امین برزگر عکاس وگزارشگر وقایع بیرون نیست بلکه با دوربین تخیل و اندیشه ورزی خود به شکار سوژههای ناب مینشیند و موفق به صید لحظههای ناب شاعرانگی میشود
در شعرهای این مجموعه ما با تابلوهای زیبایی از تخیل و اندیشگی شاعر روبهرو میشویم که مایهی کار همین اشیا و پدیده های دمدستی هستند که در یک چرخه زبانی و ورزآمدگی اندیشگی به یک هویت و شناسنامه جدیدی میرسند شاعر در این مجموعه از مولفهها و شاخصههای جدید شعری بهرهی بهینه
میبرد.
شاخصههایی همچون روایت و طنز و جانبخشی به اشیا، عادتزدایی، تبدیل یک عنصر مکانی به عنصر زمانی و برعکس. درخاتمه باید اذعان کنم که شعرهای این مجموعه سرشار از شگردها و شاخصههای نوین شعری است و شاعر موفق شده است لحظههایی سرشار از روح لطیف زیباشناختی (لذت بردن از شعر ) برای مخاطبانش خلق کند.
در پایان سخنان جلسه، آقای امینبرزگر یک بار دیگر در مقابل حاضرین قرار گرفتند و ضمن تشکر از سخنرانان و همهی کسانی که در جلسه حضور داشتند به بیان چند خاطره از سال های دور و آشنایی با شخصیتهای ادبی گیلان همچون آقای پوراحمد جکتاجی و آقای علیرضا پنجهایی و همچنین ارتباط صمیمی که با زندهیاد شیون فومنی داشتند؛ پرداختند. همچنین ایشان از مدیریت خانه فرهنگ گیلان و هیئت اجرایی شعر گیلکی و همهی کسانی که در این راه حمایتش کردند تشکر نمود.
@kfgil
🔻🔻🔻
در شعرهای این مجموعه ما با تابلوهای زیبایی از تخیل و اندیشگی شاعر روبهرو میشویم که مایهی کار همین اشیا و پدیده های دمدستی هستند که در یک چرخه زبانی و ورزآمدگی اندیشگی به یک هویت و شناسنامه جدیدی میرسند شاعر در این مجموعه از مولفهها و شاخصههای جدید شعری بهرهی بهینه
میبرد.
شاخصههایی همچون روایت و طنز و جانبخشی به اشیا، عادتزدایی، تبدیل یک عنصر مکانی به عنصر زمانی و برعکس. درخاتمه باید اذعان کنم که شعرهای این مجموعه سرشار از شگردها و شاخصههای نوین شعری است و شاعر موفق شده است لحظههایی سرشار از روح لطیف زیباشناختی (لذت بردن از شعر ) برای مخاطبانش خلق کند.
در پایان سخنان جلسه، آقای امینبرزگر یک بار دیگر در مقابل حاضرین قرار گرفتند و ضمن تشکر از سخنرانان و همهی کسانی که در جلسه حضور داشتند به بیان چند خاطره از سال های دور و آشنایی با شخصیتهای ادبی گیلان همچون آقای پوراحمد جکتاجی و آقای علیرضا پنجهایی و همچنین ارتباط صمیمی که با زندهیاد شیون فومنی داشتند؛ پرداختند. همچنین ایشان از مدیریت خانه فرهنگ گیلان و هیئت اجرایی شعر گیلکی و همهی کسانی که در این راه حمایتش کردند تشکر نمود.
@kfgil
🔻🔻🔻
Telegram
تصاویر
گروه داستان فارسی خانه فرهنگ گیلان:
🔹️ نقد و گذاری بر آثار شهلا شهابیان
🔸️منتقدین: دکتر معصومه غیوری | حامد پورشعبان | محمد شاهشمس
🔹️سهشنبه | ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷:۳۰
@kfgil
🔹️ نقد و گذاری بر آثار شهلا شهابیان
🔸️منتقدین: دکتر معصومه غیوری | حامد پورشعبان | محمد شاهشمس
🔹️سهشنبه | ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷:۳۰
@kfgil
▫️به گزارش گروه شعر فارسی خانهی فرهنگ گیلان؛ نقد و بررسی کتاب «رخداد فهم، شرحی بر کارنامهی شاعران هرمسی معاصر ایران» اثر مازیار چابک عصر پنجشنبه بیست و پنجم مرداد هزار و چهارصد و سه با حضور جمعی از هنرمندان و هنردوستان در هوای گرم و تابستانی خانهی فرهنگ گیلان برگزار شد. ابتدا مزدک پنجهای، شاعر و منتقد ضمن خیر مقدم به حاضران، برگزاری چنین نشستهایی را مغتنم شمرد و از دکتر جهاندیده به واسطهی پیشنهاد چنین برنامهای تشکر کرد. وی در ادامه گفت: «کتابی که قرار است نقد و بررسی شود، شرحی بر شاعران هرمسی معاصر ایران است. اما اینکه شاعران هرمسی چه شاعرانی هستند و چرا نویسنده این عنوان را برایشان انتخاب کرده است، موضوعی است که در ادامه پیرامون آن صحبت خواهد شد.»
سپس پنجهای از دبیر نشست، دکتر فرزاد بالو عضو گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بابلسر دعوت به عمل آورد تا نشست را آغاز کند.
دکتر بالو، استاد دانشگاه و منتقد در ابتدای سخنان خود بیان داشت: «اگرچه از عمر پرثمر مازیار چابک بیش از سه دهه نمیگذرد، اما در حوزهی شعر، تألیف و ترجمه پرکار هستند و آثار درخشانی دارند. زیرا که تسلطشان به زبان آلمانی باعث شده بتوانند آثار «پُل سِلان» را به شیوهی شاعرانه در زبان فارسی بازنمایی کنند.» ایشان سپس به کلمهی «رخداد» پرداخت و بیان داشت: «هایدگر «رخداد» را در راهِ زبان به کار گرفت و از رخدادِ وجود حرف زد. اگر بخواهید با حقیقت و روش گادامر ارتباط برقرار کنید، باید تاریخ فلسفه را مطالعه کنید. دریدا میگوید گادامر فیلسوفی است که تمام جریانهای بزرگ قرن بیست را از نزدیک تجربه کرده است.» سپس این استاد دانشگاه به شعر هرمسی پرداخت و افزود که وجه تمایز این شعر از شعر سنتی و کلاسیک این است که در آن با ساختار غیرمعمول و مضامین اگزیستانسیالیستی و حتی به چالش کشیدن ساختار زبانی و نحوی شعر گذشته مواجه هستیم. تلاش چابک این است که با وامگیری از مبانی نظری هرمنوتیک فلسفی گادامر، نقبی بزند و از شاعران هرمسی معاصر به نوعی تقسیمبندی برسد.»
سپس دبیر نشست از نخستین منتقد، دکتر علیرضا نیکویی عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان دعوت به عمل آورد.
این استادیار دانشگاه در ابتدای سخنان خود بیان داشت که از ویژگیهای شعر هرمسی میتوان به دشواری و رمزگذاری شدن آن اشاره کرد که در همان حال خاصیّت تأویلپذیری دارد و عملاً شعری که در دشواری و ابهام غوطهور است که عامل آن، مواجههی خاصش با زبان و کلمه است. «شعر هرمسی مطابق این کتاب، معادل دشوار است. شعری که متحمل بر خویشتن است و نمونههای نویسنده، ریلکه و سلان در آلمان هستند. اما در شاخهی ایرانی از سنایی، عطار و حافظ نام بردهاند. البته این نکته را هم باید گفت که در کتاب رخداد فهم، شعر هرمسی گاهی جای شعر عرفانی هم مینشیند.» سپس این منتقد افزود که نویسنده بیان داشته شعر هرمسی مبتنی بر جادو و الوهیت نیست اما به طور تاریخی میبینیم که اینگونه است. «به معنای گادامری، وقتی شعر به مثابهی رخداد باشد فهم هم به مثابهی رخداد است. اینجاست که یک امر پیشینی جلودار فهم نیست بلکه خود را سپردن و همگام با شعر پیش رفتن است. در عمل مانند اپوخه هوسرل است. همانطور که اپوخه سلوک پدیدارشناسانه است ولی عملاً به دلایلی ممکن نیست؛ در اینجا هم نمیتوانیم خود را از تاریخمندی و سنت فارغبال کنیم. بنابراین پس پشت گذاشتن امر بیرونی برای من غیرقابل درک است.»
نیکویی در ادامه گفت: وقتی ما میگوییم چیزی که بیرون از متن وجود دارد، به کار ما نمیآید و ما با متن، زبان یا کلمه کار داریم و دریدا هم میگوید ورای متن چیزی وجود ندارد؛ اما متنی که او میگوید و متنی که ما میگوییم دو تا است. «یعنی جهان برون متن یا پیشامتن، عملاً متنی شده. در همینجا خود گادامر وقتی دست به تفسیر میزند ناچار میشود از یک عنصر برونمتنی در تعبیر شعر استفاده کند. یعنی بگوییم تاریخ و عناصر فرامتنی را کنار میگذاریم و فقط با چیزی کار کنیم که میبینیم.»
سپس او افزود که خود شعر هرمسی مشخصه و ممیزه ندارد. «زیرا که از نظر من جمع کردن این شاعران تحت نام هرمسی سؤالبرانگیز است و با عناوینی چون دشواری و ابهام، نمیتوان بحث شعر هرمسی را تمامشده تلقی کرد.»
سپس دبیر نشست از دیگر سخنران دکتر سینا جهاندیده، شاعر و منتقد دعوت به عمل آورد تا دربارهی این کتاب به سخنرانی بپردازند. جهاندیده در ابتدای سخنان خود بیان داشت که مازیار چابک در خوانش شعر هم فردی باهوش است و هم کلک میزند. «فرمالیستها ادعا دارند فقط به ساختار میپردازند. در حالیکه بخشی از ساختار را با معنا به ما میگویند. بنابراین از ادلهی خودشان خارج میشوند. چون مغز ما در جهان است. من متنی دارم به نام مغز و این متن در متنی بزرگتر به نام جهان است. بنابراین هیچ متن خودبسندهای نداریم.
سپس پنجهای از دبیر نشست، دکتر فرزاد بالو عضو گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بابلسر دعوت به عمل آورد تا نشست را آغاز کند.
دکتر بالو، استاد دانشگاه و منتقد در ابتدای سخنان خود بیان داشت: «اگرچه از عمر پرثمر مازیار چابک بیش از سه دهه نمیگذرد، اما در حوزهی شعر، تألیف و ترجمه پرکار هستند و آثار درخشانی دارند. زیرا که تسلطشان به زبان آلمانی باعث شده بتوانند آثار «پُل سِلان» را به شیوهی شاعرانه در زبان فارسی بازنمایی کنند.» ایشان سپس به کلمهی «رخداد» پرداخت و بیان داشت: «هایدگر «رخداد» را در راهِ زبان به کار گرفت و از رخدادِ وجود حرف زد. اگر بخواهید با حقیقت و روش گادامر ارتباط برقرار کنید، باید تاریخ فلسفه را مطالعه کنید. دریدا میگوید گادامر فیلسوفی است که تمام جریانهای بزرگ قرن بیست را از نزدیک تجربه کرده است.» سپس این استاد دانشگاه به شعر هرمسی پرداخت و افزود که وجه تمایز این شعر از شعر سنتی و کلاسیک این است که در آن با ساختار غیرمعمول و مضامین اگزیستانسیالیستی و حتی به چالش کشیدن ساختار زبانی و نحوی شعر گذشته مواجه هستیم. تلاش چابک این است که با وامگیری از مبانی نظری هرمنوتیک فلسفی گادامر، نقبی بزند و از شاعران هرمسی معاصر به نوعی تقسیمبندی برسد.»
سپس دبیر نشست از نخستین منتقد، دکتر علیرضا نیکویی عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان دعوت به عمل آورد.
این استادیار دانشگاه در ابتدای سخنان خود بیان داشت که از ویژگیهای شعر هرمسی میتوان به دشواری و رمزگذاری شدن آن اشاره کرد که در همان حال خاصیّت تأویلپذیری دارد و عملاً شعری که در دشواری و ابهام غوطهور است که عامل آن، مواجههی خاصش با زبان و کلمه است. «شعر هرمسی مطابق این کتاب، معادل دشوار است. شعری که متحمل بر خویشتن است و نمونههای نویسنده، ریلکه و سلان در آلمان هستند. اما در شاخهی ایرانی از سنایی، عطار و حافظ نام بردهاند. البته این نکته را هم باید گفت که در کتاب رخداد فهم، شعر هرمسی گاهی جای شعر عرفانی هم مینشیند.» سپس این منتقد افزود که نویسنده بیان داشته شعر هرمسی مبتنی بر جادو و الوهیت نیست اما به طور تاریخی میبینیم که اینگونه است. «به معنای گادامری، وقتی شعر به مثابهی رخداد باشد فهم هم به مثابهی رخداد است. اینجاست که یک امر پیشینی جلودار فهم نیست بلکه خود را سپردن و همگام با شعر پیش رفتن است. در عمل مانند اپوخه هوسرل است. همانطور که اپوخه سلوک پدیدارشناسانه است ولی عملاً به دلایلی ممکن نیست؛ در اینجا هم نمیتوانیم خود را از تاریخمندی و سنت فارغبال کنیم. بنابراین پس پشت گذاشتن امر بیرونی برای من غیرقابل درک است.»
نیکویی در ادامه گفت: وقتی ما میگوییم چیزی که بیرون از متن وجود دارد، به کار ما نمیآید و ما با متن، زبان یا کلمه کار داریم و دریدا هم میگوید ورای متن چیزی وجود ندارد؛ اما متنی که او میگوید و متنی که ما میگوییم دو تا است. «یعنی جهان برون متن یا پیشامتن، عملاً متنی شده. در همینجا خود گادامر وقتی دست به تفسیر میزند ناچار میشود از یک عنصر برونمتنی در تعبیر شعر استفاده کند. یعنی بگوییم تاریخ و عناصر فرامتنی را کنار میگذاریم و فقط با چیزی کار کنیم که میبینیم.»
سپس او افزود که خود شعر هرمسی مشخصه و ممیزه ندارد. «زیرا که از نظر من جمع کردن این شاعران تحت نام هرمسی سؤالبرانگیز است و با عناوینی چون دشواری و ابهام، نمیتوان بحث شعر هرمسی را تمامشده تلقی کرد.»
سپس دبیر نشست از دیگر سخنران دکتر سینا جهاندیده، شاعر و منتقد دعوت به عمل آورد تا دربارهی این کتاب به سخنرانی بپردازند. جهاندیده در ابتدای سخنان خود بیان داشت که مازیار چابک در خوانش شعر هم فردی باهوش است و هم کلک میزند. «فرمالیستها ادعا دارند فقط به ساختار میپردازند. در حالیکه بخشی از ساختار را با معنا به ما میگویند. بنابراین از ادلهی خودشان خارج میشوند. چون مغز ما در جهان است. من متنی دارم به نام مغز و این متن در متنی بزرگتر به نام جهان است. بنابراین هیچ متن خودبسندهای نداریم.
پس هر کاری کنیم جهان به درون مغز نشت میکند و این رابطهی تودرتوی مغز و جهان، رابطهی تودرتو و عجیبی است که به نظر من تعبیر دازاین این است.» سپس این منتقد افزود که نویسنده، بیست شعر انتخاب کرده و ما به هیچ وجه از فرایند انتخاب این اشعار آگاه نیستیم. «ما در این کتاب بیست شاعر داریم و یکی از دلایلی که نمیتوانیم کتاب را نقد کنیم همین است. ما با بیست متن جزیره مواجه هستیم که نمیتوان بین اینها حرکت کرد.» سپس این نظریهپرداز افزود که نویسندهی این کتاب، شاعر شعرِ دیگرِ است و شاعرانی که هم انتخاب کرده، شاعرانِ شعرِ دیگرند و بنابراین ناخواسته شاملو کنار گذاشته شده است.»
سپس این منتقد افزود که حتی خود گادامر هم با این تقسیمبندی مخالفت میکرد، زیرا از تمام جهانهای پُل سِلان باخبر بود و مثلاً میدانست این شعر را برای فرزند خود سروده است.
نویسندهی کتاب «از معنای خطی تا معنای حجمی» گفت: «کار مهمی که مازیار چابک انجام داده این است که میگوید ما نمیخواهیم به معنی شعر دست پیدا کنیم. او به سمت نظریهی دریافت رفته که خواننده را محور قرار میدهد. معنای حجمی یعنی ما میتوانیم به تعداد آدمها معنا داشته باشیم، اما نباید بهگونهای باشد که آنارشیسم معنایی رخ دهد. چنانکه پیرنگ متن باید کمک کند تا تفسیری از آن بیرون بکشم. چون متن به هر معنا اجازهی ورود نمیدهد و مقاومت میکند.»
سپس نویسندهی کتاب «متن در غیاب استعاره» بیان داشت که میتوان به دیگر نکتهی برجستهی این کتاب هم اشاره کرد: «این که شاعرانی داریم مانند مزدک پنجهای یا حافظ موسوی که میتوان اشعارشان را رمزگشایی کرد و شاعرانی هم داریم که از فنون استفاده میکنند و جمله میسازند. بنابراین مقدمهی این کتاب باید دوباره نوشته شود.»
سپس دبیر نشست از مازیار چابک دعوت به عمل آورد تا به پارهای از سؤالات پاسخ دهد. نویسندهی کتاب «من کیستم، تو کیستی؟» در ابتدای سخنان خود بیان داشت: «خودِ گادامر مخالف اطلاعاتی نیست که از بیرون وارد میشود. اما اینکه ما پیش از ورود به شعر اطلاعاتی را داشته باشیم و آنها را وارد متن کنیم، با این موضوع مشکل دارد. زیرا اطلاعات بیرون از متن میتوانند باعث خطا شوند.»
سپس این منتقد افزود که ما فقط شرایط وقوع فهم را فراهم میکنیم. در تئوری گادامر استفاده از بینامتن حرام نیست. وقتی ذهن شما حرکت میکند، نمیتوانید متوقفش کنید. زیرا معنا به دست نمیآید، رسیدن به معنا هدف نیست.»
نویسندهی کتاب «خشخاش و حافظه» سپس گفت که شلینگ اولین فیلسوفی بود که گفت هنر حاوی حقیقت است و با آن میتوانیم جامعه را بسازیم. این منتقد سپس به هایدگر پرداخت و افزود که هنر در فلسفهی هایدگر محاکات و تقلید نیست و از مثال معبد دلفی استفاده میکند. «میگوید معبدی که در یک کوه وجود دارد چیزی را بازنمایی نمیکند. او خودش محل حضور و تجلی خداست. آنجا رخداد حقیقت به وقوع میپیوندد و حقیقت تجلی مییابد. اثر هنری هم به همین ترتیب است: یعنی به معنای هستی، مجال بروز میدهد.»
شایان ذکر است این نشست، سه ساعت به طول انجامید.
@kfgil
🔻🔻🔻
سپس این منتقد افزود که حتی خود گادامر هم با این تقسیمبندی مخالفت میکرد، زیرا از تمام جهانهای پُل سِلان باخبر بود و مثلاً میدانست این شعر را برای فرزند خود سروده است.
نویسندهی کتاب «از معنای خطی تا معنای حجمی» گفت: «کار مهمی که مازیار چابک انجام داده این است که میگوید ما نمیخواهیم به معنی شعر دست پیدا کنیم. او به سمت نظریهی دریافت رفته که خواننده را محور قرار میدهد. معنای حجمی یعنی ما میتوانیم به تعداد آدمها معنا داشته باشیم، اما نباید بهگونهای باشد که آنارشیسم معنایی رخ دهد. چنانکه پیرنگ متن باید کمک کند تا تفسیری از آن بیرون بکشم. چون متن به هر معنا اجازهی ورود نمیدهد و مقاومت میکند.»
سپس نویسندهی کتاب «متن در غیاب استعاره» بیان داشت که میتوان به دیگر نکتهی برجستهی این کتاب هم اشاره کرد: «این که شاعرانی داریم مانند مزدک پنجهای یا حافظ موسوی که میتوان اشعارشان را رمزگشایی کرد و شاعرانی هم داریم که از فنون استفاده میکنند و جمله میسازند. بنابراین مقدمهی این کتاب باید دوباره نوشته شود.»
سپس دبیر نشست از مازیار چابک دعوت به عمل آورد تا به پارهای از سؤالات پاسخ دهد. نویسندهی کتاب «من کیستم، تو کیستی؟» در ابتدای سخنان خود بیان داشت: «خودِ گادامر مخالف اطلاعاتی نیست که از بیرون وارد میشود. اما اینکه ما پیش از ورود به شعر اطلاعاتی را داشته باشیم و آنها را وارد متن کنیم، با این موضوع مشکل دارد. زیرا اطلاعات بیرون از متن میتوانند باعث خطا شوند.»
سپس این منتقد افزود که ما فقط شرایط وقوع فهم را فراهم میکنیم. در تئوری گادامر استفاده از بینامتن حرام نیست. وقتی ذهن شما حرکت میکند، نمیتوانید متوقفش کنید. زیرا معنا به دست نمیآید، رسیدن به معنا هدف نیست.»
نویسندهی کتاب «خشخاش و حافظه» سپس گفت که شلینگ اولین فیلسوفی بود که گفت هنر حاوی حقیقت است و با آن میتوانیم جامعه را بسازیم. این منتقد سپس به هایدگر پرداخت و افزود که هنر در فلسفهی هایدگر محاکات و تقلید نیست و از مثال معبد دلفی استفاده میکند. «میگوید معبدی که در یک کوه وجود دارد چیزی را بازنمایی نمیکند. او خودش محل حضور و تجلی خداست. آنجا رخداد حقیقت به وقوع میپیوندد و حقیقت تجلی مییابد. اثر هنری هم به همین ترتیب است: یعنی به معنای هستی، مجال بروز میدهد.»
شایان ذکر است این نشست، سه ساعت به طول انجامید.
@kfgil
🔻🔻🔻
Telegram
تصاویر
🔹 گزارش نشست دریافت و روخوانی ترانه
▫️در نشستِ کارگاهی عصر چهارشنبه پانزدهم مرداد، که با گردانندگی «علی صدوقی» آموزگار آواز و فن بیان و با حضور گروهی از هنرمندان، هنردوستان و هنرجویان عرصۀ: شعر، ترانهسرایی، موسیقی، آواز و نمایش برگزار شد؛ به بررسی مقولۀ ترانه از جنبههای گوناگون پرداخته شد. هدف این نشست همانگونه که از عنوان آن برمیآمد «دریافت و روخوانی ترانه» بود که برای نیل به آن دریچههایی چند بر علاقهمندان گشوده شد، تا هر کس از منظر خویش به مقصود رسد.
ازاینرو، بررسی مختصر تاریخ شعر پارسی از سرودههای روزگار باستان تا ترانۀ نوین، تبلور تصنیف در ایران، بازنگری دگرگونی شعر از تصنیفسرایی تا ترانهسراییِ سخنسرایانِ ایرانی با ذکر نمونه؛ نخستین سخن برای دریافت موضوع بود که فرانهاده شد. سپس اندکی دربارۀ «بهخوانی» یا «روخوانی» که برابر پارسی واژۀ فرانسوی «دکلمه» است، سخن به میان آمد و پس از آن با همکاری شرکتکنندگان، روخوانی انواع شعر و ترانه و تصنیف انجام گرفت تا گذری باشد به مواجهۀ بیواسطه با کلام برهنه از موسیقی.
شناخت وزن عروضی ترانه، فارغ از ریتم بهکاربردهشده در آهنگ، اصلاحِ کژیها و دشواریهای بیانی گویندگان تا رسیدن به روخوانیهای شایسته، و پاسخ به پرسشها؛ گامهایی شدنی برای دستیابی به هدف غایی این نشست بود که با همراهی هنرمندان انجام پذیرفت.
@kfgil
🔻🔻🔻
▫️در نشستِ کارگاهی عصر چهارشنبه پانزدهم مرداد، که با گردانندگی «علی صدوقی» آموزگار آواز و فن بیان و با حضور گروهی از هنرمندان، هنردوستان و هنرجویان عرصۀ: شعر، ترانهسرایی، موسیقی، آواز و نمایش برگزار شد؛ به بررسی مقولۀ ترانه از جنبههای گوناگون پرداخته شد. هدف این نشست همانگونه که از عنوان آن برمیآمد «دریافت و روخوانی ترانه» بود که برای نیل به آن دریچههایی چند بر علاقهمندان گشوده شد، تا هر کس از منظر خویش به مقصود رسد.
ازاینرو، بررسی مختصر تاریخ شعر پارسی از سرودههای روزگار باستان تا ترانۀ نوین، تبلور تصنیف در ایران، بازنگری دگرگونی شعر از تصنیفسرایی تا ترانهسراییِ سخنسرایانِ ایرانی با ذکر نمونه؛ نخستین سخن برای دریافت موضوع بود که فرانهاده شد. سپس اندکی دربارۀ «بهخوانی» یا «روخوانی» که برابر پارسی واژۀ فرانسوی «دکلمه» است، سخن به میان آمد و پس از آن با همکاری شرکتکنندگان، روخوانی انواع شعر و ترانه و تصنیف انجام گرفت تا گذری باشد به مواجهۀ بیواسطه با کلام برهنه از موسیقی.
شناخت وزن عروضی ترانه، فارغ از ریتم بهکاربردهشده در آهنگ، اصلاحِ کژیها و دشواریهای بیانی گویندگان تا رسیدن به روخوانیهای شایسته، و پاسخ به پرسشها؛ گامهایی شدنی برای دستیابی به هدف غایی این نشست بود که با همراهی هنرمندان انجام پذیرفت.
@kfgil
🔻🔻🔻
Telegram
تصاویر
#بازتاب
https://www.isna.ir/news/1403052718206/%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D8%B4-%D9%85%DB%8C-%D9%BE%D8%B2%D9%86%D8%AF-%DA%AF%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA
https://www.isna.ir/news/1403052718206/%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D8%B4-%D9%85%DB%8C-%D9%BE%D8%B2%D9%86%D8%AF-%DA%AF%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA
ایسنا
نمایشگاه «نیمه شب در بیشه ساحران آش میپزند» گشایش یافت
ایسنا/گیلان شب گذشته، ۲۶مردادماه، نمایشگاه آثاری با تکنیک چاپ دستی و طراحی با عنوان «نیمه شب در بیشه ساحران آش میپزند» به مدت یک هفته در «خانه فرهنگ گیلان» افتتاح شد. دراین نمایشگاه آثار هنری «علی عباسی» برگرفته از مفاهیم انسان، مرگ و زندگی در بستر فرهنگ…
▫️بهگزارش گروه شعر فارسی خانهی فرهنگ گیلان؛ نقد و بررسی کتاب «بداهه ماه و دریا» اثر محمداسماعیل حبیبی عصر یکشنبه بیست و هشت مرداد هزار و چهارصد و سه با حضور جمعی از هنرمندان و هنردوستان در هوای گرم و تابستانی خانهی فرهنگ گیلان برگزار شد. در ابتدای نشست، اعظم اسعدی شاعر شعری از کتاب «بداهه ماه ودریا» را برای حاضران قرائت کرد و سپس با عرض خیر مقدم، از شاعر برای خوانش چند شعر دعوت به عمل آورد. سپس از دکتر رحمان کاظمی برای نقد کتاب دعوت شد.
این منتقد در ابتدای سخنان خود به فرم اُرگانیک اشاره کرد و بیان داشت که همان شکل درونی است. «دکتر فتوحی در یکی از مقالههای مفصل خودشان نوشتند بنیانگذار این فرم درونی که ساختاری خاص از شعر است، نیما است و اشعار موفق او مانند غُراب، اشعاری هستند با فرم اُرگانیک. فرم اُرگانیک یعنی شاعری در ابتدای شعر به مفهومی تکیه میکند و بعد که شروع میگردد، مسائلی که مطرح میشود و تصاویری که پدید میآید، آن مفهوم مرکزی بیشتر بر کل شعر غلبه پیدا میکند. به همین دلیل شعر دارای وحدت تصویر عاطفی میشود.»
سپس کاظمی با اشاره به شعر دوم کتاب افزود: «میبینیم که در این شعر هم واژهی دلتنگی تکرار شده و هم مفاهیمی که با نامهایی دیگر، دلتنگی را توصیف میکنند. دلتنگی در ذهن شاعر نوعی اضطراب زیستن و ملالت است و حتی فقدان گفتوگویی عاشقانه.»
سپس با اشاره به شعری دیگر بیان داشت: «شعری که فردیت متعالی آن به سمت نقد اجتماعی هم میرود، شعر آفتاب و سایه است. این شعر استعارهی مفهومی دارد. عشق استعاره از شکفتن است، ولی این را در متن شعر پیدا نمیکنیم، زیرا مفهوم ذهنی است و بر کل شعر سایه انداخته است.»
این منتقد در ادامه با اشاره به هنجارگریزی خاطرنشان کرد: «انواع هنجارگریزیها را داریم: مفهومی، درونی، نحوی و ساختاری. هر کدام از کلمات به حوزهای تعلق دارند: حقوقی، ادبی... وقتی حوزهی این کلمات جابهجا شود، آشناییزدایی رخ میدهد.»
سپس مجری نشست از ستار جانعلیپور، شاعر دعوت به عمل آورد تا به نقد کتاب بپردازد. این شاعر در ابتدای سخنان خود بیان کرد که شاعر این مجموعه بسیار تلاش کرده تا شبیه کسی نباشد و بابت این انتخاب کلی هزینه میدهد. «او برای اینکه شبیه کسی نشود خطر بزرگی را پذیرفته؛ او امکاناتی را که متن به او میداد کنار گذاشت، از جمله امکانات زبانی که قبلاً تجربه کرده است.»
سپس او افزود که منطق این کتاب، منطق مکالمه است و مدام در حال صحبت است و گویی که یک نفر در این کتاب به زبان محاوره با شما صحبت میکند و به همین دلیل اثری از ادبیّت و فخامت در این کتاب نمیبینیم. «سارتر میگوید حرکت تودهها، حرکت اجتماعی کوچکی است؛ اما در نهایت میتوانند با هم متحد شوند. آیا چنین چیزی در این مجموعه میبینیم: خیر. چون با شاعری مواجه هستیم که به شدت متمرکز، انتخابگر و حساس است. بنابراین با شاعری پدرسالار نسبت به واژهها روبهرو هستیم که اجازه نمیدهد هر کلمه و موضوعی به شعرش وارد شود.»
شاعر کتاب «اگر تنهایی دندان در بیاورد» سپس افزود که اگرچه تکثر و انفجار کلماتی که انتظار داریم را نمیبینیم، اما بدون آن انفجار هم شاهد هستیم که آن اتحاد از قبل در متن شکل گرفته است. «یعنی وقتی با متنهایی روبهرو هستیم که از قبل چفتوبستهای ذهنی آن اجزا چیده شده است، بهراحتی با متنی منسجم رودررو میشویم. از همین مجرا است که شاهد ارتباط اُرگانیک هستیم و چنین شده که میبینیم از بسیاری از امکانات چشمپوشی شده است.»
جانعلیپور سپس به سیر منطقی شاعر در کتابهایش اشاره کرد و افزود: «باید ببینیم چگونه شاعر از کتاب فراموشی در راه است به بداهه ماه و دریا رسیده است. چنان که از کتاب اول برمیآید، گویی شاعر خودش را پیشگویی کرده است. بعد وقتی به کتاب دستهای تو شایعه نیستند میرسیم، شیب شاعر به سمت گوشهی رینگ زیاد میشود. برای اینکه بتواند خودش را تحمل کند و پاسخی به تنهایی خودش بدهد، به حرف زدن رو میآورد. برای همین میبینیم شاعر تویی را که در مجموعهی آخر بهشدت تکرار شده، در دستهای تو شایعه نیستند پیدا کرده است.»
این منتقد سپس به بداهه ماه و دریا اشاره کرد و گفت: «اگرچه تو برای شاعر دارای تصویر و رنگوبو است، اما نیندیشیده که شاید برای مخاطب چنین شناسا نباشد.» این منتقد سپس به موضوعی که پیشتر بیان کرده بود برگشت. «گفتیم شاعر برای این مجموعه هزینهی بسیاری میدهد: وقتی شاعر از نوعی جامعیت به سمت فردیت حرکت میکند، دیگر طبیعتاً نباید انتظار بُرد آنچنانی داشته باشیم. چون شاعر انتخاب کرده صحبت و رفع دلتنگی کند. بنابراین عملاً با نامی مواجه نیستیم و تو، نمایندهی بیرون متن میشود.»
این منتقد در ابتدای سخنان خود به فرم اُرگانیک اشاره کرد و بیان داشت که همان شکل درونی است. «دکتر فتوحی در یکی از مقالههای مفصل خودشان نوشتند بنیانگذار این فرم درونی که ساختاری خاص از شعر است، نیما است و اشعار موفق او مانند غُراب، اشعاری هستند با فرم اُرگانیک. فرم اُرگانیک یعنی شاعری در ابتدای شعر به مفهومی تکیه میکند و بعد که شروع میگردد، مسائلی که مطرح میشود و تصاویری که پدید میآید، آن مفهوم مرکزی بیشتر بر کل شعر غلبه پیدا میکند. به همین دلیل شعر دارای وحدت تصویر عاطفی میشود.»
سپس کاظمی با اشاره به شعر دوم کتاب افزود: «میبینیم که در این شعر هم واژهی دلتنگی تکرار شده و هم مفاهیمی که با نامهایی دیگر، دلتنگی را توصیف میکنند. دلتنگی در ذهن شاعر نوعی اضطراب زیستن و ملالت است و حتی فقدان گفتوگویی عاشقانه.»
سپس با اشاره به شعری دیگر بیان داشت: «شعری که فردیت متعالی آن به سمت نقد اجتماعی هم میرود، شعر آفتاب و سایه است. این شعر استعارهی مفهومی دارد. عشق استعاره از شکفتن است، ولی این را در متن شعر پیدا نمیکنیم، زیرا مفهوم ذهنی است و بر کل شعر سایه انداخته است.»
این منتقد در ادامه با اشاره به هنجارگریزی خاطرنشان کرد: «انواع هنجارگریزیها را داریم: مفهومی، درونی، نحوی و ساختاری. هر کدام از کلمات به حوزهای تعلق دارند: حقوقی، ادبی... وقتی حوزهی این کلمات جابهجا شود، آشناییزدایی رخ میدهد.»
سپس مجری نشست از ستار جانعلیپور، شاعر دعوت به عمل آورد تا به نقد کتاب بپردازد. این شاعر در ابتدای سخنان خود بیان کرد که شاعر این مجموعه بسیار تلاش کرده تا شبیه کسی نباشد و بابت این انتخاب کلی هزینه میدهد. «او برای اینکه شبیه کسی نشود خطر بزرگی را پذیرفته؛ او امکاناتی را که متن به او میداد کنار گذاشت، از جمله امکانات زبانی که قبلاً تجربه کرده است.»
سپس او افزود که منطق این کتاب، منطق مکالمه است و مدام در حال صحبت است و گویی که یک نفر در این کتاب به زبان محاوره با شما صحبت میکند و به همین دلیل اثری از ادبیّت و فخامت در این کتاب نمیبینیم. «سارتر میگوید حرکت تودهها، حرکت اجتماعی کوچکی است؛ اما در نهایت میتوانند با هم متحد شوند. آیا چنین چیزی در این مجموعه میبینیم: خیر. چون با شاعری مواجه هستیم که به شدت متمرکز، انتخابگر و حساس است. بنابراین با شاعری پدرسالار نسبت به واژهها روبهرو هستیم که اجازه نمیدهد هر کلمه و موضوعی به شعرش وارد شود.»
شاعر کتاب «اگر تنهایی دندان در بیاورد» سپس افزود که اگرچه تکثر و انفجار کلماتی که انتظار داریم را نمیبینیم، اما بدون آن انفجار هم شاهد هستیم که آن اتحاد از قبل در متن شکل گرفته است. «یعنی وقتی با متنهایی روبهرو هستیم که از قبل چفتوبستهای ذهنی آن اجزا چیده شده است، بهراحتی با متنی منسجم رودررو میشویم. از همین مجرا است که شاهد ارتباط اُرگانیک هستیم و چنین شده که میبینیم از بسیاری از امکانات چشمپوشی شده است.»
جانعلیپور سپس به سیر منطقی شاعر در کتابهایش اشاره کرد و افزود: «باید ببینیم چگونه شاعر از کتاب فراموشی در راه است به بداهه ماه و دریا رسیده است. چنان که از کتاب اول برمیآید، گویی شاعر خودش را پیشگویی کرده است. بعد وقتی به کتاب دستهای تو شایعه نیستند میرسیم، شیب شاعر به سمت گوشهی رینگ زیاد میشود. برای اینکه بتواند خودش را تحمل کند و پاسخی به تنهایی خودش بدهد، به حرف زدن رو میآورد. برای همین میبینیم شاعر تویی را که در مجموعهی آخر بهشدت تکرار شده، در دستهای تو شایعه نیستند پیدا کرده است.»
این منتقد سپس به بداهه ماه و دریا اشاره کرد و گفت: «اگرچه تو برای شاعر دارای تصویر و رنگوبو است، اما نیندیشیده که شاید برای مخاطب چنین شناسا نباشد.» این منتقد سپس به موضوعی که پیشتر بیان کرده بود برگشت. «گفتیم شاعر برای این مجموعه هزینهی بسیاری میدهد: وقتی شاعر از نوعی جامعیت به سمت فردیت حرکت میکند، دیگر طبیعتاً نباید انتظار بُرد آنچنانی داشته باشیم. چون شاعر انتخاب کرده صحبت و رفع دلتنگی کند. بنابراین عملاً با نامی مواجه نیستیم و تو، نمایندهی بیرون متن میشود.»
Telegram
تصاویر
این منتقد سپس با اشاره به زبان حسی مجموعه افزود: «زبان حسی به کلمهای نیاز دارد که بار حس را به دوش بکشد. مانند چشم، دست، نوازش، گونه، دل، دوست داشتن، دل کندن، آغوش، رویا و... اینها مصالح این زبان هستند و شاعر هم درست انتخابشان کرده است. این کلمات برای شاعر وزن عاطفی دارند و به همین دلیل تکرارشان میکند.»
جانعلیپور سپس با اشاره به تقابل ماه و دریا که در عنوان کتاب مشهود است، دیگر تقابلهای موجود در خود کتاب هم نقبی زد و از دوگانگیهایی مانند رفتن و برگشتن، بودن و نبودن، تاریکی و روشنایی، خواب و بیدار، زندگی و مرگ، شادی و اندوه، گفتن و نگفتن و... نام برد. «تمام این تقابلهای معجزهآسا از عنوان کتاب وام گرفته شدهاند و مشخص نیست که آیا روی این موضوع فکر شده است یا نه.»
در بخش پایانی نشست نیز پرسش و پاسخی میان حاضران و منتقدین شکل گرفت و محمداسماعیل حبیبی توضیحاتی را پیرامون شعرهای کتاب بداهه ماه و دریا مطرح کرد.
@kfgil
🔻🔻🔻
جانعلیپور سپس با اشاره به تقابل ماه و دریا که در عنوان کتاب مشهود است، دیگر تقابلهای موجود در خود کتاب هم نقبی زد و از دوگانگیهایی مانند رفتن و برگشتن، بودن و نبودن، تاریکی و روشنایی، خواب و بیدار، زندگی و مرگ، شادی و اندوه، گفتن و نگفتن و... نام برد. «تمام این تقابلهای معجزهآسا از عنوان کتاب وام گرفته شدهاند و مشخص نیست که آیا روی این موضوع فکر شده است یا نه.»
در بخش پایانی نشست نیز پرسش و پاسخی میان حاضران و منتقدین شکل گرفت و محمداسماعیل حبیبی توضیحاتی را پیرامون شعرهای کتاب بداهه ماه و دریا مطرح کرد.
@kfgil
🔻🔻🔻
Telegram
تصاویر
گروه داستان فارسی خانه فرهنگ گیلان:
نقد و بررسی کتاب
🔸 دریاس و جسدها
🔹 بختیار علی
🔸 با حضور مترجم کتاب مریوان حلبچهای
🔹 منتقدین: دکتر علی تسلیمی | محمد شاهشمس
🔸 چهارشنبه | ۷ شهریور ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷:۳۰
@kfgil
نقد و بررسی کتاب
🔸 دریاس و جسدها
🔹 بختیار علی
🔸 با حضور مترجم کتاب مریوان حلبچهای
🔹 منتقدین: دکتر علی تسلیمی | محمد شاهشمس
🔸 چهارشنبه | ۷ شهریور ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷:۳۰
@kfgil
انجمن عکاسان گیلان با همکاری گروه عکس خانه فرهنگ گیلان:
🔹 نمایشگاه گروهی عکس انجمن عکاسان گیلان
🔸️گشایش: ۵ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ تا ۲۰
🔸️ بازدید: ۶ تا ۸ تا شهریور ۱۴۰۳
ساعات: ۱۰ تا ۱۳ | ۱۷ تا ۲۰
🔸️گالری خانه فرهنگ گیلان
🔹 با عکسهایی از:
ملیکا(تیام)آرش، مهدی امیدوار، سجادبابایی، فاطمه پاکپور، سامان پورخوش آموز، میلادتلاوتی، محمدجوان، مجتبی دولت دوست، امیدرجبی پور کشایه، الوند رضازاده، محمدرضا رضازاده، رها رفیع خواه، مرتضی رفیع خواه، پوریا رمضانی، فاطمه روحانی، علی روحی، فائزه(ستاره)سلطانی، ساره سلیمی مقدم، سیده مائده سیدی، محترم صدرالذاکرین، عباس عاشوری، عباس علیزاده،جواد غزل چهره، زینب غلامی درگاه، افشین فرج پور، امین فرزان، نریمان قربانی، زینب کریمی، نازی مرتاض خو، افشین میرزائی، پدرام میرصادقی، افشین نکوبخت، سعید نیکپور، نورا یوسفی
@kfgil
🔹 نمایشگاه گروهی عکس انجمن عکاسان گیلان
🔸️گشایش: ۵ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ تا ۲۰
🔸️ بازدید: ۶ تا ۸ تا شهریور ۱۴۰۳
ساعات: ۱۰ تا ۱۳ | ۱۷ تا ۲۰
🔸️گالری خانه فرهنگ گیلان
🔹 با عکسهایی از:
ملیکا(تیام)آرش، مهدی امیدوار، سجادبابایی، فاطمه پاکپور، سامان پورخوش آموز، میلادتلاوتی، محمدجوان، مجتبی دولت دوست، امیدرجبی پور کشایه، الوند رضازاده، محمدرضا رضازاده، رها رفیع خواه، مرتضی رفیع خواه، پوریا رمضانی، فاطمه روحانی، علی روحی، فائزه(ستاره)سلطانی، ساره سلیمی مقدم، سیده مائده سیدی، محترم صدرالذاکرین، عباس عاشوری، عباس علیزاده،جواد غزل چهره، زینب غلامی درگاه، افشین فرج پور، امین فرزان، نریمان قربانی، زینب کریمی، نازی مرتاض خو، افشین میرزائی، پدرام میرصادقی، افشین نکوبخت، سعید نیکپور، نورا یوسفی
@kfgil
🔸گروه فولکلور خانه فرهنگ گیلان
نشست سیزدهم
🔹 به مدیریت: م.پ. جکتاجی
🔸 دوشنبه | ۵ شهریور ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷:۳۰
📌 حضور با هماهنگی با دفترِ خانه فرهنگ گیلان آزاد است.
@kfgil
نشست سیزدهم
🔹 به مدیریت: م.پ. جکتاجی
🔸 دوشنبه | ۵ شهریور ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷:۳۰
📌 حضور با هماهنگی با دفترِ خانه فرهنگ گیلان آزاد است.
@kfgil
▫️سه شنبه ۳۰ مرداد، گروه داستان خانه فرهنگ، برنامه نقد و گذاری بر آثار شهلا شهابیان را با حضور دکتر معصومه غیوری استاد ادبیات دانشگاه گیلان، دکترحامد پورشعبان، نویسنده و پژوهشگر و محمد شاهشمس منتقد و داستاننویس برگزار کرد. سهیلا فرزاد، نویسنده و عضو گروه داستانِ خانه، برنامه را با دعوت دکتر غیوری آغاز کرد.
دکتر غیوری معتقد بود که ادبیات معمولا با توصیفکنندههای زیادی از قبیل ادبیات فاخر، ادبیات عالی، عامه، تخیلی و علمی ... شناخته میشود و در کنار بعضی نوشتهها، برچسب ادبیات متعهد قرار میگیرد. اما تعهد به چه چیز؟ بعضیها فکر میکنند ادبیات ملزم و متعهد به رسیدن به اهدافی است. در زمان افلاتون تعهد ادبیات به اخلاق و پرورش انسان بود. اما شناخت و آگاهی، به عنوان بزرگترین وظیفه و تعهد شناخته میشود که وظیفه سنگینی بر دوش ادبیات میگذارد. در مقابل عدهای معتقد به ادبیاتِ آزاد هستند. ادبیات از آن خود، که ادبیاتِ نامتعهد نامگذاری میشود. ادبیات برای خود و نه در خدمت چیزی! در نهایت ما به ادبیاتی که رها باشد و برای خود باشد نمیرسیم. ادبیات یا به چیزی فراتر از خود متعهد است یا به درونِ خود ودرون مایههایش وفادار است.
ادبیات داستانی بسیار توانمند است و فضایی گفتوگومند ایجاد میکند. از ما میخواهد که در این گفتوگو به عنوان خواننده، منتقد یا کسی که مینگارد یا تالیف میکند، شرکت کنیم. ادبیات متعهد فکر میکند باید آگاهی و شناختی را که از پیش مشخص و کانالیزه شده و از جریان و گفتمان خاصی نشات میگیرد؛ در اختیار مردم قرار دهد. گروه مخالف معتقدند که ادبیات فقط آگاهی ایجاد میکند. و این گفتوگومندی است که مشخص میکند شما میخواهید چه حیثی از شناخت یا آگاهی را از این فرایند اخذ کنید.
در بخش دیگر، به داستانهای شهابیان به عنوان یک نویسنده با تجربههای هوشمندانهاش پرداخت و گفت:« شتابی در کار نویسنده وجود دارد که در ادبیات داستانی، شتاب منفی است. اما در داستان کوتاه «رشت، ساعریسازان...» شتاب مثبت است. حداقل سه فضای زمانی، هم زمان با هم به پیش رفته. گریزهای نویسنده با شتاب زیبا و مثبت میتواند از گذشته به حال، از حال به گذشته و از اکنونِ راوی به اکنونِ شخصیت برود. در داستان، شخصیت پردازیهای خوب و موازی هستند. اما شخصیتهایی از تونل زمان عبور کردند و متاسفانه تمام نشدند! بازتولید بعضی شخصیتها مثبت نیست. شخصیتِ رنج، درد و اندوه که در تونل زمان در درد پیچیده؛ باید متوقف شود. دردی که مرتبط با جامعة سنتی است؛ در جامعهای که میخواهد پوستاندازی کند و تازه شود، همچنان حضور و بسامد بالایی دارد و این معنادار است.
دکتر غیوری گفت:« در کتاب «پیرانای قاتل» اگر سه داستان اول بازنگری و بازنویسی شوند به خوبی در کنار داستانهای دیگر قرار میگیرند. اگر نام شهابیان را از روی داستانهایش برداریم، از روی نوع نوشتارش میتوان به زن بودنش پی برد. ساختار نحو و جمله بندی نویسنده و توجه او به فضا سازیها و پرسپکتیو داستانی نشاندهنده روح زنانه است. او سعی میکند روایت خطی را بشکند و گسستهایی ایجاد کند و با شگردِ ایجاد وقفه این کار را میکند. میرچا الیاده معتقد است بزرگترین دستاورد انسان مدرن که با آن توانسته بر بزرگترین رقیب خودش، غلبه کند. رقیبی بسیار خطرناک که در گوشهای نشسته و همواره به ما مینگرد؛ زمان است و فقط در یک جاست که انسان میتواند بر او غلبه کند و بر زمینش بزند، هنگام مطالعه! وقتی داستانی جذاب شما را پیش میبرد متوجه زمان نیستید. زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت...»
حامد پورشعبان، منتقد و سخنران دوم در نقد آثار شهابیان، گفت:« در کتاب «پیرانای قاتل» بیشتر شخصیتهای داستانها، زن هستند. زنانی که مورد ظلم و اجحاف قرار میگیرند. تصور کنید که خانم شهابیان از روزنه تاریخ به اتفاقات نگاه میکند. ولی فقط اگر بلایی بر سر خانمی بیاید به آن توجه میکند. زیرا در جامعه ای که زندگی میکنیم که اجحاف به زنان یکی از محوری ترین مسائل جامعه است. در این صورت افق دید نویسنده به یک سوژه یا ابژه مقید میشود. مگر این که در دورهای باشیم که فعالیت زنان به صورتی انقلابی گسترده شود و تمام هنرمندان در هر رشتهای فقط به فمنیسم و تاثیر آن بر رویدادها بپردازند.
در کتاب پیرانای قاتل شانزده داستان هست که نیمی از آنها در مجموعه داستان «رشت، ساغریسازان...» آمده. تاریخ گذاری در پایان داستانها موجب میشود فکر کنیم که چرا بعضی از داستانهای جدید در اول کتاب آورده شدهاند. شاید نویسنده میخواهد معنایی را با اولویت دادن به این داستان منتقل کند. پشت جلد کتاب هم از داستان «پیرانای قاتل» است. زیرساخت انتخاب شده برای داستان و مولفههای گنجانده شده در آن، ما را به سمت اشیا و عناصری پرتاب میکند که دورند، اما بسیار مرتبط هستند.
دکتر غیوری معتقد بود که ادبیات معمولا با توصیفکنندههای زیادی از قبیل ادبیات فاخر، ادبیات عالی، عامه، تخیلی و علمی ... شناخته میشود و در کنار بعضی نوشتهها، برچسب ادبیات متعهد قرار میگیرد. اما تعهد به چه چیز؟ بعضیها فکر میکنند ادبیات ملزم و متعهد به رسیدن به اهدافی است. در زمان افلاتون تعهد ادبیات به اخلاق و پرورش انسان بود. اما شناخت و آگاهی، به عنوان بزرگترین وظیفه و تعهد شناخته میشود که وظیفه سنگینی بر دوش ادبیات میگذارد. در مقابل عدهای معتقد به ادبیاتِ آزاد هستند. ادبیات از آن خود، که ادبیاتِ نامتعهد نامگذاری میشود. ادبیات برای خود و نه در خدمت چیزی! در نهایت ما به ادبیاتی که رها باشد و برای خود باشد نمیرسیم. ادبیات یا به چیزی فراتر از خود متعهد است یا به درونِ خود ودرون مایههایش وفادار است.
ادبیات داستانی بسیار توانمند است و فضایی گفتوگومند ایجاد میکند. از ما میخواهد که در این گفتوگو به عنوان خواننده، منتقد یا کسی که مینگارد یا تالیف میکند، شرکت کنیم. ادبیات متعهد فکر میکند باید آگاهی و شناختی را که از پیش مشخص و کانالیزه شده و از جریان و گفتمان خاصی نشات میگیرد؛ در اختیار مردم قرار دهد. گروه مخالف معتقدند که ادبیات فقط آگاهی ایجاد میکند. و این گفتوگومندی است که مشخص میکند شما میخواهید چه حیثی از شناخت یا آگاهی را از این فرایند اخذ کنید.
در بخش دیگر، به داستانهای شهابیان به عنوان یک نویسنده با تجربههای هوشمندانهاش پرداخت و گفت:« شتابی در کار نویسنده وجود دارد که در ادبیات داستانی، شتاب منفی است. اما در داستان کوتاه «رشت، ساعریسازان...» شتاب مثبت است. حداقل سه فضای زمانی، هم زمان با هم به پیش رفته. گریزهای نویسنده با شتاب زیبا و مثبت میتواند از گذشته به حال، از حال به گذشته و از اکنونِ راوی به اکنونِ شخصیت برود. در داستان، شخصیت پردازیهای خوب و موازی هستند. اما شخصیتهایی از تونل زمان عبور کردند و متاسفانه تمام نشدند! بازتولید بعضی شخصیتها مثبت نیست. شخصیتِ رنج، درد و اندوه که در تونل زمان در درد پیچیده؛ باید متوقف شود. دردی که مرتبط با جامعة سنتی است؛ در جامعهای که میخواهد پوستاندازی کند و تازه شود، همچنان حضور و بسامد بالایی دارد و این معنادار است.
دکتر غیوری گفت:« در کتاب «پیرانای قاتل» اگر سه داستان اول بازنگری و بازنویسی شوند به خوبی در کنار داستانهای دیگر قرار میگیرند. اگر نام شهابیان را از روی داستانهایش برداریم، از روی نوع نوشتارش میتوان به زن بودنش پی برد. ساختار نحو و جمله بندی نویسنده و توجه او به فضا سازیها و پرسپکتیو داستانی نشاندهنده روح زنانه است. او سعی میکند روایت خطی را بشکند و گسستهایی ایجاد کند و با شگردِ ایجاد وقفه این کار را میکند. میرچا الیاده معتقد است بزرگترین دستاورد انسان مدرن که با آن توانسته بر بزرگترین رقیب خودش، غلبه کند. رقیبی بسیار خطرناک که در گوشهای نشسته و همواره به ما مینگرد؛ زمان است و فقط در یک جاست که انسان میتواند بر او غلبه کند و بر زمینش بزند، هنگام مطالعه! وقتی داستانی جذاب شما را پیش میبرد متوجه زمان نیستید. زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت...»
حامد پورشعبان، منتقد و سخنران دوم در نقد آثار شهابیان، گفت:« در کتاب «پیرانای قاتل» بیشتر شخصیتهای داستانها، زن هستند. زنانی که مورد ظلم و اجحاف قرار میگیرند. تصور کنید که خانم شهابیان از روزنه تاریخ به اتفاقات نگاه میکند. ولی فقط اگر بلایی بر سر خانمی بیاید به آن توجه میکند. زیرا در جامعه ای که زندگی میکنیم که اجحاف به زنان یکی از محوری ترین مسائل جامعه است. در این صورت افق دید نویسنده به یک سوژه یا ابژه مقید میشود. مگر این که در دورهای باشیم که فعالیت زنان به صورتی انقلابی گسترده شود و تمام هنرمندان در هر رشتهای فقط به فمنیسم و تاثیر آن بر رویدادها بپردازند.
در کتاب پیرانای قاتل شانزده داستان هست که نیمی از آنها در مجموعه داستان «رشت، ساغریسازان...» آمده. تاریخ گذاری در پایان داستانها موجب میشود فکر کنیم که چرا بعضی از داستانهای جدید در اول کتاب آورده شدهاند. شاید نویسنده میخواهد معنایی را با اولویت دادن به این داستان منتقل کند. پشت جلد کتاب هم از داستان «پیرانای قاتل» است. زیرساخت انتخاب شده برای داستان و مولفههای گنجانده شده در آن، ما را به سمت اشیا و عناصری پرتاب میکند که دورند، اما بسیار مرتبط هستند.
ما را به یک حادثه تاریخی ارجاع میدهد که حس همذات پنداریمان را برمیانگیزد. نویسنده وقتی نقطه پایان را بر داستان میگذارد، دیگر از داستان خارج است. و خودش هم مخاطب است. از این رو من به عنوان یک نویسنده، چه با نگاه تاویلی چه با نگاه پدیدارشناسانه، محدودیتی برای نقد ندارم، تا جایی که این نشانهها و نمادها با متن نویسنده همخوانی داشته باشد. منظورم مولفههایی است که بتوان با آن داستان را صورتبندی کرد. شهابیان به صورت مینیمال داستان را بیان میکند و خواننده خسته نمیشود.»
محمد شاه شمس، آخرین منتقد برنامه ابتدا با خواندن متنی از کامران تلطف شروع کرد.
«استعاره همانطور که در متن ادبی به ایدئولوژی یاری میرساند؛ همچون عامل مهم جنبش اجتماعی هم عمل می کند. توجه به نمود دو وجهی استعاره به عنوان حامل ایدئولوژی از یک سو و واقعیت اجتماعی از سوی دیگر، امکان بهترین تفسیر از رابطه میان اعتقاد و ادبیات را بر اساس جایگاه استعاره، فراهم میآورد. در هر دوره رمز آمیزی متن چنان است که پیام نه در گونه ادبی و نه در تحلیل ساختاری متن، بلکه از راه درک و بازنمایی ایدئولوژی نویسنده و استعارههایش دیده میشود.»( از کتاب: سیاست نوشتار_ کامران تلطف)
شاه شمس گفت:« وقتی نویسندهای دچار خفقان نوشتاری است در متونش از استعاره استفاده میکند» او با ذکر جملههایی از داستانها به روشن کردن خویشاوندی ایدئولوژی و استعاره پرداخت و گفت:« در عناوین داستانها به خوبی این خط سیر پیداست و پرداختن به دغدغههای زنان در اولویت نویسنده قرار دارد. در داستانهای شهابیان، یا کسی به قتل میرسد یا به قتل میرساند یا به هر طریقی فرصت این تنفس از آنها سلب میشود. بنابر این تهی شدن از فردیت با ترس، بیگانگی و سلب هویت ارتباط دارد.»
او مثال آورد که دم و باز دم در داستان به وجه حیاتی فرد ارجاع دارد و دیگری را هم به حضور فرا میخواند.
در پایان برنامه، تکهای از داستان پیرانای قاتل خوانده شد.
@kfgil
🔻🔻
محمد شاه شمس، آخرین منتقد برنامه ابتدا با خواندن متنی از کامران تلطف شروع کرد.
«استعاره همانطور که در متن ادبی به ایدئولوژی یاری میرساند؛ همچون عامل مهم جنبش اجتماعی هم عمل می کند. توجه به نمود دو وجهی استعاره به عنوان حامل ایدئولوژی از یک سو و واقعیت اجتماعی از سوی دیگر، امکان بهترین تفسیر از رابطه میان اعتقاد و ادبیات را بر اساس جایگاه استعاره، فراهم میآورد. در هر دوره رمز آمیزی متن چنان است که پیام نه در گونه ادبی و نه در تحلیل ساختاری متن، بلکه از راه درک و بازنمایی ایدئولوژی نویسنده و استعارههایش دیده میشود.»( از کتاب: سیاست نوشتار_ کامران تلطف)
شاه شمس گفت:« وقتی نویسندهای دچار خفقان نوشتاری است در متونش از استعاره استفاده میکند» او با ذکر جملههایی از داستانها به روشن کردن خویشاوندی ایدئولوژی و استعاره پرداخت و گفت:« در عناوین داستانها به خوبی این خط سیر پیداست و پرداختن به دغدغههای زنان در اولویت نویسنده قرار دارد. در داستانهای شهابیان، یا کسی به قتل میرسد یا به قتل میرساند یا به هر طریقی فرصت این تنفس از آنها سلب میشود. بنابر این تهی شدن از فردیت با ترس، بیگانگی و سلب هویت ارتباط دارد.»
او مثال آورد که دم و باز دم در داستان به وجه حیاتی فرد ارجاع دارد و دیگری را هم به حضور فرا میخواند.
در پایان برنامه، تکهای از داستان پیرانای قاتل خوانده شد.
@kfgil
🔻🔻
Telegram
تصاویر
گروه شعر فارسی خانه فرهنگ گیلان:
🔸️ شب شعر شاعران گیلان
🔹 یکشنبه | ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷:۳۰
🔸️با شعرخوانی:
#مریم_اسحاقی #اتابک_اسدی
#اشکان_بصیری #علی_جهانگیری
#سیامک_عشاقی #موسی_علیجانی
#سعید_فرج_پور #سعیده_لطفی
#آرش_نصرتاللهی #معصومه_یوسفی
🔹تکنوازی گیتار: #پیام_رادبرد
@kfgil
🔸️ شب شعر شاعران گیلان
🔹 یکشنبه | ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷:۳۰
🔸️با شعرخوانی:
#مریم_اسحاقی #اتابک_اسدی
#اشکان_بصیری #علی_جهانگیری
#سیامک_عشاقی #موسی_علیجانی
#سعید_فرج_پور #سعیده_لطفی
#آرش_نصرتاللهی #معصومه_یوسفی
🔹تکنوازی گیتار: #پیام_رادبرد
@kfgil
گروه داستان فارسی خانه فرهنگ گیلان:
نقد و بررسی کتاب
🔸 آذربهجان
🔹 شیوا پورنگ
🔹 منتقد: حامد پورشعبان
🔸 سهشنبه | ۲۰ شهریور ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷:۳۰
@kfgil
نقد و بررسی کتاب
🔸 آذربهجان
🔹 شیوا پورنگ
🔹 منتقد: حامد پورشعبان
🔸 سهشنبه | ۲۰ شهریور ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷:۳۰
@kfgil
گروه هنرهای تجسمی خانه فرهنگ گیلان:
🔸 نمایشگاه تصویرگری "داستانهای کلیله و دمنه"
🔹 مریم واقعطلب
🔸️گشایش: ۲۳ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ تا ۲۰
🔸️ بازدید: ۲۴ تا ۲۹ شهریور ۱۴۰۳
ساعات: ۱۰ تا ۱۳ | ۱۷ تا ۲۰
🔸️گالری خانه فرهنگ گیلان
@kfgil
🔸 نمایشگاه تصویرگری "داستانهای کلیله و دمنه"
🔹 مریم واقعطلب
🔸️گشایش: ۲۳ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ تا ۲۰
🔸️ بازدید: ۲۴ تا ۲۹ شهریور ۱۴۰۳
ساعات: ۱۰ تا ۱۳ | ۱۷ تا ۲۰
🔸️گالری خانه فرهنگ گیلان
@kfgil