tgoop.com/khaneye_deser/31533
Create:
Last Update:
Last Update:
شب رودخانه است. درختان میتابند و ماه با رودخانهی شب از جایی به جایی دیگر میرود.
من امّا از جایی به جایی نمیروم، تنها ایستادهام با مشتی واژهی خشکیده در گلو،
گوش گذاشتهام بر سینهی شب. تو را میخواند.
گوش گذاشتهام بر سینهی درختان. تو را میخوانند.
و تنها میتوانم به ماه خیره شوم که تو را میخواند.
میخواهم تو را بخوانم، بیواژه، مثل رودخانه،. بیواژه مثل ماه و درختان.
بیواژه به تو نزدیک میشوم. بیواژه با تو حرف میزنم. تنها نامی از هزاران نام تو را ترانه میکنم و میدانم که نامی از هزاران نام تو میتواند شب را از عطر مهربانی تو سرشار کند.
پرودگار رودخانه و ماه!
تقدیر شعرهای مرا، در آستانهی سحرگاهان به چراغ اجابت روشن کن....
که شعرهای من بیواژه تو را میخوانند…
شبتون منهای دلتنگی
BY خانه دسر
Share with your friend now:
tgoop.com/khaneye_deser/31533