🎻سیری درشعـروکلام جان🎻

♥️ کلام جان

کــعــبــة الــعــشـــاق بــاشـــد أیــن مـقـام
هـر کـه آمـد نـاقص ، أیـنـجـا شــد تـمـام

آخرین بیمارى مولانا در (   68 ) سالگـى و قبل از آنکه آخرین دفتر مثنوى را به اتمام برساند ، به سراغش آمد ، به بستر افتاد و خود را به   تب سوزانى که وجودش را میگداخت ، تسلیم کـرد و   هرچه طبیبان به مداوای او کوشیدند و اکمل الدین و غضنفری که از پزشکان معروف آن روزگار بودند ، به معالجت او   سعی کردند ، سودی نبخشید.


طشت پر آب کـنار بسترش نهاده بودند هر دو پایش را در آب میگذاشت و لحظه به لحظه از آن آب بر سینه و پیشانى خود مى زد و ازشدت تب گاه گاه بیخودانه اشعار می خواند و به سلطان ولد که از بی خوابى و پرستارى شب ها رنجور شده بود اشارت کرد که لمحه یی چند بیاساید و غزلى را کـه ظاهراً در همان غلبات احوال و در شبهاى بیمارى  سروده بود به مناسبت املا کرد :

تــرک مـن خــراب شــبگــرد مـبـتـلا کــن
مـائـیـم و موج سودا ، شب تا به روز تنها
خـواهى بـیـا ببخشا ، خواهى برو جـفا کن
مـائــیــم و آب دیـده ، در کـنج غـم خـزیده
بـرآب دیـــده مــا صــد جـاى آســـیــا کــن
خیره کشى است ما را دارد دلى چو خـارا
بکـشد ، کسش نگـویـد تـدبـیـر خونبها کـن
بـر شـاه خـوبـرویـان واجــب وفـا نـبـاشـد
اى زرد روى عاشـق تو صبرکـن وفا کـن‌.


••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌•      @KalameJan        •
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••

www.tgoop.com/kalamejan/52833

3.6K viewsedited  Dec 21, 2024 at 13:56

♥️ کلام جان

کــعــبــة الــعــشـــاق بــاشـــد أیــن مـقـام
هـر کـه آمـد نـاقص ، أیـنـجـا شــد تـمـام

آخرین بیمارى مولانا در (   68 ) سالگـى و قبل از آنکه آخرین دفتر مثنوى را به اتمام برساند ، به سراغش آمد ، به بستر افتاد و خود را به   تب سوزانى که وجودش را میگداخت ، تسلیم کـرد و   هرچه طبیبان به مداوای او کوشیدند و اکمل الدین و غضنفری که از پزشکان معروف آن روزگار بودند ، به معالجت او   سعی کردند ، سودی نبخشید.


طشت پر آب کـنار بسترش نهاده بودند هر دو پایش را در آب میگذاشت و لحظه به لحظه از آن آب بر سینه و پیشانى خود مى زد و ازشدت تب گاه گاه بیخودانه اشعار می خواند و به سلطان ولد که از بی خوابى و پرستارى شب ها رنجور شده بود اشارت کرد که لمحه یی چند بیاساید و غزلى را کـه ظاهراً در همان غلبات احوال و در شبهاى بیمارى  سروده بود به مناسبت املا کرد :

تــرک مـن خــراب شــبگــرد مـبـتـلا کــن
مـائـیـم و موج سودا ، شب تا به روز تنها
خـواهى بـیـا ببخشا ، خواهى برو جـفا کن
مـائــیــم و آب دیـده ، در کـنج غـم خـزیده
بـرآب دیـــده مــا صــد جـاى آســـیــا کــن
خیره کشى است ما را دارد دلى چو خـارا
بکـشد ، کسش نگـویـد تـدبـیـر خونبها کـن
بـر شـاه خـوبـرویـان واجــب وفـا نـبـاشـد
اى زرد روى عاشـق تو صبرکـن وفا کـن‌.


••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌•      @KalameJan        •
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••

BY 🎻سیری درشعـروکلام جان🎻