Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
شب آمد تو به نزد ما فرود آی
غمین گشتی یکی ساعت بیاسای

ز ما بپذیر یک شب میهمانی
که داریمت به ناز و شادمانی


#فخرالدین_اسعد_گرگانی
ما ز گردون سوی مادون آمدیم
باز ما را سوی گردون برکشید

همچو مریم سوی خرمابن رویم
زانکه خرمایی ندارد شاخ بید


#مولانا
آمد رمضان و آسمان آبی شد
شب‌های زمین ، دوباره مهتابی شد

هستی ، به نماز عاشقی قامت بست
عالَم ، غزل خجسته نابی شد


#رضا_اسماعیلی
امشب طلب عشق زِدلدار کنیم
شیطان رجیم را سر دار کنیم

امر فرجش اگر مهیا باشد
این ماه کنار یار افطار کنیم


#حسین_وکیلی_زارچ
با دل گفتم ز دیگران بیش مباش
رو مرهم ریش باش چون نیش مباش

خواهی که ز هیچکس به تو بد نرسد
بدگوی و بدآموز و بداندیش مباش


#مولانا
مهر و وفا سرشته به آب و گل تو نیست
یا آن‌که آشنایی ما در دل تو نیست

رشکم ز میل توست به اغیار ورنه من
باور نمی‌کنم که کسی مایل تو نیست


#افسر_کرمانی
صبر بر دور جدایی نیست ممکن بی‌شراب
همتی کن ساقیا! تا مثل سابق بگذرد

از گناه مست اگر زاهد به کفر آمد چه غم
از خطای اهل دل باشد که خالق بگذرد


#فاضل_نظری
امروز روزگار ریاضت کشیدن است
ضایع مکن چو بی‌خبران روزگار خویش

گر هستی مراد تو برخیزد از میان
یابی مراد خویشتن اندر کنار خویش


#همام_تبریزی
تا با تو قرین شده‌ست جانم
هر جا که روم به گلستانم

تا صورت تو قرین دل شد
بر خاک نیم بر آسمانم


#مولانا
من مرغکی پربسته‌ام زان درقفس بنشسته‌ام
گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را

سعدی تو مرغ زیرکی خوبت به دام آورده‌ام
مشکل به دست آرد کسی مانند تو شهباز را


#سعدی
نیمه شب طبل نگاهت به دلم می‌کوبد
شعر این صورت ماهت به دلم می‌کوبد

تشنه بر یک غزلم از لب خود سیرم کن
پلک و چشمانِ سیاهت به دلم می‌کوبد


#کریم‌زاده
پس از سالی به خوابت دیده ام دوش
مبادا هرگز آن خوابم فراموش

هنوزم هست دیدار تو در چشم
هنوزم هست گفتار تو در گوش


#همام_تبریزی
آمده‌ای که راز من بر همگان بیان کنی
و آن شه بی‌نشانه را جلوه دهی نشان کنی

دوش خیال مست تو آمد و جام بر کفش
گفتم می نمی‌خورم گفت مکن زیان کنی


#مولانا
تا مرا عشق تو با دیوانگان زنجیر کرد
فارغم از خدمت استاد و جور پیر کرد

آب حیوان در لب لعل تو و ما خشک لب
حسرت آن لب مرا از جان شیرین سیر کرد


#فیض_کاشانی
پیش قدرت خلق جمله بارگه
عاجزان چون پیش سوزن کارگه

گاه نقشش دیو و گه آدم کند
گاه نقشش شادی و گه غم کند


#مولانا
شرح فراق یار نوشتن مجال نیست
کَز آب دیده صفحه‌ی طومار تر شود

ما رَه به اختیار به مقصد نمی‌بریم
آری مَگَر عنایت او راهبر شود


#ابن_حسام_خوسفی
درون جنگلی تنها و دلگیر
کنار برکه ای در حال تبخیر

شبیه ماهی خوابیده بر خاک
پلنگ افتاده بر آغوش تقدیر


#ابوالقاسم_کریمی
گفتم به نگار من کز جور مرا مشکن
گفتا به صدف مانی کو در به شکم دارد

تا نشکنم ای شیدا آن در نشود پیدا
آن در بت من باشد یا شکل بتم دارد


#مولانا
دل، بنده ی عشق است، کفیلی دارد
جان و تن سرگشته دلیلی دارد

آتشکده ی سینه.ی من خالی نیست
بتخانه ی آزری خلیلی دارد


#حزین_لاهیجی
2025/03/08 01:37:45
Back to Top
HTML Embed Code: