tgoop.com/kanale_alibabachahi/6066
Last Update:
حیا
خط افق این فصل
جاییست تا صنوبر
که خدا نورش رفته تا ...
تا سیبهای گاززده
که هدایت میشوند
به سقوط
حالام تنگ غروبه صنوبر!
چیزی به هشتک های وحشت نمانده
از این افق که پر از کلاغم
به دوردست نگاه میکنم
به سرخهای عزیز
در اوج جاذبه
به نامهایی که نقش بستند
بر دیوار
و افتادند از صدا
از چشم دخترانی
که مواج مستقبل دل آشوبه های خود را
بر سینه سیمانی خلوتهای شهرپاشیدند
و دختری که گیسوان بلندش را
به دسته گلی بر مزار مادر جار زد
وتاریخ در قاب گوری تکرار شد
زخمازخم عطف های دیگر را
تو خود بخوان
یک پله به ماضی
کمی به شکل« یوش» دستها را میسایم
چشم در چشم آلاچنار،
به رقصی در خون،
به بیداد اجباری های شما میگریم؛
-حیَّ علیٰ حیا-
به بیداد دروغ های جاری تا...
/ تو بخند!
خدا می داند یا تو
نور
کاسهای آب؛ خون صنوبر است
افق خدا امروز حتما آنجاست
تو بگو در دامن خدا،
فرات هست !
دجله هست !
سر سراب نور، در حال تو صنوبر! ریگ روان است.
حالام صبح علیالطلوع نیست.
هوا نیست.حیا نیست.
هیچ در رگ نیست
خدا نورت رفته
کلاغها وُ
صبح صالحان وُ
آن کنار مچالهای تشنه
متن عزیزی که دست به دست
ورق می خورد
-دزدیده-
از چشم آلاچنار کنار تنهایی اتاق وُ
بستری پر از خوابهای هنوز تازه
-در اما باز است-
چه کنم حیایی ندارد جهان
حیَّ علیٰ حیرت صنوبر!
در سایه تو ای متن مغموم !
کاش بمیرم وُ باز
از این میدان تشنه فراز
قدکشد نوری
به کوری هرچه هیچ
دوباره به خدا، صنوبر!
وپرسشی که آسمان تورا شکست
و دل مرا حیرت
که در آغوش توست حیرت و
خدایی که خندید به قد تو صنوبر.
از گیسوان باز تو
می خوانم چرا چشم،
به آلاچنار زخم می شود تا...
به آغوش چشم تو صنوبر
به میدان وُ
داس عبوسی که لجش گرفته
از تو صنوبر
و به شهر که به غم تو لجهی جنون است
خانه تو
اکنون که دارد که برقصد
"که" حیا ندارد؛
که ندارد!
حیَّ علیٰ سکوت صنوبر!
🔲#عبدالله_سلیمانی
_
*آلاچنار نام دیگر درخت صنوبر است .نام مادر خدانور نیز صنوبر است
⭕️📊⭕️📊⭕️📊
#کانال_ادبیات_معاصر_ایرن
https://www.tgoop.com/Adabiyat_Moaser_IRAN
BY ☸️کانال علی باباچاهی،شاعرومنتقدمعاصر(شعردروضعیت دیگر)
Share with your friend now:
tgoop.com/kanale_alibabachahi/6066