tgoop.com/konashmirrokni/361
Last Update:
2. شیخ حرعاملی(ره):
در سیره حدیثی جناب شیخ حرّعاملی(ره) نیز میتوان توجه ایشان به این اصل را سراغ گرفت. ایشان در وسائل در توضیح مقوله "کثیرالحدیث" بودن چنین آوردهاند:
«و قولهم:" كثير الحديث" يدل على المدح، لقولهم عليهم السلام:اعرفوا منازل الرجال منا على قدر رواياتهم عنا.»( وسائل الشيعة ؛ ج30 ؛ ص289)
نظیر همین استشهاد را در توثیق جناب جابر بن یزید جعفی از ایشان سراغ داریم:
« و ضعفه بعض علمائنا، و الأرجح توثيقه. و قال الشيخ: له (أصل). و روي أنه روى سبعين ألف حديث عن الباقر عليه السلام، و روى مائة و أربعين ألف حديث. و الظاهر أنه ما روى أحد بطريق المشافهة عن الأئمة عليهم السلام أكثر مما روى جابر، فيكون عظيم المنزلة عندهم، لقولهم عليهم السلام" اعرفوا منازل الرجال منا، على قدر رواياتهم عنا"»( وسائل الشيعة ؛ ج30 ؛ ص329)
از این دو نمونه پیدا است که ایشان معنای «قدر» را بیشتر منصرف به کمیت و کثرت دانستهاند.
3. ملامحسن فیض کاشانی(ره):
جناب ملامحسن فیض(ره) در وافی خود ذیل حدیث مذکور به برداشت رجالی از این حدیث تصریح فرمودهاند. عبارات جناب فیض به این شرح است:
«قال سمعت أبا عبد اللَّه ع يقول اعرفوا منازل الناس على قدر روايتهم عنا.
بيان
يعني على مقدار روايتهم عنا كثرة و قلة و يحتمل أن يكون المراد على رتبة روايتهم عنا دقةً و لطافةً فالأعلى من روى سراً مخزوناً دقيقاً و معنى مكنوناً لطيفاً و الأدنى من روى كلاما مبتذلا و قولا مشهورا و فيما بينهما درجات»
آنچه جناب فیض میفرماید نیز نظیر آنچه جناب مجلسی فرمود، چیزی اعم از استفاده رجالی است؛ با این تفاوت که بیان فیض تند و تیزتر است. اینجا صرفا مسئله دقت در ضبط و نقل حدیث نیست، بلکه عنصر «لطافت» نیز درکار آمده است. تعبیر «قدر» که عمدتا دلالت بر «اندازه» دارد، در این حدیث – بنابر تفسیر جناب فیض - دلالت بر «لطافت» هم پیدا کردهاست.
چگونه عینیتی درکار است که سنجه را میتواند بر امر غیرمتعینی همچون لطافت بگذارد؟ این مقوله مطلبی است پژوهیدنی، و سوالی است پرسیدنی(در متنی که چندی پیش درباره مقوله جایگاه بلاغت در سنجش حدیث از همین قلم منتشر شد نیز بهنحو دیگری به همین پرسش اشاره کردیم.).
بهنظر میرسد امام هم در ادامه همین درک و همین موضع با نظر به مرویات محمد بن اسماعیل به تحقیق حال او و در نهایت به توثیق او پرداخته است. سوالی که در پیش است، پرسش از ملاک «صحت» و درستی مرویات راویان است؛ "لطافت" و "بلاغت" میتوانند پاسخهایی به این پرسش باشند، اگر بتوانیم به عمق و معنای آن نفوذ کنیم. معمولا تصور میکنیم که منزلت یک سخن را از منزلت سخنگو میتوان فهمید. حالا بهنظر میرسد منزلت فرد خود، منوط و تختهبند منزلت سخن او است.
تا مرد "سخن" نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
"قدر" سخن چگونه قابل پژوهش است؟ این سوال جوهره پژوهشی است که یک رجالی در آن ایستاده است(ولو گفتارهای معمول و حتی نیرومند حاضر در این علوم همواره بهدنبال پوشاندن این جوهره باشند).
BY کُنّاش | حمیدرضا میررکنی
Share with your friend now:
tgoop.com/konashmirrokni/361