tgoop.com/kanale_alibabachahi/6072
Last Update:
📚از رفتن
نگاهی به شعری کوتاه از علی باباچاهی
✍️ یداله شهرجو
رفتن از زانو بازو
رفتن از چشم و صورت و
از مویرگ
شاهرگ
جای فراخی گیر آورده ای برای جولان دادن
رفتن!
#علی_باباچاهی
مجموعه قشنگی دنیا همین است
نشر دریچه
مفهومی که در این شعر بیش از همه تاکید شاعر را به دنبال دارد مفهوم « رفتن » است. از این رو شعر با واژه « رفتن » شروع و دقیقا با همین کلمه به پایان رسیده است. « علی باباچاهی » مانند غالب شعرهایش میزان بهره گیری اش از تمامی ظرفیت های کلمه و معنا را مورد توجه داشته چه اینکه وقتی مفهومی مانند « رفتن » به جز بار معنایی ، این چنین توسط شاعر به عنوان سکوی آغاز و خط پایان در شعر گمارده می شود. شکل دیداری آن نیز مورد توجه شاعر بوده و بر آن تاکید دارد.
شاعر برای ترسیم و عینیت بخشیدن به مفهوم ذهنی « رفتن » تلفیقی از شکل ذهنی و فرم دیداری آن را در نظر داشته است. از این رو سطر نخستین را این چنین آغاز می کند: رفتن از زانو بازو ... در این سطر مفهوم رفتن در قالب همین واژه یک مصدر است و دو واژه مکمل برای مفهوم رفتن ، یعنی «زانو» و « بازو» با توجه به حرف (از) نقش متمم را به عهده دارند. واژه رفتن در معادل ذهنی خود بیش از هر واژه می تواند با کلمه زانو تناسب داشته باشد و البته بازو نیز می تواند این تناسب را کامل تر کند تا شکل و فرم دیداری آن کاملا برای مخاطب بازسازی و ترسیم شود.
سطر دوم ، توالی شاعر برای عینیت بخشید به مفهوم رفتن است اما قاعدۀ سطر نخستین را در پی ندارد اگر در سطر نخستین شکل دیداری آن مورد توجه شاعر بود. در این سطر ، شاعر تنها شکل ذهنی رفتن را مورد نظر دارد : رفتن از چشم و صورت ... گرچه چشم و حتی صورت به نوعی می تواند ترسیم از عینیت بخشی را به همراه داشته باشد ولی وقتی هردوی این واژه ارجاعشان به مفهوم رفتن برمی گردد به راحتی می توان تشخیص داد که مفاهیم عینی چشم و صورت مورد نظر نیست و شاعر از این دو ، مفاهیم، ذهنی ، عمیق و گسترده تر را مورد نظر داشته تا سختی این رفتن و فراق را روایت کند.
شاعر در ادامه که بخش پایانی شعر است چشم انداز دیدن را برای رویت آنچه ترسیم می کنند کاملا متفاوت از سطرهای آغازین قرار داده است. : از مویرگ / شاهرگ /جای فراخی گیر آورده ای برای جولان دادن / رفتن! با (زانو و بازو ) سکو و چشم اندازی دیداری در برابر مخاطب قرار می گیرد. با چشم و صورت به معنا عمق بیشتری بخشیده و یک مفهوم ذهنی را دنبال می کند و در تابلو پایانی برای رفتن از« رگ » و « شاهرگ» قلم مو را به دست مخاطب می سپارد تا برداشت ذهنی خویش را برای رفتن از این دو گزینه ترسیم کند. پیش فرض یا پیش زمینۀ ذهنی برای این دو گزینه وجود ندارد بلکه بسته به برداشت یا به فراخور ارتباط ذهنی که مخاطب با متن برقرار می کند می تواند ادامه را برای شعر رقم بزند.
یداله شهرجو ، یکم شهریور98 ، میناب
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
BY ☸️کانال علی باباچاهی،شاعرومنتقدمعاصر(شعردروضعیت دیگر)
Share with your friend now:
tgoop.com/kanale_alibabachahi/6072