pdf (5)_241120_183820.pdf
1.9 MB
▫️جلسه مشترک داستان گیلکی و فارسی در سهشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ در عصری سرد، در خانه فرهنگ گیلان، با گرمای حضور دوستانِ داستان برگزار شد. در ابتدا سهیلا فرزاد، نویسنده و دبیر جلسه، به دوستان حاضر خوشامد گفت. سپس از آقای پوراحمد جکتاجی، نویسنده، مترجم و پژوهشگر دعوت کرد که دربارهی زبان گیلکی برای حاضران صحبت کند.
آقای جکتاجی سخنرانی خود را به زبان گیلکی آغاز کرد و در ابتدا از ملمع صحبت کرد و در مورد پیشینهی زبان گیلکی گفت: «اشعاری مربوط به شش یا هفت صد سال پیش با تصحیح قاسم انوار موجود است که به آن ملمع میگویند و مقداری اشعاری گیلکی دارد. گیلکی که من حرف میزنم، گیلکی فارسی زده است، گیلکی که یاد گرفتیم و درس خواندیم. یونسکو گیلکی را به عنوان یک زبان شناسایی کرده. من زبان را بر محور مهربانی و فرهنگی نگاه میکنم و ابعاد مهرانگیزیاش، نه سبک خشونت بار اختلافات زبانی و غیره.
زبان فارسی، زبان ملی و رسمی کشور است. به مدد فارسی ما با تمام اقوام ایرانی ارتباط برقرار میکنیم. هر زبان پیونددهندهای عزیز است. اما ما زبان قومی داریم. یعنی زبان ملی بومی. ملی نه به معنای سیاسی ایرانی، بلکه به معنای جغرافیایی که در آن صاحب قدرت و فرهنگ هستیم. من به عنوان کسی که حداقل پنجاه سال است که در حوزه زبان گیلکی کار میکنم؛ همیشه مورد این پرسشها بودم که آیا گیلکی زبان است یا گویش و یا لهجه؟ ما مقولهای به نام زبان داریم که در راس هست. و زیر مجموعهی آن گویش است و بعد لهجه و بعد از آن گونه. البته بین گویش و لهجه تفاوت چندانی نیست. به هر حال زبان وسیلهی تفهیم و تفاهم است و به خاطر گستردگی که دارد، مقولهای فرهنگیست و چون ابعاد پیچیدهای دارد، مقولهی اجتماعیست. زبان به طور کلی سه عامل مهم دارد که مشخص میشود گفتار مورد نظر زبان است یا لهجه یا گویش.
زبان سه پایه دارد. یک: نظام آوایی، یا دستگاه صوتی است. یعنی هر زبانی درورن خود آواهایی دارد که ممکن است با زبانهای دیگر مشترک باشد یا فقط خاص آن زبان باشد. بنا بر این بدون آوا هیچ زبانی نمیتواند مورد تکلم قرار گیرد. مورد دوم: ساختار دستوری یا همان صرف و نحو است که اگر نداشته باشد، بخشی از یک زبان دیگر و زیر مجموعهی آن محسوب میشود. بنا بر این صرف افعال و نکات دستوری، پایهی دوم است. پایهی سوم گنجینه واژگان است که در واقع بانک تمام اطلاعات است. ترکیبسازی بین گرامر، از طریق صداها، به صورت گفتار جدیدی که با گفتارهای دیگر در زبانهای دیگر فرق دارد خودش را نشان میدهد و فرد را از دیگران متمایز میکند و به او هویت میبخشد.»
جکتاجی سردبیر « نشریهی دامون» در ادامه گفت: « گویش همان زبان است و اصطلاحی جدید که از زمان ورود علم زبان شناسی به کشور در حدود هفتاد سال پیش، تدریس آن در دانشگاهها، باب شده. گویش همان تعاریف زبان را دارد، به شرطی که آن را به معنای زبان بگیریم .اما عدهای آن را به معنای لهجه میگیرند. ولی لهجه تعریفی دیگر دارد. کشور ما زبان فارسی دارد که برای ما خیلی عزیز است و پیوند دهندهی ماست. کشور ایران زبانهای مختلف ایرانی دارد. چند زبان هم ریشه ایرانی ندارند. عربی، ترکی ریشههای سامی دارند. اگر به زبان، لطیف نگاه کنیم از آن لذت میبریم و تفاهم به وجود میآید.»
« لهجه زیر مجموعهی زبان است. وقتی در یک زبان نسبت به گوشههای دیگر آن جغرافیای زبانی، تفاوت ایجاد می شود، به دلیلِ آکسانها، تارهای صوتی و آوایی است که گفته میشود. در نتیجه در یک جغرافیای کوچک خودش را نسبت به جغرافیای همسایه یا دورتر نشان میدهد و این که گوینده اهل آن منطقه نیست. لهجهها در کنار هم میتواند تفاهم ایجاد کند. زبان گیلکی ریشه در پهلوی اشکانی دارد. زبان فارسی، ریشه در هخامنشیان و ساسانیان دارد. پس دو تفاوت تاریخی دارند اما همهی اینها از دورهی میانهی ساسانی و اشکانی هستند. در دسته بندی زبان شناسی، گیلکی در دستهبندی شمال غربی است. در حالی که فارسی در حوزهی زبان جنوب است. و اینها بر اساس ساختار دستوری مورد ملاک قرار گرفتند.»
پس از صبحتهای جکتاجی، صاحب امتیاز و سردبیر مجلهی « گیله وا» نوبت به داستان خوانی رسید.
خانم ایجهای و آقایان، غلامدوست و بشردوست داستان گیلکی خواندند. مسعود حقانی یک داستان روسی که خودش آن را به گیلکی ترجمه کرده بود؛ خواند. از گروه داستان فارسیِ خانه، خانم عادله صمیمی و آقایان بهدانی، شیخالاسلام و شعبانزاده، داستان خواندند. این جلسه با پذیرایی از دوستان و گرفتن عکسهای یادگاری به انجام رسید.
@kfgil
🔻🔻🔻
آقای جکتاجی سخنرانی خود را به زبان گیلکی آغاز کرد و در ابتدا از ملمع صحبت کرد و در مورد پیشینهی زبان گیلکی گفت: «اشعاری مربوط به شش یا هفت صد سال پیش با تصحیح قاسم انوار موجود است که به آن ملمع میگویند و مقداری اشعاری گیلکی دارد. گیلکی که من حرف میزنم، گیلکی فارسی زده است، گیلکی که یاد گرفتیم و درس خواندیم. یونسکو گیلکی را به عنوان یک زبان شناسایی کرده. من زبان را بر محور مهربانی و فرهنگی نگاه میکنم و ابعاد مهرانگیزیاش، نه سبک خشونت بار اختلافات زبانی و غیره.
زبان فارسی، زبان ملی و رسمی کشور است. به مدد فارسی ما با تمام اقوام ایرانی ارتباط برقرار میکنیم. هر زبان پیونددهندهای عزیز است. اما ما زبان قومی داریم. یعنی زبان ملی بومی. ملی نه به معنای سیاسی ایرانی، بلکه به معنای جغرافیایی که در آن صاحب قدرت و فرهنگ هستیم. من به عنوان کسی که حداقل پنجاه سال است که در حوزه زبان گیلکی کار میکنم؛ همیشه مورد این پرسشها بودم که آیا گیلکی زبان است یا گویش و یا لهجه؟ ما مقولهای به نام زبان داریم که در راس هست. و زیر مجموعهی آن گویش است و بعد لهجه و بعد از آن گونه. البته بین گویش و لهجه تفاوت چندانی نیست. به هر حال زبان وسیلهی تفهیم و تفاهم است و به خاطر گستردگی که دارد، مقولهای فرهنگیست و چون ابعاد پیچیدهای دارد، مقولهی اجتماعیست. زبان به طور کلی سه عامل مهم دارد که مشخص میشود گفتار مورد نظر زبان است یا لهجه یا گویش.
زبان سه پایه دارد. یک: نظام آوایی، یا دستگاه صوتی است. یعنی هر زبانی درورن خود آواهایی دارد که ممکن است با زبانهای دیگر مشترک باشد یا فقط خاص آن زبان باشد. بنا بر این بدون آوا هیچ زبانی نمیتواند مورد تکلم قرار گیرد. مورد دوم: ساختار دستوری یا همان صرف و نحو است که اگر نداشته باشد، بخشی از یک زبان دیگر و زیر مجموعهی آن محسوب میشود. بنا بر این صرف افعال و نکات دستوری، پایهی دوم است. پایهی سوم گنجینه واژگان است که در واقع بانک تمام اطلاعات است. ترکیبسازی بین گرامر، از طریق صداها، به صورت گفتار جدیدی که با گفتارهای دیگر در زبانهای دیگر فرق دارد خودش را نشان میدهد و فرد را از دیگران متمایز میکند و به او هویت میبخشد.»
جکتاجی سردبیر « نشریهی دامون» در ادامه گفت: « گویش همان زبان است و اصطلاحی جدید که از زمان ورود علم زبان شناسی به کشور در حدود هفتاد سال پیش، تدریس آن در دانشگاهها، باب شده. گویش همان تعاریف زبان را دارد، به شرطی که آن را به معنای زبان بگیریم .اما عدهای آن را به معنای لهجه میگیرند. ولی لهجه تعریفی دیگر دارد. کشور ما زبان فارسی دارد که برای ما خیلی عزیز است و پیوند دهندهی ماست. کشور ایران زبانهای مختلف ایرانی دارد. چند زبان هم ریشه ایرانی ندارند. عربی، ترکی ریشههای سامی دارند. اگر به زبان، لطیف نگاه کنیم از آن لذت میبریم و تفاهم به وجود میآید.»
« لهجه زیر مجموعهی زبان است. وقتی در یک زبان نسبت به گوشههای دیگر آن جغرافیای زبانی، تفاوت ایجاد می شود، به دلیلِ آکسانها، تارهای صوتی و آوایی است که گفته میشود. در نتیجه در یک جغرافیای کوچک خودش را نسبت به جغرافیای همسایه یا دورتر نشان میدهد و این که گوینده اهل آن منطقه نیست. لهجهها در کنار هم میتواند تفاهم ایجاد کند. زبان گیلکی ریشه در پهلوی اشکانی دارد. زبان فارسی، ریشه در هخامنشیان و ساسانیان دارد. پس دو تفاوت تاریخی دارند اما همهی اینها از دورهی میانهی ساسانی و اشکانی هستند. در دسته بندی زبان شناسی، گیلکی در دستهبندی شمال غربی است. در حالی که فارسی در حوزهی زبان جنوب است. و اینها بر اساس ساختار دستوری مورد ملاک قرار گرفتند.»
پس از صبحتهای جکتاجی، صاحب امتیاز و سردبیر مجلهی « گیله وا» نوبت به داستان خوانی رسید.
خانم ایجهای و آقایان، غلامدوست و بشردوست داستان گیلکی خواندند. مسعود حقانی یک داستان روسی که خودش آن را به گیلکی ترجمه کرده بود؛ خواند. از گروه داستان فارسیِ خانه، خانم عادله صمیمی و آقایان بهدانی، شیخالاسلام و شعبانزاده، داستان خواندند. این جلسه با پذیرایی از دوستان و گرفتن عکسهای یادگاری به انجام رسید.
@kfgil
🔻🔻🔻
Telegram
تصاویر
خانه فرهنگ گیلان:
🔸 نشست فرهنگ بومی
🔹 به مدیریت: م.پ. جکتاجی
🔸 دوشنبه | ۵ آذر ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
📌 حضور برای علاقهمندان آزاد است.
@kfgil
🔸 نشست فرهنگ بومی
🔹 به مدیریت: م.پ. جکتاجی
🔸 دوشنبه | ۵ آذر ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
📌 حضور برای علاقهمندان آزاد است.
@kfgil
کانون داستان چهارشنبهی رشت ( از کارگاه داستان خانه فرهنگ گیلان) برگزار میکند
رونمایی دو مجموعهداستان
از نویسندگان این کانون:
داستایفسکی در پتروآباد/ مرتضی حاجیعباسی
اتاقک اعتراف عمو آرمِن/ اسماعیل سالاری
پنجشنبه، ۸ آذر۱۴۰۳
ساعت ۱۷ تا ۱۹
مکان برگزاری: رشت، بلوار منظریه، روبهروی دانشگاه علومپایه، سالن آمفیتئاتر مهمانسرای المپیک.
ورود برای عموم آزاد است.
@kfgil
رونمایی دو مجموعهداستان
از نویسندگان این کانون:
داستایفسکی در پتروآباد/ مرتضی حاجیعباسی
اتاقک اعتراف عمو آرمِن/ اسماعیل سالاری
پنجشنبه، ۸ آذر۱۴۰۳
ساعت ۱۷ تا ۱۹
مکان برگزاری: رشت، بلوار منظریه، روبهروی دانشگاه علومپایه، سالن آمفیتئاتر مهمانسرای المپیک.
ورود برای عموم آزاد است.
@kfgil
گروه هنرهای تجسمی خانه فرهنگ گیلان:
🔹 نمایشگاه گروهی نقاشی
🔸گشایش: ۱۶ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۷
🔸 بازدید: ۱۷ آذر تا ۲۹ آذر ۱۴۰۳
ساعات: ۱۰ تا ۱۳ | ۱۷ تا ۲۰
🔸گالری خانه فرهنگ گیلان
🔹 با آثاری از:
#شهلا_باقری #حامد_بهروزکار #محمود_ثناجویان #رحیم_رحیمزاده #حامد_رفاهتی #ناصر_رمضانی #منیر_صحت #علی_عباسی #مازیار_عمادزاده #نسرین_فلاحتی #آتنا_فیض_نژاد #سیده_مهین_مرتضوی #محمد_ابراهیم_نوروزی #محسن_نعمتخواه
@kfgil
🔹 نمایشگاه گروهی نقاشی
🔸گشایش: ۱۶ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۷
🔸 بازدید: ۱۷ آذر تا ۲۹ آذر ۱۴۰۳
ساعات: ۱۰ تا ۱۳ | ۱۷ تا ۲۰
🔸گالری خانه فرهنگ گیلان
🔹 با آثاری از:
#شهلا_باقری #حامد_بهروزکار #محمود_ثناجویان #رحیم_رحیمزاده #حامد_رفاهتی #ناصر_رمضانی #منیر_صحت #علی_عباسی #مازیار_عمادزاده #نسرین_فلاحتی #آتنا_فیض_نژاد #سیده_مهین_مرتضوی #محمد_ابراهیم_نوروزی #محسن_نعمتخواه
@kfgil
با خبر شدیم، حسین توشه بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر از نقش زندگی، خرقه تهی کرده است.
او کار خود را در تلویزیون با بازی در سریال دنیای شیرین دریا به کارگردانی منوچهر شمسایی و بهروز بقایی آغاز کرد. بازی در مجموعه تلویزیونی پس از باران در سال ۱۳۷۹ نیز از جمله کارهای خاطره انگیز این بازیگر است.
خانهی فرهنگ گیلان درگذشت این هنرمند فرهیخته را به خانوادهی ایشان و جامعهی فرهنگ و هنر تسلیت میگوید.
@kfgil
او کار خود را در تلویزیون با بازی در سریال دنیای شیرین دریا به کارگردانی منوچهر شمسایی و بهروز بقایی آغاز کرد. بازی در مجموعه تلویزیونی پس از باران در سال ۱۳۷۹ نیز از جمله کارهای خاطره انگیز این بازیگر است.
خانهی فرهنگ گیلان درگذشت این هنرمند فرهیخته را به خانوادهی ایشان و جامعهی فرهنگ و هنر تسلیت میگوید.
@kfgil
گروه شعر فارسی خانه فرهنگ گیلان:
نقد و بررسی دو مجموعه شعر
🔹 منِ قبل تو با منِ بعدِ تو
🔹 بهترین تصویر یک دیوانه
🔸 آرش واقعطلب
🔹منتقدین: دکتر سید مهدی نقبایی ـ هانی ملکزاده
🔸 پنجشنبه | ۲۲ آذر ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
@kfgil
نقد و بررسی دو مجموعه شعر
🔹 منِ قبل تو با منِ بعدِ تو
🔹 بهترین تصویر یک دیوانه
🔸 آرش واقعطلب
🔹منتقدین: دکتر سید مهدی نقبایی ـ هانی ملکزاده
🔸 پنجشنبه | ۲۲ آذر ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
@kfgil
کنسرت گروه "کُر شهر باران" ۲۹ آذر ،ساعت ۸ شب در تالار مرکزی شهر رشت
لینک خرید بلیط در بیو پیج قرار گرفته است.
رهبر گروه "کُر شهر باران":
مصطفی گلشن ماسوله
نوازنده پیانو گروه "کُر شهر باران":
کسری رضایی
نوازنده سازهای کوبهای گروه "کُر شهر باران":
نیما خلعتبری
اعضای گروه "کُر شهر باران"
سوپرانو:
مهرناز مرادی
سارا مرشدطلب
ساحل شاهسار
ونوس بینایی
مبینا صابری
الناز خاوران
شقایق معصومی
ملودی سید حسنی
آلتو:
صبا فیروزی
آذر سنجری
فیروزه صدیق صفت
الینا معصومی
الماس عبدالهی
مبینا منزه
مبینا موسی پور
تنور:
محراب جهری
محمد مهدی جهری
طاها نجیب
رادین اختیاری
علیرضا مجلل
مهربد موثقی
روزبه بالو
ابوالفضل چنگیزیان
باس:
مرتضی نصری
مازیار جهانبخش
داریوش پوررضا
علی عسگرپور
@kfgil
لینک خرید بلیط در بیو پیج قرار گرفته است.
رهبر گروه "کُر شهر باران":
مصطفی گلشن ماسوله
نوازنده پیانو گروه "کُر شهر باران":
کسری رضایی
نوازنده سازهای کوبهای گروه "کُر شهر باران":
نیما خلعتبری
اعضای گروه "کُر شهر باران"
سوپرانو:
مهرناز مرادی
سارا مرشدطلب
ساحل شاهسار
ونوس بینایی
مبینا صابری
الناز خاوران
شقایق معصومی
ملودی سید حسنی
آلتو:
صبا فیروزی
آذر سنجری
فیروزه صدیق صفت
الینا معصومی
الماس عبدالهی
مبینا منزه
مبینا موسی پور
تنور:
محراب جهری
محمد مهدی جهری
طاها نجیب
رادین اختیاری
علیرضا مجلل
مهربد موثقی
روزبه بالو
ابوالفضل چنگیزیان
باس:
مرتضی نصری
مازیار جهانبخش
داریوش پوررضا
علی عسگرپور
@kfgil
گروه شعر فارسی خانه فرهنگ گیلان:
🔹"وقتی نور وارد میشود"
شعر مردمنگارانه یا مردم نگاری شاعرانه؟
🔸دکتر زهرا حیدری
🔹 به همراه شعرخوانی و نقد
🔸یکشنبه | ۲۵ آذر ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
@kfgil
🔹"وقتی نور وارد میشود"
شعر مردمنگارانه یا مردم نگاری شاعرانه؟
🔸دکتر زهرا حیدری
🔹 به همراه شعرخوانی و نقد
🔸یکشنبه | ۲۵ آذر ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
@kfgil
باور نمیکند دل من مرگ خویش را
نه،نه من اين يقين را باور نميكنم
تا همدم من است نفسهای زندگی
من با خيال مرگ دمی سر نمیكنم
(سیاوش کسرایی)
۲۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۱ صبح، به مناسبت دومین سالمرگ یادایاد محمدرضا یکرنگ صفاکار، مراسمی از سوی خانوادهی محترم ایشان در قطعهی هنرمندان واقع در تازهآباد رشت برگزار خواهد شد.
خانهی فرهنگ گیلان ضمن ارج نهادن به کوششهای بیدریغ ایشان در راستای اعتلای فرهنگ و هنر، یاد و خاطرهاش را گرامی میدارد.
@kfgil
نه،نه من اين يقين را باور نميكنم
تا همدم من است نفسهای زندگی
من با خيال مرگ دمی سر نمیكنم
(سیاوش کسرایی)
۲۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۱ صبح، به مناسبت دومین سالمرگ یادایاد محمدرضا یکرنگ صفاکار، مراسمی از سوی خانوادهی محترم ایشان در قطعهی هنرمندان واقع در تازهآباد رشت برگزار خواهد شد.
خانهی فرهنگ گیلان ضمن ارج نهادن به کوششهای بیدریغ ایشان در راستای اعتلای فرهنگ و هنر، یاد و خاطرهاش را گرامی میدارد.
@kfgil
گروه معماری خانه فرهنگ گیلان:
🔸 شهرداری بافتهای تاریخی
تجارب ملی، چالشها و افقهای نو
🔹 با حضور: بهمن قبادی - هنگامه علیاکبری
مدیر پنل: مهسا دلشاد
🔸 چهارشنبه | ۲۸ آذز ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
@kfgil
🔸 شهرداری بافتهای تاریخی
تجارب ملی، چالشها و افقهای نو
🔹 با حضور: بهمن قبادی - هنگامه علیاکبری
مدیر پنل: مهسا دلشاد
🔸 چهارشنبه | ۲۸ آذز ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
@kfgil
▫️به دعوت گروه هنرهای تجسمی خانه فرهنگ، نمایشگاهی از آثار نقاشی هنرمندان گیلان از ۱۶ آذر ماه سال جاری در نگارخانه این موسسه برگزار شد. این نمایشگاه که تا ۲۹ آذر ماه ادامه دارد، شامل ۲۸ اثر از ۱۴ نقاش است.
شهلا باقری، حامد بهروزکار، محمود ثناجویان، رحیم رحیمزاده، حامد رفاهتی، ناصر رمضانی، منیر صحت، علی عباسی، مازیار عمادزاده، نسرین فلاحتی، آتنا فيضنژاد، سیده مهین مرتضوی، محمد ابراهیم نوروزی و محسن نعمتخواه نقاشان شرکتکننده در این نمایشگاه هستند.
@kfgil
🔻🔻🔻
شهلا باقری، حامد بهروزکار، محمود ثناجویان، رحیم رحیمزاده، حامد رفاهتی، ناصر رمضانی، منیر صحت، علی عباسی، مازیار عمادزاده، نسرین فلاحتی، آتنا فيضنژاد، سیده مهین مرتضوی، محمد ابراهیم نوروزی و محسن نعمتخواه نقاشان شرکتکننده در این نمایشگاه هستند.
@kfgil
🔻🔻🔻
Telegram
تصاویر
▫️به گزارش گروه شعر فارسی خانهی فرهنگ گیلان؛ نقد و بررسی دو کتاب «منِ قبل ِ تو با منِ بعدِ تو» و «بهترین تصویر یک دیوانه» اثر آرش واقعطلب در هوای سرد و پاییزی خانهی فرهنگ گیلان، همراه با جمعی از هنرمندان و هنردوستان یکشنبه بیست و دو آذر هزار و چهارصد و سه برگزار شد. در ابتدا ستار جانعلیپور، غزلی از این شاعر را قرائت کرد و عناوین کتابهایش را برشمرد و سپس از واقعطلب برای شعرخوانی دعوت به عمل آورد.
جانعلیپور در بخش دوم نشست از نخستین منتقد، دکتر سید مهدی نقبایی دعوت کرد. این منتقد ابتدا به هوش مصنوعی اشاره کرد و از تأثیراتش بر زندگی روزمره گفت و به آزمایشی در این باره اشاره کرد که هدفش، اثبات عدم تمایز میان اشعار هوش مصنوعی و اشعار انسانی بود. «وقتی نمونههای مورد مطالعه نمیدانستند که آیا هوش مصنوعی این اشعار را گفته و یا شکسپیر، به اشعار هوش مصنوعی نمرهی بالایی دادند. اما گروهی که میدانستند این اشعار برای هوش مصنوعی است، نمرات پایینی به آن دادند. بنابراین نتیجه میگیریم که دوست نداریم هوش مصنوعی برای ما شعر بگوید.»
سپس نقبایی به خیام اشاره کرد و افزود: «چرا خیام همچنان بعد از هزار سال زبانزد خاص و عام است؟ او یکی از بینالمللیترین شاعران ما است.» این شاعر در ادامه به دو کتاب واقعطلب پرداخت و بیان کرد شاعر در مجموعهی بهترین تصویر یک دیوانه، اشعار دیوانهوار قرار نداده است. «جنون در اشعار مولانا موج میزند. اما شاعر تعمداً به سمت اشعار عاقلانه رفته است. بنابراین نام کتاب ما را به مضامین داخل کتاب راهنمایی نمیکند. وقتی کتاب غزلی را در دست میگیریم، به چند نکته توجه میکنیم. میخواهیم ببینیم شاعر حرف جدیدی زده است یا نه. و یا اگر حرف تازهای نزده، همان مضامین آشنا را با شیوهی بیان بدیع بیان و سعی کرده است از کلیشهها پرهیز کند. یا شعرها با هم متفاوت است یا خیر و تنوع وجود دارد؟ و در پایان شاعر با ما صادق است؟» سپس او به بحث تناسب اشاره کرد و بیان داشت: «تناسب یعنی همهی تصاویر کتاب و شعر، با یکدیگر نسبتی داشته باشند. فرض کنید که وارد کنسرتی میشوید. در این کنسرت چند نفر میخواهند نوازندگی را شروع کنند. مثلاً ویولن یک آهنگ را میزند و گیتار آهنگی دیگر را. اگر مصراعها هر کدام ساز خود را بزنند، از آن لذت نمیبریم.» سپس این منتقد خاطرنشان کرد که امیدوار است در کتابهای بعدی شاعر، با ایراد وزنی و قافیه مواجه نشوند. «از ایرادات غزل معاصر این است که از حافظهی ادبی خود شعر میگویند نه از تجربهی شخصی.»
در ادامه، فیلمی از «امید صباغ نو» به عنوان سخنران تصویری پخش شد. او ابتدا به دنیای خاص واقعطلب اشاره کرد و گفت: «واقعطلب به دور از حاشیهها کار خود را میکند. در مجموعه رباعیاتش از تصاویر خودش بهره میبرد و دنیای شاعرانهی گذشتهاش را برای خود نگه داشته است. از شعر باید لذت برد و با آن ارتباط برقرار کرد.» او در انتها غزلی از این شاعر را قرائت و برای او آرزوی موفقیت کرد.
در ادامه از هانی ملکزاده، ترانهسرا دعوت شد تا دربارهی کتاب منِ بعد تو با منِ قبل تو به سخنرانی بپردازد. این ترانهسرا در ابتدای سخنان خود بیان داشت: «عدهای میگویند هر چیزی که به زبان محاوره نوشته شود ترانه است؛ عدهای هم میگویند باید تبدیل به یک فایل موسیقی شود و بعد ترانه است. قاعدتاً تا زمانی که تبدیل به موسیقی نشود، بهتر است همان شعر محاوره صدایش کنیم. از گذشته تاکنون سهلانگاری در حق ترانه بسیار صورت گرفته و چون تبدیل به موسیقی شده، اثر هنری مینامندش؛ در حالیکه اگر همان را روی کاغذ بیاوریم، قابلیت دفاع از خود ندارد.» سپس او افزود که به صرف وزن، با اشکالات زبانی هم در ترانه مواجه میشویم و پاسخشان این است که منظور رسانده شده است. «اصلاً ترانه نیاز است اثر هنری خلق کند و یا اینکه فقط تبدیل به موسیقی شود و مخاطب آن را بشنود، کافی است. این سؤالی است که باید از خودمان بپرسیم. زیرا ترانه برعکس شعر، خیلی سطحیتر در نظر گرفته میشود.» سپس ملکزاده به یکی از مشکلات این کتاب اشاره کرد. «مصرعها از یکدیگر حمایت نمیکنند. ابیات پشت سر یکدیگر نیستند و ارتباط مورد نظر به وجود نمیآید. تناقضهایی دیده میشود. متأسفانه واقعطلب، برعکس غزلهایش، به سادگی از ترانهها گذشته است. امیدوارم در کتابهای بعدی، ترانهها را به دوستان و آشنایانی نشان بدهد.» سپس او به موضوع فدای قافیه اشاره کرد و افزود: «این کار را در رباعی انجام میدهیم. سه مصراع میآوریم تا ضربهای را در مصراع آخر بزنیم.» سپس او افزود که گاهیاوقات شاعر منظور خود را نمیرساند و زبان الکن میماند. «گاهی زیست و عاطفه شکل نگرفته و بنابراین شاعر قادر به بیان آن نیست.»
جانعلیپور در بخش دوم نشست از نخستین منتقد، دکتر سید مهدی نقبایی دعوت کرد. این منتقد ابتدا به هوش مصنوعی اشاره کرد و از تأثیراتش بر زندگی روزمره گفت و به آزمایشی در این باره اشاره کرد که هدفش، اثبات عدم تمایز میان اشعار هوش مصنوعی و اشعار انسانی بود. «وقتی نمونههای مورد مطالعه نمیدانستند که آیا هوش مصنوعی این اشعار را گفته و یا شکسپیر، به اشعار هوش مصنوعی نمرهی بالایی دادند. اما گروهی که میدانستند این اشعار برای هوش مصنوعی است، نمرات پایینی به آن دادند. بنابراین نتیجه میگیریم که دوست نداریم هوش مصنوعی برای ما شعر بگوید.»
سپس نقبایی به خیام اشاره کرد و افزود: «چرا خیام همچنان بعد از هزار سال زبانزد خاص و عام است؟ او یکی از بینالمللیترین شاعران ما است.» این شاعر در ادامه به دو کتاب واقعطلب پرداخت و بیان کرد شاعر در مجموعهی بهترین تصویر یک دیوانه، اشعار دیوانهوار قرار نداده است. «جنون در اشعار مولانا موج میزند. اما شاعر تعمداً به سمت اشعار عاقلانه رفته است. بنابراین نام کتاب ما را به مضامین داخل کتاب راهنمایی نمیکند. وقتی کتاب غزلی را در دست میگیریم، به چند نکته توجه میکنیم. میخواهیم ببینیم شاعر حرف جدیدی زده است یا نه. و یا اگر حرف تازهای نزده، همان مضامین آشنا را با شیوهی بیان بدیع بیان و سعی کرده است از کلیشهها پرهیز کند. یا شعرها با هم متفاوت است یا خیر و تنوع وجود دارد؟ و در پایان شاعر با ما صادق است؟» سپس او به بحث تناسب اشاره کرد و بیان داشت: «تناسب یعنی همهی تصاویر کتاب و شعر، با یکدیگر نسبتی داشته باشند. فرض کنید که وارد کنسرتی میشوید. در این کنسرت چند نفر میخواهند نوازندگی را شروع کنند. مثلاً ویولن یک آهنگ را میزند و گیتار آهنگی دیگر را. اگر مصراعها هر کدام ساز خود را بزنند، از آن لذت نمیبریم.» سپس این منتقد خاطرنشان کرد که امیدوار است در کتابهای بعدی شاعر، با ایراد وزنی و قافیه مواجه نشوند. «از ایرادات غزل معاصر این است که از حافظهی ادبی خود شعر میگویند نه از تجربهی شخصی.»
در ادامه، فیلمی از «امید صباغ نو» به عنوان سخنران تصویری پخش شد. او ابتدا به دنیای خاص واقعطلب اشاره کرد و گفت: «واقعطلب به دور از حاشیهها کار خود را میکند. در مجموعه رباعیاتش از تصاویر خودش بهره میبرد و دنیای شاعرانهی گذشتهاش را برای خود نگه داشته است. از شعر باید لذت برد و با آن ارتباط برقرار کرد.» او در انتها غزلی از این شاعر را قرائت و برای او آرزوی موفقیت کرد.
در ادامه از هانی ملکزاده، ترانهسرا دعوت شد تا دربارهی کتاب منِ بعد تو با منِ قبل تو به سخنرانی بپردازد. این ترانهسرا در ابتدای سخنان خود بیان داشت: «عدهای میگویند هر چیزی که به زبان محاوره نوشته شود ترانه است؛ عدهای هم میگویند باید تبدیل به یک فایل موسیقی شود و بعد ترانه است. قاعدتاً تا زمانی که تبدیل به موسیقی نشود، بهتر است همان شعر محاوره صدایش کنیم. از گذشته تاکنون سهلانگاری در حق ترانه بسیار صورت گرفته و چون تبدیل به موسیقی شده، اثر هنری مینامندش؛ در حالیکه اگر همان را روی کاغذ بیاوریم، قابلیت دفاع از خود ندارد.» سپس او افزود که به صرف وزن، با اشکالات زبانی هم در ترانه مواجه میشویم و پاسخشان این است که منظور رسانده شده است. «اصلاً ترانه نیاز است اثر هنری خلق کند و یا اینکه فقط تبدیل به موسیقی شود و مخاطب آن را بشنود، کافی است. این سؤالی است که باید از خودمان بپرسیم. زیرا ترانه برعکس شعر، خیلی سطحیتر در نظر گرفته میشود.» سپس ملکزاده به یکی از مشکلات این کتاب اشاره کرد. «مصرعها از یکدیگر حمایت نمیکنند. ابیات پشت سر یکدیگر نیستند و ارتباط مورد نظر به وجود نمیآید. تناقضهایی دیده میشود. متأسفانه واقعطلب، برعکس غزلهایش، به سادگی از ترانهها گذشته است. امیدوارم در کتابهای بعدی، ترانهها را به دوستان و آشنایانی نشان بدهد.» سپس او به موضوع فدای قافیه اشاره کرد و افزود: «این کار را در رباعی انجام میدهیم. سه مصراع میآوریم تا ضربهای را در مصراع آخر بزنیم.» سپس او افزود که گاهیاوقات شاعر منظور خود را نمیرساند و زبان الکن میماند. «گاهی زیست و عاطفه شکل نگرفته و بنابراین شاعر قادر به بیان آن نیست.»