tgoop.com/khapuorah/164
Last Update:
گرگین میلادهای سیاست
✍ شاهنامه سترگ حقیقتن که نامه نامداران است و نشانه نِیرَمان. داستان های این کتاب با پرداخت و پیرایش فردوسی پاکزاد در نهایت زیبایی و ظرافت روایت می شوند. داستان های شاهنامه زنده، جاوید، جاندار و واقع گرایانه هستند.
✍ فردوسی سرگذشت پهلوانی از ایران زمین را شرح می دهد که بی جگر و کم جسارت و جان دوست و بی شهامت است. در عقبه سپاه می مانَد. دست به سنان و سپر نمی بَرَد و سینه در مقابل دشمن سپر نمی کند. دستش از فنون دلاوری خالی است و سرش از سودای سروری پُر. در جنگ ها جانب احتیاط نگه می دارد. رعایت جسم و مواظبت جان می کند و البته نامش از حلقه گُردان و گردنکشان همیشه گم. در میان ابَرپهلوانان و جنگاوران و جگرداران شاهنامه همانند، تهمتن، بیژن، گیو، گودرز، فرامرز، سهراب، طوس و... نامی از گرگین میلاد نیست.
✍ در یکی از جنگ های ایران و توران، تورانیان شکست سختی می خورند و رو به هزیمت می گذارند. به گفته فردوسی سپاه ایران، « سه فرسنگ چون اژدهای دمان»
به تعقیب تورانیان فراری می پردازد. چنان شیرازه سپاه توران از هم گسیخته می شود و سپاه از سر و سامان می افتد که گرگین میلاد ترسوی بی جگر و جسارت از عقبه لشکر ایران خود را به دنباله سپاه در حال فرار تورانیان می رساند و یکی دو تن از تورانیان نگونبخت را بیجان می کند. فردوسی این صحنه را با طعنه ای تلخ و توصیفی تباه چنین روایت می کند،
« ز تورانیان چنان بخت برگشته بود»
« که گرگین میلاد هم یکی کشته بود»
گرگین میلاد که در همه عمر سپاهیگری خود تنها یکبار صورت واقعی معرکه مبارزان و میدان پهلوانان را تجربه کرده بود، بعد از آن در هر انجمنی که می نشست بی وجه و بدون رعایت آداب سخنوری و پهلوانی با آب و تاب فراوان از شرح دلاوری و جنگاوری خود و نحوه کشتن سربازان تورانی گزافه ها می گفت. فخرها می فروخت و افاده ها اضافه می آورد و مباهات معامله می کرد!
✍ سپهر سیاسی ایران این روزها شاهد گرگین میلادهای فراوان است. سیاست پیشگانی که در عقبه و انبار سیاست خِپْ کرده بودند و برای آن که زخمی نشوند و زیان نبینند از رویارویی با رقیب ابا می کردند و چه بسیارشان که در سپاه دشمن خُود و خفتان پوشیده و خلاف مردی و مروّت روزگار به رجالگی هدر می دادند! بعد از انتخابات ریاست جمهوری پهلوان پنبه های سیاست هم دستی به دنباله سپاه رمیده رسانده و برای خود کشته و کرداری دست و پا کرده و بر سر هر کوی و کوچه گزافه و گران می گویند که من چنین کردم تا چنان شد! گرگین میلادهایی که در پرونده پهلوانی خود تنها یک کشته دارند هر جا که می نشینند و هر کس را که می بینند از آن یک کشته فسانه ها می بافند و گزافه ها می لافند و در کوس و کَرنا می دمند که غریو و غیرت همچون منی بود که چنان حماسه ای رقم خورد!
✍ آن کشته های تورانی و این فتح و ظفر ایرانی نتیجه جسارت و جگرآوری تهمتن ها و سهراب ها و گیوها و گودرزهای گمنام شهرها و روستاهای سراسر ایران است. پهلوان ها صدها کشته تورانی دارند اما لاف پهلوانی و پیروزی نمی زنند، به رسم پهلوانان منت نمی گذارند، در حالی که گرگین میلاد ها اگر با مَن و اذیٰ ابلاغی برای خود دست و پا کرده اند و یا بر صندلی ستادی نشسته و آب خنکی نوشیده اند و عکسی برای استوری و آسودگی خود گرفته اند از کشته دیرهنگام خود افسانه ها ساخته و شبانه روز خود را و خدمت ناچیز خود را چونان گلمیخ در چشم مردم بیچاره می نشانند.
کیست که نداند گرگین میلادها وقتی دست به دشنه می برند و تیر و تبر برمی دارند که رقیب شکست خورده و هزیمت کرده باشد و دیگر آن که عاقلان دانند که جنگاوری که بعد از شکست دشمن خود را به معرکه می رساند به طمع غنیمت آمده است و بردن دستآورد. کسی به این گرگین میلادهای سیاست حالی کند که بخاطر یک کشته صدر مجلس و سر سپاه را به کسی نمی دهند.
@Khapuorah
#ماشااکبری
BY خاپورَه
Share with your friend now:
tgoop.com/khapuorah/164