tgoop.com/krinein/2163
Last Update:
«رجاء عالم» درباره رمانش میگوید: «واقعیت این است که مردم من در حال دور شدن از فرهنگ خود هستند و بسیاری از آنها دیگر سرنخی از چیزی که من در مورد آن مینویسم ندارند. بنابراین من خودم به دنبال راههای جدیدی برای برقراری ارتباط، با زبانهای دیگر میگردم، و انگلیسی هم همین بود. با خواندن آنها به زبانی دیگر احساس زنده بودن میکنم.»
«سجیر» داستان زنی است که در مکه زندگی میکند و ناچار است در کنار باورها و اندیشههای مردسالارانه عرب با شوهرش روزگار بگذراند و تحت انقیاد او باشد.
رمان سجیر، رمانی با شروعی جذاب و خلاقانه است اما هرچه پیشتر میرود فضاهای سورئالیستی اثر از خوشخوانی آن کاسته و صبر خواننده را به چالش میکشد.
سجیر را میتوان رمانی در قالب سوررئالیسم، رئالیسم جادویی و ادبیات گُمان طبقهبندی کرد. در واقع، ترکیبی از واقعیت، افسانه، فانتزی، جادو و تاریخ در این اثر دیده میشود.
گاه در اثر،️ توصیفها و خلاصه توصیفها با یکدیگر همخوانی ندارند. وقتی فاطما توسط افعی شاخدار گزیده میشود و سجیر بدنبال منصور پدر فاطما میرود که بالای سر دخترش باشد، زمان به یکباره یکماه تغییر میکند در حالیکه موقعیت مهمی است و نویسنده در صفحات بعد بارها از هذیانهای فاطما صحبت میکند که تکرار مکررات است.
اصلیترین شخصیتهای رمان دو نفر هستند و از آن میان تنها فاطما و جهان درونی اوست که بازنمایی مییابد و به همین دلیل، داستان بیشتر بر جهان ذهنی شخص استوار است تا مجموعه حوادث بیرونی و این امر نوعی خستگی و دلزدگی در خوانش به وجود آورده است و تنها خوانندگان خاص خود را میطلبد.
برای ره یافتن به جهان درونی اثر باید حداقل دوبار رمان را خواند تا کدهای اثر رمزگشایی شود؛ این ویژگی آثار سورئال است. رمانهای سورئالیستی چون «حصار و سگهای پدرم» اثر شیرزاد حسن، «پدرو پارامو» اثر خوان رولفو، «شازده احتجاب» اثر هوشنگ گلشیری، «بوف کور» اثر صادق هدایت، «خشم و هیاهو» اثر ویلیام فاکنر و ... همه از این دست هستند؛ خواننده را به راحتی به جهان خویش راه نمیدهند اما وقتی خواننده صبر پیشه میکند و مرارت سفر و دوباره سفر کردن را به جان میخرد، مناظر بدیعی را برایش آشکار میکند.
حلول، مسخ و دگردیسی ( metamorphosis ) درونمایهی غالب این رمان است. حلول، مسخ و دگردیسی از مباحثی هستند که بیشتر در متون دینی کهن و البته تا حدودی امروزی مطرح میشوند. بسیاری از ادیان کهن شرق و غرب پیرامون این مسئله مباحث مهمی را طرح کردند که هنوز هم قابل بیان است. شرق یکی از مهمترین و اصلیترین منابع مطرح شده پیرامون تناسخ و کارما میباشد. این ایدههای منشعب از هندوئیسم در بودیسم، جینیسم، تائوئیسم و بسیاری از ادیان ابراهیمی و حتی در قبایل سرخپوستی آمریکایی نیز راه یافته است. ایدهی باززایی و چرخهی زادمان و مرگ در خاور دور یکی از مهمترین رقبای ایدهی جهان پس از مرگ در خاور میانه و بینالنهرین بوده، بنحوی که در ادیان ابراهیمی نیز تاثیرگذار بوده است. ابوریحان بیرونی در تحقیق ماللهند شیوههای دگردیسی جهان پس از مرگ را در اسلام نیز منشعب از بودیسم و هندوئیسم میداند. این ایده چنان جذاب است که حتی توسط فریدریش نیچه در کتاب «سپیدهدمان» تحت عنوان «بازگشت ادواری همان» نیز طرح گشته است و یکی از شاخصههای تفکر اوست.
گزیده شدن فاطما توسط افعی شاخدار، او را تبدیل به موجودی از جنس مار میکند اما این فرآیند دگردیسی چندان آسان نیست. رمان سجیر شرح این حلول، مسخ و دگردیسی فاطما به مار - زن است. تجربههای فاطما از این دگردیسی باعث شده است که زبان روایتی اثر سرشار از استعاره باشد. خلق فضاهای فراواقعی و وهمآلود که ناشی از تجربهی زیستهی فاطما از حلول روان مار در کالبد اوست، خوانش اثر را دشوار کرده است و مسلماً ترجمهی چنین فضاها و انتقال معنا برای خوانندهی فارسی زبان کاری سخت میباشد.
هرچند که مفاهیم حلول، مسخ و دگردیسی در اصطلاحشناسی ادیان، متفاوت است از آنچه در ادبیات رخ میدهد اما این ارتباط همیشه دستمایهی داستاننویسان برای خلق آثار روایی بوده است.
شاخصهی مهم ادبیات، وجه خلاقهی آن است. ادبیات قادر است که تمامی مفاهیمی که در الهیات، فلسفه، روانشناسی، علم و سایر زمینههای علوم طبیعی و انسانی مطرح میشود را به شکلی دیگرگون ارائه دهد.
اگر حلول، ورود یک روان به کالبد انسانی است؛ اگر مسخشدگی تغییر شکل افراد از شکل اولیه به شکلی نامناسب است و روح از بدن جدا نمیشود بلکه تنها شکل بدن تغییر میکند و به حیوان تبدیل میشود؛ اگر دگردیسی تغییر کالبدی به کالبدی دیگر است اما تمامی این حالتها که در ادیان نمودی دارد در یک اثر ادبی میتواند به شکلی خلاقانه حضور یابد. رمان سجیر یک چنین حالتی از هر سه شکل یاد شده است. گزیدگی فاطما باعث شکلگیری چنین حالاتی در تن و روان او میشود.
BY بحران | مجید نصرآبادی
Share with your friend now:
tgoop.com/krinein/2163