☆☆☆
زندگی مانند بازیست.
اگر تاس چنان که مایلیم ننشیند، ناچاریم با عددی که بر حسب تصادف آمده است چنان هنرمندانه بازی کنیم تا نتیجه بهتر شود.
در باب حکمت زندگی
#آرتور_شوپنهاور
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
زندگی مانند بازیست.
اگر تاس چنان که مایلیم ننشیند، ناچاریم با عددی که بر حسب تصادف آمده است چنان هنرمندانه بازی کنیم تا نتیجه بهتر شود.
در باب حکمت زندگی
#آرتور_شوپنهاور
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
خداوندگار عشق
☆☆☆ ●زندگی کاروانیست زودگذر ●آهنگی نیمه تمام ●تابلویی زیبا وفریبنده ●که میسوزد و میسوزاند ●وهیچ چیز در آن ●رنگ حقیقت نمیگیرد ●جز مهربانی @khodavandegareshgh #کانال_خداوندگار_عشق #یک_حس_خوب❤️
☆☆☆
از محبت تلخها شیرین شود
از محبت مسها زرین شود
از محبت دُردها صافی شود
از محبت دَردها شافی شود
از محبت مرده زنده میکنند
از محبت شاه بنده میکنند
#مولانا
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
از محبت تلخها شیرین شود
از محبت مسها زرین شود
از محبت دُردها صافی شود
از محبت دَردها شافی شود
از محبت مرده زنده میکنند
از محبت شاه بنده میکنند
#مولانا
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆
#دمی_با_سعدی 📓
به یادگار کسی دامن نسیم صبا
گرفته ایم و دریغا که باد در چنگست!
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#دمی_با_سعدی 📓
به یادگار کسی دامن نسیم صبا
گرفته ایم و دریغا که باد در چنگست!
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆
حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد
یعنی از وصل تواش نیست به جز باد به دست
باد در دست داشتن درظاهر برای سلیمان و حافظ یکی ست.
اما به کنایه و طنز در معنی به دو شکل بیان شده است:
حافظ به زبان طنز می گوید هم او و هم سلیمان هر دو باد در دست دارند اما باد در دست سلیمان رام و اسیر بود و به فرمان او می جنبید ولی برای حافظ باد در دست داشتن به معنی چیزی نداشتن و بی بهره بودن از وصال است.
حافظ می گوید:
حافظ از نیروی عشق تو به قدرت سلیمانی رسید،با این تفاوت که در دست حافظ به جز بادی که در اختیار سلیمان بود چیزی از وصال معشوق باقی نمانده است.
✍ مریم تولّا
هوش مصنوعی: حافظ به خوشبختی و بزرگی خود به خاطر عشق تو اشاره میکند. او بیان میکند که هیچ گاه به جز آرامش و نسیم عشق تو به هیچ چیز دیگری نمیرسد. این عشق برای او مانند قدرت سلیمان است، اما آنچه که از وصال تو مییابد، تنها همان نسیم لطیف است.
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد
یعنی از وصل تواش نیست به جز باد به دست
باد در دست داشتن درظاهر برای سلیمان و حافظ یکی ست.
اما به کنایه و طنز در معنی به دو شکل بیان شده است:
حافظ به زبان طنز می گوید هم او و هم سلیمان هر دو باد در دست دارند اما باد در دست سلیمان رام و اسیر بود و به فرمان او می جنبید ولی برای حافظ باد در دست داشتن به معنی چیزی نداشتن و بی بهره بودن از وصال است.
حافظ می گوید:
حافظ از نیروی عشق تو به قدرت سلیمانی رسید،با این تفاوت که در دست حافظ به جز بادی که در اختیار سلیمان بود چیزی از وصال معشوق باقی نمانده است.
✍ مریم تولّا
هوش مصنوعی: حافظ به خوشبختی و بزرگی خود به خاطر عشق تو اشاره میکند. او بیان میکند که هیچ گاه به جز آرامش و نسیم عشق تو به هیچ چیز دیگری نمیرسد. این عشق برای او مانند قدرت سلیمان است، اما آنچه که از وصال تو مییابد، تنها همان نسیم لطیف است.
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
☆☆☆
هاآی دختر بی قرار خیال و علف
برای قلب قشنگ هیاهو گرت چه بفرستم؟
چه بفرستم از این راه دور که شادمانت کند؟
جغجغه ای برای دلت
رنگین کمانی برای چشمانت
یا پرسشی خوف انگیز برای اندیشهات ؟
#منوچهر_آتشی
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
هاآی دختر بی قرار خیال و علف
برای قلب قشنگ هیاهو گرت چه بفرستم؟
چه بفرستم از این راه دور که شادمانت کند؟
جغجغه ای برای دلت
رنگین کمانی برای چشمانت
یا پرسشی خوف انگیز برای اندیشهات ؟
#منوچهر_آتشی
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆
تنم در وسعت دنیای پهناور نمیگنجد
روان سرکشم در قالب پیکر نمیگنجد
مرا اسرار از این گفتگو بالاتر است، اما
به گوش خلق، از این حرف بالاتر نمیگنجد
به سینه دست نادانی مزن ارباب دانش را
اگر علمی تو را در مخزن باور نمیگنجد
عجب نَبْوَد که این خوابیدگان را نیست بیداری
اذان صبح اندر گوشهای کر نمیگنجد
مرا خواب آن زمان آید، که در زیر لحد باشم
سر پُرشور اندر نرمی بستر نمیگنجد
ز بس راه وفاداری سریع و آتشین رفتم
سخنهای وفایم در دل دلبر نمیگنجد
توانگر را مخوان در گوش دلِ اسرار درویشی
که در خشخاش، خورشید بلنداختر نمیگنجد
دل سرگشتهام هر لحظه آهنگ عدم دارد
که رسوایی چو من در عالم ِ دیگر نمیگنجد
نشان قبر مگذارید بعد از مرگ یغما را
شهابِ طارم ِ اسرار، در مقبر نمیگنجد
#حیدر_یغما
#خشتمال_نیشابوری
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
تنم در وسعت دنیای پهناور نمیگنجد
روان سرکشم در قالب پیکر نمیگنجد
مرا اسرار از این گفتگو بالاتر است، اما
به گوش خلق، از این حرف بالاتر نمیگنجد
به سینه دست نادانی مزن ارباب دانش را
اگر علمی تو را در مخزن باور نمیگنجد
عجب نَبْوَد که این خوابیدگان را نیست بیداری
اذان صبح اندر گوشهای کر نمیگنجد
مرا خواب آن زمان آید، که در زیر لحد باشم
سر پُرشور اندر نرمی بستر نمیگنجد
ز بس راه وفاداری سریع و آتشین رفتم
سخنهای وفایم در دل دلبر نمیگنجد
توانگر را مخوان در گوش دلِ اسرار درویشی
که در خشخاش، خورشید بلنداختر نمیگنجد
دل سرگشتهام هر لحظه آهنگ عدم دارد
که رسوایی چو من در عالم ِ دیگر نمیگنجد
نشان قبر مگذارید بعد از مرگ یغما را
شهابِ طارم ِ اسرار، در مقبر نمیگنجد
#حیدر_یغما
#خشتمال_نیشابوری
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
☆☆☆
آقای دکتر "آدم حتمَا که نباید کور باشد تا از ندیدن رنج ببرد" آدم میتواند دور باشد. دور بودن میدانی یعنی چه آقای دکتر؟ دوری از کوری به مراتب بدتر و مزخرفتر است "آدم کور که باشد حس میکند" لمس میکند "بو میکند" فقط نمیبیند " ولی آدم وقتی دور باشد... ای بابا...
آقای دکتر اینطوری نگاه نکن " مصیبت که حتماً نباید سیل و زلزله و جنگ باشد " بعضَا دلتنگی از سیل بد تر است " سیل میآید و خراب میکند و میبرد " ولی دلتنگی میآید و خراب میکند و نمیبرد پدرسگ...
آقای دکتر " گاهی شنیدنِ صدای این خانومی که بد موقع میگوید:"مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد" از آژیر قرمز هم بدتر است.
چون دیگر پناهگاهی نیست " گیریم باشد " پناهگاه که تنهایی صفایی ندارد...باید یک عزیز جانی باشد تا بغلش کنیم که نمیرد " یا در آن لحظه به جز جانِ خودمان به فکرِ جانِ او هم باشیم...
همهچیز که علمی نیست آقای دکتر " اگر همه چیز علمی بود که اینهمه چیزِ تخمی در دنیا وجود نداشت.
آقای دکتر...
حالا نسخه ننویس شما...
ناامید نیستم " فقط خواستم در جریان باشی..!
#کیومرث_مرزبان
#رادیو_چهرازی
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
آقای دکتر "آدم حتمَا که نباید کور باشد تا از ندیدن رنج ببرد" آدم میتواند دور باشد. دور بودن میدانی یعنی چه آقای دکتر؟ دوری از کوری به مراتب بدتر و مزخرفتر است "آدم کور که باشد حس میکند" لمس میکند "بو میکند" فقط نمیبیند " ولی آدم وقتی دور باشد... ای بابا...
آقای دکتر اینطوری نگاه نکن " مصیبت که حتماً نباید سیل و زلزله و جنگ باشد " بعضَا دلتنگی از سیل بد تر است " سیل میآید و خراب میکند و میبرد " ولی دلتنگی میآید و خراب میکند و نمیبرد پدرسگ...
آقای دکتر " گاهی شنیدنِ صدای این خانومی که بد موقع میگوید:"مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد" از آژیر قرمز هم بدتر است.
چون دیگر پناهگاهی نیست " گیریم باشد " پناهگاه که تنهایی صفایی ندارد...باید یک عزیز جانی باشد تا بغلش کنیم که نمیرد " یا در آن لحظه به جز جانِ خودمان به فکرِ جانِ او هم باشیم...
همهچیز که علمی نیست آقای دکتر " اگر همه چیز علمی بود که اینهمه چیزِ تخمی در دنیا وجود نداشت.
آقای دکتر...
حالا نسخه ننویس شما...
ناامید نیستم " فقط خواستم در جریان باشی..!
#کیومرث_مرزبان
#رادیو_چهرازی
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
☆☆☆
در دست هميشه مصحفم بود
در عشق گرفته ام چغانه
اندر دهنى كه بود تسبيح
شعر است و دو بيتى و ترانه
#ديوان_شمس، غزل ٢٣٥١
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
در دست هميشه مصحفم بود
در عشق گرفته ام چغانه
اندر دهنى كه بود تسبيح
شعر است و دو بيتى و ترانه
#ديوان_شمس، غزل ٢٣٥١
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
☆☆☆
#امشب_با_حافظ 📖
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
در گوشه سلامت مستور چون توان بود
تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی
عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ
چون برق از این کشاکش پنداشتی که جستی
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#امشب_با_حافظ 📖
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
در گوشه سلامت مستور چون توان بود
تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی
عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ
چون برق از این کشاکش پنداشتی که جستی
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆
هزار جان و دل و عقل گر به هم تو ببندی
چو عشق با تو نباشد به روزنش نرساند
#مولانا
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
هزار جان و دل و عقل گر به هم تو ببندی
چو عشق با تو نباشد به روزنش نرساند
#مولانا
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
خداوندگار عشق
☆☆☆ @khodavandegareshgh #کانال_خداوندگار_عشق
☆☆☆
در فرهنگی که قدرت را با سرکوب احساسات یکی میداند، گریه کردن اغلب بهعنوان نشانهای از ضعف تلقی میشود. از کودکی یاد میگیریم که اشکهایمان را پنهان کنیم، احساساتمان را سرکوب کنیم و لبخند بزنیم، حتی زمانی که درونمان طوفانی از درد جریان دارد. اما آیا واقعاً قدرت یعنی نادیده گرفتن احساسات؟
در روانشناسی، گریه نهتنها نشانهی ضعف نیست، بلکه مکانیزمی طبیعی برای تنظیم هیجانات و کاهش استرس است. گریه کردن به بدن کمک میکند تا هورمونهای استرس را کاهش دهد، سیستم عصبی را آرام کند و ارتباطی عمیقتر با احساسات درونیمان ایجاد کند.
بسیاری از افراد، وقتی احساس غم یا اضطراب دارند، بهجای مواجه شدن با آن، به سراغ حواسپرتیهای مداوم میروند. اما سرکوب هیجانات فقط آنها را در ناخودآگاه ما انباشته میکند و دیر یا زود، در قالب اضطراب، بیقراری، یا حتی علائم جسمی بازمیگردد.
شاید بهتر باشد بهجای پرسیدن «چرا احساسات دارم؟» بپرسیم «چرا فکر میکنم نباید این احساسات را داشته باشم؟»
شاید مسئله این نیست که چرا مضطرب یا غمگینیم، بلکه این است که چرا به خودمان اجازهی تجربهی واقعی آن را نمیدهیم.
احساسات، نیازی به توجیه ندارند. گاهی، تنها چیزی که نیاز دارند، این است که پذیرفته شوند.
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
https://www.instagram.com/deep.mind.dialogues?igsh=MWp5bHpid3VpNmoyMQ==
در فرهنگی که قدرت را با سرکوب احساسات یکی میداند، گریه کردن اغلب بهعنوان نشانهای از ضعف تلقی میشود. از کودکی یاد میگیریم که اشکهایمان را پنهان کنیم، احساساتمان را سرکوب کنیم و لبخند بزنیم، حتی زمانی که درونمان طوفانی از درد جریان دارد. اما آیا واقعاً قدرت یعنی نادیده گرفتن احساسات؟
در روانشناسی، گریه نهتنها نشانهی ضعف نیست، بلکه مکانیزمی طبیعی برای تنظیم هیجانات و کاهش استرس است. گریه کردن به بدن کمک میکند تا هورمونهای استرس را کاهش دهد، سیستم عصبی را آرام کند و ارتباطی عمیقتر با احساسات درونیمان ایجاد کند.
بسیاری از افراد، وقتی احساس غم یا اضطراب دارند، بهجای مواجه شدن با آن، به سراغ حواسپرتیهای مداوم میروند. اما سرکوب هیجانات فقط آنها را در ناخودآگاه ما انباشته میکند و دیر یا زود، در قالب اضطراب، بیقراری، یا حتی علائم جسمی بازمیگردد.
شاید بهتر باشد بهجای پرسیدن «چرا احساسات دارم؟» بپرسیم «چرا فکر میکنم نباید این احساسات را داشته باشم؟»
شاید مسئله این نیست که چرا مضطرب یا غمگینیم، بلکه این است که چرا به خودمان اجازهی تجربهی واقعی آن را نمیدهیم.
احساسات، نیازی به توجیه ندارند. گاهی، تنها چیزی که نیاز دارند، این است که پذیرفته شوند.
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
https://www.instagram.com/deep.mind.dialogues?igsh=MWp5bHpid3VpNmoyMQ==
☆☆☆
#کتاب_خوب_بخوانیم 📚
به پنجره اشارهای کرد و گفت: آفتاب را میبینی؟ میتوانی بیرون بروی و در آفتاب بایستی. میتوانی مثل یک کودک دور خانه بدوی. اما من نه میتوانم در آفتاب بایستم و نه میتوانم دورِ خانه بچرخم، زیرا توانش را ندارم. اما میدانی چیست؟
“من قدر آن پنجره را بیشتر از تو میدانم.”
#میچ_البوم
کتاب: سه شنبه ها با موری
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#کتاب_خوب_بخوانیم 📚
به پنجره اشارهای کرد و گفت: آفتاب را میبینی؟ میتوانی بیرون بروی و در آفتاب بایستی. میتوانی مثل یک کودک دور خانه بدوی. اما من نه میتوانم در آفتاب بایستم و نه میتوانم دورِ خانه بچرخم، زیرا توانش را ندارم. اما میدانی چیست؟
“من قدر آن پنجره را بیشتر از تو میدانم.”
#میچ_البوم
کتاب: سه شنبه ها با موری
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
Forwarded from خداوندگار عشق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆
#دمی_با_سعدی 📓
دست به جان نمیرسد تا به تو برفشانمش
بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش
آه دریغ و آب چشم ار چه موافق منند
آتش عشق آن چنان نیست که وانشانمش
هر که بپرسد ای فلان حال دلت چگونه شد
خون شد و دم به دم همی از مژه میچکانمش
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#استادشجریان
#دمی_با_سعدی 📓
دست به جان نمیرسد تا به تو برفشانمش
بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش
آه دریغ و آب چشم ار چه موافق منند
آتش عشق آن چنان نیست که وانشانمش
هر که بپرسد ای فلان حال دلت چگونه شد
خون شد و دم به دم همی از مژه میچکانمش
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#استادشجریان
☆☆☆
من همیشه دوست دار یک زندگیِ عجیب و پر حادثه بودهام، شاید خنده ات بگیرد اگر بگویم من دلم می خواهد پیاده دور دنیا بگردم! من دلم می خواهد توی خیابانها مثل بچهها برقصم، بخندم، فریاد بزنم! من دلم می خواهد کاری کنم که نقضِ قانون باشد. شاید بگویی طبیعتِ متمایل به گناهی دارم ولی اینطور نیست. من از این که کاری عجیب بکنم لذت میبرم!
#فروغ_فرخزاد
اولین تپشهای عاشقانه قلبم
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
من همیشه دوست دار یک زندگیِ عجیب و پر حادثه بودهام، شاید خنده ات بگیرد اگر بگویم من دلم می خواهد پیاده دور دنیا بگردم! من دلم می خواهد توی خیابانها مثل بچهها برقصم، بخندم، فریاد بزنم! من دلم می خواهد کاری کنم که نقضِ قانون باشد. شاید بگویی طبیعتِ متمایل به گناهی دارم ولی اینطور نیست. من از این که کاری عجیب بکنم لذت میبرم!
#فروغ_فرخزاد
اولین تپشهای عاشقانه قلبم
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
☆☆☆
بعضی باشند که سلام دهند و از سلام ایشان بوی دود آید. بعضی باشند که سلام دهند و از سلام ایشان بوی مشک آید. این را کسی در یابد که او را مشامی باشد.
#فیه_ما_فیه
#مولانا
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
بعضی باشند که سلام دهند و از سلام ایشان بوی دود آید. بعضی باشند که سلام دهند و از سلام ایشان بوی مشک آید. این را کسی در یابد که او را مشامی باشد.
#فیه_ما_فیه
#مولانا
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆
دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من
سرو خرامان منی ای رونق بستان من
چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من
بیپا و سر کردی مرا بیخواب و خور کردی مرا
سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#مولانا
#هایده
#انوشیروان_روحانی
دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من
سرو خرامان منی ای رونق بستان من
چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من
بیپا و سر کردی مرا بیخواب و خور کردی مرا
سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#مولانا
#هایده
#انوشیروان_روحانی
☆☆☆
#امشب_با_حافظ 📖
خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم
سزای تکیه گهت منظری نمیبینم
منم ز عالم و این گوشه معین چشم
نخست روز که دیدم رخ تو دل میگفت
اگر رسد خللی خون من به گردن چشم
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#امشب_با_حافظ 📖
خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم
سزای تکیه گهت منظری نمیبینم
منم ز عالم و این گوشه معین چشم
نخست روز که دیدم رخ تو دل میگفت
اگر رسد خللی خون من به گردن چشم
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
Forwarded from تبادلات فرهنگی پیشرفت via @chToolsBot