بود که «فقط راه قلبم رو ادامه بدم». دیگه برام دانشگاه مهم نبود، دیگه برام حرف اطرافیان مهم نبود. یک سال و نیم دانشگاه رو ترک‌ کردم. به هر سختی دوربین خریدم و به عشق خودم یعنی نوشتن، عکاسی و فیلمبرداری پرداختم.

در ادامه وقتی اتفاق های بزرگی رو تجربه کردم فهمیدم «پشت هر سختی روزگار، پاداشی هست.» اواخر سال ۹۹، بعد از تجربه ی یک دوران افسردگی سخت، با خودم این سوال رو مرور می کردم که در پس این دوران چه پاداشی ممکنه برای من باشه؟ من دارم سختی کدوم پاداش رو تحمل می کنم؟

یک روز عصر، به خونه ی دایی محمود سر زدم. حرف هاش برای من مثل آب رو آتیش بود... آروم شدم. وقتی از اونجا میومدم بیرون و خداحافظی می کردم، با خودم فکر کردم هزاران دل آشفته تو این شهر نفس می کشه که اگر حرف های دایی رو میشنید، آروم میگرفت. با خو‌دم گفتم شاید رسالت من این باشه که همین حرف ها رو به گوش آدمهای دیگه برسونم؟

ایده ی جافکری اونجا بود که به سرم زد. بعد از چند ماه تحقیق راجع به محیط پادکست، با دایی صحبت کردم و دایی شد اولین مهمون جافکری، پادکست من. از اون روز دقیقا یک سال گذشته. امروز اولین سالگرد یکی از مهمترین تصمیم های زندگیمه. امروز شما دویست و نه هزار نفر شنونده ی جافکری، همون پاداش روزهای سخت من هستین. افتخار بزرگیه سه میلیون بار شنیده شدن...

تولد جافکری رو به همه ی شما تبریک میگم... و صمیمانه از تمام کسانی که تا به امروز جافکری رو حمایت کردن تشکر می کنم.

#امیرعلی_ق
@Jafekri
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«قند و شیرینی»
قسمتی از صحبت های ما
‌‎در اپیزود هفتم از فصل هفتم #جافکری
#پادکست_فارسی

‌‎مهمان: دکتر سید محمود تارا
@Jafekri
2025/09/13 19:43:15
Back to Top
HTML Embed Code: