tgoop.com/khosrovanooshiravan/20802
Last Update:
هنوز خیلیا نمیدونن که وقتی قرار شد ناصرالدین شاه شهر فیروزه رو به روسیه واگذار کنه سردار کل قوچان که همان امیرحسین خان شجاع الدوله بود، زیربار نرفت، به همین دلیل از تهران امیر نظام را فرستادند که برود و فرمانروای محلی منطقه (امیرحسین خان شجاع الدوله) را بردارد و فیروزه را تحویل بدهد.
امیرحسینخان هرگز تمایل به این کار نداشت و این را ننگ میدانست. کسی که جانش را گذاشته بود کف دستش و هرات را پس گرفته بود، حالا باید میرفت با دست خودش، فیروزه را تحویل دشمن میداد! ولی خب به هر حال مامور از تهران رسیده بود و باید میرفتند.
وقتی از قوچان بیرون رفتند به فاروج رسیدند. در فاروج یک عارفی بود که میگفتند مستجاب الدعوه است. امیرحسین خان گفت که من را ببرید پیش این عارف جلیل القدر.میخواهم برایم دعا کند. امیرحسینخان را بردند و گفت دعا کنید برای من که من در این ماموریت موفق نشوم.
فردا صبح وقتی بیدار شدند که از سمت فاروج به سمت مرز جرکت کنند و بروند فیروزه را تحویل بدهند، اسب امیرحسین خان و این امیر نظام که کنار هم داشتند حرکت میکردند، شروع کردند به هم پریدن.
امیرحسین خان همان جا افتاد و بدنش زخمی شد و فردایش هم مرد. قبل از اینکه بمیرد گفت که یکی از روستاها را با همه درآمدهای سالانهاش به همین عارف بدهید، فقط به خاطر اینکه دعایش مستجاب شده و من نرفتم خاک ایران را تحویل بدهم.
https://www.tgoop.com/khosrovanooshiravan/20801
BY خسرو انوشیروان
Share with your friend now:
tgoop.com/khosrovanooshiravan/20802