tgoop.com/kanale_alibabachahi/6007
Last Update:
به دریا انداختم! ص46.
ت. به هر روی، شعر اعتراضی ژانر تازهای در شعر فارسی به شمار نمیآید و اگر چه نقطهی عزیمت ثابتی برای این گونه از سرایش نمیتوان، رقم زد اما، با رویکردهای آزادیخواهانهی شعر کلاسیک فارسی پیوندی دیرینه دارد. چنان که نمیتوان از شعرهای «ناصر خسرو» و یا «سنایی» یاد نمود و بر شعرهای اعتراضی آنان گوشهی چشمی نینداخت. با وجود این، واکاوی مؤلفهها و الگوهای متنوع گفتمانی معترضانه، در افقی سیال، چشماندازهای متفاوتی را پیش رویمان میگشاید. یکسویگی اختصاصات ادبی، انتقادی و زبانشناختی، با بنمایههای اعتراضی، به ویژه از عصر مشروطه و پس از آن، در دهههای 40 و 50 خورشیدی، بازتاب تلاشهای معترضانهای بود که میکوشید، با انعکاس واقعیتهای ملموس جامعه و عصیان بر هر آن چه ناراستی و کژِی است، دریچههایی از رسیدن به گفتمانی اجتماعی-سیاسی را در بطن خود بپرورد. تا جایی که در شعر هر دوره، میتوان گزارههای آرمانی- انسانگرایانهای را دنبال نمود، که در بنمایههای یکسویهی مفهومی - مضمونیاشان، تکثیر جهانبینی متعهدانه به مثابه خصیصهای مشترک، همواره موج میزند. در این میان، پراکنش بنمایههای بیانیتی انتقادی-معترض در شعرهای علی باباچاهی، به انبوهی از اجراهای زبانیتی مطایبهآمیز، متناقضنما و کنایی- عصیانگرانه گره خورده است، تا بحرانها و تلاطمهای اجتماعی که سرنوشت و تقدیر زن- انسان را مدام تحت ثأثیر خود قرار میدهند، مورد واکاوی قرار بگیرند. مؤلفههایی که در دایرهی شمول شعر اعتراضی -اجتماعی دهههای پیشین نمیگنجند و اختصاصات بیانی آنها را بر نمیتابند. با وجود این، در شعر باباچاهی، نمیتوان سراغی از ناامیدی و یأس و بدبینی را گرفت. چرا که اجراهای متکثر زبانی، در بطن هیاهوهای ناهمگن جهان پیرامون، اندیشیدن به زندگی، زن-انسان، جامعه و تاریخ، را اساس گفتمانی هوشورزانه قرار میدهند، تا خردهروایتهای سیالِ «فصل دیگرتری از زن بودن» پس از امتزاج با لحن منحصر به فرد شاعرانه، تجارب مشترک بشری را مورد بازبینی قرار داده، احیای پتانسیلهای نامتعین شعر اعتراضی را مد نظر بگیرند. به هر تقدیر، همسو شدن با خیزش مدنی «زن، زندگی، آزادی» سبب شد تا «علی باباچاهی» در دو مجموعه شعرش: «جهان متوجه شد» و « فصل دیگرتری از زن بودن» مخاطب را، در گفتمانی متکثر مشارکت دهد که در تک تک گزارههای شعرش، در هر دو مجموعه، موج میزند. از سویی، همگام شدن با جنبشهای مردمی و از سوی دیگر، پراکنش گزارههای ناهمگنی که در ارتباطی افقی، وجهی شناور از فضاهای انتقادی و معترضانه را، که محصول نگرههای رندانهی شاعراند، در فضای پرسیلان نوشتار میپراکند. نگاهی رندانه که سبب میشود تا باباچاهی، در همان ابتدایِ «فصل دیگرتری از زن بودن» با یادآوری و اشاره به پرسشی با بنمایههای اجتماعی، که بر اساس بینشی فلسفی، از سوی «کارل پوپر» طراحی شده بود: «وقتی کسی از «بشریت» حرف میزند کاری از من ساخته نیست جز آن که پا به فرار بگذارم؟» بر تفکری با گرایشات معترض پای بفشرد، تا از منظر بشریت، از زن-انسان با نابرابریهای متعدد حقوق اجتماعی سخن، بگوید که در عصر ابررسانهها و شبکههای جهانی، هنوز هم برای گفتن حقیقت و اعتراض بر پارادوکسهای بیشمار زندگی، میبایست تجربهی زیستن در سلولهای انفرادی را بر تجارب زیستی مشترکاشان بیفزایند و مخاطب را، که ناخودآگاه به انتظار خوانش شعری معترضانه است، در فضایی متکثر، به میانهی گفتمانی شیزوفرن بکشاند که در پیچ و خم پرسیلانِ بازیهای متنوع زبانی شناور مانده است. تا از هر مؤلفه پلی بسازد برای متصل شدن به اعتراض مدنیِ «زن محور» در عصر بدگمانیها.
لبخند زد به صورت من شلیک کرد
این گل نرگس را به گور آیشمن بزنید!
اتفاقی که میافتد از پشت بام:
بوووومب!
خودکشیهای فع-لن سرخوشیها را
با فعلن میآورد!
-ای فعلاتیهای تپانچه به دست----
شاید و باید و باشد را
نه بر لبهی تیغ
با دم خرگوش درون امضا میکنم! ص102.
منبع:
باباچاهی، علی، 1402، فصل دیگرتری از زن بودن، نشر نورهان.
باباچاهی، علی، 1390، نم نم بارانم، نشر چشمه.
افسانه نجومی، آبان ماه 1402.
BY ☸️کانال علی باباچاهی،شاعرومنتقدمعاصر(شعردروضعیت دیگر)
Share with your friend now:
tgoop.com/kanale_alibabachahi/6007