خورشید زد و من از صدایت مستم
با ساغر روح با صفایت مستم
گفتی تو به من صبح بخیر از سر مهر
از صبح بخیر بی ریایت مستم
#محمود_عباسی_عقدا
با ساغر روح با صفایت مستم
گفتی تو به من صبح بخیر از سر مهر
از صبح بخیر بی ریایت مستم
#محمود_عباسی_عقدا
خوش باش و بخند و زندگی کن ای دوست
می نوش و برقص شادمانی نیکوست
هر کس که نداد تن به غمهای جهان
امید به زندگی فقط در دل اوست
#فرشته_تشکری
می نوش و برقص شادمانی نیکوست
هر کس که نداد تن به غمهای جهان
امید به زندگی فقط در دل اوست
#فرشته_تشکری
ای دیده تو را بر آب دیدیم و گذشت
ای خانه تو را خراب دیدیم و گذشت
وی بخت سیاه شوم بیدار آزار
یک عمر تو را بخواب دیدیم و گذشت
#فرخی_یزدی
ای خانه تو را خراب دیدیم و گذشت
وی بخت سیاه شوم بیدار آزار
یک عمر تو را بخواب دیدیم و گذشت
#فرخی_یزدی
از بامدادان ساغری پر کرد خوش خمارهای
چون فرقدی عرعرقدی شکرلبی مه پارهای
آن نرگس سرمست او و آن طره چون شست او
و آن ساغری در دست او هر چاره بیچارهای
#مـولانـا
چون فرقدی عرعرقدی شکرلبی مه پارهای
آن نرگس سرمست او و آن طره چون شست او
و آن ساغری در دست او هر چاره بیچارهای
#مـولانـا
نتوان به خدا رسید از علم کتاب
حجت نبرد راه به اقلیم صواب
در وادی معرفت براهین حکیم
چون جادههاست در چراگاه دواب
#رضاقلی_خان_هدایت
حجت نبرد راه به اقلیم صواب
در وادی معرفت براهین حکیم
چون جادههاست در چراگاه دواب
#رضاقلی_خان_هدایت
نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری
حلقۀ اوراد ما مجلس افسانه شد
منزل حافظ کنون بارگه پادشاست
دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد
#حافظ
حلقۀ اوراد ما مجلس افسانه شد
منزل حافظ کنون بارگه پادشاست
دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد
#حافظ
از سوی دلش شعر و غزل میبارد
در عمق دلم، عشق و وفا میکارد
معشوقه ما هرچه که خوبی باشد
همه را یکتنه از خالقِ دلها دارد
#حمید_رضا_یگانه
در عمق دلم، عشق و وفا میکارد
معشوقه ما هرچه که خوبی باشد
همه را یکتنه از خالقِ دلها دارد
#حمید_رضا_یگانه
زندگی باب دل کیست که هر جا رفتم
همه از درد و غم و حـال پریشان گفتن
هر کجا خرد و کلان لب به سخن وا کردن
جملگی جان به لب از سختی دوران گفتن
#امیر_هاشم_پور
همه از درد و غم و حـال پریشان گفتن
هر کجا خرد و کلان لب به سخن وا کردن
جملگی جان به لب از سختی دوران گفتن
#امیر_هاشم_پور
کتاب کهنه و اندوهناکِ عقل را بستم
سپردم دل به سطرِ آخرِ دیوانِ دلتنگی
کجایی؟ تا گره از گیسوانِ گریه بگشایی
اگرچه از ازل میبارد این باران دلتنگی
#عبدالحمید_ضیایی
سپردم دل به سطرِ آخرِ دیوانِ دلتنگی
کجایی؟ تا گره از گیسوانِ گریه بگشایی
اگرچه از ازل میبارد این باران دلتنگی
#عبدالحمید_ضیایی
کسی که باده خورد بامداد زین ساقی
خمار چشم خوشش بین و فهم کن باقی
به ناشتاب سعادت مرا رسید شتاب
چنانک کعبه بیاید به نزد آفاقی
#مـولانـا
خمار چشم خوشش بین و فهم کن باقی
به ناشتاب سعادت مرا رسید شتاب
چنانک کعبه بیاید به نزد آفاقی
#مـولانـا
ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خوار باش
با دشمن و با دوستان یکسر گل بی خار باش
گر عاشقی یکرنگ شو، از نام و شهرت درگذر
در عشق ثابت کن قدم، جویای ننگ و عارباش
#اسیری_لاهیجی
با دشمن و با دوستان یکسر گل بی خار باش
گر عاشقی یکرنگ شو، از نام و شهرت درگذر
در عشق ثابت کن قدم، جویای ننگ و عارباش
#اسیری_لاهیجی
خوش آن که شود بساط مهجوری طی
در بزم وصال میکشم پی در پی
میجویمت آنچنان که مهجور وصال
مشتاق توام چنان که مخمور به می
#وحشی_بافقی
در بزم وصال میکشم پی در پی
میجویمت آنچنان که مهجور وصال
مشتاق توام چنان که مخمور به می
#وحشی_بافقی
دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند
سروران بر در سودای تو خاک قدمند
شهری اندر هوست سوخته در آتش عشق
خلقی اندر طلبت غرقه دریای غمند
#سعدی
سروران بر در سودای تو خاک قدمند
شهری اندر هوست سوخته در آتش عشق
خلقی اندر طلبت غرقه دریای غمند
#سعدی
چنان وقت شکایت از نگاهش مضطرب گشتم
که مضمون سخن صد بار از دل تا زبان گم شد
متاع دیر اگر داریم، بر ما رد مکن زاهد
به عزم کعبه میرفتیم، راه کاروان گم شد
#نظیری_نیشابوری
که مضمون سخن صد بار از دل تا زبان گم شد
متاع دیر اگر داریم، بر ما رد مکن زاهد
به عزم کعبه میرفتیم، راه کاروان گم شد
#نظیری_نیشابوری
شبی ای رشک یوسف بی تو از بیت الحزن رفتم
گریبان چاک هر جانب چو بوی پیرهن رفتم
به چشم گوهرافشان همچو شبنم از وطن رفتم
به بویت صبحدم گریان به گلگشت چمن رفتم
#سیدای_نسفی
گریبان چاک هر جانب چو بوی پیرهن رفتم
به چشم گوهرافشان همچو شبنم از وطن رفتم
به بویت صبحدم گریان به گلگشت چمن رفتم
#سیدای_نسفی
روز شد های مستان بشنوید از گلستان
میکند مرغ دستان شیوه دلستانی
شیوه یاسمین کن سر بجنبان چنین کن
خانه پرانگبین کن چون شکر میفشانی
#مـولانـا
میکند مرغ دستان شیوه دلستانی
شیوه یاسمین کن سر بجنبان چنین کن
خانه پرانگبین کن چون شکر میفشانی
#مـولانـا
واعظا از ما فرو کش پند تو ناید به کار
ما درین آشفته بازار کرده ایم می اختیار
تو برو بر راه خویش و ما به خمخانه رویم
مسلکت از ما جدا ای بر خر شیطان سوار
#علیرضا_خوشنودی
ما درین آشفته بازار کرده ایم می اختیار
تو برو بر راه خویش و ما به خمخانه رویم
مسلکت از ما جدا ای بر خر شیطان سوار
#علیرضا_خوشنودی
گفتم که بساط اشک مردم نشوم
در آینه خالی از تبسم نشوم
در دایرهی شلوغی شادیها
غم دست مرا گرفت تا گم نشوم
#صادق_حسینی
در آینه خالی از تبسم نشوم
در دایرهی شلوغی شادیها
غم دست مرا گرفت تا گم نشوم
#صادق_حسینی
هو هو زده در باغ ،سراینده شده
با هر نفسش برگ پراکنده شده
این خانه بدوش بی وطن،باد سمج
پاییز به باغمان پناهنده شده
#مرتضی_برخورداری
با هر نفسش برگ پراکنده شده
این خانه بدوش بی وطن،باد سمج
پاییز به باغمان پناهنده شده
#مرتضی_برخورداری
عاشقی کار دل دیوانه است
جای عاشق گوشه ی میخانه است
قصه ی فرهاد و کوه بیستون
بشنو و باور نکن ، افسانه است
#احمد_آزاد
جای عاشق گوشه ی میخانه است
قصه ی فرهاد و کوه بیستون
بشنو و باور نکن ، افسانه است
#احمد_آزاد