tgoop.com/jahatevents/79
Last Update:
♨️ارزش و اعتبار علوم انسانی
درباره ارزش و اعتبار علوم انسانی دو دیدگاه وجود دارد، دیدگاه اول، دیدگاه اصالت علمی یا اصالت طبیعی است. این دیدگاه چندان نگاه مثبتی به علوم انسانی ندارد. مهمترین ویژگیهای این رویکرد عبارتاند از:
الف ـ علوم طبیعی الگوی همه علوم است و علوم انسانی در صورتی علم به شمار میرود که الگوی خود را از علوم طبیعی بگیرد.
ب ـ علوم انسانی به جهت نقص و کمبودها با علوم طبیعی همپایه نیست و چندان ارزشی ندارد. ازاین رو فلسفه علم نیست و گرایش به آن نوعی تفکر واپسمانده به شمار میآید. از آن پس دانشمندان علوم طبیعی، اصحاب علوم انسانی را به اندازهای شیفته خود میکنند که آنان شیوه تحقیق خود را نمیپذیرند. این تقلید مانع رشد علوم انسانی گشت.
پیشنهاد پیروان این دیدگاه این است که تنها تقلید از روش آنها کافی نیست، بلکه باید نظریهها و اندیشههایی عرضه کنند که در سیاست، آموزش و پرورش و اقتصاد سودمند باشد. یعنی از مرتبه تبیین صرف (برقرارکردن روابط ثابت بیرون از اشیا) به مرتبه تفهم برسند (نفوذ و رسوخ در باطن مناسبات درونی پدیدهها).
به نظر برخی از طرفداران این دیدگاه، ریشه بحران جهان معاصر عدم توفیق علوم انسانی است که بیش از اندازه برای وحدت بخشیدن به علم از علوم طبیعی تقلید کرده است. در صورتی که وحدت علوم به معنای وحدت تصویر عالم نیست، بلکه وحدت نظام علوم است.
📌دیدگاه دوم نظر مثبتی به علوم انسانی دارد. پیروان این دیدگاه اصالت طبیعت را مورد نقد قرار میدهند و برای علوم انسانی استقلال و ارزش همپایه با علوم طبیعی قائل هستند. گوسدورف مینویسد : اصالت طبیعت سرانجام به وضعی خلاف عقل منتهی میشود، زیرا نه تنها دنبال حکومت بر علوم انسانی است، بلکه با تعیین معیارهای فعالیتهای انسانی میخواهد جانشین آنها شود. معتقدان اصالت علمی از این حقیقت غافل هستند که هر نظریه علمی در اصل یک نظریه فلسفی است، نه علمی به معنی خاص. علم، جزئینگر است در حالی که نظریه، کلی و کلنگر است که ویژه نگرش فلسفی به جهان است. بنابراین، علوم طبیعی نیاز مبرم به علوم انسانی دارند. علم عکسبرداری از امر واقع نیست، بلکه بازسازی آن به صورت مفهوم کلی است.
درست است که علوم طبیعی و تجربی تحول آفرین و دگرگونساز چهره زندگی بشر است، امّا جهت دادن و حمایت آنها به عهده علوم انسانی است که بنیاد و بستر علوم طبیعی است. در علوم طبیعی و نیز درعلوم انسانی الگوی کلی وجود ندارد. اعتبار هر علم به نتایج آن بستگی دارد.
📌به نظر بعضی صاحب نظران، امروزه علوم انسانی اعتبار خود را بازیافتهاند، و مانند پایان قرن نوزدهم مورد سرزنش نیست. زیرا که رشد و گسترش قابل ملاحظهای یافتهاند. که برخی دانشمندان مانند کروچه به این شرط برای علوم انسانی ارج و اعتبار قایلاند که این علوم به هنجارها و معیارهای ریاضی تن بدهند. اما ویکو علیه جریان ریاضیات جهانی برمیخیزد، یعنی علیه این ادعا که میتوان همه چیز را به ریاضیات به عنوان علم کامل تبدیل کرد و علوم دیگر باید از آن سرمشق بگیرند. ریاضیات ارزش دارد اما علم نمونه نیست. اعتبار علوم انسانی از نظر ویکو به دلیل به کار بردن روشهای ریاضی نیست، بلکه شرط شناختن هر چیزی این است که آن را طوری ابداع کنیم که حقیقت عین واقعیت باشد و این مخصوص علم خاص نیست، همه علوم باید این گونه باشند. بنابراین، علوم ریاضی برتری درونی و ذاتی ندارند تا همه علوم و معارف بشری از جمله فلسفه را به شیوه هندسی و آماری تبیین کنیم.
📚قسمتی از مقاله «جستاری در اهمیت و ارزش علوم انسانی و رابطه آن با علوم طبیعی»
@jahatevents
BY جهت
Share with your friend now:
tgoop.com/jahatevents/79