KANALE_ALIBABACHAHI Telegram 6086
جنگ یک شوخی ست

آتش پشت سرش راه افتاد بود
آب
آب را از کف دست خودش نوشید
تغزل پلاک خانه ام را کنده بودو
محزون بود و متفکر!
و یکلیا کنار رود ابانه قدم می زد*

تو او یا--
پاشید آب پشت سرء سرباز وظیفه ای
که زود برگردد
ازجنگی دو سه بعدی که بر صفحه ی تلویزیون
صورتکی برچهره داشت
و می رقصید با فاحشه ای که فقط
کودکان گرسنه می زاید!
تا بودریار را ‌بخنداند در آکواریومی
که فلاسفه سرگرم حل معما بودند !
و کودک مرده گفت : من گرسنه ام
پس هستم!
-سلام مادر!

اما اینجا
آن که میکروفن را به دست گرفته ست
قصد به نیش کشیدن ذرت را دارد
فلز براقی ست ذرت که می برقاند
صورت آدم های بر در حلقه ی دار و ندار را
و خیابان ها خواب ندارند!
" حالا مرا پنهان کن
لابه لای دفتر شعرت
که خانه‌ی مخروبه ی ساحلی رو به خزرم
خیره در رفت و آمد موج ها"

دید که روسری اش را انداخت در
آتشء قرمزء آبی رنگ
-دوستت دارم با این دو رنگ ء به یکرنگی ها!
محبوب مرا ندیده اید ای ای دختران اورشلیم؟

رنگ‌ به رنگ شدند
یک دو سه رنگی که به غروب پیوستند!
شیطان کنار یکلیا نشسته بود**
و رود ابانه در خودش قدم می زد!

دید که دست برماشه گذاشت
به غروبا غروب او
دیوار روبه رو " تن" من بود
و به علاوه ی منء " من" بود
وشاعرانی که" با شمشیر آخته برمی انگیختند
قرنی وحشت زده را"
مالارمه بود و یک " دیگر" ی که
رگباری می نوشت سطرهای درخشان را درخشانترانی که
زمان ایستاده بود بانوک پستان هاش!
۱۷بهمن ۱۴۰۲
علی باباچاهی
* و** نگاه کنید به: یکلیا و تنهای او
تقی مدرسی


🅱🅰🅱🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی



tgoop.com/kanale_alibabachahi/6086
Create:
Last Update:

جنگ یک شوخی ست

آتش پشت سرش راه افتاد بود
آب
آب را از کف دست خودش نوشید
تغزل پلاک خانه ام را کنده بودو
محزون بود و متفکر!
و یکلیا کنار رود ابانه قدم می زد*

تو او یا--
پاشید آب پشت سرء سرباز وظیفه ای
که زود برگردد
ازجنگی دو سه بعدی که بر صفحه ی تلویزیون
صورتکی برچهره داشت
و می رقصید با فاحشه ای که فقط
کودکان گرسنه می زاید!
تا بودریار را ‌بخنداند در آکواریومی
که فلاسفه سرگرم حل معما بودند !
و کودک مرده گفت : من گرسنه ام
پس هستم!
-سلام مادر!

اما اینجا
آن که میکروفن را به دست گرفته ست
قصد به نیش کشیدن ذرت را دارد
فلز براقی ست ذرت که می برقاند
صورت آدم های بر در حلقه ی دار و ندار را
و خیابان ها خواب ندارند!
" حالا مرا پنهان کن
لابه لای دفتر شعرت
که خانه‌ی مخروبه ی ساحلی رو به خزرم
خیره در رفت و آمد موج ها"

دید که روسری اش را انداخت در
آتشء قرمزء آبی رنگ
-دوستت دارم با این دو رنگ ء به یکرنگی ها!
محبوب مرا ندیده اید ای ای دختران اورشلیم؟

رنگ‌ به رنگ شدند
یک دو سه رنگی که به غروب پیوستند!
شیطان کنار یکلیا نشسته بود**
و رود ابانه در خودش قدم می زد!

دید که دست برماشه گذاشت
به غروبا غروب او
دیوار روبه رو " تن" من بود
و به علاوه ی منء " من" بود
وشاعرانی که" با شمشیر آخته برمی انگیختند
قرنی وحشت زده را"
مالارمه بود و یک " دیگر" ی که
رگباری می نوشت سطرهای درخشان را درخشانترانی که
زمان ایستاده بود بانوک پستان هاش!
۱۷بهمن ۱۴۰۲
علی باباچاهی
* و** نگاه کنید به: یکلیا و تنهای او
تقی مدرسی


🅱🅰🅱🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی

BY ☸️کانال علی باباچاهی،شاعرومنتقدمعاصر(شعردروضعیت دیگر)


Share with your friend now:
tgoop.com/kanale_alibabachahi/6086

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The best encrypted messaging apps To delete a channel with over 1,000 subscribers, you need to contact user support Concise How to Create a Private or Public Channel on Telegram? Matt Hussey, editorial director at NEAR Protocol also responded to this news with “#meIRL”. Just as you search “Bear Market Screaming” in Telegram, you will see a Pepe frog yelling as the group’s featured image.
from us


Telegram ☸️کانال علی باباچاهی،شاعرومنتقدمعاصر(شعردروضعیت دیگر)
FROM American