Notice: file_put_contents(): Write of 13003 bytes failed with errno=28 No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 50
خاپورَه@khapuorah P.194
KHAPUORAH Telegram 194
هیچگاه آن صحنه و سامان را فراموش نمی کنم. چهل و هفت سال پیش، روز اول مهر. صف بسته بودیم برای رفتن سر کلاس. چه روزگاری بود! هر کدام به شکل و شیوه ای. سر و سیمای یوسف اما حکایت علیحده ای بود. ترکیبی تحسین برانگیز، خنده دار و رقت انگیز. موهای سرش را با ماشین چهار زده بود. پیراهن و شلوار لیِ نو و مرتبی روی کفش های لاستیکی کهنه دهان باز کرده پوشیده بود.
معلم های قدیم تفاوت آدم ها را زود متوجه می شدند. تشویق و تنبیه سرشان می شد. بی تفاوت نبودند. خانم جافریان یوسف را از صف بیرون کشید و برد روی سکوی جلوی مدرسه و به عنوان یک دانش آموز نمونه به ما معرفی کرد. بارک الله! موهای سرش را با نمره چهار کوتاه کرده. چه کت و شلوار تمیز و نویی پوشیده، آفرین به این پسر! کفش ها را نگاه کنید! نگاه خانم معلم به کفش ها که افتاد حرف در دهانش ماسید. حسرت به صورتش دوید. نگاه خانم معلم معلق شد بین کفش و پیراهن یوسف. نگاهی از سر تحسین به آن و نگاهی از سر تحقیر به این.نگاه بچه ها رفت سمت یوسف و سر ماشین شده و کت و شلوار نو و کفش های کهنه لاستیکی. یوسف بی نوا طاووسی بود که همه زیبایی و ظرافتش تحت الشعاع پاها و پاپوش هایش قرار گرفته بود. معلم درمانده، یوسف شرمنده، صف بچه ها پر خنده. یکی از بچه ها شیطنت کرد و گفت؛
« هیچ وِه یَکْ نِمیانْ»۱.
سر و شکل خرم آباد بی شباهت به شکل و شمایل یوسف نیست. خرم آباد یوسف یله ای است مابین «کَمِرَه سی»۲ و «اسبیکو»۳. سرش در تنگ شبیخون است و پاهایش در دشت «کُرَّه گَه»۴. گل و گیسش کچل کچلی است. «تیسک»۵ های پشت گردنش طعنه به دار و درخت می زند. پیراهنش گشاد است و شلوارش تنگ. کفش هایش از صد جا سوراخ شده و مثل گالش های یوسف دهان دریده. دندان هایش یک در میان پوسیده و کرمو. از دندان درد مزمن آشفته و عصبی است. تن نحیف و جسم ضعیفش زیر بار ترافیک های کسل کننده روز به روز تحلیل می رود. زخم ها و زدگی هایش نیاز به تعمیر و ترمیم دارد. پوستش پر از چاه و چاله است. هر کوچه اش را که نگاه می کنی جگر زلیخا است. پل هایش زیر بار کابل و سیم و لوله کمر خم کرده اند. ورودی و خروجی هایش در حد سابقه و تاریخ و گذشته اش نیست. اثری از نشانه ها و نمادها در رخت و رُویش نمی بینیم. با وجود کاستی های اصلی و اساسی در ظاهر و باطن یوسف مدیران شهری دنبال پوشاندن شلوار لی به تن زار و ضعیف یوسف خرم آباد هستند. برگزاری همایش بین المللی مجمع شهرداران آسیایی به بهانه محیط زیست شهری در خرم آباد حکایت پوشیدن شلوار لی روی کفش پلاستیکی کهنه است.
آراستگی یک مجموعه است. زیبایی یک ترکیب است. توسعه یک پدیده چند وجهی است. تناسب و توازن الفبای آراستگی و عمران هستند. آن پدیده ای که بی توازن و تناسب رشد می کند و جا و جان می گیرد نامش سرطان است. توسعه نامتوازن از سلول های سرطانی خطرناک تر است. می شود روی کفش پلاستیکیِ کهنه یوسف شلوارِ لیِ گرانقیمت پوشید اما این پوشش پایدار نیست. پسندیده هم نیست. برداشتن زیرابروی کسی که موهای پشت گردنش رها شده اند کمکی به زیبایی و ظرافتش نمی کند. برای دهانی که پر است از دندان های پوسیده و یک در میان افتاده طراحی طرح لبخند مایه خنده دیگران است. همایش بین المللی مجمع شهرداران آسیایی در خرم آباد حرف طراحی لبخند روی دندان پوسیده است. شاید بشود تعریف و تمجیدش کرد. برایش توجیه و توضیح دست و پا کرد. به این و آن ربطش داد و بعد از گرفتن عکس و آرایش از آن دستاورد هم ساخت و رزومه پر کرد اما عاقبت بچه تُخْسِ حاضر جوابی پیدا می شود و با دیدن ترکیب نامتوازن رخت و روی خرم آباد به ریش همه ما خواهد خندید و فریاد خواهد زد  که هیچ وِه یَکْ نِمیانْ!
کاش آن ها که پول خرج کت و شلوار یوسف می کنند فکری هم به حال پاپوش های کهنه و دهان باز کرده یوسف بخت برگشته بکنند و گرنه باید منتظر ریشخند و نیشخند بچه های تُخْسِ ته صف باشند!

پ.ن،
۱؛ به هم نمی آیند.
۲؛۳؛ کوه هایی در اطراف خرم اباد.
۴؛ دشتی در جنوب خرم آباد.
۵؛ موی بلند
@Khapuorah

#ماشااکبری



tgoop.com/khapuorah/194
Create:
Last Update:

هیچگاه آن صحنه و سامان را فراموش نمی کنم. چهل و هفت سال پیش، روز اول مهر. صف بسته بودیم برای رفتن سر کلاس. چه روزگاری بود! هر کدام به شکل و شیوه ای. سر و سیمای یوسف اما حکایت علیحده ای بود. ترکیبی تحسین برانگیز، خنده دار و رقت انگیز. موهای سرش را با ماشین چهار زده بود. پیراهن و شلوار لیِ نو و مرتبی روی کفش های لاستیکی کهنه دهان باز کرده پوشیده بود.
معلم های قدیم تفاوت آدم ها را زود متوجه می شدند. تشویق و تنبیه سرشان می شد. بی تفاوت نبودند. خانم جافریان یوسف را از صف بیرون کشید و برد روی سکوی جلوی مدرسه و به عنوان یک دانش آموز نمونه به ما معرفی کرد. بارک الله! موهای سرش را با نمره چهار کوتاه کرده. چه کت و شلوار تمیز و نویی پوشیده، آفرین به این پسر! کفش ها را نگاه کنید! نگاه خانم معلم به کفش ها که افتاد حرف در دهانش ماسید. حسرت به صورتش دوید. نگاه خانم معلم معلق شد بین کفش و پیراهن یوسف. نگاهی از سر تحسین به آن و نگاهی از سر تحقیر به این.نگاه بچه ها رفت سمت یوسف و سر ماشین شده و کت و شلوار نو و کفش های کهنه لاستیکی. یوسف بی نوا طاووسی بود که همه زیبایی و ظرافتش تحت الشعاع پاها و پاپوش هایش قرار گرفته بود. معلم درمانده، یوسف شرمنده، صف بچه ها پر خنده. یکی از بچه ها شیطنت کرد و گفت؛
« هیچ وِه یَکْ نِمیانْ»۱.
سر و شکل خرم آباد بی شباهت به شکل و شمایل یوسف نیست. خرم آباد یوسف یله ای است مابین «کَمِرَه سی»۲ و «اسبیکو»۳. سرش در تنگ شبیخون است و پاهایش در دشت «کُرَّه گَه»۴. گل و گیسش کچل کچلی است. «تیسک»۵ های پشت گردنش طعنه به دار و درخت می زند. پیراهنش گشاد است و شلوارش تنگ. کفش هایش از صد جا سوراخ شده و مثل گالش های یوسف دهان دریده. دندان هایش یک در میان پوسیده و کرمو. از دندان درد مزمن آشفته و عصبی است. تن نحیف و جسم ضعیفش زیر بار ترافیک های کسل کننده روز به روز تحلیل می رود. زخم ها و زدگی هایش نیاز به تعمیر و ترمیم دارد. پوستش پر از چاه و چاله است. هر کوچه اش را که نگاه می کنی جگر زلیخا است. پل هایش زیر بار کابل و سیم و لوله کمر خم کرده اند. ورودی و خروجی هایش در حد سابقه و تاریخ و گذشته اش نیست. اثری از نشانه ها و نمادها در رخت و رُویش نمی بینیم. با وجود کاستی های اصلی و اساسی در ظاهر و باطن یوسف مدیران شهری دنبال پوشاندن شلوار لی به تن زار و ضعیف یوسف خرم آباد هستند. برگزاری همایش بین المللی مجمع شهرداران آسیایی به بهانه محیط زیست شهری در خرم آباد حکایت پوشیدن شلوار لی روی کفش پلاستیکی کهنه است.
آراستگی یک مجموعه است. زیبایی یک ترکیب است. توسعه یک پدیده چند وجهی است. تناسب و توازن الفبای آراستگی و عمران هستند. آن پدیده ای که بی توازن و تناسب رشد می کند و جا و جان می گیرد نامش سرطان است. توسعه نامتوازن از سلول های سرطانی خطرناک تر است. می شود روی کفش پلاستیکیِ کهنه یوسف شلوارِ لیِ گرانقیمت پوشید اما این پوشش پایدار نیست. پسندیده هم نیست. برداشتن زیرابروی کسی که موهای پشت گردنش رها شده اند کمکی به زیبایی و ظرافتش نمی کند. برای دهانی که پر است از دندان های پوسیده و یک در میان افتاده طراحی طرح لبخند مایه خنده دیگران است. همایش بین المللی مجمع شهرداران آسیایی در خرم آباد حرف طراحی لبخند روی دندان پوسیده است. شاید بشود تعریف و تمجیدش کرد. برایش توجیه و توضیح دست و پا کرد. به این و آن ربطش داد و بعد از گرفتن عکس و آرایش از آن دستاورد هم ساخت و رزومه پر کرد اما عاقبت بچه تُخْسِ حاضر جوابی پیدا می شود و با دیدن ترکیب نامتوازن رخت و روی خرم آباد به ریش همه ما خواهد خندید و فریاد خواهد زد  که هیچ وِه یَکْ نِمیانْ!
کاش آن ها که پول خرج کت و شلوار یوسف می کنند فکری هم به حال پاپوش های کهنه و دهان باز کرده یوسف بخت برگشته بکنند و گرنه باید منتظر ریشخند و نیشخند بچه های تُخْسِ ته صف باشند!

پ.ن،
۱؛ به هم نمی آیند.
۲؛۳؛ کوه هایی در اطراف خرم اباد.
۴؛ دشتی در جنوب خرم آباد.
۵؛ موی بلند
@Khapuorah

#ماشااکبری

BY خاپورَه


Share with your friend now:
tgoop.com/khapuorah/194

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) With the sharp downturn in the crypto market, yelling has become a coping mechanism for many crypto traders. This screaming therapy became popular after the surge of Goblintown Ethereum NFTs at the end of May or early June. Here, holders made incoherent groaning sounds in late-night Twitter spaces. They also role-played as urine-loving Goblin creatures. Read now Today, we will address Telegram channels and how to use them for maximum benefit. The court said the defendant had also incited people to commit public nuisance, with messages calling on them to take part in rallies and demonstrations including at Hong Kong International Airport, to block roads and to paralyse the public transportation system. Various forms of protest promoted on the messaging platform included general strikes, lunchtime protests and silent sit-ins.
from us


Telegram خاپورَه
FROM American