tgoop.com/konashmirrokni/360
Last Update:
پس حدیث مذکور دلالتی رجالی دارد، و این دلالت هم در سنت رجالی و حدیثی ما تصریح شده است؛ به عنوان مثال جناب محمد بن عمر کشی صاحب کتاب معرفهالرجال ، بنابر تحریری که از جناب شیخ طوسی در اختیار معرفهالرجال در دست است، کتاب خود را با دو تحریر و به دو سند مختلف از همین حدیث آغاز کرده است(ن.ک: مورد 3 و 4)(کتاب جناب کشی یک کتاب رجالی است؛ پیدا است که اگر او استفادهای رجالی در این حدیث نمیدید، این حدیث را هم در کتاب رجال خود ضبط نمینمود.).
متاخرین نیز به مضمون این حدیث به عنوان قاعده و ملاکی در توثیق و تضعیف راویان نظر داشتهاند که ذیلا به مواردی اشاره میکنیم:
1. علامه محمدباقر مجلسی(ره):
علامه محمدباقر مجلسی در مرآهالعقول ذیل همین حدیث توضیحات جالب توجهی آورده است که گویای استفاده رجالی ایشان از حدیث است؛
« قوله عليه السلام على قدر رواياتهم عنا: أي كيفا أو كما أو الأعم منهما و هو أظهر و هذا طريق إلى معرفة الرجال غير ما ذكره أرباب الرجال، و هو أقوى و أنفع في هذا الباب»
مجلسی در این فراز به چند مطلب اشاره میکند:
1. این حدیث اشاره به طریقهای در شناخت رجال دارد که غیر از طریقه ارباب رجال است(احتمالا منظور مجلسی از ارباب رجال، متاخرین است)؛
2. طریقی که این حدیث در شناخت روات به روی ما میگشاید از طریقه ارباب رجال(شناخت حال روات با قول رجالی) قویتر و سودمندتر است؛
3. واژه «قدر» در حدیث هم میتواند دلالت بر کمیت مرویات راوی داشته باشد و هم بر کیفیت مرویات راوی؛
این توجه مجلسی بسیار حائز اهمیت است و در تمامی ادوار فقه و حدیث شیعه هم کاربرد داشته است. به عنوان مثال؛ دلالت کثرت روایات یک راوی بر وثاقت او همواره در کتب رجالی و نیز توثیق تضعیف روات درکار بوده است و در کتب رجالی متاخر هم مورد بحث بوده است. نیز کیفیت روایات راوی در توثیق و تضعیف راویان همواره عملا – حتی در کار ارباب رجال- ایفای نقش کردهاست(نمونههایی از این مورد در کتب متقدمین را در کتاب "منطق سنجش حدیث" آوردهام. ن.ک: منطق سنجش حدیث:116-117).
علامه مجلسی(ره) در مرآه بلافاصله بعد از بیان مطلب پیشگفته، مثالهای عملی مختلفی از این اصل را بیان میفرماید:
«فإن بعض الرواة نرى أخبارهم مضبوطة ليس فيها تشويش كزرارة و محمد بن مسلم و أضرابهما و بعضهم ليسوا كذلك كعمار الساباطي، و كذا نرى بعض الأصحاب أخبارهم خالية عن التقية كعلي بن جعفر، و بعضهم أكثرها محمولة على التقية كالسكوني و أضرابه، و كذا نرى بعض الأصحاب رووا مطالب عالية و مسائل غامضة و أسرار كثيرة كهشام بن الحكم و مفضل بن عمر، و لم نر في أخبار غيرهم ذلك، و بعضهم رووا أخبارا كثيرة، و ذلك يدل على شدة اعتنائهم بأمور الدين، و بعضهم ليسوا كذلك و كل ذلك من مرجحات الرواة و يظهر الجميع بالتتبع التام فيها»(مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج1، صص:170-171)
مثالهای علامه مجلسی(ره) گویای آن است که ثمره اصل مذکور علاوه بر استفاده رجالی، چیزی ورای استفادههای مرسوم رجالی است. به عنوان مثال؛ در مورد هشام بن حکم، گرچه اسرار و لطایفی که از اهلبیت(ع) نقل فرموده، دلالت بر وثاقت او دارد، اما فراتر از این وثاقت، دلالت بر جایگاه عظیم هشام نزد اهلبیت(ع) دارد.
BY کُنّاش | حمیدرضا میررکنی
Share with your friend now:
tgoop.com/konashmirrokni/360