مبهم که نیست
تقدس زدایی از" کانون" کاری است جبارانه
مگر این که
و افسون زدایی کردم از تقدس ابطال پذیر
فکرم آن است که برق بیندازم امضا هایم را
سرم که درد نمی کند اما
این دستمال وقارم را دوبرابر کرده است
فعال ادبی بودم و در زندان های به فرض
عشاق دیگری هم بودند و
مهیا بود از همه جور جور به جور
۱۳۴ نفر امضا بودیم و شبتابی میکردیم بیرون از
کادر
عکس نگیر عینک بزنم بهتر است!
تبسم به اراده تهوع آور نیست؟
ادم متعهد ول نمی کند تورا برود به صید قزل آلا
اهو بازی در بیار قدری
شعر امروز فاقد معصو میت است و
گفتم و در نمی روم از تو امضا!
این رابطه محض به یکصد و بیست و پنج هزارساله ریز و درشت می رسد
ارتباط ربط محبوبه مربوطه!
گفتم تو
و زنجره بازی درآوردند سوسک ها
شهره ی افاق شدنش آرزوست
من ؟
جای انارهای خندان را تنگ نمی کنم و
توهم محض است این!
پرانتز بسته )
متغزل می شود این متن
مکتوب و به تدریج منتشر! قهر نکن!
باسیم برهنه ی برق فقط کار دارد:
دختر خاص زن خاص
دزد سر پوشیده بودم و
در به درم بود
پلیس بلند گو
اینجایی تری تو
ادم های بی گناه تبهکارترند
دوسه بار اعدام شده ام درخواب
و دویست سال زندانی بودم من!
او گفت
لبان مرا دوختند و عشق به نام تو ثبت شد
ای آزادی!
و پزشک احمدی بخش تزر یقات راه انداخته
از نو و درزندان ها!
⚪️#علی_باباچاهی
🟫🅱🅰🅱🅰🟫
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
تقدس زدایی از" کانون" کاری است جبارانه
مگر این که
و افسون زدایی کردم از تقدس ابطال پذیر
فکرم آن است که برق بیندازم امضا هایم را
سرم که درد نمی کند اما
این دستمال وقارم را دوبرابر کرده است
فعال ادبی بودم و در زندان های به فرض
عشاق دیگری هم بودند و
مهیا بود از همه جور جور به جور
۱۳۴ نفر امضا بودیم و شبتابی میکردیم بیرون از
کادر
عکس نگیر عینک بزنم بهتر است!
تبسم به اراده تهوع آور نیست؟
ادم متعهد ول نمی کند تورا برود به صید قزل آلا
اهو بازی در بیار قدری
شعر امروز فاقد معصو میت است و
گفتم و در نمی روم از تو امضا!
این رابطه محض به یکصد و بیست و پنج هزارساله ریز و درشت می رسد
ارتباط ربط محبوبه مربوطه!
گفتم تو
و زنجره بازی درآوردند سوسک ها
شهره ی افاق شدنش آرزوست
من ؟
جای انارهای خندان را تنگ نمی کنم و
توهم محض است این!
پرانتز بسته )
متغزل می شود این متن
مکتوب و به تدریج منتشر! قهر نکن!
باسیم برهنه ی برق فقط کار دارد:
دختر خاص زن خاص
دزد سر پوشیده بودم و
در به درم بود
پلیس بلند گو
اینجایی تری تو
ادم های بی گناه تبهکارترند
دوسه بار اعدام شده ام درخواب
و دویست سال زندانی بودم من!
او گفت
لبان مرا دوختند و عشق به نام تو ثبت شد
ای آزادی!
و پزشک احمدی بخش تزر یقات راه انداخته
از نو و درزندان ها!
⚪️#علی_باباچاهی
🟫🅱🅰🅱🅰🟫
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
چه میشود ها
سوراخ شدن لایه ی اوزن ربط دارد شاید
به سالکی که پروانه ها را مجذوب صورت تو کرده است
سوراخ شدن انواعی دارد صدامی قذافیایی
سوراخ های بالقوه سقف زندان را گاهی وصل میکنند
به قصر حورالعین
سعد آباد هم خشتهای طلا داشت. حوض های بلور داشت
دریای اخضر و احمر داشت طاق کسری داشت
درویش از سوراخ های سوزنیْ عبور میکند
شعبده باز از دروازه های شیراز
به لولهی تفنگکه نمیگویند سوراخ
حلاجی کردم و بدنم سوراخ سوراخ نشد
میر غضب ماشه را نکشید ساطور را برداشت
قطع عضو حکمت دارد و لذت آفرین هم هست
خون جاری شد و انار فروش را به اشتباه انداخت
روی صحنه رنگ پریدگی ام یک مرتبه رنگ باخت (خنده ی حضار)
لوطی ما رستمی کردو سینهی پسرش را سوراخ سوراخ
گریم معجزه گر نیست افسونکار هست
گریمور گفت
بعد انگار نه انگار!
طب جديد سوراخ هاي جديد
بدون مته بدون دریل
با فشار یک انگشت هم
چشم به سوراخی عمیق بدل می شود
ناف آهو چطور؟
کاشتن و گذاشتن یک شاخه ی نرگس در این یکی
مناسب ترست
آبان ماه ۱۳۹۱
🟫🅱🅰🅱🅰🟫
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
سوراخ شدن لایه ی اوزن ربط دارد شاید
به سالکی که پروانه ها را مجذوب صورت تو کرده است
سوراخ شدن انواعی دارد صدامی قذافیایی
سوراخ های بالقوه سقف زندان را گاهی وصل میکنند
به قصر حورالعین
سعد آباد هم خشتهای طلا داشت. حوض های بلور داشت
دریای اخضر و احمر داشت طاق کسری داشت
درویش از سوراخ های سوزنیْ عبور میکند
شعبده باز از دروازه های شیراز
به لولهی تفنگکه نمیگویند سوراخ
حلاجی کردم و بدنم سوراخ سوراخ نشد
میر غضب ماشه را نکشید ساطور را برداشت
قطع عضو حکمت دارد و لذت آفرین هم هست
خون جاری شد و انار فروش را به اشتباه انداخت
روی صحنه رنگ پریدگی ام یک مرتبه رنگ باخت (خنده ی حضار)
لوطی ما رستمی کردو سینهی پسرش را سوراخ سوراخ
گریم معجزه گر نیست افسونکار هست
گریمور گفت
بعد انگار نه انگار!
طب جديد سوراخ هاي جديد
بدون مته بدون دریل
با فشار یک انگشت هم
چشم به سوراخی عمیق بدل می شود
ناف آهو چطور؟
کاشتن و گذاشتن یک شاخه ی نرگس در این یکی
مناسب ترست
آبان ماه ۱۳۹۱
🟫🅱🅰🅱🅰🟫
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
Forwarded from ⚛️کانال_ادبیات_معاصر_ایران (عبدالله سلیمانی،ph.dادبیات،نویسنده وشاعر)
درس_هایی_درباره_ادبیات_روس_از_ولادیمیر_ناباکوف_ترجمه_فرزانه_طاهری.PDF
15.1 MB
درسهایی درباره ادبیات روس
در باب نیکولای گوگول، ایوان تورگنف، فیودور داستایفسکی، لئو تالستوی، آنتوان چخوف و ماکسیم گورکی
نوشته : ولادیمیر ناباکوف
ترجمه : فرزانه طاهری
📊📊📊📊📊📊
@Adabiyat_Moaser_IRAN
https://www.tgoop.com/Adabiyat_Moaser_IRAN
در باب نیکولای گوگول، ایوان تورگنف، فیودور داستایفسکی، لئو تالستوی، آنتوان چخوف و ماکسیم گورکی
نوشته : ولادیمیر ناباکوف
ترجمه : فرزانه طاهری
📊📊📊📊📊📊
@Adabiyat_Moaser_IRAN
https://www.tgoop.com/Adabiyat_Moaser_IRAN
Forwarded from گردهمائی شاعران و نویسندگان پیشرو مهاجر و داخلی
دیر وقت
دیر وقت زنگ در خانه ام را زدند در غزه
کوزه به کوزه خون به راه افتاده
پناه می بردند به دریاها
زنء زخمی نوزادی مرده را کفن پیچ کرد
ما گرسنگان بلعیدیم تصور نان برشته را
در فک و دهن سگان بی عوعو!
کنفرانس زبانی خلع سلاح را
برق انداختیم برگورهایی که دسته جمعی گفتند---
سارا زیبایی اش را جا گذاشته بود در حیفا
--قسم به زیبایی سارا به رعنایی حوای برهنه
خوردن سوگند خاموش نکرد
آتش ها را در این جنگ و جدال!
دبیر کل سازمان ملل که شدم من
بلند شدم دوسه سانتیمتر در بیت مقدس
رعد و برق ء در گلویم
گوش آتشزیان را
به کسر ز نگرید!
اسمم داوود نبود و نه عزرا
ابداعگر شعر بی وزن عبری بودم من و
بعد شدم
محمود درویش اسم سوم من است و
در منازعه با--
کجایم من و
تو کجایی؟
و این وطن من است که تلو تلو می خورد تا--
و درختی پر از جرقه
بر شانه ی من قد کشید!
#علی_باباچاهی
#گرد_همایی_شاعران__و_نویسندگان_پیشرو_مهاجر
#اروپا_امریکا_و...
https://www.tgoop.com/gerdehamaeiadabitate
دیر وقت زنگ در خانه ام را زدند در غزه
کوزه به کوزه خون به راه افتاده
پناه می بردند به دریاها
زنء زخمی نوزادی مرده را کفن پیچ کرد
ما گرسنگان بلعیدیم تصور نان برشته را
در فک و دهن سگان بی عوعو!
کنفرانس زبانی خلع سلاح را
برق انداختیم برگورهایی که دسته جمعی گفتند---
سارا زیبایی اش را جا گذاشته بود در حیفا
--قسم به زیبایی سارا به رعنایی حوای برهنه
خوردن سوگند خاموش نکرد
آتش ها را در این جنگ و جدال!
دبیر کل سازمان ملل که شدم من
بلند شدم دوسه سانتیمتر در بیت مقدس
رعد و برق ء در گلویم
گوش آتشزیان را
به کسر ز نگرید!
اسمم داوود نبود و نه عزرا
ابداعگر شعر بی وزن عبری بودم من و
بعد شدم
محمود درویش اسم سوم من است و
در منازعه با--
کجایم من و
تو کجایی؟
و این وطن من است که تلو تلو می خورد تا--
و درختی پر از جرقه
بر شانه ی من قد کشید!
#علی_باباچاهی
#گرد_همایی_شاعران__و_نویسندگان_پیشرو_مهاجر
#اروپا_امریکا_و...
https://www.tgoop.com/gerdehamaeiadabitate
Telegram
گردهمائی شاعران و نویسندگان پیشرو مهاجر و داخلی
#گرد_همایی_شاعران_پیشرو_مهاجر
#هلند(آمستردام)
#اروپا_امریکا_و...
#هلند(آمستردام)
#اروپا_امریکا_و...
Forwarded from Ali Babachahi
Forwarded from A. soleimany (پژوهشگر،منتقد وشاعرph.d ادبیات)
------------------
🟪عنوان:
در غارهای نرگسی
علی باباچاهی
به کوشش: عبدالله سلیمانی
-------------------
🟪 برشی از یک شعر کتاب
با غرق شدهای دیگر در حال غرق شدنی و نمیدانی
اسفنج ولی میخاش را کوفته در کف ِدریا من عادت دارم دست به دست شوم :
کوزهی خالی صدف پُر
تغییر شکل بدهم
پاک کنم صورتهایی که به صورتهای شیطانیام شباهت دارند.
-------------------
🔳مقدمه
نگاه منتقد حرفهای (دانای کل) معطوف به خواننده است! و خواننده، غوطه ور در «متن» میشود، اما به اجبار حرف نمیزند و این متن است که در برابر اوامر مولف دهن باز میکند و در برابر خواننده ،تن به بیان ماجرا نمیدهد، و ماجرا چیزی نیست جز بیان متن نیست اما متن حاضر نیست لب به بیان «متن» بگشاید، به شیوهای که به خواننده بگوید و نمیگوید؛چرا که این متن معطوف به خواننده است در نهایت این متن است که مصرانه به خواننده میگوید که رمز راز و حقیقت متن را دریابد و دانای کلی که منم از خواننده میخواهد دریابد حقیقتی را که من/شاعر سالها در گنجه پنهان کردهام.
عبدالله سلیمانی
--------------------
🟪متن اشعار
--------------------
🟪کتابشناسی
--------------------
پایان
🟪عنوان:
در غارهای نرگسی
علی باباچاهی
به کوشش: عبدالله سلیمانی
-------------------
🟪 برشی از یک شعر کتاب
با غرق شدهای دیگر در حال غرق شدنی و نمیدانی
اسفنج ولی میخاش را کوفته در کف ِدریا من عادت دارم دست به دست شوم :
کوزهی خالی صدف پُر
تغییر شکل بدهم
پاک کنم صورتهایی که به صورتهای شیطانیام شباهت دارند.
-------------------
🔳مقدمه
نگاه منتقد حرفهای (دانای کل) معطوف به خواننده است! و خواننده، غوطه ور در «متن» میشود، اما به اجبار حرف نمیزند و این متن است که در برابر اوامر مولف دهن باز میکند و در برابر خواننده ،تن به بیان ماجرا نمیدهد، و ماجرا چیزی نیست جز بیان متن نیست اما متن حاضر نیست لب به بیان «متن» بگشاید، به شیوهای که به خواننده بگوید و نمیگوید؛چرا که این متن معطوف به خواننده است در نهایت این متن است که مصرانه به خواننده میگوید که رمز راز و حقیقت متن را دریابد و دانای کلی که منم از خواننده میخواهد دریابد حقیقتی را که من/شاعر سالها در گنجه پنهان کردهام.
عبدالله سلیمانی
--------------------
🟪متن اشعار
--------------------
🟪کتابشناسی
--------------------
پایان
Forwarded from با نور پایین
به چه معنا!
جنگجویانء رنگ باخته
شمشادهای کج و کوله اند !
سایه پرورء دیوارهای تخریب شده
به دار آویختگان را که دید
بغل کرد سپیده دمء فردا را
من عاشق دختر قصابی شدم که
کاردهای* پدرش را کش می رفت
چشم گوسفندان را صیقل دادم و
بوسیدن دختر قصاب ترسناک نبود
در گیر و دار جنگی که در شبکه ها
دو طرفه ست!
به غروبی قبل از فاجعه تشبیه کرد
آدم هایی را که اسم نداشتند
بیرون آوردند از رودخانه مرده ی دختر را
-به نام زن به نام زندگی
دریده شد لباس بردگی!
مرد حریص طالب چند تکه الماس یادگاری بود**
-پیش من محفوظ است!
گلوله های الماسگون نوازشگر بودند و شاید!
با چشم های گوگردی ات بیا که تغزل کم دارد
این شایعه!
۱۷ دیماه ۱۴۰۲
* کارد ، چاقو ، قیچی تیز می کنیم
**گوشواره.گردن بند.حلقه ی نامزدی. زینت آلات
جنگجویانء رنگ باخته
شمشادهای کج و کوله اند !
سایه پرورء دیوارهای تخریب شده
به دار آویختگان را که دید
بغل کرد سپیده دمء فردا را
من عاشق دختر قصابی شدم که
کاردهای* پدرش را کش می رفت
چشم گوسفندان را صیقل دادم و
بوسیدن دختر قصاب ترسناک نبود
در گیر و دار جنگی که در شبکه ها
دو طرفه ست!
به غروبی قبل از فاجعه تشبیه کرد
آدم هایی را که اسم نداشتند
بیرون آوردند از رودخانه مرده ی دختر را
-به نام زن به نام زندگی
دریده شد لباس بردگی!
مرد حریص طالب چند تکه الماس یادگاری بود**
-پیش من محفوظ است!
گلوله های الماسگون نوازشگر بودند و شاید!
با چشم های گوگردی ات بیا که تغزل کم دارد
این شایعه!
۱۷ دیماه ۱۴۰۲
* کارد ، چاقو ، قیچی تیز می کنیم
**گوشواره.گردن بند.حلقه ی نامزدی. زینت آلات
Jozheh-Carlos Drummond de Andrade
Ahmad Reza Ahmadi
احمدرضااحمدی
حالا چی ژوزه
کارلوس دروموند د آندراده
حالا چی ژوزه
کارلوس دروموند د آندراده
Forwarded from فلسفه و جامعهشناسی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from به این زودیها (شرف الدین امیرپور)
در محضر تو هجوم لالی ؛ کو؟کو؟
وصفت نشود بجز زلالی ؛کو؟ کو؟
خواندیم و زدیم پر و بالی؛ کو؟ کو؟
بر شاخه نشسته با سوالی،کو؟کو؟
#شرف_الدین_امیرپور
@be_in_zodiha
وصفت نشود بجز زلالی ؛کو؟ کو؟
خواندیم و زدیم پر و بالی؛ کو؟ کو؟
بر شاخه نشسته با سوالی،کو؟کو؟
#شرف_الدین_امیرپور
@be_in_zodiha
[email protected]
4.6 MB
مجموعه تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران، علی باباچاهی. [علی باباچاهی. گقت و گو با ] عبدالله سادات مدنی. زیرنظر محمدهاشم اکبریانی. تهران: روزنگار، 1384. (تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران 5).
🟫🅱🅰🅱🅰🟫
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
🟫🅱🅰🅱🅰🟫
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی