tgoop.com/karkhone/9792
Last Update:
آیتالله طالقانی برای جامعه ایران چه میراثی به جا گذاشت
| نوید رئیسی
برای درک علل و چگونگی تاثیر دیدگاه سوسیالیسم در بین اندیشمندان دوره انقلاب اسلامی باید پژوهشی تاریخی در مورد نفوذ اندیشههای چپ در بین روشنفکران و روحانیون آن دوران انجام داد. اما آنچه از مدارک و شواهد تاریخی در نگاه اول برمیآید این است که رویکرد سوسیالیستی برای مبارزه با نظام شاهنشاهی ابزار مناسبی تلقی میشده و در کشور ما که در گذشتهای نهچندان دور منابع طبیعی و اقتصاد آن تحت نفوذ استعماری کشورهای غربی بوده، استعداد خوبی برای استقبال از یک رویکرد جهانی ضدسرمایهداری وجود داشته و نوع نگاه به سازوکار اقتصادی غرب همواره با مفاهیم استثمار و ظلم آمیخته شده است.
البته تنها مواضع ضدغربی انقلابیون، آنها را ذیل عنوان چپگرایی قرار نمیداد بلکه تاکید شدید بر مفهوم عدالت اجتماعی و ضدیت با صاحبان سرمایه هم ریشههای چپگرایانه نگرشهای آنان را تقویت میکرد.
به این ترتیب گفتمان انقلابی در ایران در دهه 1350 چنان با روندهای چپگرایانه گره خورد که حتی بازرگانان سنتگرا و محافظهکار و نیز روحانیون معتدل خواستار عدم وابستگی اقتصادی و عدالت اجتماعی و همچنین، مبارزه با کاپیتالیسم و امپریالیسم بودند.
در این مسیر رواج گسترده گفتمان «اقتصاد اسلامی» خود پژواکی از اندیشه راه سوم در ایران بود که موجب شد حتی مذهبیون و سنتگرایان معتدل نیز به سمت چپگرایی گرایش پیدا کنند. در واقع، روحانیت به دلیل روابط نزدیک با بازار بهطور تاریخی از رویکردهای محافظهکارانه اقتصادی حمایت میکرد؛ اما زمانی که آنان در میان دوگانه اقتصاد باز سرمایهداری و اقتصاد بسته سوسیالیستی، در پی توصیف اهداف و ساختار یک اقتصاد اسلامی ایدهآل برآمدند، روایت حمایت از مستضعفان و استقرار عدالت اجتماعی، ایشان را ناگزیر ذیل چپگرایان قرار داد.
آنچه گفته شد به این معناست که گرچه قانون اساسی برآمده از انقلاب، مالکیت خصوصی را به رسمیت میشناسد اما از سرمایهداری حمایت نمیکند. در واقع، عبارات سرمایه و سرمایهداری تا بدان حد «غیرمشروع» شمرده میشود که یکی از اعضا (حجتیکرمانی) پیشنهاد میدهد که «شما اینجا چیزی بنویسید [که] نظام سرمایهداری در رژیم جمهوری اسلامی ملغی است یا محکوم است [چرا که] از نظر ثانوی، سرمایهداری و آنچه در کتاب لغت اقتصادی هست آن با اسلام مخالفت دارد، نه به معنی ثروت نه به معنی تجارت آزاد نه به معنی بخش خصوصی آن سرمایهداری...»
دیدگاه فوق حاکی از نوعی نگاه مخدوش به مالکیت خصوصی است که در میان افرادی نظیر ابوالحسن بنیصدر، سیدمحمود طالقانی و همفکرانشان در شورای انقلاب و مجلس خبرگان اول از محبوبیت برخوردار بود. به لحاظ تاریخی، متکلم شیعی عراقی محمدباقر صدر در شکلگیری نگاهی چپگرایانه به اقتصاد در میان روحانیت تاثیر به سزایی داشته است. وی در کتاب خود، «اقتصادنا»، هر دو کاپیتالیسم و مارکسیسم را به عنوان تهدیدی برای فرهنگ اسلامی معرفی میکند. یکی از طرفداران پرسروصدای صدر، ابوالحسن بنیصدر بود که در کتاب «اقتصاد توحیدی»، باور خود به امکانپذیری سیستم اقتصاد اسلامی مبتنی بر عدالت اجتماعی، توزیع منصفانه ثروت و تنظیم دولتی اقتصاد را اعلام میکند. گرچه بنیصدر مالکیت خصوصی را قبول دارد اما در نگاه وی، «کار تنها و تنها پایه بهرهوری و تملک ثروتهای طبیعی است» و «حاصل کار فقط به عامل کار تعلق خواهد داشت».
بهطور خاص، بنیصدر از مفهومی از «خدامالکی» حمایت میکند که مشابه آن را میتوان در میان روحانیون به لحاظ فرهنگی معتدلی نظیر محمود طالقانی نیز سراغ گرفت. وی در جزوه «مالکیت و اسلام» چنین بیان میکند که «مالکیت نسبی و محدود است، چون معنای مالکیت اختیار و قدرت در تصرف است و قدرت و اختیار انسانی محدود است نمیتواند خود را مالک مطلق و متصرف تامالاختیار بداند. این قدرت مطلق و تصرف کامل و نافذ فقط برای خداوندی است که انسان و همه موجودات را آفریده و پیوسته آنها را در تصرف خود دارد.» به بیان دیگر، وی اصل مالکیت را بیش از آنکه اصل قانونی و حقوقی بداند، اصل فطری و نفسانی در نظر میگیرد. نتیجه چنین دیدگاهی لاجرم آن خواهد بود که «فرد وکیل و نایب جمع» میتواند در حد خیر و مصلحت عموم در مالکیت تصرف کند. بر همین مبناست که محمود طالقانی از انگاره سوسیالیستی «از هر کس به قدر استعداد و برای هرکس به قدر احتیاج» و سازگاری آن با اسلام حمایت میکند.
✅ @karkhone
BY Karkhoone | کارخانه | کارخونه
Share with your friend now:
tgoop.com/karkhone/9792