🔹بیانیه جمعی از شوراهای صنفی کشور
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده⭐️این داغِ سنگین و جبرانناپذیر، جان باختن مظلومانهی امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران، در حوالی کوی دانشگاه، تنها یک حادثهی تلخ نیست؛ بلکه زخمی عمیق بر پیکرهی جامعه و فریادی است که از عمق بیپناهی برمیخیزد. جان عزیزی از دست رفت، نه در میدان جنگ، نه در حادثهای اجتنابناپذیر، بلکه در خیابانی که باید مأمن او میبود، در شهری که قرار بود امنیتش را تضمین کند.
🔹اما چه شد که دانشگاه، که باید حریم علم و اندیشه باشد، اکنون در محاصرهی ناامنی و ترس است؟ چه شد که دانشجویی، که باید در تب و تاب ساختن آیندهای روشن باشد، در تاریکی ناامنی، میان جان و داراییاش یکی را برمیگزیند و سرانجام، نه از مال بهرهای میبرد و نه از زندگی؟
🔹مسئولان، بارها و بارها از تأمین امنیت گفتید، از برخورد قاطع با ناامنی، اما واقعیتِ تلخ، پیکر بیجان جوانی است که روی سنگفرشهای شهر افتاده و پاسخ این همه فریادِ مطالبهگری، چیزی جز وعدههای بیحاصل نبوده است. آیا تا زمانی که این داغها، یکی پس از دیگری بر دل جامعه نشانده شود، همچنان قصد دارید در حصار انکار و بیاعتنایی بمانید؟
🔹دیگر کمبود بودجه بهانهی موجهی نیست. بودجه هست، اما ارادهای برای به کار بستن آن نیست. هزینه میشود، اما نه آنجا که باید. اولویتها را از یاد بردهاید، یا شاید از ابتدا باور نداشتید که امنیت دانشجو، حق اوست، نه امتیازی که بتوان نادیدهاش گرفت. مگر هزینهی بیتدبیری و سهلانگاری، چیزی جز جانهای پاکی است که هر روز در کوچه و خیابان به خاک میافتند؟
🔹بپذیرید که در انجام وظیفهی خود ناکام ماندهاید. مردم دیگر به وعدههای پوچ دلخوش نیستند. اعتمادشان را از دست دادهاید، و این بیاعتمادی، گناهی است که دیگر بر دوش خود مردم نیست، بلکه بر دوش شماست، که هر بار با بیاعتنایی، آن را عمیقتر کردهاید.
🔹اما این زخم، تنها بر پیکرهی تهران ننشسته است. مگر دانشگاههای دیگر کشور در آرامشاند؟ مگر خیابانهای اطراف خوابگاهها و دانشکدههای دیگر، شبها به میدان ناامنی بدل نشده است؟ از مشهد و شیراز تا اصفهان و تبریز، از اهواز تا کرمان، همه جا دانشجویانی هستند که در سایهی هراس، در میان کوچههایی که باید گذرگاه علم باشند، با ناامنی دست و پنجه نرم میکنند. مگر نه اینکه دانشگاه باید پناه باشد، نه میدان تهدید؟
🔹و هر بار که دانشجو زبان به اعتراض میگشاید، پاسخ او نه تدبیر، که سرکوب است. نه اقدام، که بازداشت. اما آیا با بستن دهانها، حقیقت محو میشود؟ آیا با دستگیری دانشجو، امنیت بازمیگردد؟ نه، امنیت را با سرکوب نمیتوان ساخت، همانطور که مطالبهی عدالت را نمیتوان خاموش کرد.
✈️ما، شورای صنفی، به نمایندگی از تمام دانشجویان، خواهان امنیتی واقعی و ملموس برای همهی دانشگاههای کشور هستیم. امنیت، حق دانشجوست، نه امتیازی که بتوان آن را به تعویق انداخت. این حقی است که اگر امروز محقق نشود، فردایی نخواهد ماند که در آن بتوان از دانش، اندیشه و آینده سخن گفت.
🔹و در این مسیر، ما تنها نیستیم.
ما شورای صنفی هستیم؛ نه زائدهی قدرت، نه بازیچهی سیاست. ما نه فرمان میگیریم و نه فرمان میبریم، چرا که صدای ما، صدای دانشجوست، و صدای دانشجو، هرگز به ساز مصلحت و منفعت نمیرقصد. ما ایستادهایم، چون رسالت ما ایستادگی است؛ ما مستقلایم، چون استقلال، جوهرهی این جنبش است. این پرچم را نه دستی از بیرون برافراشته است، نه قدرتی از بیرون توان فرود آوردنش را دارد.
🔹صدای دانشجو، صدای حقیقت است؛ و حقیقت را نمیتوان به بند کشید.
❤️ کانون هماهنگی شوراهای صنفی کشور