KANOON_MISAGH Telegram 10253
#کتابخونی
#خاکهای_نرم_کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی

تنها مسجد آبادی
#قسمت_بیست_و_دو
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹

عبدالحسین ساکت شد چشم هاش خیس اشک بود آهی کشید و ادامه داد: می دونی که اون شب هیچ کس از جریان ما خبر نداشت فقط من می دونستم باید برم دنبال قابله که نرفتم یعنی اون شب من هیچ کی رو برای شما نفرستادم، اون خانم هر کی،بود خودش آمده بود خونه ی ما.»

تنها مسجد آبادی
حجت الاسلام محمد رضا رضایی
سال ها پیش آن وقت ها هنوز شانزده هفده سال بیشتر نداشتم یک روز تو زمین های کشاورزی سخت مشغول کار بودم من داشتم به راه خودم می رفتم. درباره ی ،خلوص و نیت پاک او چیزهای زیادی شنیده بود " 1 ".
می دانستم اهل آبادی هم خیلی دوستش دارند مثلاً وقتی از سربازی برگشت استقبال گرمی ازش کردند. یا روز ازدواجش همه سنگ تمام گذاشته بودند.
اینها را خبر داشتم ولی تا حالا از نزدیک پیش نیامده بود باهاش حرف بزنم عجیب هم دوست داشتم همچین فرصتی دست بدهد. شاید برای همین بود که آن روز وقتی صدام زد کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم.
پاورقی
و البته از این اخلاص و ،پاکی چیزهای زیادی هم دیده بودم؛ مثلاً نمازش را تو مسجد آبادی می خواند با وجوداینکه نه پیشنمازی داشتیم و نه نماز جماعتی بارها خودم او را در مسجد می دیدم که تک و تنها نماز می خواند و حتی یادم می آید گاهی که مخفیانه نگاهش می کردم بی اختیار از شور و حال او گریه ام می گرفت.

🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
@kanoon_misagh
╰┅─────────┅╯



tgoop.com/kanoon_misagh/10253
Create:
Last Update:

#کتابخونی
#خاکهای_نرم_کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی

تنها مسجد آبادی
#قسمت_بیست_و_دو
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹

عبدالحسین ساکت شد چشم هاش خیس اشک بود آهی کشید و ادامه داد: می دونی که اون شب هیچ کس از جریان ما خبر نداشت فقط من می دونستم باید برم دنبال قابله که نرفتم یعنی اون شب من هیچ کی رو برای شما نفرستادم، اون خانم هر کی،بود خودش آمده بود خونه ی ما.»

تنها مسجد آبادی
حجت الاسلام محمد رضا رضایی
سال ها پیش آن وقت ها هنوز شانزده هفده سال بیشتر نداشتم یک روز تو زمین های کشاورزی سخت مشغول کار بودم من داشتم به راه خودم می رفتم. درباره ی ،خلوص و نیت پاک او چیزهای زیادی شنیده بود " 1 ".
می دانستم اهل آبادی هم خیلی دوستش دارند مثلاً وقتی از سربازی برگشت استقبال گرمی ازش کردند. یا روز ازدواجش همه سنگ تمام گذاشته بودند.
اینها را خبر داشتم ولی تا حالا از نزدیک پیش نیامده بود باهاش حرف بزنم عجیب هم دوست داشتم همچین فرصتی دست بدهد. شاید برای همین بود که آن روز وقتی صدام زد کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم.
پاورقی
و البته از این اخلاص و ،پاکی چیزهای زیادی هم دیده بودم؛ مثلاً نمازش را تو مسجد آبادی می خواند با وجوداینکه نه پیشنمازی داشتیم و نه نماز جماعتی بارها خودم او را در مسجد می دیدم که تک و تنها نماز می خواند و حتی یادم می آید گاهی که مخفیانه نگاهش می کردم بی اختیار از شور و حال او گریه ام می گرفت.

🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
@kanoon_misagh
╰┅─────────┅╯

BY کانون میثاق با افلاکیان دانشگاه فردوسی مشهد


Share with your friend now:
tgoop.com/kanoon_misagh/10253

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

On June 7, Perekopsky met with Brazilian President Jair Bolsonaro, an avid user of the platform. According to the firm's VP, the main subject of the meeting was "freedom of expression." Healing through screaming therapy Hashtags Members can post their voice notes of themselves screaming. Interestingly, the group doesn’t allow to post anything else which might lead to an instant ban. As of now, there are more than 330 members in the group. Developing social channels based on exchanging a single message isn’t exactly new, of course. Back in 2014, the “Yo” app was launched with the sole purpose of enabling users to send each other the greeting “Yo.”
from us


Telegram کانون میثاق با افلاکیان دانشگاه فردوسی مشهد
FROM American