KODAK_MOSLM Telegram 6520
Forwarded from سید مجید حسینی
#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ۵۹ - بلال؛ برده‌ی مسلمان

بلال، برده ای سیاه پوست بود. او پیامبرمان ﷺ را خیلی دوست داشت. به محضِ آگاهی از پیامبریِ او ایمان آورد و مسلمان شد.
سرعتِ انتشار دینِ تازه، مردمان کینه‌توز و بدکردار را خیلی نگران می‌کرد. بت‌پرست‌ها با هم جلسه‌ای تشکیل دادند به تفصیل درباره این موضوع با هم مذاکره کردند. سرانجام، به تصمیمی رسیدند، و آن اینکه هرگونه بدی علیه پیامبرمان ﷺ و مسلمانان انجام دهند؛ تا آنان را از دین جدید منصرف کنند.
اربابِ حضرتِ بلال هم بت‌پرست بود. آن مرد بی‌رحم فهمیده بود که بلال مسلمان شده است. برای برگشتن از دینش، نخست او را با تشنگی و گرسنگی شکنجه داد؛ اما بلال از دینش برنگشت. اربابش این بار طنابی در گردنش انداخت و او را بر زمین کشید. حضرت بلال پروردگار و پیامبرش را چنان دوست داشت که با وجود این همه شکنجه از دینش برنگشت. اربابش پر از حیرت و عصبانیت بود.
در گرمای ظهر یکی از روزها او را روی ریگ‌های داغ خواباند. سنگی بزرگ روی سینه‌اش گذاشت و گفت:
"بگو! بگو که محمد پیغمبر نیست! بگو به الله ایمان نداری و به بت‌ها ایمان داری!"
حضرت بلال با وجود درد زیادی که می‌کشید؛ اما همچنان می‌گفت:
"خدا یکتاست، و محمد فرستاده اوست."
همان لحظه، حضرت ابوبکر (رض) از آنجا می‌گذشت. با شنیدن ناله‌های بلال از زیر سنگ‌ها، خیلی عصبانی شد فوراً نزدِ اربابِ بلال رفت، و فریاد زد:
"تو از الله نمیترسی؟ تا کی این بیچاره را چنین شکنجه خواهی کرد؟!"
اربابِ بلال گفت:
"اگر می‌خواهی او را نجات دهی، می‌توانی او را از من بخری."
حضرت ابوبکر (رض) پرسید:
"در مقابلِ آزادیِ بلال چه میخواهی؟"
ارباب بلال با گستاخی گفت:
"سه برده و مبلغِ زیادی پول!"
حضرت ابوبکر (رض) گفت: "قبول است." و بلال را از آن وضعیت نجات داد.
با هم نزدِ پیامبرمان ﷺ رفتند. پیامبرمان ﷺ که لبریزِ محبت بود؛ نخست بلال را که با آن همه رنج به اسلام پیوسته بود، در آغوش گرفت. سپس به دوستش حضرت ابوبکر (رض) چنین گفت:
"او حالا برده توست؟"
حضرت ابوبکر (رض) گفت:
"خیر من او را آزاد کردم."
پیامبر ﷺ با خشنودی به بلال نگاه کرد. کسی از بلال خوشحال‌تر نبود. در روزهای آینده، پیامبرمان ﷺ وظیفه مهمی را به بلال می‌سپرد.
بلال که صدای خیلی زیبایی داشت، اولین کسی بود که برای دعوت مسلمان به نماز اذان می‌گفت.


#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
   💞┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈💞



tgoop.com/kodak_moslm/6520
Create:
Last Update:

#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ۵۹ - بلال؛ برده‌ی مسلمان

بلال، برده ای سیاه پوست بود. او پیامبرمان ﷺ را خیلی دوست داشت. به محضِ آگاهی از پیامبریِ او ایمان آورد و مسلمان شد.
سرعتِ انتشار دینِ تازه، مردمان کینه‌توز و بدکردار را خیلی نگران می‌کرد. بت‌پرست‌ها با هم جلسه‌ای تشکیل دادند به تفصیل درباره این موضوع با هم مذاکره کردند. سرانجام، به تصمیمی رسیدند، و آن اینکه هرگونه بدی علیه پیامبرمان ﷺ و مسلمانان انجام دهند؛ تا آنان را از دین جدید منصرف کنند.
اربابِ حضرتِ بلال هم بت‌پرست بود. آن مرد بی‌رحم فهمیده بود که بلال مسلمان شده است. برای برگشتن از دینش، نخست او را با تشنگی و گرسنگی شکنجه داد؛ اما بلال از دینش برنگشت. اربابش این بار طنابی در گردنش انداخت و او را بر زمین کشید. حضرت بلال پروردگار و پیامبرش را چنان دوست داشت که با وجود این همه شکنجه از دینش برنگشت. اربابش پر از حیرت و عصبانیت بود.
در گرمای ظهر یکی از روزها او را روی ریگ‌های داغ خواباند. سنگی بزرگ روی سینه‌اش گذاشت و گفت:
"بگو! بگو که محمد پیغمبر نیست! بگو به الله ایمان نداری و به بت‌ها ایمان داری!"
حضرت بلال با وجود درد زیادی که می‌کشید؛ اما همچنان می‌گفت:
"خدا یکتاست، و محمد فرستاده اوست."
همان لحظه، حضرت ابوبکر (رض) از آنجا می‌گذشت. با شنیدن ناله‌های بلال از زیر سنگ‌ها، خیلی عصبانی شد فوراً نزدِ اربابِ بلال رفت، و فریاد زد:
"تو از الله نمیترسی؟ تا کی این بیچاره را چنین شکنجه خواهی کرد؟!"
اربابِ بلال گفت:
"اگر می‌خواهی او را نجات دهی، می‌توانی او را از من بخری."
حضرت ابوبکر (رض) پرسید:
"در مقابلِ آزادیِ بلال چه میخواهی؟"
ارباب بلال با گستاخی گفت:
"سه برده و مبلغِ زیادی پول!"
حضرت ابوبکر (رض) گفت: "قبول است." و بلال را از آن وضعیت نجات داد.
با هم نزدِ پیامبرمان ﷺ رفتند. پیامبرمان ﷺ که لبریزِ محبت بود؛ نخست بلال را که با آن همه رنج به اسلام پیوسته بود، در آغوش گرفت. سپس به دوستش حضرت ابوبکر (رض) چنین گفت:
"او حالا برده توست؟"
حضرت ابوبکر (رض) گفت:
"خیر من او را آزاد کردم."
پیامبر ﷺ با خشنودی به بلال نگاه کرد. کسی از بلال خوشحال‌تر نبود. در روزهای آینده، پیامبرمان ﷺ وظیفه مهمی را به بلال می‌سپرد.
بلال که صدای خیلی زیبایی داشت، اولین کسی بود که برای دعوت مسلمان به نماز اذان می‌گفت.


#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
   💞┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈💞

BY آموزش کودکان مسلمان


Share with your friend now:
tgoop.com/kodak_moslm/6520

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

More>> Just as the Bitcoin turmoil continues, crypto traders have taken to Telegram to voice their feelings. Crypto investors can reduce their anxiety about losses by joining the “Bear Market Screaming Therapy Group” on Telegram. Over 33,000 people sent out over 1,000 doxxing messages in the group. Although the administrators tried to delete all of the messages, the posting speed was far too much for them to keep up. Matt Hussey, editorial director of NEAR Protocol (and former editor-in-chief of Decrypt) responded to the news of the Telegram group with “#meIRL.” 2How to set up a Telegram channel? (A step-by-step tutorial)
from us


Telegram آموزش کودکان مسلمان
FROM American