Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/kanale_alibabachahi/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
☸️کانال علی باباچاهی،شاعرومنتقدمعاصر(شعردروضعیت دیگر)@kanale_alibabachahi P.6009
KANALE_ALIBABACHAHI Telegram 6009
Forwarded from m L
«شعر باید شره کند روی کاغذ و میز و لباس
قیچی چاقو ابزار جراحی
فرشته ای آمد لاغر و چاق بود و شاید
آبی بود مطلقا آبی و شاید
بخیه نزد به زخمی که نداشتم
جدی نگفت و دخترک از هوش رفت / و شاید!»(ص101).
مخاطبِ عادتی شعر فارسی با تعریفی که از پیش¬ترها در ذهن دارد، احتمالا چنین شعری را در ساحتِ سیاسی-اجتماعی نمی بیند و انتظارات او از شعری آتشین و توفنده برآورده نمی شود. بنائاً باید فاصله ی میان شعر و خطابه های سیاسی- اجتماعی را با دقت بیشتری رصد کرد که در حضور یا فقدان وجه زیبایی شناختی شکل می گیرد. با این حال نباید از نظر دور داشت که به رغم وجوه همبسته ی شعرهای مورد اشاره با جامعه ی زمانه، سعر به دریافتی عمومی نمی رسد. از این منظر، باید کارکردهای چندجانبه ای را در نظر آورد که معطوف به نگرش و نگارشِ ویژه ی باباچاهی در سه دهه ی اخیر و شعر پیشرو به طور کلی است که با دریافت های فوری پیوندی ندارد.
«تخم ریزی تسلیحات:
توپ مسلسل تفنگ
بستگان و اطرافیانی دارد تفنگ
پدری دارد و مقتدری
می رسد شجره اش به جمجمه ها
با دندان های خشاب¬دار:
موظف¬اید!»(ص45).
شعر ضمن حفظ پاره ای از مولفه های سبکیِ باباچاهی، رویکردهای تازه ای را بازتاب می دهد که همبسته ی محوریت کتاب است؛ به سخره گرفتن ابزار سخت قدرت و اقتدارزدایی از قدرت مسلط که به نوعی مشروعیت زدایی را نیز در خود تعبیه دارد. علاوه بر این، به رغم ظاهر زخمی و جهان تلخ شعر، طنز به مثابه ی عنصری فعال در مشروعیت /اعتبار زدایی از گفتمان مسلط و مصوب، نقشمندی خود را دارد.
«تپانچه به دست داشت بوزینه پوشی که
به خود القا می کرد پوست پلنگ را
(زن متلاطم نشد از داربست انگور نیفتاد»(ص43).
سویه ی دیگر شعرهای این مجموعه، در رویکرد توصیفی - روایی است که ضمن برکنار ماندن از گزارش و واقعه نویسی، هم زیباییِ ایستادن را آشکار می کند، هم یونیفورم را کنار می زند و آدم پنهان شده در پشت آن را نشان می دهد و هم چسب و پانسمان ها را، تا زخم ها با وضوح بیشتری به چشم آیند.
«آن که نمی داند بر آتشفشان بنا شده سلولش
رنگ نمی کند تند تند ناخن هایش را
زن بودن من محرز است ولی به دو سه معنا
نیلگون تر شدم از ابری که پنجره ها را
تاریک تر می کرد
دنگ د د دنگ
جنگ درگرفت به تهرانا»(ص28).
شاعر، پاره¬ای روایت ها را که در حافظه ی جمعی رسوب کرده و ناظر بر اندوهی عمومی اند، به شعر می کشاند که ارجاع همسانی را برای بیشتر مخاطبان تداعی می کنند.
«به مادرم چیزی نگو
پدر اما برید زبانش را
گذاشت کف دست پستچی زندان
لال و کر مادرزاد نبود»(25).
محور عمده ی شعرهای این مجموعه، زن است که در پیوند با وضعیت جنبشی جامعه، عمدتا شاعر را در موقعیتی همذات پندارانه قرار می دهد و زنی در قامت راوی، شاعر و البته زخمی و همچنان ایستاده از جلد او بیرون می پرد:
«زبان مثله شده ای دارم جانِ جهان پروری
زنی هستم و شکل دیگری از
منظرهایی نه به غایت غریب
کنار ملاحان / و شادمانی دریا»(ص52).
«زن / شب پره پرور بود
پرندگان مطرود / آسمان بدون سقف
تو چه دانی که انفرادی بی روزن چیست؟
بر پاشنه چرخید درِ هول آور
چرخاند در را و سر جایش گذاشت
تاریکی مهربان شده بود
انفرادی بی روزن چیست؟»(ص78).
در سراسر مجموعه، با زن/ زنانی مواجه ایم؛ زنی که مرکزیتی برای خود دست و پا می کند، با چهره ای برساخته از امتزاجِ زخم ها، شجاعت ها، دانایی و راست قامتی؛ هم به اعتبار بسامد واژگانی و هم به واسطه ی رویکرد بازتابی شعر، از زنانی که جهان را و جان را تسخیر کردند.
«جسد جعلی معترض بالقوه ای ست/ بود
گرفته بودند دور و برش / دور و برم را
هفت و هشت و نه و ده تا کلاه متجاوز شطرنجی
پایین دادم روانگردان ها را
و دست زدم به خودکشی های سرپوشیده
لای موهایم پنهان کردم چیزی را
که به مقصد رسید
به چرا رسید و به چطور هم
آدم کش نازکدل است
آدم کش ها ولی دلِ نازک تری دارند
مهسا متوجه شد / و گفت»(20-21).



tgoop.com/kanale_alibabachahi/6009
Create:
Last Update:

«شعر باید شره کند روی کاغذ و میز و لباس
قیچی چاقو ابزار جراحی
فرشته ای آمد لاغر و چاق بود و شاید
آبی بود مطلقا آبی و شاید
بخیه نزد به زخمی که نداشتم
جدی نگفت و دخترک از هوش رفت / و شاید!»(ص101).
مخاطبِ عادتی شعر فارسی با تعریفی که از پیش¬ترها در ذهن دارد، احتمالا چنین شعری را در ساحتِ سیاسی-اجتماعی نمی بیند و انتظارات او از شعری آتشین و توفنده برآورده نمی شود. بنائاً باید فاصله ی میان شعر و خطابه های سیاسی- اجتماعی را با دقت بیشتری رصد کرد که در حضور یا فقدان وجه زیبایی شناختی شکل می گیرد. با این حال نباید از نظر دور داشت که به رغم وجوه همبسته ی شعرهای مورد اشاره با جامعه ی زمانه، سعر به دریافتی عمومی نمی رسد. از این منظر، باید کارکردهای چندجانبه ای را در نظر آورد که معطوف به نگرش و نگارشِ ویژه ی باباچاهی در سه دهه ی اخیر و شعر پیشرو به طور کلی است که با دریافت های فوری پیوندی ندارد.
«تخم ریزی تسلیحات:
توپ مسلسل تفنگ
بستگان و اطرافیانی دارد تفنگ
پدری دارد و مقتدری
می رسد شجره اش به جمجمه ها
با دندان های خشاب¬دار:
موظف¬اید!»(ص45).
شعر ضمن حفظ پاره ای از مولفه های سبکیِ باباچاهی، رویکردهای تازه ای را بازتاب می دهد که همبسته ی محوریت کتاب است؛ به سخره گرفتن ابزار سخت قدرت و اقتدارزدایی از قدرت مسلط که به نوعی مشروعیت زدایی را نیز در خود تعبیه دارد. علاوه بر این، به رغم ظاهر زخمی و جهان تلخ شعر، طنز به مثابه ی عنصری فعال در مشروعیت /اعتبار زدایی از گفتمان مسلط و مصوب، نقشمندی خود را دارد.
«تپانچه به دست داشت بوزینه پوشی که
به خود القا می کرد پوست پلنگ را
(زن متلاطم نشد از داربست انگور نیفتاد»(ص43).
سویه ی دیگر شعرهای این مجموعه، در رویکرد توصیفی - روایی است که ضمن برکنار ماندن از گزارش و واقعه نویسی، هم زیباییِ ایستادن را آشکار می کند، هم یونیفورم را کنار می زند و آدم پنهان شده در پشت آن را نشان می دهد و هم چسب و پانسمان ها را، تا زخم ها با وضوح بیشتری به چشم آیند.
«آن که نمی داند بر آتشفشان بنا شده سلولش
رنگ نمی کند تند تند ناخن هایش را
زن بودن من محرز است ولی به دو سه معنا
نیلگون تر شدم از ابری که پنجره ها را
تاریک تر می کرد
دنگ د د دنگ
جنگ درگرفت به تهرانا»(ص28).
شاعر، پاره¬ای روایت ها را که در حافظه ی جمعی رسوب کرده و ناظر بر اندوهی عمومی اند، به شعر می کشاند که ارجاع همسانی را برای بیشتر مخاطبان تداعی می کنند.
«به مادرم چیزی نگو
پدر اما برید زبانش را
گذاشت کف دست پستچی زندان
لال و کر مادرزاد نبود»(25).
محور عمده ی شعرهای این مجموعه، زن است که در پیوند با وضعیت جنبشی جامعه، عمدتا شاعر را در موقعیتی همذات پندارانه قرار می دهد و زنی در قامت راوی، شاعر و البته زخمی و همچنان ایستاده از جلد او بیرون می پرد:
«زبان مثله شده ای دارم جانِ جهان پروری
زنی هستم و شکل دیگری از
منظرهایی نه به غایت غریب
کنار ملاحان / و شادمانی دریا»(ص52).
«زن / شب پره پرور بود
پرندگان مطرود / آسمان بدون سقف
تو چه دانی که انفرادی بی روزن چیست؟
بر پاشنه چرخید درِ هول آور
چرخاند در را و سر جایش گذاشت
تاریکی مهربان شده بود
انفرادی بی روزن چیست؟»(ص78).
در سراسر مجموعه، با زن/ زنانی مواجه ایم؛ زنی که مرکزیتی برای خود دست و پا می کند، با چهره ای برساخته از امتزاجِ زخم ها، شجاعت ها، دانایی و راست قامتی؛ هم به اعتبار بسامد واژگانی و هم به واسطه ی رویکرد بازتابی شعر، از زنانی که جهان را و جان را تسخیر کردند.
«جسد جعلی معترض بالقوه ای ست/ بود
گرفته بودند دور و برش / دور و برم را
هفت و هشت و نه و ده تا کلاه متجاوز شطرنجی
پایین دادم روانگردان ها را
و دست زدم به خودکشی های سرپوشیده
لای موهایم پنهان کردم چیزی را
که به مقصد رسید
به چرا رسید و به چطور هم
آدم کش نازکدل است
آدم کش ها ولی دلِ نازک تری دارند
مهسا متوجه شد / و گفت»(20-21).

BY ☸️کانال علی باباچاهی،شاعرومنتقدمعاصر(شعردروضعیت دیگر)


Share with your friend now:
tgoop.com/kanale_alibabachahi/6009

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

According to media reports, the privacy watchdog was considering “blacklisting” some online platforms that have repeatedly posted doxxing information, with sources saying most messages were shared on Telegram. As five out of seven counts were serious, Hui sentenced Ng to six years and six months in jail. The optimal dimension of the avatar on Telegram is 512px by 512px, and it’s recommended to use PNG format to deliver an unpixelated avatar. How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) Today, we will address Telegram channels and how to use them for maximum benefit.
from us


Telegram ☸️کانال علی باباچاهی،شاعرومنتقدمعاصر(شعردروضعیت دیگر)
FROM American