tgoop.com/kanale_alibabachahi/6102
Last Update:
نهایت کار
خاطره کاری! می کاریم و درو نمیکنیم
فرّار و پراکندهاند خاطره ها قاصدک بازی در می آورند
پیش می آید گاهی گنجینه ای در گورستانی پیدا میکنیم :
استخوانی که ازگور زده بیرون نه دبیرستانی است
نه خانه دار
_دست نزن چیزی عایدت نمیشود!
چند صورت پوسیده توی دستش مچاله شده بود
تعلق خاطر پیدا کردم
و ترک عادت عادت من شده بود
گنجشکْ کاری کندن کلمات است بر دیوار
کندم و صورت های گمشده برقی زدند
ولى فوراً____
سعدی کارگل میکرد من معماری
ایوان مداین را در شهرهای مختلفی تعمیر کرده ام
سفیدکاری صورتهای از یاد نرفته کار من است
صورت ها استحاله میشوند:
طوطی طاووس هما
خواهرم را خوب میشناسم تندتند لباس عوض میکردم
منطق الطیری بود
کنجکاویجغد؟ نه! اشتباه نکنید!
قصه نویس باید همه چیز بین باشد
بوف کور شدم صورت ها دست بر نمی داشتند
از سرم
وفاداري من سوسک ها را متحیر کرده
باران ببارد و علف انگیزی کند
رویاسازی و خاطره کاری با من!
بوی آویشن میدهم؟ بدکه نیست!
بچه ی استثنایی قرابه نشین نمی شود
پس انتخاب کن!
على
یا
بوعلی!
آبان ماه ۱۳۹۱
🅱️📊🅰📊🅱️📊🅰
#کانال_علی_باباچاهی
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
BY ☸️کانال علی باباچاهی،شاعرومنتقدمعاصر(شعردروضعیت دیگر)
Share with your friend now:
tgoop.com/kanale_alibabachahi/6102